تاثیر تغییر حسابدرای هزینه بر عملکرد شرکت های تولیدی

چکیده 

کلمات مهم

1.مقدمه 

2.فرضیه های پژوهشی

شکل 1. مدل پژوهشی مقاله

2.1.تغییر حسابداری هزینه 

2.2.تغییر سیستم قیمت گذاری (PSC) 

2.3.ارتباط بین CAC و PSC

2.4.تاثیر عدم اطمینان محیطی درک شده (PEU) 

3.روش ها و داده های تجربی

3.1.نمونه تجربی

3.2.متغیرها

3.3.روش های آماری

جدول 1: آمار توصیفی

جدول 2. ضرایب همبستگی پیرسون

4.نتایج تجربی  

4.1. نتایج تک متغیره 

جدول 3. نتایج تحلیل عاملی برای متغیرهای چند بعدی 

جدول 4. ویژگی های آماری معیار عملکردی

4.2.نتایج چند متغیره 

جدول 5. ضرایب مسیر مدل PLS 

5.خلاصه 

6.خلاصه یافته ها

شکل 2. ضرایب مسیر مدل PLS برآورد شده 

ضمیمه A. ساختارهای متغیرهای نظرسنجی مورد استفاده در این پرسشنامه 

ضمیمه B. تاثیرات کلی مدل PLS

هدف این مقاله بررسی تاثیر تغییر حسابداری هزینه (CAC) بر عملکرد مالی شرکت های فنلاندی است. داده های تجربی مبتنی بر نظرسنجی پاسخ داده شده توسط 121 شرکت تولیدی است. (PLS برای استخراج تاثیر CAC بر عملکرد به کار می رود. به طور کلی انتظار می رود که CAC تاثیر تاخیری مثبتی بر عملکرد داشته باشد. با این حال، شواهد تجربی قبلی ترکیب می شوند و معمولا در صورت وجود تنها تاثیر ضعیفی یافت می شود. این مقاله نشان می دهد که CAC ارتباط تنگاتنگی با تغییر سیستم قیمت گذاری هم زمان (PSC) دارد. از آنجایی که هزینه محصول معمولا نقش مهمی در قیمت گذاری ایفا می کند CAC و PSC مرتبط هستند. (PLS نشان می دهد که CAC دارای تاثیر مهم تاخیری مثبت ضعیفی بر عملکرد است درحالی که PSC دارای تاثیر منفی شدیدی است. از آنجایی که تاثیر مستقیم مثبت با تاثیر غیرمستقیم میانجیگری منفی از طریق PSC تعدیل می شود تاثیر کلی CAC ناچیز است. این نتیجه نشان می دهد که هنگام ارزیابی تاثیر CAC بر عملکرد در نظر گرفتن تاثیر غیرمستقیم متناظر ازطریق PSC نیز مهم است. این مقاله نیز نشان می دهد که عدم اطمینان محیطی درک شده (PEU) دارای اثر تعدیل کننده منفی شدیدی درمورد تاثیر PSC بر عملکرد است. بنابراین، زمانی که PEU بالا است تاثیر PSC بر عملکرد بیشتر منفی است.

تغییرات حسابداری مدیریت (MAC) بنا به دلایل متعددی ایجاد می شود. این فرایند می تواند مبتنی بر استنتاج بهره وری – انتخاب، انتخاب اجباری، و یا گرایش عمومی و مد باشد (مالمی، 1999). با این حال، معمولا انتظار می رود که MAC به عنوان نتیجه نهایی منجر به بهبود در عملکرد شرکت شود (آرنولد، 2006؛ مرکانت و اوتلی، 2006). متاسفانه، تاثیر MAC و یا هرگونه تغییر سیستم اطلاعاتی (ISC) به خصوص بر عملکرد مالی ساده نیست. در حقیقت، شواهد تجربی در مورد این تاثیر مختلف است (جانکالا و سیلولا، 2012؛ میگا و جکوبز، 2008؛ روم و رود، 2007). این فرایند به عنوان فرایندی مثبت، ناچیز و یا حتی منفی گزارش شده است. دلایل متعددی برای نتایج مختلف وجود دارد. ابتدا ممکن است تاثیرات مثبت و منفی MAC یکدیگر را در ضعیف ساختن و یا عدم وجود تاثیر خالص ضعیف (پارادوکس بهره وری) متعادل کنند. دوم، شناسایی تاثیر MAC خاص مشکل است زیرا ممکن است با تغییر گسترده تر سیستم مدیریت (MSC) همراه باشد. سوم، اندازه گیری و تشخیص فوری تاثیر MAC پس از تغییر مشکل است زیرا به مدت چندین سال دارای تاثیرات تاخیری است (چنال، 2004؛ جانکالا و سیلولا، 2012؛ لافت و شیلدز، 2003). چهارم، ممکن است عملکرد رابطه MAC دوسویه باشد که عملکرد را بخشی از متغیرهای زمینه می کند (جانکالا و سیلولا، 2012؛ رم و رود 2007). به طور خاص زمانی که عملکرد در همان دوره زمانی که MAC ایجاد می شود ارزیابی شود قضیه از این قرار است. حسابداری هزینه (CA) یکی از مهم ترین سیستم های حسابداری مدیریت (MAS) است. به طور کلی، انتظارات تاثیر تغییر حسابداری هزینه (CAC) بر عملکرد برای هر MAC مثبت است. انتظار می رود که CAC مدیریت را برای ایجاد پیشرفت های عملیاتی و تغییر مسیر تصمیمات استراتژیک یاری کند (جانکالا و سیلولا، 2012؛ مایگا و جکوبز، 2008). سپس، عملکرد مالی مرتبط با پیشرفت های عملیاتی را می توان در قالب افزایش بهبود یافته سود دهی و فروش مشاهده کرد (کاپلان و کوپر، 1998). می توان انتظار داشت CAC از طریق کاهش هزینه، استفاده بهتر از منابع و اجتناب از هزینه عملکرد مالی را بهبود دهد. در اکثر موارد، CAC منجر به تغییراتی در اطلاعات هزینه محصول می شود که ممکن است نقش مهمی را در تعیین قیمت های فروش ایفا کند (گویلدینگ، دروری و تایلس، 2005؛ لوکاس و رافرتی، 2007). به طور کلی، اکثر شرکت ها روش ها و شیوه های هزینه یابی را برای قیمت گذاری محصول به کار می برند (گوینداراجان و آنتونی، 1933؛ گویلدینگ و همکاران، 2005؛ شیم و سودیت، 1995). سیستم حسابداری هزینه (CAS) به خصوص در شرکت های بزرگتر می تواند ارتباط تنگاتنگی با سیستم قیمت گذاری (PS) داشته باشد. سیستم حسابداری هزینه (CAS) در این نوع شرکت ها گزارشی از هزینه های محصول را برای کارکنان بازاریابی ایجاد می کند که شرایط تقاضا و تعیین قیمت ها را به حساب می آورد (بانکر و هوگز، 1994). حتی ممکن است روشی که به موجب آن هزینه ها در اینجا گزارش می شوند بر تصمیمات قیمت گذاری تاثیر بگذارد ( کاردینالز، 2008). بنابراین، می توان انتظار داشت که MAC در اکثر شرکت ها با تغییر همزمان سیستم قیمت گذاری (PSC) در ارتباط باشد. قیمت گذاری یکی از مهم ترین تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیریت است (اسکوراس، آولونیتیس، و ایندوناس، 2005). ممکن است تصمیم قیمت گذاری بر درخواست محصول موجود در بازار، استراتژی قیمت گذاری رقبا، و رشد و سود دهی شرکت که درنتیجه به طور بالقوه دارای تاثیر شدیدی بر عملکرد مالی است تاثیر بگذارد. در واقع، قیمت گذاری تنها متغیر طرح بازاریابی است که درآمد زایی می کند و بنابراین عامل مهم سود آوری و رشد است. تاثیر قیمت گذاری بر سودآوری و فروش در اکثر مطالعات تحلیلی (بانکر و هوگز، 1994) و یا آزمایش ها (بالاکریشنان و سیواراماکریشنان، 2001) ارائه شده است که با قیمت گذاری نهایی و کامل هزینه در تضاد است. دانشمندان علم مدیریت (گالگو و ون رازین، 1997) و مشاوران (سیمون، باتچر و سباستین، 2003) تاثیر مثبت PSC را نیز بیان کردند. تاثیرات همزمان CAC و PSC بر عملکرد مالی در مطالعات MAC با وجود ارتباط واضح آنها پیش از این بررسی نشده است. درنتیجه، تحقیق درمورد ارتباط بین عملکرد مالی و CAC هنوزهم بحث برانگیزی است و سوالات بسیاری باقی می ماند. شواهد تجربی درمورد این ارتباط مختلف است که از یک طرف ارتباط مثبت مستقیم شدیدی را نشان می دهد و از طرف دیگر هیچ گونه ارتباطی را نشان نمی دهد (فاستر و سونسون، 1997؛ اینز، میچل و سینکلر، 2000؛ مایگا و جکوبز، 2008؛ مالمی، 1999). همانطور که در بالا گفته شد دلایل متعددی برای نتایج غیرقطعی ارائه شده است. علاوه براین، چانل و لانگفیلد (1998) اثرات بالقوه مداخله گری متغیرهای سازمانی را به عنوان یک دلیل مطرح کردند درحالی که کندی و افلک-گراوز (2001) بیان کردند که CA تنها با محرک های واقعی عملکرد مالی در ارتباط است. هدف این مقاله توسعه پژوهش CAC برای این دستورالعمل هایی است که اثر تعدیل کننده عدم اطمینان محیطی درک شده (PEU) در این رابطه را به حساب می آورند و PSC را به عنوان یک واسطه در نظر می گیرند. بدین ترتیب، در نظر گرفتن تاثیر مستقیم و غیرمستقیم CAC از طریق PSC که با PEU تعدیل می شود امکان پذیر است. این مدل سازی مبتنی بر فرضیه هایی است که CAC با PSC در ارتباط است و اینکه بخش عمده ای از اثر کلی متاثر از PSC است. فرض بر این است که این تاثیرات نه تنها ساده نیستند بلکه با PEU نیز تعدیل می شوند. این اعتدال مبتنی بر این استدلال است که CAC و PSC برای ایجاد حائلی درمقابل عدم قطعیت در بازار به عنوان پاسخی به PEU در نظر گرفته می شود (چنال، 2003). به این ترتیب گفته می شود که یافتن تناسب و یا تطابق با محیط وجود دارد که انتظار می رود منجر به عملکرد بهبود یافته شود. بنابراین، در اینجا گفته می شود زمانی که فقط بر تاثیر مستقیم تمرکز شود و به تاثیرات PSC و PEU هیچ گونه توجهی نشود تحقیق درمورد تاثیرات CAC بسیار محدود است. در این مقاله، CAC به عنوان اجرا و یا میزان کاربرد هرگونه CAS خاص ( مانند هزینه یابی مبتنی بر فعالیت (ABC)) مشخص نمی شود بلکه به عنوان CAC تکاملی عمومی بلند مدت مشخص می شود. به این ترتیب، این مقاله نسبت به بیشتر مطالعات قبلی چارچوب عمومی تری برای ما فراهم می کند. عملکرد مالی شرکت یکی دو سال پس از دوره نظرسنجی برای به حساب آوردن تاثیرات تاخیری و اجتناب از رابطه دوسویه بین CAC و عملکرد با سود دهی و رشد اندازه گیری می شود. گفته می شود که CAC دارای تاثیر مستقیم مثبتی بر عملکرد مالی است اما تاثیر غیرمستقیم منفی شدیدی از طریق PSC دارد. این تاثیرات مثبت و منفی تا حد زیادی یکدیگر را متعادل می کنند که منجر به وجود پارادوکس بهره وری می شود و دلایل نتایج مختلف در مطالعات قبلی CAC را بیان می کند.