ترجمه فارسی عنوان مقاله
انگیزش و توانایی در تصمیم گیری برای دستیابی
عنوان انگلیسی
Motivation and ability in the decision to acquire
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
5059 | 2012 | 7 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Journal of Business Research, Available online 16 March 2012
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
1- مقدمه
2- نظریه و فرضیه ها
3- روش ها
1.3 نمونه
2.3 متغیرها
1.2.3 متغیر وابسته
2.2.3 ناهمخوانی حصول
3.2.3 ظرفیت جذب
4.2.3 متغیرهای کنترل
3.3 مدل سازی
4- نتایج
5- بحث و نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
توانایی - ظرفیت جذب - جمع آوری - نظریه رفتاری شرکت - انگیزش
کلمات کلیدی انگلیسی
Ability,
Absorptive capacity,
Acquisitions,
Behavioral theory of the firm,
Motivation
ترجمه چکیده
این بررسی به تصمیم دستیابی با استفاده از چهار چوبی پیرامون مفاهیم انگیزه و توانایی می پردازد. مقاله مدل یکپارچه ای را برای بررسی چگونگی سهم مشخصه های انگیزه و توانایی ی شرکت در پیش بینی احتمال دستیابی توسعه داده و دو جریان را از منابع برای انگیختن مدل به هم متصل می کند: نظریه ی رفتاری شرکت برای توضیح انگیزه ی شرکت به اندوخته و ظرفیت جذب برای بیان توانایی شرکت به اندوختن. نتایج نمونه ی داد و ستد عمومی نشان می دهند که شرکت های ناکام در پرداختن به آرمان ها (شرکت های با انگیزه) با احتمال بیشتری کسب می کنند چون شرکت های برخوردار از ظرفیت جذب بالا (یعنی شرکت های توانمند) هستند. ظرفیت جذب در کمال تعجب تاثیر افت کارایی را در تصمیم به کسب تعدیل کرده و وقتی انگیزه ی کسب پایین باشد مهم تر می شود.
ترجمه مقدمه
منطق فعالیت کسب اصولاً آن شده است که شرکت ها راندمان بالاتر را جستجو و ارزشی را از صرفه جویی های مقیاسی و حیطه ای، قدرت بازار و یاد گیری خلق می کنند. منابع موجود به راندمان پس از کسب اندوخته ها توجه زیادی می کنند. البته سوابق این اندوخته ها خیلی مشخص نیست بالاخص چون با برنامه ی زمانی شان مرتبط است. تصمیم به کسب می تواند توسط یک شرکت درجستجوی راندمان با تلاش بر حصول دسترسی سریع به بازار هدف شرکت، منابع و قابلیت ها با غلبه بر موانع، همکاری های بالقوه، مشکلات دلالی، کاهش هزینه ها و ریسک های مرتبط با توسعه ی محصول یا توسعه ی قابلیت های جدید رانده شود. شرکت ها با نیاز مستمر نوآوری مواجه بوده و با ناکامی درچنین نوآوری، با گرایش به محصولات جدیدتر و ابتکاری تر از محصولات قدیمی تر در بازار سبقت می جویند. بسیاری از شرکت ها با فرض چالش در نوآوری با تحلیل (فرسایش) مزیت رقابتی شان درصورت ناتوانی در تطابقت نیازشان برای نوآوری از طریق توسعه ی داخلی مواجه می شوند. شرکت ها آن سوی اتکاء به فرایندهای درونی همچون فعالیت های تحقیق و توسعه برای خلق ابتکارات می توانند ازاندوخته ی سایر شرکت ها به عنوان وسیله ی حصول دسترسی به ابتکارات استفاده کنند.
این مقاله مدل جامع تصمیم به کسب را معرفی کرده با این استدلال که تصمیم به اندوختن تحت تاثیر انگیزه و توانایی واقع می شود. گستره ی اولین عنصر مورد نیاز یعنی انگیزه از فرصت طلبی مدیریتی و رفتار به نفع خود تا جستجوی بهترین نتایج برای ذی نفعان است. Iyer و Miller (2008) عوامل سطح شرکت را در زمان بندی اندوختن در مقابل تاثیرات گسترده ی اقتصاد یا صنعت بررسی کرده و به انگیزه های رفتاری به عنوان سابقه ی دستیابی ها می پردازند. تئوری رفتاری شرکت به مشغولیت شرکت ها به تحقیق در پاسخ به بازخورد عملکرد رسیدگی کرده و Iyer و Miller (2008) مطرح می کنند که این تحقیق به اندوخته ها منجر می شود.
در حالیکه انگیزه پیشینیه ی ضروری اندوخته ها است، شرکت ها باید توانایی شناسایی و یکپارچگی موفق اهداف را داشته باشند. منابع موجود به توانایی کسب بسته به دسترس پذیری به منابع بی اثر یا همکاری بالقوه بین شرکت های بدست آورنده و هدف پرداخته اند که از طریق افزایش مقیاس و حیطه به قدرت بازاری بیشتر منجرمی شود. در حالیکه Iyer و Miller (2008) به بازخورد عملکرد به عنوان انگیزه ی اصلی در زمان بندی اندوخته می پردازند، به عوامل سکون و رکود هم رسیدگی می کنند که شرکت باید به آنها پاسخ دهد. اگر چه سکون مالی معمولاً عنصر ضروری بوده مستند است که منابع پولی بیشتری را برای شرکت برای کسب موفق اتخاذ می کند. سکون مالی می تواند دردسترس چندین شرکت باشد و لذا آن شرکت هایی را متمایز می کند که مشغول کسبی بوده که مستلزم درک عمیق تر توانایی است. چنین توانایی است که برخی شرکت ها را برای شناسایی اهداف مجهز تر کرده و شاید مهمتر استفاده از دانشی که دارند. Cohen و Levinthal (1990) به این توانایی به عنوان ظرفیت جذب با تعریف آن به عنوان توانایی کسب، تلفیق، تبدیل و کاوش دانش شرکت اشاره می کنند. با فرض هزینه ی بالای دستیابی ها، شناسایی هدف در بین شرکت های بزرگ ضروری است. بنابراین شرکت های برخوردار از سطوح بالاتر ظرفیت جذب در ارزیابی اهداف بالقوه و تفکیک با ارزش از غیر مفید تواناتر بوده و لذا نسبت به همتایان با ظرفیت جذب پایین تر محتمل تر هستند. بنابراین در عین ضروری بودن انگیزه، توانایی دستیابی هم نقش مهمی ایفا می کند. بعلاوه در حالیکه انگیزه و توانایی هر یک بر فعالیت کسب تاثیر می گذارند، این چهارچوب استدلال می کند که توجه به تاثیر ترکیبی هم مهم است.
کاربردهای پیشین تئوری رفتاری اصولاً روی تاثیر بازخورد عملکرد در مورد استراتژی سطح تجارت و رفتارهای تحقیقی متمرکز هستند. مثلاً تئوری رفتاری برای توضیح تصمیمات سطح تجاری همچون تحقیق بواسطه ی افزایش مخارج تحقیق و توسعه، راه های جدید انجام تحقیق و توسعه و ابتکار و یادگیری سازمانی استفاده شده است. اگرچه یک شرکت می تواند به تحقیقات مختلفی مشغول باشد، این مقاله روی یکی از پیامدهای محتمل این فعالیت های تحقیقی متمرکز است: احتمال اندوختن از شرکت دیگر. عملکرد پایینی که در تئوری رفتاری درک شد را می توان برای اجرای انگیزه ی اندوختن با هدف اعاده ی عملکرد به سطوح مورد انتظار به گرفت. پیوستن به آن جریان نوظهور تحقیقی یکی از نقش های اصلی این بررسی است. تمرکز این مقاله بسط منابع تئوری رفتاری با این اثبات است که که ناکامی در پرداختن به آرمان ها در محصول ابتکاری براستراتژی شرکت تاثیرمی گذارد. و بالاخص مولفین انتظار دارند که تفاوت بین عملکرد و آرمانها در نوآوری شرکت ها را به تحقق راه حل هایی جهت کم کردن شکاف (فاصله) عملکرد- آرمان هدایت خواهند کرد. برخی بررسی های بازخورد عملکرد به پاسخ شرکت ها نوعاً بر سنجش های حسابداری و مالی همچون عودت دارایی ها، گردش آزاد وجوه و درآمد خالص متمرکز هستند. مولفین تئوری را در اینجا با ارائه ی این مفهوم بسط می دهند که شرکت ها استراتژی شان را در پاسخ به تحت عملکرد در حوزه های غیرمالی بالاخص خروجی ابتکاری میزان می کنند. مولفین درک رفتار کسب را بیشتر با این طرح بسط می دهند که ضروری انگیزه و توانایی هستند و وجود هر دو تاثیر تقویتی بر احتمال کسب خواهد داشت.