دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 60326
ترجمه فارسی عنوان مقاله

بررسی تاثیر چشمک زدن توجهی در حالات چهره هنگام مواجه با خطر در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب پس از سانحه

عنوان انگلیسی
In the face of danger: Exploring the attentional blink to emotional facial expressions in PTSD
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
60326 2013 6 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Psychiatry Research, Volume 209, Issue 2, 30 September 2013, Pages 180–185

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2.روش‌ها

2.1شرکت کنندگان

2.2محرک‌ها

جدول شماره 1. نتایج آزمون افسردگی بک و SCI-10R

2.3آزمایش RSVP

3.یافته‌ها

جدول 2 SD درصد شناسایی صحیح T2 به صورت تابعی از T1  و وقفه زمانی و گروه 

جدوا 3 SD درصد شناسایی صحیح T1 به عنوان تابعی از T2  وقفه ها و گروه 

شکل 2. تفاوت در درصد شناسایی درست T1 وابسه بر محرک T2 ( شاد عصبانی) وقفه و گروه
ترجمه کلمات کلیدی
استرس بعد از سانحه؛ اختلال اضطراب؛ تعصب توجه
کلمات کلیدی انگلیسی
Posttraumatic stress disorder; Anxiety disorder; Attentional bias
ترجمه چکیده
شواهد زیادی در سوگیری توجه نسبت به اطلاعات مربوط به تهدید در اختلال اضطراب پس از سانحه و سایر اختلالات اضطرابی وجود دارد. اما شناسایی خوب این اطلاعات وابسته به تهدید یا دشواری در رها کردن ذهن از سیگنال‌های خطر به سوگیری توجه منجر می‌شود یا نه هنوز مورد بحث است.در مطالعه حاضر از پارادایم دوسویه RSVP استفاده شده است تا تاثیر پارامتر زمان به حالات چهره عصبانی و شاد در 16 فرد فلسطینی قربانی شکنجه مبتلا به این اختلال و 16 فرد سالم بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که سیگنال‌های خطر با سایر اطلاعات از قبل پردازش شده در ذهن فرد مبتلا تداخل ایجاد می‌کنند. این بیماری به تسهیل توجه به اطلاعات تهدید‌آمیز نمی‎‌انجامد. یافته‌ها حاکی از آن است که تلاش ذهن برای رهایی از این خاطرات مکانیسمی است که به سوگیری توجه در این بیماری می‌انجامد و به رشد و حفظ علائم آن کمک می‌کند.
ترجمه مقدمه
افرادی که از اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) رنج می‌برند در مورد نشانه‌های مربوط به حادثه گوش به زنگ بوده و علائمی مزاحم از تجربه مجدد حادثه را نشان می‌دهند و در عین حال سعی دارند از افکار و آنچه حادثه را یادآوری می‌کند (موقعیت،مکان و افراد) دوری کنند. مطالعات زیادی در مورد مکانیسم‌های مربوط به توجه انجام شده است که هم اختلالات اضطرابی به طور کلی و هم علائم @ را در بیماران به طور اختصاصی بررسی کرده‌اند. تحقیقات نشان داده اند که @ باعث می‌شود افراد نسبت به محرک‌های مربوط به تهدید گوش به زنگ شده و نسبت به شبکه اصلی ترس فعال و حساس شوند که باعث می‌شود مکانیسم اصلی علائم اساسی این اختلال مانند یادآوری حادثه مورد نظر و انگیختگی بیش از حد در مورد حادثه ایجاد شود. سوگیری توجه در کلمات مربوط به حادثه بارها توسط آزمون استروپ هیجانی نشام داده شده است. با وجودی که ارتباط سوگیری توجه در @ محرض است، ماهیت آن مورد بحث است که آیا این سوگیری نتیجه شناسایی خوب و کارآمد فرایندمحرک‌های تحریک‌کننده (تسهیل توجه) است و یا شکست ذهن از رهایی این احساسات (مداخله توجه) نشئت می‌گیرد. مواردی وجود دارد که نشان می‌دهدرهایی ذهن از این احساسات ممکن است فرایند کلیدی @ باشد. در یک آزمایش جستجوی بینایی تسهیل و تداخل توجه به طور همزمان انجام شد و در این آزمایش نشانه‌هایی مربوط به حادثه دستکاری شده و از محرک‌هایی استفاده شد که حواس شخص را پرت می‌کردند و نتایج حاکی از آن بودند که افراد میتلا به @ در رها کردن ذهن از کلمات مربوط به حادثه مشکل داشتند در حالی که هیچ نشانی از تسهیل توجه در این فراد دیده نشد. الگو‌هایی که در بالا ذکر شده‌اندتنها به سنجش تخصیص مکانی توجه محدود شده و نقش مؤلفه‌های زمانی را نادیده گرفته‌اند. بنابراین تلاش‌هایی صورت گرفته است تا با استفاده از پارادایم RSVP یا چشمک زدن توجهی AB میزان توزیع زمانی توجه نسبت به محرک‌های تهدید‌آمیز را بررسی کند. مطالعاتی که این گونه انجام می‌شوندبیش‌تر شبیه تجربیات واقعی زندگی هستند زیرا در تجربیات واقعی افراد با مجموعه‌ای از محر‌ک‌ها مواجه می‌شود که برای منابع شناختی در رقابت هستند. در پارادایم# اهمیت محرک‌های بصری به صورت عملکرد فرد و شناسایی صحیح آن‌ها تعریف شده است. هنگامی که فرد باید این محرک‌ها را میان تعداد زیادی از محرک‌های نامرتبط شناسایی کند، فرض کلی این است که فرد محرک‌هایی را که در درجه دوم اهمیت قرار دارند را در یک دوره تحریک‌ناپذیری 200 تا 500 میلی ثانیه را پس از شناسایی محرک اولیه شناسایی می‌کند. تاثیر تضعیف شده # به این معنا است که فرد محرک دوم T2 را با فاصله کوتاهی پس ار تشخیص محرک اول T1 شناسایی می‌کند و تاثیر تضعیف شده # بار‌ها هنگام مطالعه محرک‌های مربوط به تهدید و برانگیزاننده احساسات (مانند کلمات، حالات چهره، حالات چهره شماتیک) نشان داده شده است. از سوی دیگر،یک محرک T1 تهدیدآمیز تاثیر # را نسبت به محرک خنثی افزایش می‌دهد. جالب است که محرک‌های T1وقتی پس از محرکی تهدید‌آمیز یا برانگیزاننده احساسات قرار می‌گرفتند با سرعت کمتری شناسایی می‌شدند که می‌توان آن را تاثیر چشمک زدن به عقب نامید. با ارجاع به در فرایند اساسی که قبلا توضیح داده شدند،تاثیر تضعیف شده # را می‌توان نمونه‌ای از تاثیر توجه قلمداد کرده در حالی که تاثیر تقویت‌شده # و چشمک به عقب را بیانگر تداخل توجه در حوزه زمان هستند. شواهد مقدماتی گواه بر این فرض هستند که اندازه تاثیر #می‌تواند با اضطراب تعدیل شود. # در افرادی که سطح اضطراب کمی داشتند نسبت به حالات چهره وحشت‌زده و شاد مقادیر بالایی داشت در حالی که در افرادی که سطح اضطراب بالایی داشتند، میزان # در حالات چهره وحشت‌زده و شاد تضعیف شده بود. بنابراین، یافته‌ها مؤید بیش از حد سیستم شناسایی تهدید است. در مطالعه‌ای که اخیرا در مورد تاثیر # بر روی گروهی از زنان با سطح اضطراب اجتماعی کم یا زیاد انجام شده است، دیده شده است که وقتی T2 چهره‌ای تهدید‌آمیز بود تاثیر # کم شده در حالی که وقتی T1 چهره‌ای عصبانی را نشان می‌داد نسبت به وقتی که چهره‌ای خوشحال را نشان می‌داد افزایشی در تاثیر # دیده نشد. جالب است هنگامی که T2 محرکی مربوط به خشم بود توانایی افراد در شناسایی محرک شاد T1 کاهش یافته بود که بیانگر چشمک به عقب است. اما هیچ مدرکی دال بر اینکه تاثیر مورد نطر در افراد با سطح اضطراب اجتماعی بالا و بسیار مضطرب یافت نشده است. مطالعات جایگزین نیز نتوانستندتاثیر جایگزین # را در این جمعیت بیابند. از آنجایی که یافته‌هایی که در بالا ذکر شدند مربوط به نتایج آنالوگ گروهی از دانشجویان با سطح اضطراب زیاد تا کم انجام شده است، هنوز این سوال مطرح می‌باشد که آیا بیمارانی که تشخیص @ برایشان انجام شده است الگو‌های متفاوتی را در پارادایم # نسبت به دانشجویان نشان می‌دهند یا خیر. مطالعه‌ دیگری اخیرا انجام شده است که از پارادایم # برای بررسی پارامتر زمان بر توجه استفاده کرده است و درآن محتوای احساسی محرک‌های T1 بر خلاف T2 دستکاری شده‌اند. محققان اعلام کرده‌اند که تاثیر # به طور معنی‌داری در مبتلایان به @ کاهش یافت هنگامی که محرک T2 خنثی به دنبال محرک T1 تهدید‌آمیز قرار گرفت. بنابراین، محققان عنوان کرده‌اند که افرادی که از @ رنج می‌برند ممکن است محرک‌های وابسته به سانحه را سریع‌تر از محرک‌های خنثی پردازش کنند که می‌تواند به تسهیل توجه بینجامد. اما ضعف‌هایی در روش انجام تحقیق مطالعات ذکر شده وجود دارد که می‌تواند یافته‌ها را به چالش بکشد. مثلا یکی از مطالعات ذکر شده بین گروهی از دانشجویان مقطع کارشناسی انجام شد که علائم @ را به صورت کم یا زیاد نشان می‌دادند. و مقیاس سنجش این علائم خود‌اظهاری دانشجویان بود که مقایسه نتایج حاصل از این گروه با گروه بیماران قابل بحث است. به علاوه، محققان از واژگان غیر‌مرتبط به سانحه برای T1 استفاده کرده بودند (مانند کابوس و درماندگی) که این نگرش می‌تواند برای تجربیات مرتبط با سانحه با ابهام همراه باشد. در نهایت،مدارکی گواه بر این فرض وجود دارد که محرک‌های تهدید‌آمیز تذجیحا در بازه‌های زمانی خاصی پردازش می‌شوند که توجه را از اطلاعات قبلی و بعدی منحرف می‌کنند اما اطلاعات ما در مورد تاثیرات مدنظر روی افرادکه تجربه تهدید و یا سانحه دارند کافی نیست. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش این است که آیا بیمارانی که به طور بالینی ابتلایشان به @ تشخیص داده شده است الگوی متفاوتی از توجه را به حالات چهره مربوط به تهدید در پارادایم # نشان می‌دهند یا خیر. به همین دلیل، گروهی یکسان و همگون از افرادی انتخاب شدند که در معرض نوع دوم (type II) سانحه قرار گرفته و نشانه‌هایی از @ را نشان می‌دهند. از حالات چهره به عنوان محرک استفاده شده است و فرض بر این است که چهره‌ای عصبانی نشانه‌های مربوط به سانحه بیش‌تری را برای افراد مورد مطالعه یادآوری می کند. انتظار محققان این بود که علائم مربوط به انگیزش و تحریک بیش از حد را که از سانحه‌ای درون‌فردی ایجاد می‌شود به سوگیری توجه نسبت به چهره عصبانی منجر شود. هدف دیگر مطالعه حاضر روشن کردن فر ایند‌های اصلی به وجود آورنده علائم @ به علاوه پاسخ به این سوال است که آیا تسهیل توجه یا عدم توجه می‌تواند منجر به این سوگیری توجه بشود یا خیر. به عبارتی دیگر بیماران مبتلا به @ همیشه و عموما محرک‌های تهدید‌آمیز را سریعا در ذهن پردازش می‌کنند هنگامی که در محیطی در محیطی خطرناک قرار می‌گیرند(تسهیل) و/یا آیا محرک‌های مربوط به تهدید می‌توانند توجه فرد را به وسیله فلاش بک و یا یادآوری سانحه به خود جلب کرده و معطوف کنند (عدم توجه). با توجه به آنچه در بالا ذکر شدما تضعیف تاثیر # را انتظار داشتیم که بیانگر شناسایی ساده‌تر محرک‌های T2 عصبانی نسبت یه محرک‌های T2 شاد است. با توجه به اینکه نتایج حاصل از آزمایش بینایی که در آن هیچ مورد تسهیل توجه در @مشاهده نشد، ما نیز انتظار نداشتیم که تاثیر # در بیماران نسبت به گروه شاهد کاهش داشته باشد بلکه تصور می‌کردیم که محرک‌های T1 عصبانی تاثیر # را در گروه بیماران بیش از محرک‌های T1 شاد القا کنند. (یعنی شناسایی آهسته‌تر محرک‌های T2 ). به علاوه، ما منتظر دیدن تاثیر بیشتر چشمک برعکس در گروه بیماران بودیم به عبارتی دیگر انتظار داشتیم پاسخ‌های صحیح بیشتری به T1 را شاهد باشیم هنگامی که پس از T1 چهره‌ای شاد به جای عصبانی نشان داده می‌شد. هر دو تاثیر حاکی از این بود که رهایی مغز از خاطره تهدید‌آمیز (عدم توجه) دشوار بود.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  بررسی تاثیر چشمک زدن توجهی در حالات چهره هنگام مواجه با خطر در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب پس از سانحه

چکیده انگلیسی

There is a wealth of evidence demonstrating an attentional bias to threat-related information in posttraumatic stress disorder (PTSD) and other anxiety disorders. However, there is an ongoing debate whether an enhanced identification of threatening information or rather difficulties to disengage from such signals of danger constitute this bias. The present study used a dual target rapid visual presentation paradigm to examine the temporal allocation of attention to facial expressions of anger and happiness in 16 Palestinian victims of torture with PTSD and 16 control subjects. Findings revealed that signals of threat seem to interfere with already processed information in individuals suffering from PTSD. In contrast, PTSD does not facilitate attention to threatening information. The data provide support for detrimental disengagement as an underlying mechanism of the attentional bias toward threat in PTSD, possibly contributing to symptom development and maintenance.