ترجمه فارسی عنوان مقاله
بررسی انگیزه های خریداران وفادار به فروشگاه از طریق معیارهای جایگزین وفاداری رفتاری
عنوان انگلیسی
Studying motivations of store-loyal buyers across alternative measures of behavioural loyalty
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
5137 | 2013 | 11 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : European Management Journal, Volume 31, Issue 4, August 2013, Pages 348–358
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چكیده
مقدمه
چارچوب مفهومی
وفاداری به فروشگاه
تعریف وفاداری به فروشگاه
منافع فایده گرایانه
منافع لذت جویانه
منافع ترکیبی
تحلیل تجربی
سناریو و دادههای مطالعه
معیارها
معیارهای وفاداری به فروشگاه
معیارهای انگیزه خرید
جدول 1: تحلیل توصیفی
معیارهای کنترل
تحلیل و یافتهها
جدول 2: توضیح سوالات و تحلیل عاملی اکتشافی
نتیجه گیری و دستاوردها
جدول 3: رابطه بین وفاداری به فروشگاه و منافع مورد نظر از خرید
وفاداری به فروشگاه
تعریف وفاداری به فروشگاه
منافع فایده گرایانه
منافع لذت جویانه
منافع ترکیبی
تحلیل تجربی
سناریو و دادههای مطالعه
معیارها
معیارهای وفاداری به فروشگاه
معیارهای انگیزه خرید
جدول 1: تحلیل توصیفی
معیارهای کنترل
تحلیل و یافتهها
جدول 2: توضیح سوالات و تحلیل عاملی اکتشافی
نتیجه گیری و دستاوردها
جدول 3: رابطه بین وفاداری به فروشگاه و منافع مورد نظر از خرید
ترجمه کلمات کلیدی
مشخصات خریدار - وفاداری به فروشگاه - انگیزش ها - در پی مزایا - تخصیص بودجه - خود ارزیابی
کلمات کلیدی انگلیسی
ترجمه چکیده
این مطالعه یك چارچوب نظری ایجاد می كند و شواهد تجربی مرتبط با انگیزه ها و منافع مورد نظر مشتریان وفادار به فروشگاه را ارائه می كند. چارچوب پیشنهادی از دیدگاه نظری، منافع فایده گرایانه نظیر صرفه جویی مالی و زمانی را از منافع لذت جویانه نظیر لذت از خرید، نوخواهی و تكانشی بودن متمایز می كند. این مطالعه از دیدگاه متدولوژیكی ضرورت در نظر گرفتن معیارهای متفاوت رفتار وفاداری به فروشگاه (خصوصاً آن معیارهایی كه مبتنی بر ارزیابی فردی مشتریان هستند) را به عنوان جایگزین معیارهای مبتنی بر تخصیص بودجه آن ها نشان می دهد. یافته های تجربی نشان دهنده سازگاری متوسط بین این معیارها است؛ معیارهای ارزیابی فردی ارتباط نزدیك تری با وضعیت انگیزشی مشتریان دارند. همچنین این یافته ها نشان می دهد كه قدرت تبیینی متغیرهای انگیزشی برای توصیف خریداران وفادار به فروشگاه در مقایسه با متغیرهای اجتماعی-جمعیتی بالاتر است. در نهایت، وضعیت كلی خریداران وفادار به فروشگاه حساسیت كمتری به قیمت دارد، حساسیت بیشتری به زمان و سرویس دارد، كمتر با سرگرمی و تجربیات جدید ارتباط دارد، به احتمال زیاد برنامه ریزی و وفاداری بیشتر به برند نقش مهمی در آن دارد.
ترجمه مقدمه
وفاداری مشتری همچنان یكی از موضوعات مورد توجه بنگاه ها (كاتلر و كلر، 2009؛ ریچلد، 1996) و نیز یكی از عناصر اصلی بازاریابی رابطه ای (بری، 1995) است. بازاریابی رابطه ای به جای فعالیت در جهت جذب مشتریان جدید بر منافع تجاری افزایش مصرف در میان مشتریان موجود و جلوگیری از زیان آن ها تأكید می كند. بنابراین ایجاد و حفظ وفاداری مشتری جزء الزامات استراتژیك كسب و كارهای جدید است، خصوصاً كسب و كارهایی كه در صنعت خرده فروشی فعالیت می كنند. خرده فروشان برنامه های مختلفی از جمله كارت های مشتری، كوپن های تخفیف، پیشنهادات ویژه و ترفیع ها برای وفاداری ارائه می كنند و هدف اصلی آن ها حفظ مشتریان وفادار و متقاعد كردن مشتریان كمتر وفادار به خرید بیشتر از فروشگاه های آن ها است (باستوس-ریس و گونزالز-بنیتو، 2006). پایگاه مشتریان وفادار ویژگی های مختلفی دارد که به نفع خرده فروشان است از جمله کاهش حساسیت به قیمت و سایر پیشنهادهای بازار و کاهش تمایل آن ها به جستجوی سایر گزینه ها یا تعویض فروشگاه ها (ایست، هموند، هریس و لوماكس، 2000؛ ایست، هریس، ویلسون و لوماكس، 1995؛ ناكس و دنیسون، 2000)، افزایش هزینه و فروش های مرتبط (ناکس و دنیسون، 2000) و پتانسیل ارتباطی قابل توجه از طریق تبلیغ دهان به دهان (بلومر، دی رویتر و وتزل، 1999؛ گوناریس و استاتاكوپولوس، 2004). این مزایا به سودآوری بیشتر خرده فروش منجر می شوند (چادوری و لیگاس، 2009؛ ایست و همكاران، 1995، 2000؛ ناكس و دنیسون، 2000).
اما تمام اقدامات در راستای افزایش وفاداری مشتری به نتایج مورد انتظار منجر نمی شود. مطالعات مختلف نشان می دهد كه مشتریان به توزیع خریدهای خود بین فروشگاه ها تمایل زیادی دارند، خصوصاً خریدهای معمول نظیر محصولات غذایی و اقلام خانگی (آلیاوادی و كلر، 2004؛ بالتاس، آرگوسلیدیس و اسكارمیس، 2010؛ فلاوین، مارتینز و پولو، 2001؛ گونزالز-بنیتو؛ مونوز-گالگو و كوپال، 2005؛ ناكس و دنیسون، 2000؛ ری و بل، 2002). به طور خلاصه، مشتریان در انتخاب فروشگاه به طور مشخص چند فروشگاه را در نظر می گیرند. عملكرد ناامیدكننده برنامه های وفاداری می تواند نشان دهنده بخش بندی نامناسب باشد زیرا مدیران خرده فروشی برای افزایش وفاداری (خصوصاً در میان مشتریان خود) احتمالاً باید از استراتژی های گزینشی برای مشتریانی استفاده کنند که دارای بیشترین پتانسیل وفاداری هستند (ناكس و دنیسون، 2000). این استراتژی گزینشی فقط زمانی ممكن است كه مشتریان بالقوه وفادار ویژگی های مشتركی داشته باشند كه شناسایی و دسترسی به آن ها را امكانپذیر كند (بالتاس و همكاران، 2010). تعیین وضعیت مشتریان (بالقوه) وفادار به فروشگاه یکی از اولویت-های اصلی مدیران است.
در پاسخ به این اولویت، یک چارچوب نظری ایجاد می کنیم و شواهد تجربی در ارتباط با تعیین وضعیت مشتریان وفادار به فروشگاه را ارائه می کنیم. دو طرف معادله وفاداری به فروشگاه در نظر گرفته شده است. از یک سو، بر انگیزه ها و منافع مورد نظر مشتریان وفادار به فروشگاه به عنوان عوامل تعیین کننده وفاداری به فروشگاه تمرکز می کنیم. آن ها به دو دسته منافع لذت جویانه و فایده گرایانه تقسیم می شوند. اگر بتوانیم انگیزه های پشت رفتار وفاداری آن ها به فروشگاه را شناسایی کنیم خرده فروشان احتمالاً می توانند از استراتژی های متمرکزتری استفاده کنند که به طور خاص برای افزایش وفاداری مشتریان هدف طراحی شده اند. در طرف دیگر، بر معیارهای جایگزین وفاداری رفتاری تمرکز می کنیم که از الگوهای تخصیص بودجه و ارزیابی فردی مشتریان به دست می-آید.
دستاورد ما دو جنبه نظری و متدولوژیکی دارد. از دیدگاه نظری، بر انگیزه ها و منافع مورد نظر در خرید تمرکز می کنیم و چارچوبی را پیشنهاد می کنیم که منافع فایده گرایانه نظیر صرفه جویی مالی و زمانی یا جستجوی کیفیت را از منافع لذت جویانه نظیر لذت از خرید، نوخواهی و تکانشی بودن (در مقابل برنامه ریزی) متمایز می-کند. تمرکز اکثر مطالعات قبلی درباره وفاداری به فروشگاه بر روی متغیرهای اجتماعی- جمعیتی است که به نظر می رسد برای شناسایی دقیق مشتریان وفادار کافی نیست (ایست و همکاران، 2000؛ ماگی، 2003). درباره این موضوع که آیا انگیزه های خرید ممکن است به توضیح وفاداری به فروشگاه کمک کند یا خیر شواهد اندکی در دست است، با وجود آن که برخی از نشانه ها و شواهد تجربی نشان می دهند که این متغیرها نسبت به متغیرهای اجتماعی- جمعیتی پتانسیل بیشتری دارند (کونوس، ورهوف و نسلین، 2008؛ ماگی، 2003). بخش بندی بر مبنای منافع مورد نظر مفهوم عمیق تری از دلایل انگیزشی و عوامل علّی پشت مصرف ارائه می کند و در نتیجه می تواند به تعیین دقیق تر رفتار خرید در مقایسه با عوامل توصیفی کمک کند (هالی، 1995). علاوه بر این، معدود مطالعاتی که انگیزه ها را با وفاداری به فروشگاه مرتبط می کنند فاقد یک چارچوب نظری برجسته برای ترکیب انگیزه های خرید هستند. در مقابل، این مطالعات معمولاً انگیزه های خاص را (برای مثال ایست و همکاران، 2000؛ مک گلدریک و آندره، 1997) عمدتاً به عنوان متغیرهای کمکی بررسی می کنند که باید برای تفکیک اثر سایر عوامل تعیین کننده وفاداری به فروشگاه جمع آوری شوند (آلیاوادی، پاولز و استینکمپ، 2008). فقط ماگی (2003) رابطه بین انگیزه های خرید و وفاداری به فروشگاه را از طریق تحلیل تأثیر انگیزه های خرید اقتصادی، بی تفاوت و شخصی بررسی می کند. اما او نیز نتیجه می گیرد که در نظر گرفتن سایر مشخصات و انگیزه های مشتری می تواند اطلاعات بیشتری در مورد عوامل انگیزشی رفتار وفادارانه فراهم کند. به طور خلاصه، کمبود توجه و شواهد تجربی موجود در منابع قبلی به وضوح نشان دهنده ضرورت ارائه چارچوبی کامل تر و جامع تر برای تحلیل وضعیت انگیزشی وفاداری به فروشگاه است.
از دیدگاه متدولوژیکی، ضرورت معیارهای مبتنی بر ارزیابی فردی مشتریان را به عنوان جایگزین معیارهای مبتنی بر تخصیص بودجه برای سنجش رفتار وفاداری به فروشگاه نشان می دهیم. اکثر پژوهش های قبلی وفاداری رفتاری را بر اساس تخصیص بودجه یا بازدیدها در فروشگاه های در دسترس و با استفاده از اطلاعات عینی پنل مشتریان (آلیاوادی و همکاران، 2008؛ گونزالز-بنیتو و مارتوس-پارتال، 2012؛ کائو و ارنبرگ، 1984؛ مارتوس-پارتال و گونزالز-بنیتو، 2011؛ ماگی، 2003) یا برآوردهای ذهنی مشتریان (بالتاس و همکاران، 2010؛ باستوس-ریس و گونزالز-بنیتو، 2006، 2008؛ ایست و همکاران، 2000؛ فلاویان و همکاران، 2001؛ مک گلدریک و آندره، 1997) تعیین می کنند. اما این رویکرد ممکن است به دلیل عدم ایجاد تمایز بین وضعیت های مختلف خرید یا دسته های خاص محصول برخی از الگوهای رفتاری وفاداری را کنار بگذارد. برای مثال، مشتریانی که همواره محصولات لبنی را در یک فروشگاه و سبزیجات را در فروشگاه دیگر خریداری می کنند ممکن است از یک دیدگاه ترکیبی بی وفا به نظر برسند زیرا بودجه خرید او بین فروشگاه های مختلف تقسیم شده است. در این حالت، ارزیابی فردی ذهنی مشتری درباره رفتار خود معیار مطمئن تری برای وفاداری رفتاری فراهم خواهد کرد و در نتیجه وضعیت مشتریان وفادار به فروشگاه را بهبود می دهد.
در بخش بعدی، چارچوب مفهومی خود را ارائه می کنیم و برای ارائه شواهدی نظری برای فرضیات پیشنهادی خود پژوهش های قبلی را مرور می کنیم. پس از توضیح متدولوژی تحلیل تجربی خود، نتایج را ارائه می کنیم و درباره آن بحث می کنیم. در نهایت، نتیجه گیری های اصلی خود و تعدادی از نتایج مربوط به بازاریاب ها را مطرح می کنیم.