دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 97785
ترجمه فارسی عنوان مقاله

مطالعه ای بر ماهیت متغیر تحقیقات انتقادی مهم (حسابداری)

عنوان انگلیسی
On the elusive nature of critical (accounting) research
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
97785 2018 12 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Critical Perspectives on Accounting, Volume 50, January 2018, Pages 1-12

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2. منبع اول تاثیرگذار – احتمال مواجهه و خودآموزی غیررسمی

3. منبع دوم تاثیرگذار - متمرکز بودن( فوکولیزاسیون)

4. منبع سوم تاثیرگذار – سوالات مفهوم شناسی

جدول1. راهنمای معناساز تحقیقات انتقادی و نقاط مرجع

5. استنتاج
ترجمه چکیده
این مقاله به سوالی که در ظاهر بسیار ساده به نظر می رسد، می پردازد: تحقیقات انتقادی مهم کدامند؟ من با تفکر در مورد تجربیات انتقادیم که باعث شد به طور فزاینده ای درگیر پارادایم اصلی تحقیقات مهم شوم، برخی از منابع اصلی تاثیرگذارکه نقشی انتقادی در بیان مفهوم (تکامل) تعریف" تحقیقات انتقادی چیستند " ایفا می کنند را ارائه دادم. به طور خاص، من یک "راهنمای مفهومی" را با استفاده از منابع قبلی ایجاد کردم، تا به دانشجویان دکترا و دیگران در تکامل درکشان از هویت پروژه های تحقیقاتی انتقادی مهم کمک کنم. علیرغم ماهیت گیج کننده آن، تعریف شخصی من از پروژه تحقیقاتی انتقادی مهم این است که در درجه اول، این پروژه بر درک بهتر فرايندهاي حاشیه سازی به عنوان مبنایی برای درگیر شدن در مراودات و رویه های اجتماعی متمرکز است. پایه های آنتولوژیکال این پروژه منعکس کننده ترکیبی از ساختارگرایی های اجتماعی و رویکردهای عملکردی است. گستره وسیع متدلوژیکی این پروژه یکی از مولفه های شاخص آن است، هرچندکه میزان قابل ملاحظه ای از عدم تحمل در برابر گفتمان، ایده ها و روش هایی که منافع احزاب حاشیه ای را حفظ می کنند درآن دیده می شود.
ترجمه مقدمه
تبادل ایمیل زیر (20 مارس 2014) بین دو ویراستار سازمان بررسی تحقیقات انتقادی مهم (CPA)، مربوط به ارزیابی اولیه یک مقاله جدید است تا تصمیمی مبنی بر رد یا بازبینی این مقاله اتخاذ شود. ویراستار 1: ما یک مقاله جدید دریافت کردیم و من می خواهم دیدگاه های شما را در مورد آن بدانم.[. . . ]. به طور کلی، این مقاله یک پژوهش کیفی است که با دیدگاهی کارشناسانه و با استفاده از داده های یک کشور به حاشیه رانده شده (که منافعی از این مقاله دارد اما این مورد آن را به سندی انتقادی تبدیل نمی کند) ارائه شده است. اگر نویسندگان می خواهند کار خود را بدون تغییر جهت گیری کلی خود منتشر کنند، دراینصورت احتمالا مجله[X] بهتر از CPA است. با این حال، ممکن است راه هایی برای تبدیل این مقاله وجود داشته باشد و آن را به " مقاله بسیار انتقادی " تبدیل نماید. این امر احتمالا امکان پذیر است، اما نیازمند کاربسیار است. در نهایت، مطمئن نیستم که من باید فقط "رد و ارسال مجدد" مقاله را مطرح کنم، و به نویسندگان آن بگویم که باید یک رسانه انتشاراتی مانند مجله[ X] را برای هدف خود انتخاب کنند؛ یا اینکه اگر می خواهند شانس خود را درCPA امتحان کنند، می توانیم مقاله آنها را برای بازبینی ارسال کنیم. اما برای اینکار ابتدا باید مقاله را از حیث مواردی که در بالا ذکر کردم، ویرایش کنند( و یک مقاله جدید ارسال نمایند). آیا این اینکار به نظر شما درست است؟ یا من بیش از حد محافظه کار هستم؟ ویراستار 2: من فکر می کنم که رد و ارسال مجدد مقاله پس از اصلاح، تصمیمی عادلانه خواهد بود. صادقانه بگویم که رسانه های انتشاراتی بسیاری وجود دارد که داستان هایی در مورد چگونگی کارآمدتر کردن نظام سرمایه داری می نویسند. اما از آن جا که این نویسندگان، تازه کار به نظر می رسند، در مورد آنچه که " انتقادی" محسوب می شود توضیحات کاملی می دهم. من از رد کردن مقاله های دانشگاهی جدید متنفرم، و واقعا میخواهم به آنها کمک کنم؛ اما نکته ای بسیارانتقادی برای موفقیت در این حوزه، یادگرفتن این است که مقاله ها، به رسانه ای درست فرستاده شوند. در حالی که به نظر می رسد برخی از کلمات استفاده شده توسط دو مصحح طبیعتا متعلق به دایره واژگان تحقیقات انتقادی هستند (به عنوان مثال،"به حاشیه رانده شده" و "نظام سرمایه داری")، اما بحث فوق نشان می دهد که درک ماهیت تحقیقات انتقادی؛ دشوار است. این بحث، نشان دهنده چالش های موجود در حد ومرز تحقیقات انتقادی مهم است، به همین دلیل است که ویراستار 1 نمی تواند قطعا بگوید که رد مقاله کار درستی است یا این کار، بیش از حد محافظه کارانه محسوب می شود. تجربه من به عنوان سرپرست مصححان در یک رسانه مطبوعاتی نشان می دهد که تصمیم گیری های مربوط به تصحیح یک مقاله ، براساس یک پروتکل سیستماتیک و ثابت یا چک لیستی که شامل ویژگی های مختلفی که تحقیقات انتقادی باید داشته باشند، انجام نمی گیرد. در عوض، این تصمیمات با علم بر اینکه گرفته می شوند که درمورد حد ومرزهای تحقیقات انتقادی مهم، ابهامات بسیاری وجود دارد. به طور خاص، قضاوت مصححان به ویژه در هنگام برخورد با مقالاتی که در حاشیه و پیرامون این حوزه کار شده اند، کاملا متغیر است. در مورد خاصی که در بالا بیان شد، نکته ای که شایان توجه است توافق دو ویراستار در مورد این است که پروژه های تحقیقاتی انتقادی مهم پذیرای مطالعاتی که هدف از آنها بهبود کارآمدی نظام سرمایه داری هستند، نمی باشند. استنتاج کلی تر این است که پروژه تحقیق انتقادی یک پروژه جایگزین می باشد(پارکر و توماس، 2011)؛ که به دنبال تقویت شیوه های تفکر و مداخله ای است که به نوعی در برابر استیلای سازمان های پرنفوذ قرار می گیرد. بنابراين، پژوهش انتقادی می تواند به عنوان یک پروژه پویا در نظر گرفته شود که مرزهای آن بصورت ناگزیری متغیر هستند. بدین ترتیب، واژه "انتقادی" فقط یک معنا ندارد( فورنیر وگری، 2000؛ پارکر و توماس، 2011). از اینرو تعجب آور نیست که یکی از مشخصه های اصلی حوزه مطالعات انتقادی، تنوع رشته ها و مسیرهای فکری است که نقاط همپوشانی(مشترک) آن اغلب مشخص نیستند. به یک معنا، تحقیقات انتقادی می تواند به عنوان یک عرصۀ پلورالیستیکی درنظر گرفته شود که از مطالعات کیفی، مقالات و گونه های معینی از تحقیقات کمّی تشکیل می شود. دیدگاه های تئوریکی مورد استفاده توسط محققان انتقادی بسیار متنوع هستند، و از مارکسیسم گرفته تا متفکران معاصر نظیر میشل فوکو را شامل می شوند. علیرغم اینکه این ناهمگونی باعث می شود که تعریف " تحقیق انتقادی" دشوار باشد، اما یک مولفه مهم از حوزه انتقادی را نشان می دهد: داشتن تنوع و تفاوت در دایره واژگان. بدین ترتیب، می توان گفت که پژوهش های انتقادی به خصوص در برابر دیکتاتوری های فکری تاب نمی آورند، یعنی طرز تفکراتی که فقط یک شکل دانش را به عنوان الگوی ایده آل خود که می باید ترویج و فعالانه تشویق شوند، تعریف می کنند. بالعکس، محققان منتقد مفهوم چندگانگی را باور دارند،( ابوت، 2001)، زیرا هنگامی که حوزه های دانش متنوع و گسترده هستند، جامعه از هر لحاظی غنی تر است - از این رو تردید ویراستار درمثال بالا می تواند به "محافظه کار" بودنش در جایگاه اولیه نسبت داده شود. بحث فوق همچنین نشان می دهد که مرزهای تحقیق انتقادی عمدتا به طور نسبی شامل الصاقات جدیدی می شوند، به عنوان مثال، تصمیم به رد کردن مقاله فوق با پیشنهاداتی در مورد نحوه انجام تحقیقات انتقادی همراه بود. در چنین مواردی،چالش جالبی نیز بوجود می آید: آیا انحصارطلبی (رد) وابسته به انعطاف پذیری بوده و منعکس کننده نیاز به وارد کردن الصاقات جدید در حوزه تحقیقات انتقادی است؟ همانطور که به طور متقاعد کننده ای توسط سعید (1994) نشان داده شده، انتقادی بودن حاکی از تایید یک واقعیت و حتی تجسم یک موقعیت معرفت شناختی برای قرار گرفتن در مقابل افرادی است که به آن باور دارند. بنابراین حوزه پژوهش انتقادی نمی تواند جریان اصلی باشد، با این وجود، وضعیت جایگزین آن به واردکردن الصاقات جدید در این حوزه، حساس تر نیز هست. به طور کلی، پاراگراف فوق نشان می دهد که می بایست به تحقیقات انتقادی به عنوان یک سلسله تلاش های فکری با محدودیت های زمانی و مکانی نگریست. این حالت دائمی تغییر و تنوع باعث می شود که تعریف این حوزه با تکنیک های تعریف موجود بسیار دشوار باشد. تعاریف همیشه مانند یک شمشیر دو لبه هستند: از یک سو، یک منبع مرجع را فراهم می کنند که می تواند هماهنگی، اجماع نظر و ساماندهی را تسهیل کند. از سوی دیگر، فراتر از این ظاهر بی طرف بودن، تعاریف اغلب بیانگر یک جهت گیری سیاسی هستند؛ و بنابراین، درصدد ارتقاء منافع و دیدگاه های گروه خاصی می باشند. در نتیجه، ناسازگاری، ابهام و عدم توافق در مورد ماهیت تحقیقات انتقادی نمی باید به عنوان نشانه هایی از اختلافات پارادایمتیک تفسیر شود. با این حال، پذیرای تفاوت و تنوع بودن به معنای آن نیست که "هر چیزی" می تواند در ارزیابی مطالعات انتقادی وارد شود( فیرابند، 1978)- همانگونه که در مثال بالا نشان داده شده است دو ویراستار توافق کردند که مقاله ارسالی را براین اساس که تحقیقات انتقادی به منظور ارتقای نظام سرمایه داری بنا نشده اند، رد کنند . معیاری که تعریف آن بسیاردشوار است، بصورت اجتناب ناپذیری در هنگام اینگونه تصمیم گیری ها به کار می رود. من در نگارش این مقاله از یک سوال که معمولا بسیاری از مردم در جامعه تحقیقات مهم در مورد ماهیت متغیر مسیرهای تحقیق جایگزین دارند، آگاه بودم؛ یعنی این سوال:" تحقیق انتقادی چیست؟". همانطور که در سال 1999 توسط "لافلین" بیان شد، تعداد اندکی جسارت تعریف مرزهای تحقیق مهم انتقادی را داشته اند . من احساس کردم که ارائه یک سری منابع و ماخذ قبلی برای پاسخگویی به این پرسش درظاهر ساده، تلاشی مفید خواهد بود. اگرچه من به طور هدفمند از ارائه پاسخهای واضح اجتناب می کنم، چراکه ابهام با روح انتقاد ناسازگار نیست. بدین ترتیب، مقاله من تاحدودی آموزشی است، هرچندکه این آموزش ماهیتی غیر معمول دارد. به طور خاص، رویکرد من این است که تا حد زیادی شرح حال نویسی کنم. لازم به ذکر است که استفاده از روش های شرح حال نویسی در علوم اجتماعی روندی رو به رشد دارد(هاینس، 2006)، که ابزار ارزشمندی برای درک تجربیات زندگی افراد در اختیار می دهد، از جمله یک پژوهشگر مهم( نویسنده این تحقیق) که مسیر زندگی اش به طور اتفاقی به سمتی پیش رفت که به عنوان بخشی از تیم ویراست یکی از ستون های تفکر مهم میان رشته ای، یعنی سازمان CPA کار کند. فرض من بر این است که انعکاس برخی از رویدادهای کلیدی که نقش مهمی درمشارکت من در پارادیم های تحقیق انتقادی ایفا کردند؛ می تواند سرنخ هایی در مورد "هویت" متغیر پروژه های تحقیقاتی مهم مهم ارائه دهد. تلاش های آموزشی من بر سه منبع اصلی تاثیرگذار استوار است که نقشی حیاتی درشکل گیری تعریف من ازمفهوم " تحقیق انتقادی چیست" داشتند. فرض کلی این است که تحقیق انتقادی یک پروژه فکری است که همیشه در معرض تغییر است، زیرا به طور مستمر توسط محققین انجام می شود؛ و به مانند یک موجود زنده، همسو با تجربه های جدید درمحیط های آکادمیک و جامعه دستخوش تغییر می شود. به هر حال، هر یک از ما لزوما دارای یک درک شخصی از پروژه تحقیقاتی انتقادی مهم است، هرچندکه رفتارهای مبتنی بر این فهم وابسته به ارجاع های متقاعد کننده متقابل مفهومی است که از طریق تعاملات با افراد (و نوشته های آنها) در این زمینه برقرار می شود. مهم تر از آن، به عنوان یک پروژه شخصی که به طور اجتماعی شناخته شده است، درک یک فرد از تحقیق انتقادی (و تعهد به آن) ممکن است در طول زمان، تثبیت، تقلید و یا شکننده تر شود. من مطابق با نکاتی که در قبل اشاره کردم؛ و با استفاده از منابع تاثیرگذار (یا محورهای تفسیر) و با توجه مفهوم به مشارکت اجتماعی، این مقاله را ارائه نمودم، و امیدوارم این اثر منجر به استخدام دانشمندان جدیدی در حوزه تحقیقات انتقادی شود که علاقه مند به توسعه و گسترش مسیرهای پژوهشی انتقادی که درعین گول زننده بودن، الهام بخش نیز هست، باشند. در نهایت و شاید بصورت کلاسیک تر، من تلاش کردم تا گفت و گوهای موجود در جامعه خود را در مورد یکی از اساسی ترین مسائل نظم وانضباطی، با توجه به ماهیت کار و دستاوردهای محققان حوزه تحقیقات انتقادی، بازتاب دهم. بنابراین، سه بخش بعدی منابع تاثیرگذاری را معرفی می کنند که به اعتقاد من نقشی اصلی در تعریف هویت (در عین حال و به طور همزمان، بینش شخصی) از تحقیقات انتقادی مهم ایفا می کنند. در ادامه این بخش ها، قسمت استنتاج آورده شده که در آن برخی از دریافت های اصلی خود در طول زندگی کاری ام دراین حوزه تحقیقاتی تا امروز را کاملا بیان کرده ام.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  مطالعه ای بر ماهیت متغیر تحقیقات انتقادی مهم (حسابداری)

چکیده انگلیسی

This essay addresses a deceptively simple question, namely, what is critical (accounting) research? Reflecting on key experiences that led me to be increasingly involved in the critical paradigm of accounting research, I present some of the main sources of influence that retrospectively played a significant role in articulating my (evolving) sense of “what critical research is”. In particular, I elaborate a “conceptual compass”, made up of several tentative referents, in order to help doctoral students and others develop their own understanding of the critical accounting research project’s (evolving) identity. Despite its fuzziness, my sense of the critical accounting research project is that it is primarily focused on developing a better understanding of marginalization processes − as a basis to engage in social intervention and praxis. The ontological foundations of this project reflect a mix of social constructionist and performativity approaches. Methodological openness characterizes the project although a significant degree of intolerance vis-à-vis discourses, ideas and methods that sustain the interests of marginalizing parties is noticeable.