ترجمه فارسی عنوان مقاله
سوء استفاده از کودکان و بی توجهی بررسی ارتباط بین سوءاستفاده احساسی در دوران کودکی و خصیصه¬های اختلال شخصیت مرزی: نقش مشکلات در تنظیم احساسات
عنوان انگلیسی
An examination of the relationship between childhood emotional abuse and borderline personality disorder features: The role of difficulties with emotion regulation
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
34110 | 2015 | 9 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Child Abuse & Neglect, Volume 39, January 2015, Pages 147–155
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
مقدمه
روش ها
شرکت کنندگان
پروسه کار
اندازه گیری
جدول 1. آمارهای توصیفی برای متغیرهای درگیر در تحلیل های اولیه
تحلیل داده ها
نتایج
آمارهای توصیفی و تحلیل های مقدماتی
جدول 2. ارتباطات پیرسون بین شدت BPD، زیرگونه های سوءاستفاده در کودکی، و زیرمقیاسهای مشکلات در تنظیم احساسات
ارتباط بین سوءاستفاده جنسی، سوءاستفاده جسمی، سوءاستفاده احساسی در کودکی و شدت خصیصه های BPD
ارتباط بین سوءاستفاده احساسی در کودکی، مشکلا در تنظیم احساسات و شدت خصیصه های BPD
بحث
شکل 1: بازگشت به عقب استاندارد شده مسئول ارتباط بین سوءاستفاده احساسی، جنسی و جسمی با شدت خصیصه های BPD هستند. این ارتباط مستقیم بین سوءاستفاده احساسی و خصیصه های BPD، سوءاستفاده ی جنسی و خصیصه های BPD و سوءاستفاده ی جسمی و خصیصه های BPD سودمند برای ضریب استاندارد شده است به ترتیب 0.08، -0.04 و 0.09 که اشاره به هیچ راه مستقیم سوءاستفاده احساسی، جسمی و جنسی به خصیصه های BPD دارد. ارتباط بین سوءاستفاده ی احساسی و مشکل در تنظیم احساسات، و مشکل در تنظیم احساسات و شدت BPD بارز برای ضریب استاندارد شده به ترتیب 0.53 و 0.79 است که اشاره به یک راه غیرمستقیم بین سوءاستفاده ی احساسی و خصیصه های BPD از طریق مشکل در تنظیم احساسات دارد.
محدودیت ها، اشارهات و جهت دهی های آینده
کلمات کلیدی
مقدمه
روش ها
شرکت کنندگان
پروسه کار
اندازه گیری
جدول 1. آمارهای توصیفی برای متغیرهای درگیر در تحلیل های اولیه
تحلیل داده ها
نتایج
آمارهای توصیفی و تحلیل های مقدماتی
جدول 2. ارتباطات پیرسون بین شدت BPD، زیرگونه های سوءاستفاده در کودکی، و زیرمقیاسهای مشکلات در تنظیم احساسات
ارتباط بین سوءاستفاده جنسی، سوءاستفاده جسمی، سوءاستفاده احساسی در کودکی و شدت خصیصه های BPD
ارتباط بین سوءاستفاده احساسی در کودکی، مشکلا در تنظیم احساسات و شدت خصیصه های BPD
بحث
شکل 1: بازگشت به عقب استاندارد شده مسئول ارتباط بین سوءاستفاده احساسی، جنسی و جسمی با شدت خصیصه های BPD هستند. این ارتباط مستقیم بین سوءاستفاده احساسی و خصیصه های BPD، سوءاستفاده ی جنسی و خصیصه های BPD و سوءاستفاده ی جسمی و خصیصه های BPD سودمند برای ضریب استاندارد شده است به ترتیب 0.08، -0.04 و 0.09 که اشاره به هیچ راه مستقیم سوءاستفاده احساسی، جسمی و جنسی به خصیصه های BPD دارد. ارتباط بین سوءاستفاده ی احساسی و مشکل در تنظیم احساسات، و مشکل در تنظیم احساسات و شدت BPD بارز برای ضریب استاندارد شده به ترتیب 0.53 و 0.79 است که اشاره به یک راه غیرمستقیم بین سوءاستفاده ی احساسی و خصیصه های BPD از طریق مشکل در تنظیم احساسات دارد.
محدودیت ها، اشارهات و جهت دهی های آینده
ترجمه کلمات کلیدی
- سو استفاده از کودکان - اختلال در نظم احساسات - اختلال شخصیت مرزی -
کلمات کلیدی انگلیسی
Child abuse; Emotion dysregulation; Borderline personality disorder.
ترجمه چکیده
سوءاستفاده در کودکی به طور همواره با اختلال شخصیت مرزی (BPD) مربوط بوده است و مطالعات اخیر این ایده را مطرح می¬کنند که برخی شکل¬های سوءاستفاده در کودکی می¬تواند به تنهایی مربوط به هم BPD و هم خصیصه¬های BPD شود. به علاوه، مشکلات در تنظیم احساسات مرتبط با سوءاستفاده در کودکی، BPD در کنار خصیصه¬های BPD شناخته شده است. مطالعه ی حاضر موارد زیر را بررسی کرد: 1. آیا تناوب سوءاستفاده ی احساسی در کودکی به تنهایی در هنگامی که دیگر اشکال سوءاستفاده در کودکی کنترل می گردد، منجر به شدت خصیصه های BPD می شود؛ 2. آیا مشکلات در تنظیم احساسات منجر به ارتباط بین سوءاستفاده احساسی در کودکی و شدت خصیصه های BPD می شود. یک نمونه از افراد دانشجوی مقطع کارشناسی (n=243) شکل کوتاه پرسشنامه ترومای کودکی، مقیاس مشکل در تنظیم احساسات و لیست 23 علائم مرزی را پر کردند. تحلیل های قهقرایی متعدد و مدل سازی برابری ساختاری صورت گرفت. نتایج اشاره داشتند که تناوب سوءاستفاده احساسی در کودکی (و نه سوءاستفاده ی جنسی یا فیزیکی) به تنهایی مرتبط با شدت خصیصه های BPD بود. به علاوه، در حالی که مسیر مستقیمی بین سوءاستفاده احساسی در کودکی، سوءاستفاده فیزیکی در کودکی، یا سوءاستفاده جنسی در کودکی و خصایص BPD نبود، یک ارتباط غیرمستقیم بین سوءاستفاده احساسی در کودکی و خصیصه های BPD به واسطه ی مشکل در تنظیم احساسات وجود داشت. این یافته ها اشاره می کنند که از اشکال مختلف سوءاستفاده در کودکی، سوءاستفاده ی احساسی به طور ویژه می تواند نقش گسترش دهنده در آسیب شناسی BPD داشته باشد. پیش گیری و درمان آسیب شناسی BPD می تواند از طریق تدارک استراتژی های تنظیم احساسات ذی نفع شود.
ترجمه مقدمه
اختلال شخصیت مرزی (BPD)یک اختلال شدید و ناتوان کننده است که شامل 20-40% از بستری بیماران روانی می شود. حدوداً 84% افراد دچار BPD رفتارهای تمایل به خودکشی از خود نشان می دهد و 8% آنها بر اثر خودکشی می میرند. BPD تنها در جمعیت بستری مشکل ساز نیست، بلکه در جمعیت مردم عادی نیز مشکل ساز است، جایی که خصیصه های BPD به یک پیوستگی طولانی وجود دارند. خصیصه های بالاتر BPD در جمعیت عمومی مرتبط با نتایج منفی مشهود همچون ناتوانی در عملکرد آکادمیک، انجام معیارهای زندگی به دلیل اختلال مد، نقض عملکرد روابط و مشکلات سوء مصرف الکل است. بنابراین، خصیصه های BPD یک مشکل مشهود را نه تنها برای کسانی که دچار BPD تشخیص داده شده اند، بلکه همچنین در بین افراد در جمعیت عادی نیز ایجاد می کند. در واقع بررسی عوامل کلیدی مرتبط با گسترش خصیصه های BPD نیازمند ابزار کلینیکی مشهود است، چرا که کاربردهای مهمی هم برای تلاش برای پیشگیری و هم مداخله دارد.
مدلهای توسعه ای متعددی اشاره می کنند که آسیب شناسی BPD (به عنوان مثال BPD یا خصیصه های BPD) توسط ترکیب مکانیزم های زیستی و محیطی شکل گیری شده، که مورد دوم شامل اختلالات اجتماعی و مرتبط با ارتباط است. شاید یکی از برجسته ترین مدلهای آسیب شناسی BPD مدل زیست-اجتماعی لینهان است، که پیشنهاد می کند BPD در نتیجه ی یک تقابل بین تمایل زیستی به مشکلات در تنظیم احساسات و یک نامعتبر کردن محیط زیست پرورش اجتماعی است، یا فردی که ارتباط برقرار می کند که تجربیات خصوصی افراد و تجربه های احساسی معتبر نیستند، به رویدادهای پاسخ می دهد. دیگر مدلها به طور مشابه بر نقش حیاتی محیط پرورش اجتماعی افراد در گسترش BPD تاکید می کنند. زانارینی و فرانکبرگ (1997) یک مدل چند عملکردی معرفی کردند، اولین آن شامل یک محیط خانه ی ترومایی بود. این تروما ها شامل عوامل متنوعی، از جدای زودهنگام طولانی شده والدین تا سوءاستفاده احساسی و جنسی بود. اخیراً، هیوز، کروول، اویجی و کوان (2012) یک مدل توسعه ای را بر پایه ی نظریه خط مقدم (کوان 2008) پیشنهاد کردند که اشاره می کند گسترش BPD ممکن است ناشی از یک کمبود مجاورت اجتماعی در کودکی یا ناشی از پاسخگویی از یک پرستار مرتبط باشد، که متعاقباً توانایی فرد را برای تنظیم موثر احساستش مخدوش می کند. بنابراین، یک تم معمول در طی مدل های توسعه ای مختلف BPD تاکید بر روی محیط پرورش اجتماعی مختل شده است که احتمالا به صورت اشکال مختلف سوءاستفاده در کودکی مشخص می شود. به طور سازگار با این مدل، یک بدنه ی قدرتمند از متون علمی موجود است که به ارتباطی بین آسیب شناسی BPD و تاریخچه ی سوءاستفاده در کودکی اشاره می کند. تا 91% از افزاد با تشخیص BPD تجربه ی شکلی از سوءاستفاده در کودکی را گزارش می کنند، شامل مراحل بالارونده سوءاستفاده های جنسی، احساسی و فیزیکی در کودکی. به علاوه، افزاد با تشخیص BPD سوءاستفاده را توسط بیش از یک فرد و در اشکال مختلف سوءاستفاده در مقایسه با نمونه های کلینیکی و غیر کلینیکی گزارش می کنند. افزون بر آن، زنان دچار BPD میزان های بالاتری از سوءاستفاد ی احساسی و فیزیکی را نسبت به خواهران غیر BPD خود گزارش می کنند، که اشاره به این مسئله دارد که شدت سوءاستفاده درون محیط خانواده می تواند مرتبط با بیماری باشد.
اشکال مختلف سوءاستفاده به ندرت به تنهایی رخ می دهند. قابل توجه است که سوءاستفاده جنسی در کودکی نا محتمل است که در غیاب سوءاستفاده احساسی رخ دهد.، و سوءاستفاده احساسی در کودکی محتمل ترین شکل سوءاستفاده برای رخ دادن به تنهایی است. در نتیجه، با اینکه سوءاستفاده ی جنسی، فیزیکی و احساسی همواره با BPD مرتبط است، بدنه ی کوچکتری از متون علمی این مسئله را بررسی کرده اند که آیا یک زیرگونه ی خاص از سوءاستفاده ممکن است به تنهایی مسئول اختلال باشد. بریر و الیوت (2003) یافتند که سوءاستفاده احساسی در کودکی – و نه سوءاستفاده فیزی یا جنسی یا هر شکلی از بی توجهی – پیش بینی کننده ی تشخیص BPD در بین مردان شرکت کننده بود. به طور مشابه، در یک نمونه از معتادان محله های فقیرنشین که در آنها سوءاستفاده و بی توجهی در کودکی به عنوان عوامل خطر برای تشخیص BPD بررسی شد، بورنووالول، گرتز، دلانی-برومسی، پاولسون و لجویز گزارش کردند که تنها سوءاستفاده ی احساسی پیش بینی کننده وضعیت تشخیص BPD بود. سوءاستفاده ی احساسی همچنین مرتبط با خصیصه ی گسترده تر BPD بود؛ اشکال مختلف سوءاستفاده احساسی (مانند تحقیر و بی توجهی)، اما نه سوءاستفاده ی جسمی، به تنهایی خصیصه های BPD را پیش بینی می کند. به طور مشابه، سوءاستفاده ی احساسی و بی توجهی، در مقایسه با دیگر اشکال سوءاستفاده و بی توجهی، به شدت مرتبط با علائم متضاد در میان افزاد با تشخیص BPD بود. بنابراین، شواهد موجود از قطع محیط پرورش اجتماعی کودک مشخص شده در طی مدل های مختلف حمایت می کند و به علاوه اشار می کند که سوءاستفاده احساسی به طور ویژه ممکن است یک شکل هسته ای از محیط اجتماعی باشد. این مسئله به لحاظ تئوری هماهنگ با نظریه های لینهان و هیوز و همکاران است که به ترتیب غیر معتبر کردن محیط و کمبود پاسخگویی را به عنوان نشانه های محیط پرورش اجتماعی مطرح می کنند. مدل لینهان، به طور ویژه اشاره می کند که یک محیط غیر معتبر شده با پاسخ به تجربه های درونی و شخصی فرد مشخص می شود. بنابراین، هر دو نظریه و پژوهش اخیر به سوءاستفاده ی احساسی به عنوان یک خصیصه ی مرکزی از محیط اجتماعی که منجر به توسعه ی آسیب شناسی BPD می شود اشاره کرده اند.
با دانستن ارتباط تثبیت شده ی بین سوءاستفاده در کودکی و آسیب شناسی BPD، مطالعات اخیر هدفشان مشخص کردن مکانیزم های ویژه ی مسئول برای این رابطه است. در توافق با نظریه های مطرح شده توسط لینهان و هیوز و همکاران، مطالعات مفیدی مشکلات تنظیم احساسات را به عنوان یک رابط توضیح دهنده بین سوءاستفاده در کودکی و آسیب شناسی BPD مشخص کرده اند. مشکلات در تنظیم احساسات یک ساختار چند وجهی است و منجر به نبود آگاهی و پذیرش احساسات را در کنار شکست در دسترسی به و/یا ارتباط بر قرار کردن با استراتژی های تنظیم احساسات می شود. نظریه های توسعه ای توانایی تنظیم احساسات را به عنوان یک نقطه ی عطف توسعه ای عمده در کودکی شناسایی می کند، که اکتساب آن به شدت وابسته به راهنمایی و حمایت والدین است. با دانستن اینکه افراد تشکیل دهنده ی محیط پرورش کودک (به عنوان مثال اعضای خانواده و دیگر افراد نزدیک به خانواده) اغلب مجرمان سوءاستفاده در کودکی هستند، گسترش این مهارت های احتمالاً در بین قربانیان سوءاستفاده در کودکی مختل شده است. متعاقباً، به جای کسب مهارت های لازم برای تحمل و بهبود احساساتشان، این افراد افزایش انگیختگی احساسات را تجربه می کنند و مشکلاتی در تحمل فشار احساسی و گسترش آگاهی احساسی و تفاهم دارند.
مطالعات اشاره می کنند که کودکان با سابقه ی سوءاستفاده در کودکی، در مقایسه با کودکان بدون این مسئله محتمل تر برای داشتن دشواری در تنظیم احساسات هستند. سوءاستفاده ی کودکی همچنین مرتبط با میزان بالاتر عدم پذیرش احساسی و میزان پایین تر درک احساسی است. به علاوه، شواهد اخیر هنگامی که سوءاستفاده ی جنسی توسط برنز، جکسون و هاردینگ کنترل شد اشاره می کنند که سوءاستفاده ی احساسی به تنهای مشکلات در تنظیم احساسات را پیش بینی می کند، و یک مخلوط از سوءاستفاده ی احساسی و بی توجهی، پیش بینی کننده ی مشکلات در تنظیم احساسات پس از کنترل سوءاستفاده ی جنسی، سوءاستفاده ی جسمی و بی توجهی جسمی بود. بنابراین در حالی که داده اشاره به یک ارتباط بین سوءاستفاده در کودکی و مشکلات در تنظیم احساسات می کنند، شواهد جدید اشاره می کنند که بخش عمده ی این ارتباط می تواند مربوط به سوءاستفاده ی احساسی به طور ویژه باشد.
به طور مشابه، حجم زیادی از تحقیقات همچنین به وجود یک ارتباط بین مشکلات در تنظیم احساسات و آسیب شناسی BPD اشاره می کنند. افراد با تشخیص BPD که داشتن مشکلات عمومی با تنظیم احساسات را گزارش می کنند تمایل کمتری برای تحمل فشار عصبی در رفتارهای برنامه ریزی شده برای رسیدن به اهداف دارند و سرکوب احساسات بالاتری نسبت به نمونه های کنترل غیر بستری دارند. به علاوه، خصیصه های BPD بالاتر مرتبط با آگاهی احساسی پایین تر و ترس از احساسات بالاتر هستند. یافته های اخیر عکس برداری از نورون ها همچنین این داده ها را تایید می کنند، که اشاره به این مسئله دارد که نسبت به نمونه ههای کنترل غیر بستری، افراد با تشخیص BPD دارای نقص در توانایی خود برای انجام استراتژی های خاص تنظیم احساسات مانند ارزیابی مجدد شناختی هستند.
تنها یک مطالعه این مسئله را ارزیابی کرده که آیا مشکلات در تنظیم احساسات یک مکانیزم احتمالی برای توضیح ارتباط بین سوءاستفاده در کودکی و خصیصه های BPD است. در بین یک دسته نمونه ی 450 نفری از بیماران بستری در بخش روانی، وندیجکه، فورد، ون سان، فرانک و ون ارتباط مثبتی بین حضور یک رویداد ترومایی توسط یک والد یا مراقب اولیه (TPC) و شدت خصیصه های BPD گزارش کرده اند. به علاوه، هنگامی که برای تاثیر غیر مستقیم تنظیمات بیش از حد یا کمتر از حد احساسات بررسی شد، نتایج نشان داد که تنظیمات کم (و نه تنظیمات بیش از حد) نسبتاً منجر به ارتباط بین TPC و شدت خصیصه های BPD می شوند. در حالی که این مطالعه شفافیت بیشتری در مورد ارتباط بین سوءاستفاده در کودکی، عدم تنظیم احساسات و خصیصه های BPD ارائه می کند، چیزی که ناشناخته باقی می ماند این مسئله است که آیا یک ارتباط یگانه و خاص بین انواع زیرگونه های سوءاستفاده در کودکی، عدم تنظیم احساسات و خصیصه های BPD وجود دارد.
بنابراین، هدف مطالعه ی اخیر این است که اختصاصیت این روابط را با امتحان کردن اینکه (1) سوءاستفاده احساسی در دوران کودکی به تنهایی هنگامی که دیگر اشکال سوءاستفاده کنترل شده اند مرتبط با شدت خصیصه های BPD استو (2) آیا مشکلات در تنظیم احساسات یک عامل به طور اختصاصی مرتبط با سوءاستفاده احساسی در کودکی است (و نه دیگر فرم های سوءاستفاده)، که ارتباط آن را با شدت خصیصه ها BPD مرتبط می کند، توصیف کند. به منظور ساختن مستقیماً بر پایه ی متون علمی موجود که عمدتاً ارتباط بین سوءاستفاده در کودکی (در برابر بی توجهی) و آسیب شناسی BPD را بررسی می کنند، تنها زیرگونه های سوءاستفاده در کودکی (به عنوان مثال، سوءاستفاده ی جنسی، فیزیکی و احساسی) بررسی شدند. به طرو سازگار با متون ادبی حاضر، ما فرض کردیم هنگامی که دیگر اشکال سوءاستفاده کنترل می شوند، تناوب سوءاستفاده ی احساسی در کودکی باید به تنهایی مرتبط با شدت خصیصه های BPD باشد. به علاوه، ما همچنین فرض کردیم که ارتباط بین سوءاستفاده احساسی در کودکی و شدت خصیصه های BPD مشکلات در تنظیم احساسات را توضیح می دهد.