ترجمه فارسی عنوان مقاله
مقیاس هوش بهعنوان ابزاری برای تشخیص کودکان دارای اختلالهای یادگیری خاص
عنوان انگلیسی
Intelligence measures as diagnostic tools for children with specific learning disabilities
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
150879 | 2017 | 6 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Intelligence, Volume 61, MarchâApril 2017, Pages 140-145
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1. مقیاس هوش بهعنوان ابزاری برای تشخیص کودکان دارای اختلالهای یادگیری خاص
2. روش پژوهش
1-2- مشارکتکنندگان
2-2- ابزار
2-3- تحلیل دادهها
3. نتایج
3-1- تحلیلهای دیگر
4. بحث و گفتگو
کلمات کلیدی
1. مقیاس هوش بهعنوان ابزاری برای تشخیص کودکان دارای اختلالهای یادگیری خاص
2. روش پژوهش
1-2- مشارکتکنندگان
2-2- ابزار
2-3- تحلیل دادهها
3. نتایج
3-1- تحلیلهای دیگر
4. بحث و گفتگو
ترجمه چکیده
ارزیابی هوش همواره یکی از بخشهای ضروری فرآیند تشخیصی کودکان دارای اختلالات یادگیری خاص (SLD) بودهاست. اخیرا در این رابطه بر ویژگی نقاط قوت (مثل استدلال) و ضعف (مثل ضعف در حافظهی فعال و سرعت پردازش) فکری تاکید میشود. ما در پژوهش حاضر، ویژگی فکری 1383 کودک دچار اختلال یادگیری خاص را از نظر مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان (ویرایش چهارم، WISC-IV) با دادههای هنجاری برای کودکانی که رشد معمولی داشتهاند، مقایسه کردیم. بهویژه، قدرت پیشبینی شاخصهای مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان و اختلاف آنها–مخصوصا اختلاف شاخص توانایی عمومی (GAI) با شاخص مهارت شناختی (CPI ) یا با مقیاس کامل هوشی ( FSIQ)- را بهعنوان نشانههایی از وضعیت اختلال یادگیری خاص تحلیل کردیم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ویژگی فکری بهطور کلی و اختلاف شاخصهای توانایی عمومی با شاخص مهارت شناختی (GAI-CPI) یا اختلاف شاخص توانایی عمومی با مقیاس کامل هوشی (GAI-FSIQ) بهطور خاص، معیار موثری برای متمایز کردن میان گروهها است. سنجش ویژگی شناختی بنیادی ممکن است در زمان سروکار داشتن با کودکان دارای اختلال یادگیری خاص مفید باشد، چرا که اختلافها میتواند بهطور چشمگیری تشخیص این اختلال را تایید کنند.
ترجمه مقدمه
اختلالهای یادگیری خاص (SLD) اختلالهای عصبی-رشدی با منشا بیولوژیکی هستند که به مشکلات مزمن در کسب مهارتهای آموزشی خاص منجر میشود. معیارهای مختلفی برای تشخیص بالینی اختلالهای یادگیری خاص ارائه شدهاست که تمامی آنها شامل بررسی هوش کودکان است. اختلاف میان عملکرد فکری نرمال یا بالا و دستاورد تحصیلی پایین بهصورت غیرمنتظره (به عبارت دیگر، اختلاف هوش-دستاورد) از دیرباز بهعنوان نمادی از اختلالهای یادگیری خاص بودهاست (موسسهی آموزشی ایالات متحده 1977). اختلاف هوش-دستاورد به دلایل نقاط برشی که نسبتا دلبخواهی است، اخیرا بهشدت موردانتقاد قرار گرفتهاست (تانوک 2013). بهعلاوه، ماهیت ابعادی توزیع نمرات هوش و دستاورد –و بنابراین نمرات اختلاف آنها- در کارهای پژوهشی اخیر موردتاکید قرار گرفتهاست و تردیدهایی نسبتبه فایدهی وضع هرگونه نقطهی برش را برانگیخته است (فرانسیس و دیگران، 2005).
مشکل دیگری که در رابطه با فرضیهی اختلاف هوش-دستاورد وجود دارد، این است که فرضیهی مذکور کارکرد مفهومی را بهعنوان تنها شاخص جهانی (یا بهرهی هوشی [IQ]) در نظر میگیرد. این در حالی است که فرمولاسیون جدید هوش این مفهوم را بهصورت ترکیبی از عوامل مختلف توصیف میکند (هورن و کتل 1966). چنین انتقاداتی منجر به انتشار پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی شد ( DSM-5؛ انجمن روانپزشکی آمریکا [ APA]، 2013) تا بهطور محتاطانه بیان کند که این مشکلات بایستی در کودکان دارای اختلال یادگیری خاص هویدا باشد، «در افرادی که در غیر اینصورت سطوح نرمالی از کارکردهای فکری را از خود نشان میدهند» (ص. 69). DSM-5 اضافه میکند که به استثنای معیار ناتوانی ذهنی و تفسیر محتاطانه از موارد مرزی، «ارزیابی نقص فرآیند شناختی برای ارزیابی تشخیصی امری ضروری نیست» (ص 70، APA 2013).