دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 37090
ترجمه فارسی عنوان مقاله

تأثیرات دراز مدت جدایی والدین: تأثیر جدایی والدین در طی دوران کودکی روی زمان و خطر زندگی مشترک بدون ازداوج، ازدواج و طلاق در بزرگسالی

عنوان انگلیسی
Long-term effects of parental separation: Impacts of parental separation during childhood on the timing and the risk of cohabitation, marriage, and divorce in adulthood
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
37090 2015 10 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Advances in Life Course Research, Volume 26, December 2015, Pages 22–31

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلید واژه ها

1.مقدمه

2. جدایی والدین و پیامدهای روابط پاتنر محوری در زندگی آینده: یافتههای قبلی، اظهارات نظری و فرضیهها

3. دادهها و روش

1-3 نمونه

جدول 1. پیامد های پارتنر محوری

2-3 روش

 4. یافته های تجربی

جدول2. تأثیر جدایی والدین و متغیرهای اضافی بر میزان اولین زندگی مشترک (خطای استاندارد در پرانتز)

جدول 3. تأثیر جدایی والدین و سایر متغیرها بر نرخ ازدواج اول (خطاهای استاندارد در پرانتز)

جدول 4. تأثیرات جدایی والدین و همبستگی بیشتر نسبت به نرخ طلاق اول (خطاهای استاندارد در پرانتز)

 5. بحث

جدول 1 الف. مدل نمائی تکهای با اثر خاص دوره برای تحولات ازدواج و زندگی مشترک 

جدول2 الف.  مدل نمائی تکهای با اثر خاص دوره برای تحولات طلاق
ترجمه کلمات کلیدی
انتقال دوران کودکی - زندگی مشترک بدون ازدواج - ازدواج - طلاق - دوره زندگی - تاریخ رویداد - زمان و اثر شدت
کلمات کلیدی انگلیسی
Childhood transitions; Cohabitation; Marriage; Divorce; Life course; Event history; Time and intensity effect
ترجمه چکیده
این مطالعه به بررسی اثرات دراز مدت جدایی والدین در طی دوران کودکی روی پیامدهای روابط پارتنر محور در زندگی آینده، از قبیل اولین زندگی مشترک، اولین ازدواج، و اولین طلاق می پردازد. برای بررسی این موضوع، ما بین اثر خطر مانند پیامدهای رویدادهای روابط پارتنر محور خاص در زندگی و یک اثر زمان مانند داشتن رویداد زود یا دیر هنگام تمایز قائل شدیم. ما همچنین روی اثرات سن، تجزیه و تحلیل تأثیرات جدایی والدین در سنین خاص در طی دوران کودکی تمرکز کردیم. ما از مدل تاریخچه ای رویداد برای یک نمونه 2174 نفر از موج دوم و سوم داده های pairfam آلمان استفاده کردیم (پانل تجزیه وتحلیل روابط صمیمانه و پویایی خانوادگی). نتایج تجربی ما نشان داد که جدایی والدین به عنوان یک اثر فشار قوی به خصوص هنگام ترک خانه والدین و زندگی با یک پارتنر عمل می کند. با این حال، این اثر قوی روی زندگی مشترک در ازدواج به کار نمی رود. ما هیچ تأثیری از تحولات دوران کودکی بر میزان ازدواج پیدا نکردیم. با توجه به میزان تحولات بر طلاق، اطلاعات ما فرضیه انتقال بین نسلی طلاق را تأیید کرد. ما دریافتیم افرادی که جدایی والدین را تجربه کرده اند به احتمال کمتری ازدواج پایدار دارند. با نگاه به تأثیر سنین خاص، ما دریافتیم که تجربه جدایی والدین قبل از سن 7 سالگی یک عامل تأثیرگذار بر زمان اولین زندگی مشترک بدون ازدواج و همچنین خطر داشتن اولین طلاق در زندگی آینده می باشد.
ترجمه مقدمه
تعدادی از مطالعات نشان داده است که وضعیت زندگی کودکان به دلیل جدایی والدین، طلاق و ازدواج مجدد آنها به طور گسترده ای در بسیاری از جوامع متفاوت بوده است (آماتو 2005؛ براون 2006؛ کاوانه 2008). تعداد کودکانی که با والدین بیولوژیکی خود زندگی می کنند تا زمانی که ازدواج کنند رو به کاهش است و تعداد کودکانی که جدایی، طلاق و ازدواج مجدد والدین را تجربه می کنند و بنابراین تنها با یکی از والدین و یا با پدر بزرگ مادر بزرگ زندگی می کنند رو به افزایش است. بسیاری از مطالعات روی بررسی این تحولات دوران کودکی بر رفاه کودک تمرکز دارد. با نگاهی به یافته های قبلی، پژوهش ها یا سازگاری کوتاه مدت کودکان به دلیل تحولات زندگی در دوران کودکی را تحلیل کرده اند و یا آنها روی تأثیرات دراز مدت از قبیل انتقال بین نسلی طلاق یا روی پیشرفت تحصیلی، بزهکاری، مشکلات بهداشتی و غیره تمرکز داشته اند. این مقاله روی اثرات دراز مدت جدایی والدین روی پیامدهای مهم روابط پاتنر محور زندگی آینده تمرکز دارد: اولین زندگی مشترک با یک پارتنر، اولین ازدواج و طلاق. با نگاهی به تحقیقات قبلی، بسیاری از مطالعات این متغیرهای وابسته با مجموعه داده های طولی مختلف و در مناطق مختلف را تحلیل کرده اند. با مراجعه به این یافته های قبلی، دو دلیل وجود دارد که چرا ما روی بدست آوردن این متغیرهای وابسته از دیدگاه جریان زندگی تمرکز داریم. اول از همه، اکثریت تحقیقات قبلی از چندین نوع مدل تاریخچه ای رویداد استفاده کرده اند و در پیشینه روش شناسی تحلیل تاریخچه ای رویداد تأکید شده بود که این مدل برای تمایز بین اثراتی زمانی یا اثرات خطر یا احتمالی مفید است (برناردی 2001؛ بریو دریل و دایکمن 1995). با نگاهی به اثر زمانی، این به این معنی است که هدف مقالات یافتن تاثیر یک رویداد خاص زود یا دیر هنگام است (مانند سن در اولین مقاربت، سن در اولین زندگی مشترک و ازدواج) است که سنین پایین تر را با گروه کنترل مقایسه می کند. دومین مورد، اثر خطر یا احتمالی، استراتژی بررسی اینکه آیا یک نوع خاصی از تحولات زندگی (مانند ازدواج یا طلاق) در زندگی آینده اتفاق می افتد یا خیر می باشد. هر دو نوع اثر در تفسیرشان خیلی متفاوت هستند و با توجه به تحقیقات جریان زندگی خیلی مهم هستند. در حال حاضر با نگاهی به پژوهش های قبلی ما متوجه شدیم که در بسیاری از مطالعات که تاریخچه رویداد را تحلیل می کرد هر دو نوع اثر، اثر زمان و اثر خطر، مورد استفاده قرار می گیرند که به یک دیگر وابسته هستند، و این بدان معنا است که به دلیل نوع مدلسازی پارامتریک یک پارامتر خاص هر دو نوع اثر زمان و خطر را تعیین می کند. این امر منجر به موقعیتی می شود که این نوع مدل سازی اجازه نمی دهد که دقیقاً بین اثر زمان و اثر خطر تفکیک صورت بگیرد. برای مثال، با استفاده از مدل استاندارد منطقی لگاریتمی (یا سایر مدل های پارامتریک)، که اغلب برای این نوع پژوهش ها به کار می رود، این امر غیر ممکن می شود که به صورت دقیق هر دو نوع اثر متمایز شوند. اما با اشاره به یک مطالعه انجام گرفته توسط بردهل و دیکمن (1995)، ما نشان خواهیم داد که این مطالعه که بین اثر زمان و اثر خطر یا احتمالی تمایز قائل می شود، خیلی مفید است و می تواند در یک روش مناسب با استفاده از نوع خاصی از تحلیل تاریخچه رویداد انجام شود. بنابراین، انگیزه اولیه ما یک همکاری متدولوژیک برای متمایز سازی دقیق بین اثر زمان و اثر خطر و همچنین اینکه چگونه می توان با استفاده از تحلیل تاریخچه ای رویداد این امر را انجام داد، می باشد. دومین انگیزه بر اساس کمبود محتوا با توجه به این نوع پژوهش است. داده هایی که ما در این مطالعه استفاده کردیم از پانل خانواده آلمانی جمع آوری شده است (هیونینک و همکاران 2011). این مجموعه داده های غنی توانایی ما را برای تحلیل اولین زندگی مشترک، اولین ازدواج و طلاق، با توجه به تجربه جدایی والدین در طی دوران کودکی گسترش داد. در حالیکه فرضیه طلاق بین نسلی به خوبی اثبات شده است (آماتو 1996؛ بیومپس و سویت 1972، دیکمن و اینگلهاردت 1999، گلن و کارمر، 1987؛ مارتین میلز و بردایس، 2005؛ پاپ و مولر، 1976؛ وانگر،1997) کمتر درک شده است که آیا سن کودک در مسئله طلاق والدین بر پیامدهای روابط پارتنری بعدی اهمیت دارد یا خیر. در پژوهش های قبلی اختلاف نظر وجود دارد (آمات، 1996؛ دیکمن و اینگلهرت، 2008). داده های استفاده شده در اینجا به ما فرصت کنترل این نوع اثرات سنی را می دهد که به ما درک بهتری از وابستگی های مسیر بین دوره های زمانی مختلف و پیامدهای آن در زندگی آینده می دهد.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  تأثیرات دراز مدت جدایی والدین: تأثیر جدایی والدین در طی دوران کودکی روی زمان و خطر زندگی مشترک بدون ازداوج، ازدواج و طلاق در بزرگسالی

چکیده انگلیسی

Abstract This study investigates the long-term effects of parental separation during childhood on crucial partnership-related outcomes later in life, such as first cohabitation, first marriage, and first divorce, in Germany. To address this, we differentiate between a risk effect i.e. having a specific partnership-related event outcome later in life, and a timing effect i.e. having the event earlier or later. We also focus on age effects, analyzing the impact of parental separation at specific ages during childhood. We applied event history models to a sample of 2174 individuals taken from the second and third wave of the German pairfam data (Panel Analysis of Intimate Relationships and Family Dynamics). Our empirical results indicate that parental separation works as a strong ‘push effect’ particularly on the timing of leaving the parental home and moving-in together with a partner. However, this push effect on cohabitation does not apply to marriage. Here we find no effects of childhood transitions on marriage rate. With regard to the transition rate to divorce, our data confirm the well-known hypothesis of the intergenerational transmission of divorce. We find that those who experienced a parental separation have a lower probability of staying married. Looking at specific age effects, we find that experiencing a parental separation before age seven is an influencing factor in regard to timing of a first cohabitation as well as on the risk of having an own divorce later in life.

مقدمه انگلیسی

1. Introduction A number of studies have shown that the living arrangements of children due to parental separation, divorce, and remarriage have become increasingly diverse in many societies (Amato, 2005, Brown, 2006, Cavanagh, 2008 and Feldhaus and Huinink, 2011). The number of children growing up with their biological parents still married is decreasing, and the number of children experiencing parental separation, divorce, or remarriages and therefore growing up with a lone parent or stepparent is increasing. Many studies focus on investigating the effects of these biographical childhood transitions on child well-being. Looking at previous findings, studies either analyze children's short-term adjustment due to a biographical transition during childhood (e.g. Amato, 2006, Hetherington, 2006, Walper and Beckh, 2006 and Osborne and McLanahan, 2007), or they concentrate on long-term effects, such as the intergenerational transmission of divorce or the impact on educational attainment, delinquency, health problems, etc. (e.g. Amato, 2006, Bumpass and Sweet, 1972, Diekmann and Engelhardt, 2008, Li and Wu, 2008, Schulz, 2009, Teachman, 2002, Teachman, 2003, Wagner, 1997 and Wolfinger, 1999). This paper focuses on the long-term effects of parental separation on crucial partnership-related outcomes later in life: the first cohabitation with a partner, the first marriage and divorce. Looking at previous research, many studies analyze these dependent variables with different longitudinal datasets and in different regional settings. With reference to these previous findings, there are two reasons why we focus again on these dependent variables from a life course perspective. First of all, the majority of previous research uses some kind of event history analysis, and in the methodological literature of event history analysis it was emphasized that it is useful to differentiate between a ‘timing effect’ or a ‘risk or probability effect’ ( Bernardi, 2001 and Brüderl and Diekmann, 1995). Looking at the ‘timing effect’, this means that articles aim to find an effect on having a specific event (such as age at first intercourse, age at cohabitation or marriage) earlier or later, which means at younger ages compared with a control group. The second one, the ‘risk or probability effect’, is the strategy of investigating whether a certain type of biographical transition occurs later in life or not, such as being married or being divorced. Both effects are very different in their interpretation and very important in regard to life course research. Looking now at previous research we see that in many studies where event history analysis is used both effects, the timing and the risk effects, are dependent from each other, which means that due to the type of parametric modeling a specific parameter determines both, the timing and the risk effect. This leads to the situation that this kind of modeling does not allow to differentiate exactly between the timing and risk effect. Using, for example, the standard log-logistic model (or other parametric models), which is often applied for this kind of research, it is not possible to separate both effects exactly. But with reference to a study done by Brüderl and Diekmann (1995) we will show in this paper that the differentiation between a timing and a risk or probability effect is very useful and can be done in an appropriate way by using some specific kind of event history analysis. Thus, our first motivation is a methodological contribution to differentiate more exactly between the timing and the risk effect and how it can be done by using event history analysis. The second motivation is based on a content-related deficit in regard to this kind of research. The data we used here are from the German Family Panel (Hunink et al., 2011). This rich dataset expand our opportunities to analyze the first cohabitation, first marriage and divorce, depending on the experience of a parental separation during childhood. While the hypothesis of the intergenerational transmission of divorce is well documented (see e.g. Amato, 1996, Bumpass and Sweet, 1972, Diekmann and Engelhardt, 1999, Dronkers and Härkönen, 2008, Glenn and Kramer, 1987, Martin et al., 2005, Pope and Mueller, 1976 and Wagner, 1997), less is known whether the age of the child at parental divorce matters for later partnership specific outcomes, or not. There are contradictory results in previous research (Amato, 1996, Diekmann and Engelhardt, 2008 and Teachman, 2003). The data used here gives us the opportunity to control for this kind of age effects which gives us a better understanding of path dependencies between different age-periods and outcomes in later life

نتیجه گیری انگلیسی

.