دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 12090
ترجمه فارسی عنوان مقاله

چقدر ارتباط علّی بین بورس سهام اسلامی و نظام های مالی متعارف قوی است؟ شواهدی از آزمون های خطی و غیرخطی

عنوان انگلیسی
How strong are the causal relationships between Islamic stock markets and conventional financial systems? Evidence from linear and nonlinear tests
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
12090 2014 15 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Journal of International Financial Markets,Institutions and Money, Volume 28, January 2014, Pages 213–227

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلیدواژه ها

1.مقدمه

2.مرور منابع

3.روش شناسی

3.1.آزمون های علّی گرانجر خطی

3.2.تحلیل ناهمگنی پراکنش-قوی 

3.2.1.تخمین گر ماتریس کوواریانس ناهمگنی پراکنش-سازگار

3.2.2.رویه خودراه انداز بدون کنترل

3.3.آزمون علیت گرانجر غیرخطی از هیمسترا-جونز (1994)

4.داده ها و نتایج تجربی

4.1.داده ها و تحلیل های ابتدایی

4.2.نتایج تحلیل علّی گرانجر خطی

4.3.نتایج تحلیل علّی ناهمگنی تراکنش- قوی

4.4.نتایج تحلیل علّیت غیرخطی

5.نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
- امور مالی اسلامی - آزمون علیت مقاوم - شوک های مالی و اقتصادی
کلمات کلیدی انگلیسی
Islamic finance,Robust causality tests,Financial and economic shocks
ترجمه چکیده
مطالعات قبلی نشان می دهند که نظام مالی اسلامی با بازارهای متعارف ارتباط ضعیفی دارد یا حتی می توان گفت از آنها جدا شده است. اگر این اظهار نظر صحیح باشد، آنگاه این نظام می تواند به عنوان ضربه گیر در برابر زیان های بالقوه منتج از بحران های مالی احتمالی آتی عمل کند. در این مقاله، از آزمون های علّی گرنجر غیرخطی و علّی گرنجر خطی قوی- ناهمگنی پراکنش به منظور بررسی ارتباطات بین بورس سهام معمولی جهان و بورس سهام اسلامی، و بین بورس سهام اسلامی و چند سهام مالی و اقتصادی جهانی، استفاده می کنیم. نتایج ما شواهدی از رابطه علّی معنی دار خطی و غیرخطی بین بورس سهام متعارف و اسلامی نشان می دهد اما این روابط بیشتر از سمت بورس سهام اسلامی به سمت سایر بازارها است. همچنین رابطه علّی قوی بین بورس سهام اسلامی و عوامل مخاطره و مالی نشان می دهند. این شواهد منجر به نفی فرضیه جدایی بازار اسلامی از همتایان متعارف خود می شوند، که بدان وسیله مزایای گوناگون سازی سبد دارایی را در بازارهای مبتنی بر شریعت کاهش می دهند. نتیجه‏ای برجسته ارتباط بین بورس سهام اسلامی و نرخ سود و اوراق قرضه دارای بهره را نشان می دهد، که با قواعد شریعت سازگار نیست. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که مدل سازی بورس های سهام اسلامی باید در نظام غیر خطی VAR و نه از طریق معادله رگرسیون انجام شوند.
ترجمه مقدمه
یکی از نوآوری های جدید در نظام مالی جهان ایجاد بانک ها، بورس سهام و بازار اوراق قرضه اسلامی است که متفاوت از همتایان متعارف خود عمل می کنند. در طی پنج سال گذشته، دارایی ها در صنعت اسلامی 500% رشدکرده اند و به 3/1 تریلیارد دلار در سال 2011 رسیده اند. با این حال، هنوز برخی عوامل ساختاری مانع این رشد پدیده ای می شوند. بازار ثانویه ای وجود ندارد که از فعالیت این بخش در مناطق مهم جهان ممانعت کند. همچنین بازار نیازمند محصولاتی با سررسید کوتاهتر است تا بانک های اسلامی قادر به مدیریت کارآمد نقدینگی خود باشند. بانک های اسلامی دارایی محور و تحت گردش دارایی هستند چرا که از معاملۀ با بهره منع شده اند. سرمایه گذاری دارایی اسلامی صفحه نمایش های مبتنی بر شریعت دارد که سرمایه گذاری را در صنایع خاص و رشد سود و سهام شرکت های کوچک محدود می کند. در مقابل، بانک های متعارف مبتنی بر سود و بدهی محور هستند، و بورس سهام مرسوم ارزش و سهام شرکت های متوسط را ترجیح می دهد، و صفحه نمایش سرمایه گذاری ندارد. از این رو فهمیدن ادغام یا عدم ادغام بورس سهام اسلامی تحت بررسی با بورس سهام معمول ارزشمند خواهد بود. همچنین ترسیم این موضوع مفید است که آیا بازار به چند شوک جهانی مختلف مربوط به نظام ها و گروه های دارایی مختلف مرتبط است یا خیر. سرمایه گذاران اسلامی و معمول علاقه زیادی به این مسائل دارند. در واقع، سرمایه گذاران و مدیران صندوق سهام اسلامی مطابق با شریعت اغلب سهام را از شاخص های مطابق با شریعت انتخاب می کنند یا به سرمایه گذاری اخلاقی بر روی کسب وکارهایی می پردازند که با اصول شریعت مطابقت دارند. با توجه به بحران مالی اخیر و وجود نظام غیرخطی در میان بازارهای مالی، به صورت تجربی هر دو آزمون علّی خطی و غیرخطی را به کار گرفتیم تا تعاملات بین بورس سهام اسلامی و نظام های مالی معمول را بررسی کنیم. شاخص بازار اسلامی دوجونز (DJIM)، که شاخص دارایی مبتنی بر شریعت است، برای نمایش بورس سهام اسلامی استفاده شده است. این شاخص سهام شرکت های واقع در کشورهای مسلمان یا غیرمسلمان است تا مادامی که مطابق شریعت باشند (یعنی آنها باید با مجموعه صفحه های مبتنی بر قوانین تطابق داشته باشند). هرچند زیرمجموعه ای از شاخص جهانی دو جونز است، اما شاخص DJIM تقریباً 95% پوشش بازاری 44 کشور را فراهم می کند. علاوه بر این، هیات نظارت شریعت مستقل دارد و صفحه های نمایشش توسط سازمان حسابداری و حسابرسی موسسات مالی اسلامی («AAOIFI»)- استاندارد 21- انتخاب شده اند. استفاده از آزمون های علّی غیرخطی به طور کل با این حقیقت توجیه شده است که سری های زمانی مالی و اقتصادی متمایل به تعامل با یکدیگر در حالت غیرخطی هستند. این تشخیص توسط رخدادهای تکراری بحران های مالی و اقتصادی شدید و رویدادهایی از جمله موارد بسیار نادر و غیرقابل پیش بینی مثل بحران مالی جهانی سال 2007/2008 تقویت شده است. غیرخطی بالقوه در پویایی شناسی متغیرهای مورد نظر خودش را می تواند در حضور، تغییر رژیم، عدم تقارن، تاثیرات اهرم بندی، شکست های ساختاری و عدم تجانس سرمایه گذاران از جمله بورس بازها، به خصوص صندوق های تامینی و سرمایه گذاران بلند مدت نشان دهد. وجود صرف این حقایق صاحب سبک نهایتاً نیازمند رویه های قدرتمند ناهمگنی پراکنش (HR) و آزمون های غیر خطی است تا روابط خود را بررسی کند. برای مثال، اگر شرایط خطای مدل اتورگرسیو برداری (VAR) ناهمگن باشند، نتایج آزمون های علّی نمی تواند تحت فرض تغییر ثابت قوی باشد (هافنر و هروارتز، 2009). بنابراین از چند آزمون برای بررسی روابط علّی بین بورس سهام متعارف و اسلامی، و بین بورس سهام اسلامی و عوامل اقتصادی و مالی، استفاده می کنیم. این آزمون ها عبارتند از تخمین گر ماتریس کوواریانس سازگار ناهمگنی پراکنش (HCCCME) پیشنهادی از سوی مک کینان و وایت (1985)، رویه خودراه انداز غیرقابل کنترل طراحی ثابتِ هافنر و هروارتز (2009)، و آزمون علّی گرانجر غیرخطی غیرپارامتری از هیمسترا و جونز (1994). به طور کل، انگیزه این تحقیق دو وجه دارد. نخست، بزرگی تغییرات قیمت دارایی در بازارهای تجاری معمولاً روابط میانی بالای بازاری را نشان می دهد، و به طور ضمنی بیان می کند که خطاهای علّی در رگرسیون های متوسط می توانند ناهمگنی پراکنش شرطی چند متغیر را نشان دهند. دوم، آزمون علّی سنتی گرانجر قادر به بررسی رابطه غیرخطی بین متغیرهای مورد نظر نیست. این موضوع به خاطر متوسط شرطی وابسته به زمان و تغییر برگشت دارایی است (بیک و براک، 1992؛ هیمسترا و جونز، 1994). از پایگاه داده های جامع استفاده می کنیم که نه تنها شاخص های بورس سهام بلکه بازار نفت خام بین المللی، نرخ صندوق فدرال، نوسان تلویحی در بازار اوراق قرضه و سهام، شاخص عدم حتمیت سیاست اقتصادی و شاخص اوراق قرضه دولتی 10 ساله EMU دارد. شواهدی از تعاملات معنی دار بین متغیرها پیدا می کنیم و نشان می دهیم که بورس سهام اسلامی از سهام بیرونی با انواع متفاوت، مناطق مختلف و منابع متفاوت جدا نشده است. این شواهد ارتباط قوی با اصول شریعت برای سرمایه گذاری در بازارهای اسلامی و متعارف دارند. علاوه بر این، انتظار می رود بورس سهام اسلامی در معرض شوک های جهانی موثر بر نظام مالی جهانی و همچنین مبتلا به ریسک های زمان بحران های مالی و اقتصادی باشد. مابقی این مقاله به شرح ذیل سازمان دهی شده است. بخش 2 مروری مختصر در مورد منابع مرتبط ارائه می دهد. بخش 3 روش های تجربی را معرفی می کند. بخش 4 گزارش می دهد و به نتایج تجربی می پردازد. بخش 5 نتیجه گیری مقاله است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  چقدر ارتباط علّی بین بورس سهام اسلامی و نظام های مالی متعارف قوی است؟ شواهدی از آزمون های خطی و غیرخطی

چکیده انگلیسی

Past studies suggest that the Islamic finance system is only weakly linked or even decoupled from conventional markets. If this statement is true, then this system may provide a cushion against potential losses resulting from probable future financial crises. In this article, we make use of heteroscedasticity-robust linear Granger causality and nonlinear Granger causality tests to examine the links between the Islamic and global conventional stock markets, and between the Islamic stock market and several global economic and financial shocks. Our findings reveal evidence of significant linear and nonlinear causality between the Islamic and conventional stock markets but more strongly from the Islamic stock market to the other markets. They also show potent causality between the Islamic stock market and financial and risk factors. This evidence leads to the rejection of the hypothesis of decoupling of the Islamic market from their conventional counterparts, thereby reduces the portfolio benefits from diversification with Sharia-based markets. A striking result shows a connection between the Islamic stock market and interest rates and interest-bearing securities, which is inconsistent with the Sharia rules. The results also suggest that modeling Islamic stock markets should be done within a nonlinear VAR system and not through a regression equation.

مقدمه انگلیسی

One of the new innovations in the world's financial system is the creation of Islamic banks, and stock and bond markets which operate differently from their conventional counterparts. Assets in the Islamic industry have grown 500% in the last five years, reaching $1.3 trillion in 2011. However, this phenomenal growth is still hindered by some structural factors. There is a lack of a secondary market, which prevents this sector from operating in important regions of the world. The market also requires much more short-dated products in order to enable Islamic banks to effectively manage their liquidity. Islamic banks are asset-based and asset-driven because they are prohibited from dealing with interest. Islamic equity investments have Sharia-based screens that restrict investment in certain industries and favor growth and small cap stocks. By contrast, conventional banks are interest-based and debt-driven, and conventional stock markets prefer value and mid cap stocks, and do not have investment screens. It will thus be valuable to find out whether the Islamic stock market under consideration is integrated with conventional stock markets. It is also useful to figure out if this market is linked to several diverse global shocks which are pertinent to different asset classes and systems. These issues are of great interest to conventional and Islamic investors. Indeed, investors and managers of a Sharia-compliant Islamic equity fund often pick stocks from the Sharia compliant indices or focus on investing ethically in businesses which comply with the Sharia principles. Given the recent financial crisis and the presence of nonlinearity among financial markets, we empirically employ both linear and nonlinear causality tests to investigate the interactions between the Islamic stock market and conventional finance systems. The Dow Jones Islamic Market Index (DJIM), which is a Sharia-based equity index, is used to represent the Islamic stock markets.1 This index includes shares of companies whether located in Muslim or non-Muslim countries as long as they are Sharia-compliant (i.e., they have to pass a set of rules-based screens). Although it is a subset of the Dow Jones Global Index, the DJIM index provides approximately 95% market coverage of 44 countries. It also has an independent Sharia Supervisory Board and its screens have been adopted by the Auditing & Accounting Organization of Islamic Financial Institutions (“AAOIFI”)-Standard 21.2 The use of nonlinear causality tests is entirely justified by the fact that economic and financial time series tend to interact each other in a nonlinear fashion. This recognition has been enforced by the repeated occurrences of severe economic and financial crises and events including rare black swans like the 2007/2008 global financial crisis.3 The potential nonlinearity in the dynamics of the variables of interest can manifest itself in the presence of, among others, regime switching, asymmetry, leverage effects, structural breaks, and heterogeneity of investors including speculators, particularly hedge funds, and long term investors. The mere existence of these stylized facts ultimately requires heteroscedasticity-robust (HR) procedures and nonlinear tests to examine their relationships. For example, if the error terms from a vector autoregressive (VAR) model are heteroscedastic, the conclusions of causality tests might not be robust under the assumption of constant variance ( Hafner and Herwartz, 2009). Therefore, we make use of several tests to examine causal relationships between the Islamic and conventional stock markets, and between the Islamic stock market and financial and economic factors. The tests include the heteroscedasticity consistent covariance matrix estimator (HCCME) proposed by MacKinnon and White (1985), the fixed design wild bootstrap procedure of Hafner and Herwartz (2009), and the nonparametric nonlinear Granger causality test of Hiemstra and Jones (1994). Overall, the motivation for this research is twofold. First, the magnitude of asset price variations at speculative markets typically exhibits high degree of market interrelations, implying that the errors of the causality in mean regressions may exhibit multivariate conditional heteroscedasticity. Second, the traditional Granger causality test is unable to explore the nonlinear relationship between the variables of interest. This is due to the time-varying conditional mean and variance of asset returns (Baek and Brock, 1992 and Hiemstra and Jones, 1994). We use a comprehensive dataset that includes not only the stock market indices but also the international crude oil markets, the federal fund rate, the implied volatility in stock and bond markets, the economic policy uncertainty index, and the EMU 10-year government bond index. We find evidence of significant interactions between the variables and show that the Islamic stock market is not decoupled from external shocks of different types, regions, and sources. This evidence has strong bearing on the relevance of Sharia principles to investments in Islamic and conventional markets. Moreover, the Islamic stock market is also exposed to global shocks affecting the world financial system as well as to contagion risks during times of economic and financial crises. The rest of this article is organized as follows. Section 2 provides a short review of the related literature. Section 3 introduces the empirical methods. Section 4 reports and discusses the empirical results. Section 5 concludes the article.

نتیجه گیری انگلیسی

It is common that economic and financial systems are characterized by time series that are not linearly related. This article investigates the linear and nonlinear links between Islamic and global conventional equity markets, and between the Islamic market and several global (economic and financial) shocks. For this purpose, we make use of both linear heteroscedasticity-robust (HR) and nonlinear causality testing procedures to examine those relationships. Specifically, we perform causality tests using the heteroscedasticity-consistent covariance matrix estimator proposed by MacKinnon and White (1985), the fixed design wild bootstrap of Hafner and Herwartz (2009), and the nonparametric nonlinear Granger causality test of Hiemstra and Jones (1994). Altogether, these tests allow one to account for some of the most important characteristics of financial and economic time series in testing for their causality. Our results based on nonlinear causality analysis display rich interactions between variables and show that the Islamic equity market is not isolated from external shocks of different types, regions, and sources. In particular, the results show that there is a causal link coming from the Islamic market to both the European and the Asian stock markets and Brent oil market. This result is somewhat surprising because it excludes an Islamic causal link to the United States market which is the major market among the 44 world markets included in the DJIM index. This proves that the selection of stocks based on the strict Sharia principles may make some difference in the causal relationships and links for the DJIM index. The causal link with Europe and Asia shows that there is stronger Islamic relationship with regions in which Islamic Finance is more developed. The reversal link is not as strong. This shows the restrictive domain of Islamic investments because of the Sharia restrictions. Moreover, conventional markets use several kinds of hedging strategies against risks which may have helped them somewhat to shield themselves from cross market spillovers from the unhedged Islamic market. Consequently, the Islamic market may outperform the conventional counterparts during bull markets but underperform in bear markets because of lack of hedging. Our findings thus suggest the rejection of the decoupling hypothesis of Islamic equity finance from conventional equity finance, still implying that the Islamic finance system may not provide either a good cushion against financial shocks affecting the conventional markets or large diversification benefits for portfolio managers. Overall, the Islamic finance system is also exposed to global shocks common to the world financial system as well as to contagion risks in the case of economic and financial crises. Therefore, the Islamic stock market may not be a strong therapy that heals from global financial crises. Accurate modeling of the Islamic market dynamics should account for some interactions with, among others, changes in conventional equity markets, the U.S. bond market implied volatility, the economic policy uncertainty, oil price movements, and the US policy interest rate despite the financial ratio restrictions on investing on interest-based securities. For instance, a nonlinear VAR model incorporating the global economic and financial factors as endogenous variables will straightforwardly provide better estimates than a univariate model.