ترجمه فارسی عنوان مقاله
نبخشیدن خود و دیگران، بازآفرینی و گسترش رابطۀ میان بخشندگی، شخصیت، مطلوبیت اجتماعی و سلامت عمومی
عنوان انگلیسی
Failure to forgive self and others: a replication and extension of the relationship between forgiveness, personality, social desirability and general health
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
60409 | 2001 | 5 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Personality and Individual Differences, Volume 30, Issue 5, 5 April 2001, Pages 881–885
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1.مقدمه
2. روش
3. نتایج
4. بحث
جدول 1.ضرایب آلفا و امتیازهای میانگین جنس زن و مرد برای تمامی معیارها a
جدول 2.ضرایب همبستگی گشتاوری پیرسون میان تمام معیارها بر مبنای جنس زن و مردa
ترجمه کلمات کلیدی
استغفار؛ مقابله؛ شخصیت؛ سلامت روانی؛ سلامت عمومی؛ افسردگی؛ اضطراب
کلمات کلیدی انگلیسی
Forgiveness; Coping; Personality; Psychological well-being; General health; Depression; Anxiety
ترجمه چکیده
هدف مطالعۀ حاضر بررسی رابطۀ میان معیارهای بخشودگی خود، بخشودگی دیگران و شخصیت و سلامت عمومی است. تعداد 324 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی (100 نفر مرد و 224 نفر زن) معیارهای بخشودگی خود، بخشودگی دیگران، نسخۀ کوتاه شدۀ پرسشنامه شخصیت آیزنک تجدیدنظر شده و پرسشنامه بهداشت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کردند. نبخشیدن خود دارای چنان امتیازات شخصیت و بهداشت عمومی است که نشاندهندۀ آسیبشناسی روانی فرد است و سبب میشود مردان و زنان امتیازهای بالاتری در زمینه روانرنجوری، افسردگی و اضطراب کسب کنند. نبخشیدن دیگران به کسب امتیازات شخصیت و بهداشت عمومی ختم میشود که نشاندهندۀ درونگرایی اجتماعی در مردان (امتیازهای پایین در زمینۀ برونگرایی) و آسیبشناسی اجتماعی در بین زنان (نارساکنشگری اجتماعی و روانپریشی) است. از این گذشته، نبخشیدن دیگران همچنین در بر دارندۀ امتیازهای بالاتر در زمینۀ افسردگی در بین مردان و زنان است. این یافتهها به این معنی است که مفهوم بخشندگی با آسیبشناسی روانی فرد و اجتماع در ارتباط است.
ترجمه مقدمه
پارگامنت (1997) میگوید سرچشمه بخشایشگری شاخههای متفاوتی دارد و نمود تلاشهای فعال در جهت عقلانی جلوه دادن این شاخههاست. وی در ادامه بیان میکند که فرآیند بخشایشگری معمولاً زمانی رخ میدهد که با فرد بد رفتاری شده یا کاری اشتباه در حق خودش انجام داده باشد. در نتیجه، بخشایشگری یعنی تلاشهای فرد جهت کنار آمدن با خاطرههای دردناکی که ریشه در چنین رویدادهایی دارد.
بدین ترتیب، بخشایشگری در قالب تلاشی عامدانه برای غلبه بر احساسات و افکار ناخوشایند به منظور هموار ساختن شادکامی فرد دیده میشود که معمولاً مستلزم آن است که ادراک شخص از فرد خاطی (خودش یا دیگری) تغییر یابد؛ یعنی از دیدگاهی منفی به سمت اتخاذ دیدگاهی غالباً دلسوزانه میل کند (پارگامنت، 1997). تصور میشود بخشایشگری عاملی مهم در روند سلامت روانی فرد در حیطۀ بالینی باشد (هبل و انرایت، 1993؛ مککولا و اورثینگتن، 1995). دیگر ویژگی موجود در منابع بالینی رابطۀ میان بخشایشگری و دینداری، بالاخص در حیطۀ مقابلۀ دینی (پارگامنت و رای، 1998؛ پارگامنت، 1997) و بخشایشگری و دلسوزی، است. آنجایی که افراد دارای سطوح بالاتر دلسوزی راحتتر میتوانند دیگران را ببخشایند (مککولا و اورثینگتن، 1995؛ مککولا و اورثینگتن و ریچال، 1997). با این حال، فعلاً بررسی تجربی بخشایشگری با بهرهگیری از معیارهای دارای روانسنجی در بین نمونههای غیر بالینی با محدودیت دارد (موگر و همکاران، 1992).
به منظور تدوین دیدگاهی تجربی از بخشایشگری، موگر و همکاران (1992) در بین 237 نفر جویای مشاورۀ سرپایی در مراکز مشاورۀ آیین مسیحیت، معیاری دوبُعدی از بخشایشگری (بخشودن خود و بخشودن دیگران) را تدوین کردند. هر دو مقیاس از خود پایایی درونی (خود، α=0.82؛ دیگران، α=0.79) و آزمون-باز آزمون (خود، r=0.67؛ دیگران، r=0.94) کافی نشان دادند. موگر و همکاران (1992) همچنین رابطۀ میان هر دو مقیاس بخشایشگری، یعنی پرسشنامۀ شخصیتی چندمحوری مینهسوتا و رتبهبندی پاسخگویان از هم، را نیز گزارش دادند. نویسندگان مزبور گزارش دادند نبخشیدن خود، یا دیگران، به آسیبشناسی روانی بزرگتری ختم میشود. نبخشیدن خود رابطۀ مثبت و معنیداری با افسردگی، اضطراب، بیاعتمادی، عزت نفس و درونگرایی اجتماعی دارد؛ در حالیکه نبخشیدن دیگران رابطۀ مثبت و معنیداری با خصلتهای جنونآمیز، مطلوبیت اجتماعی، خودبیگانگی و ایدههای شکنجه شدن دارد. موگر و همکاران این را نیز گزارش دادند که هر دو مسئلۀ نبخشیدن خود و دیگران رابطۀ منفی با مطلوبیت اجتماعی دارند. موگر و همکاران، با خلاصهبندی این یافتهها، اینطور نتیجه میگیرند که نبخشیدن خود یعنی نوعی «خودتنبیهی»، زیرا ارتباط معنیداری با ابعاد سلامت روانی، همچون افسردگی و اضطراب بیشتر، دارد. به همین ترتیب، این نویسندگان میگویند نبخشیدن دیگران نوعی «پرخاشگری برونریز» است و کسب امتیازات بالاتر در این خصوص همراه با کسب امتیازات بالاتر در زمینۀ معیارهای بیگانگی اجتماعی و دورنگرایی اجتماعی است.
در حال حاضر، مطالعۀ دیگری وجود ندارد که از مقیاسهای بخشایشگری موگر و همکاران استفاده کرده باشد. با وجود این، این موضوع که نبخشیدن خود بهمثابۀ خودتنبیهی و نبخشیدن دیگران بهمثابۀ پرخاشگری برونریز است پایۀ نظری برایمان فراهم میسازد که میتوانیم با چنگ زدن به آن به بررسی تعمیمپذیری یافتههای موگر و همکاران (1992) بپردازیم. با بهرهگیری از این پایۀ نظری، پیشبینی روابط مورد انتظار میان بخشایشگری خود و دیگران و نیز معیارهای شخصیت و سلامت روانی امکان میپذیرد. بدین معنی که نبخشیدن خود با نگرشها و رفتارهایی همراه خواهد شد که بازتابدهندۀ رفتار خودتنبیهی و نبخشیدن دیگران بازتابدهندۀ رفتار پرخاشگری برونریز است. افزون بر این، میتوان ادعا کرد یافتههای موگر و همکاران به دو طریق قابل گسترش است. اولین راه بررسی تجربی مفید بودن دو مقیاس بخشایشگری در بین نمونهای غیر بالینی است. راه دوم بررسی رابطۀ میان بخشودگی خود، بخشودگی دیگران و سایر معیارهای شخصیت و سلامت روانی، سوای از پرسشنامۀ شخصیتی چندمحوری مینهسوتا، است. دو معیار متداول وجود دارد که میشود از آنها برای بررسی ادعاهای موگر و همکاران (1992) بهره جست. هر دو پرسشنامه شخصیت آیزنک (آیزندک و آیزنک، 1975؛ فرانسیس، بروان، فیلیپچاک، 1992) و پرسشنامه بهداشت عمومی (گولدبرگ و یولیامز، 1991) دارای معیارهایی هستند که بازتابکنندۀ آسیبشناسی روانی خودتنبیهی (روانرنجوری [پرسشنامۀ شخصیت آیزنک]، و افسردگی و اضطراب [پرسشنامۀ سلامت عمومی]) و آسیبشناسی روانی پرخاشگری برونریز (روانپریشی و برونگرایی محدود [پرسشنامۀ شخصیت آیزنک] و نارساکنشگری اجتماعی [پرسشنامه سلامت عمومی]) است .
از این رو، هدف مطالعۀ حاضر بررسی رابطۀ میان بخشایشگری خود و دیگران و نیز معیارهای موجود در پرسشنامۀ شخصیت آیزنک و پرسشنامۀ سلامت عمومی است.