دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 65619
ترجمه فارسی عنوان مقاله

اشکال نوظهور معماری مسکونی در کاتماندو... آیا کاتماندو در این گذار بلاتکلیف مانده است؟

عنوان انگلیسی
Lost in transition? Emerging forms of residential architecture in Kathmandu
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
65619 2016 9 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Cities, Volume 52, March 2016, Pages 94–102

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلید واژه ها

1. مقدمه

 جدول 1. سبک‌های معماری مسکونی نپال در سرتاسر تاریخ i.

2. ماهیت متمایز در مدرنیته‌ی آشفته  

شکل 1. نمونه‌ای از خانه‌های شهر Newar که در حیاط قرار دارند. منبع: نویسندگان.

1. 2. خانه‌ها و مکان‌های شهر Newar  

شکل 2. یک خانه‌ی نمونه که طی دوره‌ی Rana، Jawalakhel، Kathmandu ساخته شده است. منبع: نویسندگان.  

2. 2. ساختار معاصر 

شکل 3. خانه‌هایی که به صورت جداگانه ساخته شده بودند. منبع: نویسندگان.

شکل 4. یکنواختی در طرح و زیبایی خانه‌هایی که به وسیله‌ی شرکت Civil Homes ساخته شده است. منبع: وب‌سایت Civil Homes، دستیابی سال 2009.

شکل 5. جزئیات Gazebo در تراس‌ها که نشان‌دهنده‌ی تقلید از مجسمه‌های اروپایی است. منبع:  HYPERLINK "http://www.valleyhomes.com.np" www.valleyhomes.com.np، 2009.، دستیابی سال 2009.

3. تغییر مرزها، هویت اجتماعی و مدرنیته‌ی جدید 

1. 3. گسترش بی‌رویه و تصرف

2. 3. کاست تا طبقه 

3. 3. سنت در مقابل مدرنیته 

شکل 6. یک گیاهTulsi (ریحان) در یک خانه‌ی مدرن نپالی. منبع: نویسندگان.

4. نتیجه‌گیری
ترجمه کلمات کلیدی
کاتماندو؛ تحول شهری؛ معماری مسکونی؛ سنت؛ مدرنیته
کلمات کلیدی انگلیسی
Kathmandu; Urban transformation; Residential architecture; Tradition; Modernity
ترجمه چکیده
کاتماندو از جمله معدود شهرهای جهان است که فرهنگ شهری قرون وسطایی خود را تا قرن بیستم حفظ کرد. آیین و رسوم مذهبی متعدد هندو و بودایی ترتیب خانه‌ها، جاده‌ها و مکان‌های شهر را تعیین می‌کرد و یک شکل فیزیکی متمایز و حالت بومی شرقی منحصر به فردی به شهر می‌داد. در دهه‌های اخیر فرهنگ شهری در این شهر به وسیله‌ی نیروهای شهری‌سازی و جهانی‌سازی و تقاضا برای ساختمان‌ها و مکان‌های جدید در حال تغییر بوده است. طرح جدید خانه‌ها به شکل فزاینده‌ به وسیله‌ی الگوهای متمایز ایده‌آل زیرشهری غربی تعیین می‌شود که شامل خانه‌های مجزا و نیمه‌مجزا و ساختمان برج‌های بلند است. این سنت‌شکنی ساختمانی را می‌توان به عنوان یک واکنش نسبتا مطلق نسبت به شکل ساخته شده و مکان‌های بومی تلقی کرد. در این مقاله تلاش می‌شود که تنش موجود بین «فرهنگ» سنتی و معاصر (و در نتیجه جامعه) و مسکن (یا شکل ساخته شده) در کاتماندو به وسیله‌ی بررسی مبحثی که فاصله‌ی میان فضا، زمان و مفهوم ساختمان را مشخص می‌سازد، از بین برود. در این مقاله نتیجه‌گیری می‌شود که امروزه معماری مسکونی در کاتماندو دچار سردرگمی شده است و در این گذار بلاتکلیف مانده است.
ترجمه مقدمه
کاتماندو یکی از معدود شهرهای جهان است که فرهنگ شهری قرون وسطایی خود را تا قرن بیستم حفظ کرده است (Aranah، 1991؛ Levy، 1992؛ Tiwari، a 2001، Gutschow و Kreutzmann، 2013). آیین و رسوم مذهبی متعدد هندو و بودایی ترتیب خانه‌ها، معابد، گنبدهای مقبره‌ها و مکان‌های شهری را تعیین می‌کرد و یک شکل و ماهیت فیزیکی متمایز و حالت بومی شرقی منحصر به فرد به شهر می‌داد. کاتماندو برخلاف بسیاری از شهرهای اروپایی قرون وسطی دارای گذشته‌ی صنعتی نبود. بنابراین تاریخچه‌ی شهری آن از سه دوره‌ی Mumford (1938) که به صورت فنی تعیین شده‌اند، یعنی شهر قرون وسطی («دوره‌ی ائوتکنیک»)، شهر صنعتی («دوره‌ی پالئوتکنیک») و آینده («دوره‌ی بیوتکنیک») یا شهر «پس صنعتی»، پیروی نمی‌کرد، به عبارتی Mumford شهرهای غربی را تعریف می‌کرد. تاریخ‌شناسان محلی مانند Mahesh Chandra Regmi سال 1786 را به عنوان آغاز «دوره‌ی مدرن» در نپال در نظر می‌گیرند، یعنی سالی که Prithvi Narayan Shah (اولین پادشاه نپال متحد) کاتماندو را به عنوان پایتخت تعیین کرد. Regmi به وسیله‌ی تحلیل دوره‌های رویدادنگاری و طول‌های مختلف و تاریخچه‌ی سلسله‌های پادشاهی که بر نپال حکومت کرده بود، به مدرنیته پرداخت. این کشور به وسیله‌ی اتحاد شاهد یک شکل جدید از حکومت سیاسی و اقتصادی بود ولی شاخه‌های آن به ندرت نشان‌دهنده‌ی فرهنگ غنی و برجسته‌ی جامعه‌ برای 200 سال آینده بود. مردم همچنان به عنوان کشاورز، هنرمند و صنعتگر مشغول به کار بودند و پیوند خود را با حرفه‌های سنتی حفظ کردند. به دلیل ارتفاع زیاد و کوه‌های اطراف شهر، این شهر از لحاظ فیزیکی مجزا شده بود. به وسیله‌ی پایداری حمله‌ی مسلمانان در قرن پانزدهم و مهار مقیمان در قرن هجدهم، این شهر هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ فرهنگی از فرمانرواهای اروپایی و ایرانی در امان بود. کاتماندو خلوص و ماهیت جاودانه‌ی خود را در واقع همانند یک شهر منجمد حفظ کرد که با گذر زمان نه تکان خورده بود و نه پیشرفت یا تغییری کرده بود. بنابراین به نظر می‌رسد که این شهر از نظر دانشمندان غربی مقاومت ناپذیر باقی مانده است، آنها ریشه‌های فرهنگی و مذهبی عمیق و مرموز را مورد تحسین قرار می‌دادند. خیلی قبل‌تر از آن William Kirkpatrick حین ملاقات خود در سال 1793 دره‌ی کاتماندو را اینگونه توصیف کرد: «تقریبا به تعداد خانه‌ها، معبد وجود دارد و به تعداد ساکنین، بت وجود دارد» (Kirkpatrick، 1811، ص 150). این شهر طبق برآورد او حدودا پنج هزار خانه داشت (Idid : ص 150). Levy (1992) با اشاره به Bhaktapur که یک زیستگاه تاریخی بومی بود، آن را بین‌العالمین نامید – جهان میانی اساسی که بین یک زیستگاه و جهان پهناورتر قرار دارد. طی سال‌ها زیستگاه‌های تاریخی خوشه‌ای در کاتماندو با یک خوشه‌ی شهری زنده به محل‌های بازدید دانشمندان معماری، طراحی و تاریخ تبدیل شده است (Gutschow و Kreutzmann، 2013). پیگیری مدرنیته در نپال به طور موثر همراه با توسعه‌ی مجدد کل اقامتگاه‌های جنوبی Juddha Sadak آغاز شد که یک خیابان اصلی منتهی به میدان تاریخی Durbar در کاتماندو و بخشی از بازسازی پس از زمین‌لرزه‌ی 1934 بود. در سال 1995 فرودگاه بین‌المللی Tribhuvan افتتاح شد و به این ترتیب درهای کاتماندو به جهان بیرون گشوده شد. به طور همزمان اولین شهر در سال 1969 آماده گردید و اداره‌ی ارتباطات راه دور نپال در سال 1975 تاسیس شد و همه‌ی آنها در دهه‌های بعدی باز هم پیشرفت یافتند و به نام تجاری مدرنیته تبدیل شدند. به بیان ساده مدرنیته بر پیشرفت و توسعه دلالت دارد و این مسئله حاکی از چیزی متفاوت از زبان «قرون وسطی» است. تاریخچه‌ی کوتاه مدرنیزاسیون کاتماندو نشان‌دهنده‌ی این مسئله است که این شهر از سه مرحله‌ی تمدن Mumford پیروی نکرده است و در واقع از دوره‌ی ائوتکنیک به دوره‌ی بیوتکنیک جابه‌جا شده است. در چند دهه‌ی اخیر به دلیل تغییر سریع در چارچوب زمانی فشرده، تغییرات زیادی در ساختمان‌ها و مکان‌های این شهر رخ داده است. به نظر می‌رسد تلاقی نیروهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر این جابه‌جایی تاثیرگذار است. امروزه تغییر چشم‌انداز شهری در این شهر با شرایط مصالح شهری‌سازی و جهانی‌سازی مرتبط است که این مسئله بر یک «فرهنگ مدرن» در معماری و شیوه‌ی زندگی تاکید دارد و کاخ‌ها و بناهایی با نمای بلند (مانند کاخ‌های سابق Singha Dubar و Narayan Hiti Durbar، دبیرستان Durbar، دانشکده‌ی Trichandra، برج ساعت و دادگاه‌های متعدد) که تحت تاثیر معماری نئوکلاسیک طی حاکمیت Rana در قرن گذشته ساخته شدند، حاکی از جابه‌جایی از معماری سنتی است که در معماری مسکونی جدید در بالاترین شکل خود آشکار می‌شود. این روند که به وسیله‌ی جابه‌جایی از مسکن‌های ساخته شده توسط مالک به مسکن‌های ساخته شده توسط توسعه‌دهنده تسریع یافت، منجر به ایجاد شکل‌ها، هویت و زیباشناسی‌های جدید شد. طرح جدید مسکونی به وسیله‌ی الگوهای متمایز ایده‌آل زیرشهری غربی تعیین می‌شود که شامل ترکیبی از خانه‌های مجزا یا نیمه‌مجزا و ساختمان‌های بلند برج‌ها است. این سنت شکنی معماری را می‌توان به عنوان یک واکنش نسبتا ناشیانه و نه فاجعه‌آمیز نسبت به مکان‌ها و شکل‌های ساخته شده‌ی بومی تلقی کرد. به طور سنتی خانه‌های شخصی در اطراف میدان مسکونی ساخته می‌شد یعنی جائی که افراد خانواده‌های بزرگ در آنجا اقامت داشتند. گاهی معبد مینیاتوری نذوراتی، فواره‌های بزرگ آب یا یک مکان با زیبایی تقویت شده، فرصت‌های تعامل و معاشرت را برای ساکنین محلی فراهم می‌ساخت. ماهیت درونی مکان‌های عمومی و شخصی خاص جامعه‌ی نپال بود که با آیین و رسوم مذهبی و اجتماعی – فرهنگی قدیمی سازگار بود. امروزه ویژگی خاص این تغییر، یعنی شکاف و گسستگی، نه تنها باعث محدودیت فرصت‌های تعاملات اجتماعی می‌شود بلکه باعث نابودی اشکال سنتی مسکن و ساختار فضایی آنها نیز می‌گردد. ساختمان‌های سنتی در هسته‌ی تاریخی با ساختمان‌های بلند ناهماهنگ و با تاکید بر ذوق هنرمندانه جایگزین می‌شوند (Gutschow و Kreutzmann، 2013؛ Shrestha، 1981). در جاهای دیگر به خانه‌های «مجزا» که بر اساس طرح‌های ریزبخش‌شده‌ی محوطه‌ی کاخ‌های سابق بنا شده بودند، انگ «جنایت دیداری» زده شد (Gutschow و Kreatzmann، 2013). علاوه بر این زمین لرزه‌ی ویرانگر اخیر 25 آوریل 2015 که باعث شد بیش از 600.000 ساختمان با خاک یکسان شود و بالغ بر 8000 نفر کشته شود، مناسب بودن معماری مسکونی جدید را در راس این مبحث قرار می دهد. در این مقاله تلاش می‌شود که تنش موجود بین «فرهنگ» سنتی و معاصر (و در نتیجه جامعه) و مسکن (یا شکل ساخته شده) در کاتماندو با بررسی مبحثی که حدود فضا، زمان و مفهوم ساختمان را مشخص می‌سازد، از بین برود. طبق نظر Mand (2013) در یک شهر بسیار سنتی مانند کاتماندو، معماری اولین گذری است که از طریق آن جفت سنت و مدرنیته بیان می‌گردد. کاتماندو نوآوری ایجاد شده به وسیله‌ی معماری سنتی خود را تحسین می‌کند و باعث بررسی عمیق‌تر اکتشافات درون‌نگرانه‌ی سنت‌ها، فرهنگ‌ها و فحوای کاتماندو توسط دانشمندان می‌شود تا بتوانند پیدایش مدرنیته و پیوستگی در این تغییر را توجیه کنند. بنابراین روش ما با روش Gustshow و Kreutzmann (2013)، Shrestha (1981)، Tiwari (b 2001)، Shrestha (2010) و Levy (1992) سازگار است. همه‌ی این افراد علاقمند به یافتن ریشه‌های اشکال معماری نوظهور در کاتماندو بودند تا هویت آن، جایگاه آن در تاریخ و تغییر شهری نهفته در آن (و از آن رو فقدان آنها) را مشخص سازند. در بخش بعدی ساختار انواع مکان‌ها و خانه‌ها در کاتماندوی سنتی و معاصر مورد بحث قرار می‌گیرد تا بعضی از تناقضات بسیاری که در مقابل نظریه‌ی معماری سنتی نسبت به معماری مدرن قرار می‌گیرد، نشان داده شود. این موضوع با مبحث تغییر مرزها، هویت‌ای اجتماعی و مدرنیته‌ی جدیدی که پیامدهای آنها را در ایجاد یک شهر مدرن بررسی می‌کند، ادامه می‌یابد. در این مقاله نتیجه‌گیری می‌شود که امروزه معماری مسکونی در کاتماندو سردرگم است و در این گذار بلاتکلیف مانده است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  اشکال نوظهور معماری مسکونی در کاتماندو... آیا کاتماندو در این گذار بلاتکلیف مانده است؟

چکیده انگلیسی

Kathmandu has been the last few cities in the world which retained its medieval urban culture up until twentieth century. Various Hindu and Buddhist religious practises shaped the arrangement of houses, roads and urban spaces giving the city a distinctive physical form, character and a unique oriental nativeness. In recent decades, the urban culture of the city has been changing with the forces of urbanization and globalization and the demand for new buildings and spaces. New residential design is increasingly dominated by distinctive patterns of Western suburban ideal comprising detached or semi-detached homes and high rise tower blocks. This architectural iconoclasm can be construed as a rather crude response to the indigenous spaces and builtform. The paper attempts to dismantle the current tension between traditional and contemporary ‘culture’ (and hence society) and housing (or builtform) in Kathmandu by engaging in a discussion that cuts across space, time and meaning of building. The paper concludes that residential architecture in Kathmandu today stands disoriented and lost in the transition.