دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 141716
ترجمه فارسی عنوان مقاله

طراحی منطقه‌ای : روش طراحی راهبردی در معماری منظره

عنوان انگلیسی
Regional designing: A strategic design approach in landscape architecture
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
141716 2018 16 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Design Studies, Volume 54, January 2018, Pages 80-95

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده


کلمات کلیدی


1. رویکردها و شیوه‌های پژوهش


2. اصول  طراحی منطقه‌ای


1.2. اتخاذ دیدگاه سیستماتیکِ پویا


2.2. پرداختن به مقیاس‌های جغرافیایی چندگانه‌


3.2. بررسی مسائل از گذشته تا آینده


4.2. ایجاد گفتمان پیوسته با ذی‌نفعان


5.2. بررسی مجدد منطقه


6.2. بررسی احساسات و واکنش‌ها


7.2. ایجاد تعادل بین هدفمند بودن و گشودگی


3. مباحث


4. نتیجه‌گیری


جدول1: بررسی کلی معمار‌های منظره‌ای مصاحبه‌شونده
ترجمه کلمات کلیدی
طراحی منطقه ای، معماری منظر، طراحی استراتژیک، طراحی مشارکتی
کلمات کلیدی انگلیسی
regional design; landscape architecture; strategic design; collaborative design;
ترجمه چکیده
طراحی منطقه‌ای یکی از روش‌های راهبردی در معماری منظره به شمار می‌رود که موقعیت‌های مطلوب آینده را برای مناطق مختلف مجسم می‌کند که موقعیتِ فضایی‌شان تحت فشار است. مقاله‌ی حاضر اصولی را که طراحان منطقه‌ای برای ساختار و سازمان‌دهی روند طراحی به کار می‌روند بررسی می‌کند. اصول طراحی منطقه‌ای بر روی موقعیت‌های طراحی نامشخص، بدون ساختار و بی‌ثبات تاکید دارند که طراحی منطقه‌ای به آن می‌پردازد. علاوه‌بر این، این مطالعه نشان می‌دهد که روند طراحی یکی از بخش‌های ضروری از روند گسترده‌ی تغییراتِ مورد نظر به شمار می‌رود. همین موضوع موجب اتخاذِ دیدگاه‌های پویا در طراحی، در تعامل با ذی‌نفعان و نسبت به موقعیتِ طراحان در روند طراحی می‌شود و خواستار فرهنگ‌سازی جدید در طراحی‌ها است.
ترجمه مقدمه
در معماری منظره، طراحی منطقه‌ای نوعی از طراحی فضایی در مقیاس بزرگ است که موجب اتخاذِ دیدگاه‌ها و چشم‌اندازهای طولانی‌مدت در مناطقی است که شکل‌های فضایی و کارکرد‌های‌شان تحت فشار هستند و باید با شرایط موجود سازگاری پیدا کنند. این موقعیت‌های فضایی معمولا نامشخص و نیازمند تغییرات ساختاری هستند. طراحی منطقه‌ای آرایش‌های احتمالی و مورد نظر در آینده را برای مناطق مسکونی، زیرساختار‌ها، ویژگی‌های آبی، مسائل زیست‌محیطی و سایر کاربردهای زمین در یک منطقه را در نظر می‌گیرند که می‌تواند به این موارد اشاره کرد: روابط بین آنها، ظاهر زیبا و نحوه‌ی تحققشان در آینده در نظر می آورد (Kempenaar, Westerink, Van Lierop, Brinkhuijsen, & Van den Brink, 2016, ص. 21). این طراحی نوعی از طراحی محسوب می‌شود که به مسائل اجتماعی و راهبردها، مانند: سازگاری با تغییرات آب و هوایی ( Brand, Kersten, Pot, & Warmerdam, 2014; Wilson, 2006)، به کارگیری منابع تجدید‌پذیر انرژی ( De Waal & Stremke, 2014; Stremke & Koh, 2010) و یا تغییرات جمعیت‌شناسی و ساختاری ( Kempenaar, Van Lierop, Westerink, Van der Valk, & Van den Brink, 2016; Sousa & Pinho, 2013)، می‌پردازد. دیدگاه‌های ارائه شده برای نمایشگاه Le Grand پاریس در سال 2009، در رابطه با توسعه‌ی شهری آتی در مناطق بزرگ پاریس ( Wells,2009)، پیشنهادهایی در راستای بازسازی از طریق رقابت‌های طراحی با هدف مقاوم‌سازی سواحل نیویورک و یا نیوجرسی در برابر طوفان‌های آینده ( Bisker, Chester, & Eisenburg, 2015) و رویکرد «Landschaftszug» برای سازگاری فضایی در شهر دساو واقع در آلمان که در حال کوچک‌شدن است (Langner,2014) نمونه‌هایی از طراحی منطقه‌ای به شمار می‌روند. در پروژه‌هایی مانند این پروژه‌ها، طراحان منطقه‌ای هدفشان این است که از طریق ایجاد دیدگاه‌ها، راهبردها و مسیرهای طولانی‌مدت، که به‌عنوان ابزارهای راهیابی در شرایط آتی نامشخص و پیش‌رو به کار می‌روند، در بهبود شرایط فضایی سهیم باشند ( Langner,2014). به‌تازگی، مشارکت قابل‌مقایسه‌ای با توسعه و تدوین برنامه‌های راهبردی، مانند: طراحی‌های منطقه‌ای، در سایر علوم طراحی مطرح شده است، به ویژه در علومی که قصدشان ایجاد تغییرات مهم در جهتِ دستیابی به جامعه‌ای پایدار است (Bachman, 2012; Ceschin, 2014; Manzini, 2015). نویسندگان مختلفی بر این باورند که این طراح مبتنی بر برنامه‌های راهبردی خواستار تمرکز ویژه به روند طراحی است. به‌عنوان مثال باچمن (2012) می‌گوید مسائلی مانند بصیرت، روابط سیستماتیک و وابستگی‌های متقابل به توجه بیشتری در طراحی معماری نیاز دارند. تاکارا (2006) برای رسیدن به جهان پایدار به تغییراتی در راستای «معنی و واکنش»، «زمینه‌ی عمیق»، «تغییرات اجتماعی»، «ایجاد ترکیباتِ هوشمندانه»، «داستان‌های اجتماعی»، «طراحی به همراه افراد» و «طراحی به عنوان خدمت‌رسانی» اشاره می‌کند و محققانی که در حوزه‌ی طراحی خدمات – محصولات فعالیت می‌کنند نیز به نیاز به رویکردهای سیستماتیک، مبتنی بر فرآیندها، چندعاملی با مقیاس‌های مختلف تاکید می‌کنند تا بتوانند به راه‌حل‌های طراحی پایداری دست یابند ( برای مثال: Blizzard & Klotz, 2012; Ceschin & Gaziulusoy, 2016; Charnley, Lemon, & Evans, 2011; Coley & Lemon, 2009). مشارکت طراحی در اتخاذِ دیدگاه‌ها و تدوین برنامه‌های راهبردی موجبِ گسترشِ حوزه‌ی طراحی، دگرگونی فرآیندهای طراحی و در گسترشِ حوزه‌ی تخصصِ طراحان شده است. طراحانی که به روند‌های طولانی‌مدتِ تغییرات، گذار‌های اجتماعی، اتخاذ دیدگاه‌ها و توسعه‌های راهبردی می‌پردازند با مشکلاتی مواجه می‌شوند که به خوبی مشخص و مرز‌بندی نشدند ( Ceschin, 2014; Dorst, 2015). برای واکنش به این شرایط، طراحان به اتخاذ دیدگاه‌های سیستماتیک تمایل دارند (Bachman, 2012; Barnett, 2013; Dorst, 2015). مسائلی که به خوبی مشخص و مرز‌بندی نشدند را نمی‌توان به یک مولفه‌ی ویژه نسبت داد که قابل تفکیک باشد اما به طور کلی از روابط و تعامل‌های بین اجزای تشکیل‌دهنده ناشی می‌شوند. علاوه‌بر این، رویکردهای طراحی راهبردی شامل افرادی هستند که با شرایط مربوط به این مسائل در روند طراحی، ارتباطی مستقیم و یا غیرمستقیم دارند ( Blizzard & Klotz, 2012; Ceschin & Gaziulusoy, 2016; Meroni, 2008). در گفتگوهای اصیل، اطلاعات و دیدگاه‌ها به اشتراک گذاشته می‌شوند و مشارکت‌ها و روابط جدیدی توسعه می‌یابند. این انتظار می رود که این نوع از گفتگوها به ابتکارات اجتماعی و تغییرات پایدار منجر شوند (Hillgren, Seravalli, & Emilson, 2011). بنابر این، القای تغییرات در رویکردهای طراحی راهبردی بسیار حائز اهمیت و خواستار دانش درباره‌ی روندها و نحوه‌ی تاثیرگذاری بر آنها است. جهت‌گیری این روند‌ها موجب تغییر جایگاه طراحی می‌شود: ممکن است به یک ظرفیت و یا خدمتی تبدیل شود که همیشه در یک سازمان تعبیه می‌شود ( Dorst,2015) علی‌رغم افزایش مشارکتِ طراحی در توسعه‌ی چشم‌انداز و تدوین برنامه‌های راهبردی در رشته‌های مختلف طراحی، تحقیقات و موضوعات مرتبط با طراحی، که به روند‌های طولانی‌مدت تغییرات می‌پردازند، تا به امروز محدود بوده است. علاوه‌بر این، مطالعات تجربی در حوزه‌ی شیوه‌های طراحی راهبردی و واقعی، مانند: طراحی‌های منطقه‌ای، بسیار اندک هستند. برای افزایشِ درکمان از روند طراحی و تخصص طراحی در حوزه‌ی طراحی‌های راهبردی، شیوه‌های طراحی منطقه‌ای در معماری‌های منظره‌ای هلند را بررسی می‌کنیم و پرسش تحقیقاتی‌مان به این شرح است: معماران منظره در طراحی منطقه‌ای از چه اصولی استفاده می‌کنند؟ تلاش‌های مربوط به حوزه‌ی طراحی منطقه‌ای باید کاملا با منطقه‌ی جغرافیایی و موضوعات مربوط به آنها متناسب باشند تا این که هر گونه تلاش در این حوزه در مقایسه با موارد مشابه کاملا متفاوت باشد. باوجوداین، طراحان منطقه‌ای، درست مانند سایر طراحان، ممکن است چندین بار با مشکلاتی در این راستا رو به رو شوند. بر اساس این تجربیات، طراحان اصولی را توسعه می‌دهند که به آنها کمک کند تا روند طراحی در شرایط جدید را سازمان‌دهی کنند (Lawson,2005). اصول طراحی‌های منطقه‌ای نشان‌دهنده‌ی عقایدی درباره‌ی فعالیت‌های مناسب و شیوه‌های صحیح اجرای آنها، مانند: شیوه‌ها و روش‌های روند طراحی منطقه‌ای، هستند. بنابر این، اصول توسعه‌یافته توسط طراحان منطقه‌ای معمولا دیدگاهی را ارائه می‌دهد که از طریق آن می‌توان در رابطه با روند و تخصص طراحی منطقه‌ای به بینشی صحیح دست یابیم همچنین نشان می‌دهد که طراحی منطقه‌ای موجب افزایش درک ما به طراحی راهبردی می شود؛ به‌عبارت دیگر، این طراحی در شرایطِ مربوط به گذار اجتماعی و ایجاد تغییرات ساختاری دخیل است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  طراحی منطقه‌ای : روش طراحی راهبردی در معماری منظره

چکیده انگلیسی

Regional designing is a strategic design approach in landscape architecture that envisions desirable future situations for regions in which the spatial situation is under pressure. This paper studies the principles that regional designers use to structure and organize their design process. The regional design principles highlight the extremely ill-defined, unstructured and volatile design situations that regional designing engages with. Moreover, the study reveals that the design process is an inextricable part of the broader process of change it aims to contribute to. This draws attention to a dynamic perspective in designing, to the interaction with stakeholders, to the position of the designer in the design process, and it calls for a (re)new(ed) culture in design.