دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 44363
ترجمه فارسی عنوان مقاله

استقلال مدیران، کنترل استراتژیک، سیاست های سازمانی و اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک: بررسی تجربی حلقه های مفقوده در بخش هتل

عنوان انگلیسی
Managers' autonomy, strategic control, organizational politics and strategic planning effectiveness: An empirical investigation into missing links in the hotel sector
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
44363 2016 11 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Tourism Management, Volume 52, February 2016, Pages 210–220

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

واژگان کلیدی

1. مقدمه

شکل 1.  استقلال مدیران، کنترل استراتژیک، سیاست های سازمانی و اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک

2.  تئوری و فرضیه ها

2.1 سیاست های سازمانی

2.2 استقلال و سیاست های سازمانی

2.3 کنترل استراتژیک و سیاست های سازمانی

2.4  سیاست های سازمانی و اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک

3.روش

3.1 جمع آوری داده ها

جدول 1. پروفایل های نمونه و پاسخ دهندگان.

3.2 ارزیابی های ساختارها

جدول 2. خواص مقیاس اندازه گیری.

4. تجزیه و تحلیل و نتایج داده ها

جدول 3. اقدامات صورت گرفته برای محدود کردن کاستی های احتمالی طرح تحقیقاتی

4.1 مدل اندازه گیری

جدول 4. آمار توصیفی.

جدول 5. شاخصهای میزان انطباق اندازه گیری و مدل های ساختاری.

4.2 مدل ساختاری

جدول 6. ضرایب استاندارد برآورد شده برای مدل مفروض.

5. بحث و بررسی

5.1  استنباط ها برای مدیران

6.  محدودیت ها، تحقیقات آینده، و نتیجه گیری

الف.  ضمیمه داده تکمیلی
ترجمه کلمات کلیدی
استقلال مدیران - کنترل استراتژیک - سیاست سازمانی - اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک - گردشگری و هتلداری - عربی شرق میانه
کلمات کلیدی انگلیسی
Managers' autonomy; Strategic control; Organizational politics; Effectiveness of strategic planning; Tourism and hospitality; Arab Middle East
ترجمه چکیده
این مقاله به شرح تاثیر استقلال مدیریتی و کنترل استراتژیک بر سیاست های سازمانی می پردازد و نحوه تأثیر کنترل استراتژیک بر برنامه ریزی استراتژیک را نشان می دهد. به منظور انجام این کار، این مقاله مسیرها و جهات خاصی که یک دستور کار تحقیقاتی مدیریت استراتژیک با توازن مجدد ممکن است صورت بگیرد را تشریح می کند. در حالی که سیاستهای سازمانی توجه پایداری را در ادبیات مدیریت به خود جلب کرده اند، بررسی مفهومی و تجربی آن در صنعت گردشگری ناچیز بوده است. این مطالعه با تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از 175 هتل چهار و پنج ستاره واقع در یک منطقه کمتر تحقیقی، شورای همکاری کشورهای خلیج فارس (GCC) کمک می کند این فاصله پر شود. یافته ها نشان می دهند که سطوح بالای استقلال و خودمختاری همراه با سطوح پایین کنترل اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک را با افزایش تنش های سازمانی نفی می کند. تفسیر نتایج و پیامدهای سیاسی با توجه به دیدگاههای سیاسی و سازمانی برررسی می شوند. این مطالعه همچنین روشهای پژوهشی جالبی را برای تحقیقات بیشتر در خصوص سیاست های سازمانی در صنعت گردشگری مشخص می کند.
ترجمه مقدمه
طیف گسترده ای از مطالعات سازمانها را به عنوان ائتلاف های سیاسی اعضا با اهداف غالباً واگرا تصور کرده اند؛ و آنها همچنین به حضور در همه جا سیاستهای سازمانی و به تأثیر مخرب گسترده آنها بر پیامدهای سازمانی گواهی داده اند (البانا، 2010؛ کاشمار و بارون، 1999؛ کروتزر، والتر، و کاردینال، 2014). با این حال، با چند استثنا کمتر مرتبط (به عنوان مثال، بونوکر، 2010؛ هانگ، یه، و شی، 2012)، با وجود اهمیت و رفتار آن برای چندین دهه در ادبیات مدیریت، تحقیقات نظری و تجربی بسیار کمی در مورد سیاستهای سازمانی در بخش هتل وجود داشته است. هدف پژوهش گزارش شده در این مقاله این است که با بررسی تاثیردو پیشایند سیاست های سازمانی (استقلال مدیران و کنترل استراتژیک)، و یکی از نتایج آن (اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک) به پر کردن این شکاف کمک کند. در این ادبیات به طور گسترده ای استدلال شده است که عوامل سازمانی در پیش بینی رفتار سیاسی تاثیر گذار هستند (شریواستاوا و گرانت، 1985). برای مثال، وقتی مدیران منابع را تعیین می کنند، آنها تحت تأثیر میزان استقلال آنها و سطح کنترل اعمال شده روی آنها قرار می گیرند. این مفهوم از سوی چند نویسنده که نشان می دهند عوامل سازمانی اثرات قابل توجه تری را نسبت به دیگر عوامل محیطی و مربوط به مدیریت بر رفتار سیاسی اعمال می کنند پشتیبانی شده است (به عنوان مثال، البانا و چایلد، 2007 ؛ پاپاداکیس، لیوکاس، و چمبرز، 1998). با توجه به موارد فوق، این مقاله چارچوبی را پیشنهاد می کند که به مدیران کمک می کند تا درک کنند چگونه دو عامل مهم سازمانی، که کمتر در ادبیات رفتار سیاسی بررسی شدند، بر سیاست سازمانی تأثیر می گذارند. این دو عامل استقلال و کنترل هستند. اگرچه استقلال انعطاف پذیری بیشتری را به مدیران می دهد تا واکنش نشان دهند، اما در عین حال، کنترل استراتژیک مفاهیمی را برای کنترل شدیدتر مدیریت ارشد بر اعمال آنها ارائه می کند (شکل 1). خودمختاری استقلال و اختیارات داده شده به مدیران و یا تیمها در سازمان ها را توصیف می کند تا افکار یا پیشنهادات جدید را توسعه داده و آنها را به اتمام برساند (هاگز و مورگان، 2007). بنا بر استدلال درافکه و کاسن (2000)، استقلال آزادی یک فرد برای انجام وظایف و کنترل کار را نشان می دهد. آن یک ساختار تصمیم غیر متمرکز یا یک زمینه سازمانی را نشان می دهد که در آن مدیران می توانند بدون تایید قبلی از مدیریت ارشد و گاهی اوقات حتی بدون آگاهی آنها عمل کنند (اندرسن و نیلسن، 2009؛ مینتزبرگ، 1994). به عبارت دیگر، آن در حدی است که مدیران میانی می توانند بدون نیاز به تایید مدیریت ارشد عمل و تصمیم گیری کنند. برخی محققان دریافته اند که هیچ ارتباط مستقیمی بین استقلال مدیران میانی و عملکرد شرکت وجود ندارد. با این حال، آنها گزارش می دهند که این استقلال از طریق سایر متغیرهای سازمانی مانند قابلیت ها (به عنوان مثال، کواکویاک، اوئدرائوگو، و مبنگو، 2014) و رفتار انطباقی (اندرسن و نیلسن، 2009) به طور غیر مستقیم بر عملکرد سازمانی و یا اثربخشی برنامه ریزی تأثیر می گذارد. اگر چه برای مدتی استقلال مدیران میانی در ادبیات تاکید شده است، اما اطلاعات بسیار کمی در مورد نقش آن در سیاستهای سازمانی شناخته شده است و در نتیجه هدف این مقاله این است که ثابت شود چقدر استقلال به سیاست های سازمانی کمک می کند. ادبیات مدیریت استراتژیک به وضوح طرفدار و حامی اهمیت سیستم کنترل استراتژیک برای نظارت بر پیشرفت استراتژیک و اطمینان از اجرای برنامه های استراتژیک است (گولد و کوین، 1990). نااطمینانی ذاتی و تازگی فرآیندهای برنامه ریزی استراتژیک این احتمال را گسترش می دهد که برنامه ریزی استراتژیک با تلاشهای نفوذ سیاسی توسط بازیگران سازمانی روبرو خواهد شد (فریس، فدور، چاچر، و پوندی، 1989). کنترل استراتژیک به مشکل استراتژیک مرکزی یک سازمان که به دنبال تطبیق فعالیت ها و عملکرد مدیران با اهداف استراتژیک آن رسیدگی می کند (مقایسه شود، سیتکین، کاردینال، و بیجلسما-فرانکرما، 2010) و در نتیجه مبنای تصمیم گیری در مورد اقدامات نسبت به اصلاح انحراف از اهداف استراتژیک را فراهم می سازد(گولد و کوین، 1990). ما کنترل استراتژیک را به عنوان فرایندی در نظر می گیریم که در آن سازمانها از اهداف استراتژیک به عنوان استانداردها استفاده می کنند، عملکرد برنامه های استراتژیک خود را اندازه گیری می کنند، این عملکرد را با استانداردها مقایسه می کنند و اطلاعات در مورد واریانسهای نامطلوب را به منظور اقدامات اصلاحی مرتبط بکار می گیرند. اگر چه یک اجماع گسترده ای وجود دارد که کنترل یا نظارت استراتژیک یکی از فعالیت های کلیدی مدیریت استراتژیک است (نیکسون و برنز، 2012)، اما آن از حوزه تحقیقی کمتری در سازمانها برخوردار است (بری، کد، هریس، اتلی، و استرینگر، 2009) و تاکید بر این فعالیت کمتر از فعالیت ها دیگر مانند تدوین برنامه های استراتژیک است (البانا 2013). این شکاف بین فرایند استراتژی و کنترل استراتژیک موضوع انتقاد مکرر بوده است (مارگینسون، 2002). به عنوان مثال، تحقیق تجربی نسبتا کمی برای کشف اینکه آیا و چگونه کنترل استراتژیک بر سیاست های سازمانی تاثیر می گذارد وجود داشته است. این، به خودی خود، نمونه یک شکاف در ادبیات مدیریت استراتژیک است. علاوه بر این، تحقیقاتی که انجام شده است یا به انواع دیگر کنترل، مانند کنترلهای سازمانی رسیدگی می کند (به عنوان مثال، کروتزر و همکاران، 2014) و یا به بررسی جنبه های مختلف سیاست در بخش هتل، به عنوان مثال، مهارت های سیاسی می پردازد (به عنوان مثال، هانگ و همکاران، 2012). بنابراین، تحقیقات مانند تحقیقات برای درک نقش کنترل استراتژیک در محدود فعالیت های سیاسی لازم است که به نوبه خود بر دستیابی به اهداف سازمانی تأثیر می گذارد. به علاوه، ما حد و میزانی که محیط تجربی بر نتایج تحقیقات قبلی در مورد سیاستهای سازمانی تأثیر می گذارد را حدس می زنیم؛ یعنی، یافته های مربوط به سیاست های سازمانی از دیگر صنایع تا چه حد می تواند به بخش هتل تعمیم داده شود که می تواند بینش های مدیریتی در خصوص راه های بهبود اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک را تأمین کند. استخراج روابط کمّی در مورد اثر این عوامل در سراسر طیف گسترده هتل ها آگاهی عوامل تعیین کننده و نتایج سیاست های سازمانی در بخش هتل را افزایش خواهد داد. بر اساس منتهای دانش ما، تقریبا هیچ پژوهشی در این بخش روی روابطی که در این مطالعه بررسی می شوند انجام نشده است اگرچه بخش هتل یک صنعت کلیدی در بسیاری از اقتصادها ( فراج، ماتوت، و ملرو،2015) از جمله این شورای همکاری خلیج فارس (GCC) است (الپن کپیتال، 2014). این بخش نسبت به شرایط تجاری، سیاسی و اقتصادی بسیار حساس است و رشد آن می تواند تاثیر شدیدی بر عملکرد شرکت های هتلداری بگذارد (چن، 2010) که به نوبه خود پویایی سیاستهای سازمانی را تحت تاثیر قرار می دهد (البانا، تانوس، و پاپاداکیس،2014). چشم انداز و نگرش صنعت هتلداری شورای همکاری خلیج فارس نسبت به افزایش تقاضا و در نتیجه گسترش ظرفیت حمایت شده از سوی طرح های استراتژیک دولت های منطقه مانند رویدادهای بزرگ آینده در قطر (به عنوان مثال، جام جهانی 2022) و امارات متحده عربی (UAE) (به عنوان مثال، نمایشگاه 2020) مثبت است (الپن کاپیتال، 2014). بنابراین، زمینه بخش هتل شورای همکاری خلیج فارس ارتباط خاصی با آزمون فرضیه های پژوهشی ما امروزه با توجه به پویایی بالای استراتژی های هتل ها در منطقه و در نتیجه نقش بالقوه سیاست های سازمانی همراه با این پویایی دارد. در نتیجه، هدف تحقیق ما پاسخ به دو سوال تحقیقی فشرده در ادبیات مدیریت استراتژیک به طور کلی و بخش هتل به طور خاص است. این سؤالات عبارتند از (1) تا چه حد استقلال مدیران و کنترل استراتژیک بر سیاست سازمانی تأثیر می گذارد؟ (2) اثر سیاست های سازمانی بر کارایی برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ بر طبق نتایج بررسی های اخیر مطالعات انجام شده در مورد برنامه ریزی استراتژیک در زمینه هتلداری و گردشگری (فیلیپس و موتینیو، 2014)، این مطالعه و تحقیقات مشابه (به عنوان مثال، اتیامن و رابرتسون، 1995؛ آوجی، مادانوغلو، و اکوموس،2011) برای پیشبرد دانش ما در مورد شیوه های برنامه ریزی استراتژیک در زمینه علمی هتلداری و گردشگری شدیداً مورد نیاز است، که متناقض باقی می ماند و به ندرت درک می شود.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  استقلال مدیران، کنترل استراتژیک، سیاست های سازمانی و اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک: بررسی تجربی حلقه های مفقوده در بخش هتل

چکیده انگلیسی

This article reports on the impact of managerial autonomy and strategic control on organizational politics and show how the latter influence effectiveness of strategic planning. In doing so, it outlines particular directions that a rebalanced strategic management research agenda may take. Whereas organizational politics have received sustained interest in the management literature, its conceptual and empirical examination in the tourism industry has been meagre. This study contributes to fill this gap by analyzing data from 175 four- and five-star hotels located in a less researched region, the Gulf Cooperation Council (GCC) countries. The findings indicate that high levels of autonomy combined with low levels of control negate the effectiveness of strategic planning by increasing organizational tensions. Drawing on political and organizational perspectives, an interpretation of the results and policy implications are discussed. The study also delineates interesting research avenues for further research on organizational politics in the tourism industry.