دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 114901
ترجمه فارسی عنوان مقاله

تداعی‌های آتی بین اختلال خواب و تفکر منفی مکرر: نقش‌های میانجی تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه

عنوان انگلیسی
Prospective Associations Between Sleep Disturbance and Repetitive Negative Thinking: The Mediating Roles of Focusing and Shifting Attentional Control
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
114901 2018 11 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Behavior Therapy, Volume 49, Issue 1, January 2018, Pages 21-31

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

مقدمه

روش

شرکت‌کنندگان

روش کار

معیارها

مقیاس کنترل توجه (ACS)

شاخص شدت بی‌خوابی (ISI)

پرسشنامه نگرانی وضعیت پن (PSWQ)

جدول 1. آمار توصیفی و همبستگی‌ها برای معیارهای تحقیق (n = 445)

پرسشنامه انعکاس-نشخوار (RRQ)

استراتژی تحلیلی داده‌ها 

نتایج

ارتباط بین متغیرهای تحقیق

شکل 1. ترسیم مقادیر بتا غیراستاندارد مدل میانجی فرضی که در آن تمرکز، البته نه تغییرجهت، کنترل توجه میانجی رابطه بین اختلال خواب و نشخوار است (n = 458). توجه کنید  .

جدول 2. ضرائب مدل غیراستاندارد برای مدل فرضی پیش‌بینی نشخوار (n = 458)

شکل 2. ترسیم مقادیر بتا غیراستاندارد مدل میانجی معکوس که در آن تمرکز، البته نه تغییرجهت، کنترل توجه میانجی رابطه بین اختلال خواب و نگرانی است (n = 458). توجه کنید  .

میانجی چندمتغیره: نگرانی

جدول 3. ضرائب مدل غیراستاندارد برای مدل فرضی پیش‌بینی نگرانی (n = 458)

شکل 3. ترسیم مقادیر بتا غیراستاندارد مدل میانجی معکوس که در آن تمرکز، البته نه تغییرجهت، کنترل توجه میانجی رابطه بین اختلال خواب و وسواس فکری است (n = 458). توجه کنید  .

میانجی چندمتغیری: وسواس فکری 

جدول 4. ضرائب مدل غیراستاندارد برای مدل فرضی پیش‌بینی وسواس فکری (n = 455)

بحث
ترجمه کلمات کلیدی
بخواب تفکر تکراری، کنترل توجه اضطراب،
کلمات کلیدی انگلیسی
sleep; repetitive thinking; attentional control; anxiety;
ترجمه چکیده
اگرچه شواهد قابل ملاحظه‌ای اختلال خواب را به نشانگان آسیب‌شناسی روانی مربوط کرده است، از جمله تفکر منفی مکرر، تعداد کمی از مطالعات بررسی کرده‌اند که چگونه اختلال خواب می‌تواند تفکر منفی مکرر را در طی زمان پیش‌بینی کند. علاوه بر این، هیچ تحقیقی تاکنون مکانیسم‌هایی ویژه را بررسی نکرده است که بتوانند در این رابطه قبول شوند. مطالعه حاضر به دنبال پرداختن به این شکاف‌ها در منابع با آزمون تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه به عنوان دو میانجی بالقوه رابطه بین اختلال خواب و تفکر منفی مکرر در طی دوره‌ای 6 ماهه است. نمونه نهایی 445 شرکت‌کننده اجتماعی غیرمنتخب معیارهای اختلال خواب و تفکر منفی مکرر را در زمان 1، معیارهای تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه 3 ماه بعد، و معیارهای تفکر منفی مکرر را دوباره شش ماه بعد تکمیل کرد. نتایج نشان داد تمرکز بر، البته نه تغییرجهت، کنترل توجه میانجی رابطه بین اختلال خواب و تفکر منفی مکرر است، به خصوص، نگرانی، نشخوار و وسواس فکری. این یافته‌ها شواهد اولیه برای تمرکز کنترل توجه به عنوان مکانیسم کاندید فراهم می‌کند که می‌تواند نقش علّی اختلال خواب را در توسعه تفکر منفی مکرر مشاهده شده در اختلال‌های مختلف تبیین کند.
ترجمه مقدمه
اختلال خواب اخیراً به عنوان فرایندی فراتشخیصی پیشنهاد شده است که ممکن است به چند شکل آسیب‌شناسی روانی کمک می‌کند (Harvey, Murray, Chandler, & Soehner, 2011). تحقیقات اخیر اختلال خواب را به اختلالات ویژه پیوند می‌دهند از جمله خلق‌وخو (Pillai, Kalmbach, &Ciesla, 2011) و اختلالات مرتبط با اضطراب (Cox &Olatunji, 2016) و شواهدی قوی وجود دارد که نشان می‌دهد اختلال خواب با افزایش ریسک اندیشه‌پردازی خودکشی و تلاش برای خودکشی ارتباط دارد (Pigeon, Pinquart, & Conner, 2012). وجود اختلال خواب در بین اختلالات گوناگون همسو با دیدگاهی فراتشخیصی است، و درک این مطلب که چگونه اختلال خواب به فرایندهای دیگر فراتشخیصی مربوط است می‌تواند بینش‌هایی مهم درباره شکل‌های مختلف آسیب‌شناسی روانی ارائه دهد. یک فرایند اینگونه تفکر منفی مکرر است، یا تفکراتی که تکراری و بیش از حد هستند، شامل محتوای منفی، و مشخص است کنترلش دشوار است (Ehring & Watkins, 2008). برای مثال، تحقیقات فعلی نشان دهنده ارتباط بین اختلال خواب و نشخوار یا تفکر منفی مربوط به تهدیدات ادراکی برای خود و یا تجربه‌های منفی گذشته (Trapnell & Campbell, 1999)، در هردو گروه نمونه غیرمنتخب (Cox, Ebesutani, & Olatunji, 2016) و اختلال خواب (Carney, Harris, Moss, & Edinger, 2010) حتی هنگام کنترل عاطفه منفی (Thomsen, Mehlsen, Christensen, &Zachariae, 2003) است. علاوه بر این، نشخوار به دنبال موضوعی استرس‌زا با خواب ضعیف در نمونه‌های دانشجوی غیرمنتخب ارتباط دارد (Guastella &Moulds, 2007; Zoccola, Dickerson, & Lam, 2009) و نشخوار روزانه با خواب ضعیف بعدی در طی 1 هفته در دانشجویان مبتلا به نشانگان افسردگی پیشرفته ارتباط دارد (Pillai, Steenburg, Ciesla, Roth, & Drake, 2014). تحقیقات در نمونه‌های افراد با اختلال خواب (O’Kearney &Pech, 2014) و افراد سالم (Norell-Clarke, Jansson-Frojmark, Tillfors, Harvey,&Linton, 2014; Weise, Ong, Tesler, Kim, & Roth, 2013) نیز اختلال خواب و نگرانی یا تفکر مکرر درباره رویدادهای منفی آتی را پیوند داده است (Borkovec, Ray, & Stober, 1998). اگرچه تحقیقات آتی نشان می‌دهند که اختلال خواب نگرانی را در طی 1 سال در میان بزرگسالان غیرمنتخب نشان می‌دهد (Danielsson, Harvey, MacDonald, Jansson-Frojmark, & Linton, 2013) و اینکه خواب ضعیف نگرانی بیشتر را در روز بعد در کسانی نشان می‌دهد که مبتلا به اختلال اضطراب عمومی هستند (GAD; Thielsch et al., 2015)، یک تحقیق درباره خواب روزانه و نگرانی در نمونه‌ای با نگرانی بالا هیچ شواهدی از تاثیر اختلال خواب بر نگرانی بعدی نشان نداد (McGowan, Behar, & Luhmann, 2016). برخلاف نگرانی، وسواس فکری از قدیم متغیری برای تفکر منفی مکرر تلقی نشده است (Ehring & Watkins, 2008). با این حال، ماهیت ناخوانده، مکرر و پریشانی آور وسواس فکری (Julien, O’Connor, & Aardema, 2007) می‌تواند کارکردهای مشابه مشترک با شکل‌های دیگر تفکر منفی مکرر داشته باشد (Ehring&Watkins, 2008). شواهد اخیر نشان می‌دهند که اختلال خواب به شکلی اختصاصی با تفکرات غیرقابل قبول ارتباط دارد، اما با ناخالصی، شستشو یا نشانگان تقارن اختلال وسواسی-جبری (OCD) در شرکت‌کنندگان غیرمنتخب جامعه ارتباط ندارد (Raines et al., 2015). به همین ترتیب، بیخوابی با وسواس فکری، و البته نه جبر، ارتباط دارد حتی وقتی که نشانگان افسردگی در دانشجویان غیرمنتخب کنترل می‌شوند (Timpano, Carbonella, Bernert, & Schmidt, 2014). علیرغم شواهدی که اختلال خواب و تفکر منفی مکرر را ارتباط می‌دهند، محدودیت قابل ملاحظه تحقیقات فعلی فقدان نسبی مطالعاتی است که رابطه بین اختلال خواب و تفکر منفی مکرر را در طی زمان ارزیابی می‌کنند. اگرچه تعداد کمی از آثار پیوند آتی بین اختلال خواب و نگرانی را بررسی کرده‌اند (Danielsson et al., 2013; McGowan et al., 2016; Thielsch et al., 2015)، این تحقیقات نتایجی آمیخته تولید کرده‌اند. علاوه بر این، هیچ تحقیقی تاکنون به بررسی ارتباطات بین اختلال خواب و نشخوار یا وسواس فکری در طی زمان نپرداخته است. محدودیت مهم دیگر منابع در دسترس سوال درباره مکانیسم است- یعنی، اگر اختلال خواب به تفکر منفی مکرر در طی زمان کمک کند، اختلال خواب بر کدام فرایندهای واسطه تاثیرگذار خواهد بود؟ مکانیسم کاندید کنترل توجه است. کنترل توجه شامل توانایی برای جهت‌دهی منعطف توجه است و شامل دو عامل است: تمرکز توجه در مواجهه با عامل‌های حواسپرتی و تغییرجهت توجه بین وظایف یا رقابت در تقاضا است (Olafsson et al., 2011). تحقیقات قابل ملاحظه تاثیرات منفی بی خوابی را بر توجه نشان داده است (Van Dongen,Maislin,Mullington, & Dinges, 2003) و این اثر برای هردو گروه محرومیت کلی خواب (Drummond, Gillin, &Brown, 2001) و محدودیت نسبی خواب (Sadeh, Dan, & Bar-Haim, 2011) به دست آمده است. مطالعه‌ای جدید نیز نشان داد که اختلال خواب ذهنی با کاهش کنترل توجه همبستگی دارد (Cox et al., 2016). نواقص در کنترل توجه نیز با تفکر منفی مکرر ارتباط دارد. در نمونه‌های سالم، کاهش کنترل شناخت با فرایندهای مربوط به اضطراب، شامل انگیزش اضطراب و نگرانی (Vasey, Chriki,&Toh, 2017) و کاهش کنترل توجه با افزایش نشخوار (Cox et al., 2016; Macatee et al., 2016) و نگرانی (Cox et al., 2016) و وسواس فکری (Macateeet al., 2016) ارتباط دارد. روابط مشابه در جمعیت‌های بالینی توصیف شده توسط تفکر منفی مکرر یافت شد (Armstrong, Zald, & Olatunji, 2011; Bardeen, Fergus, & Orcutt, 2015; Hsu et al., 2015). با این حال، تحقیقات محدود به بررسی ارتباطات متفاوت بین تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه و تفکر منفی مکرر پرداخته‌اند و یافته‌های فعلی آمیخته هستند. تحقیقی جدید نشان داد که تمرکز کنترل توجه، البته نه تغییرجهت کنترل توجه، برای اثر آتی تفکر منفی مکرر بر نشانگان آسیب‌شناسی روانی قبول شده است (Mills et al., 2016). تحقیقی دیگر نشان داد که کاهش تمرکز کنترل توجه با نشخوار، البته نه نگرانی یا وسواس فکری، ارتباط دارد و هیچ ارتباط متفاوتی بین تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه و تفکر منفی مکرر در میان افرادی مبتلا به GAD یا OCD وجود ندارد (Armstronget al., 2011). بنابراین، تحقیقات دیگر برای شفاف‌سازی روابط بین تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه و تفکر منفی مکرر لازم است. تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیرات آتی اختلال خواب بر کنترل توجه و تفکر منفی مکرر در طی یک دوره 6 ماهه است. این تحقیق نقش‌های منحصربفرد تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه را نیز به عنوان مکانیسم‌های بالقوه در رابطه بین اختلال خواب و تفکر منفی مکرر بررسی می‌کند. فرض گرفته شد که تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه در دوره 3 ماهه در کنار هم میانجی روابط متناظر بین اختلال خواب در خط مبنا و نشخوار، نگرانی و وسواس فکری است که در طی 6 ماه بعدی ارزیابی شد. با توجه به یافته‌های آمیخته درباره نقش‌های اختصاصی تمرکز و تغییرجهت توجه، تحلیل‌های توصیفی برای ارزیابی این مطلب انجام شد که آیا یک شکل از کنترل توجه میانجی این رابطه گذشته از اثر دیگری هست یا خیر.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  تداعی‌های آتی بین اختلال خواب و تفکر منفی مکرر: نقش‌های میانجی تمرکز و تغییرجهت کنترل توجه

چکیده انگلیسی

Although considerable evidence has linked sleep disturbance to symptoms of psychopathology, including repetitive negative thinking, few studies have examined how sleep disturbance may predict repetitive negative thinking over time. Further, no study to date has examined specific mechanisms that may account for this relationship. The present study sought to address these gaps in the literature by testing focusing and shifting attentional control as two potential mediators of the relationship between sleep disturbance and repetitive negative thinking over a 6-month period. A final sample of 445 unselected community participants completed measures of sleep disturbance and repetitive negative thinking at Time 1, measures of focusing and shifting attentional control 3 months later, and measures of repetitive negative thinking again 6 months later. Results revealed that focusing, but not shifting, attentional control mediated the relationship between sleep disturbance and repetitive negative thinking, specifically, worry, rumination, and obsessions. These findings provide preliminary evidence for focusing attentional control as a candidate mechanism that may explain the causal role of sleep disturbance in the development of repetitive negative thinking observed in various disorders.