دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 120872
ترجمه فارسی عنوان مقاله

عملکرد بین فردی در اختلال احتکار: بررسی سبک های دلبستگی و تنظیم هیجانی در پاسخ به استرس بین فردی

عنوان انگلیسی
Interpersonal functioning in Hoarding Disorder: An examination of attachment styles and emotion regulation in response to interpersonal stress
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
120872 2018 7 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Journal of Obsessive-Compulsive and Related Disorders, Volume 16, January 2018, Pages 43-49

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلدی

1.مقدمه

2. اهداف و فرضیه ها

3. روش

۱.۳ شرکت کنندگان

جدول 1. محور DSM-5 اوليه ۱- تشخیص گروه های کنترل باليني (n = 22) و محور  DSM-5 همایند ۱- تشخیص گروه احتکار (n = 24)

۲.۳ مواد و معیارها

۳.۳ روش

۴. نتایج

۱.۴ اطلاعات جمعیت شناختی و ویژگی های بالینی

جدول 2. اطلاعات جمعیت شناختی افراد مبتلا به اختلال احتکار، گروه کنترل بالینی و گروه کنترل جامعه

۲.۴ پرسشنامه های خود گزارشی تنظیم هیجانی و دلبستگی

جدول 3: میانگین و انحرافات استاندارد پرسشنامه های خود گزارشی (72 = N)

۳.۴ تکلیف یادآوری خودسرگذشتنامه

شکل 1. میانگین رتبه های مقیاس آنالوگ بصری (شاخص هیجانات منفی، ± SD) برای گروه HD (۲۰ = n)، کنترل بالینی (19 = n) و کنترل جامعه (22 = n) قبل و پس از 6 دقیقه بهبود از ART.

۵. بحث

۱.۵ پیامدهای بالینی

۲.۵ محدودیت ها و دستورالعمل های آینده
ترجمه کلمات کلیدی
اختلال هورمونی، درون فردی، ضمیمه، مقررات احساسی،
کلمات کلیدی انگلیسی
Hoarding disorder; Interpersonal; Attachment; Emotion regulation;
ترجمه چکیده
اختلال احتکار (HD) با دلبستگی عاطفی قوی به دارایی ها مشخص می شود، که ممکن است راه حلی باشد که بیماران مبتلا به HD از آن برای جبران روابط بین فردی مشکل ساز استفاده می کنند. مشکلات دلبستگی و احساسات شدید و تنظیم نشده در نمونه های غیر بالینی و بالینی، با احتکار همراه است. با این حال اختصاصی بودن این مشکلات به HD مشخص نیست؟ ما سبک دلبستگی خود گزارشی و اختلال تنظیم هیجانی را در یک گروه HD (۲۴ نفر) با گروه های کنترل سالم (26 نفر) و بالینی (22 نفر) مقایسه کردیم. همچنین پاسخ های هیجانی و فیزیولوژیکی درون تنی سه گروه را با یک تکلیف تنش زای یادآوری بین فردی مقایسه کردیم. یافته ها حاکی از آن بود که افراد مبتلا به HD، اضطراب و اجتناب از دلبستگی و مشکلات تنظیم هیجانی بیشتری را نسبت به گروه کنترل سالم و نه گروه کنترل بالینی گزارش کردند. در خصوص تکلیف تنش زا، گروه احتکار، احساسات منفی شدیدتری را نسبت به گروه سالم و بهبود عاطفی کمتری را نسبت به گروه کنترل بالینی گزارش کردند. هیچ تفاوتی در میان گروه ها از نظر پاسخ فیزیولوژیکی به تکلیف تنش زا مشاهده نشد. نتایج ما از مشکلات تنظیمی هیجان بین فردی و عاطفی مطرح شده در HD پشتیبانی می کند، اما شواهد بسیار محدودی در رابطه با افزایش مشکلات نسبت به سایر اختلالات عاطفی ارائه می کند.
ترجمه مقدمه
اختلال احتکار (HD) با مشکلاتی مشخص می شود که منجر به درهم ریختگی بیش از حد می گردد که با استفاده از محیط های زندگی تداخل دارد و به اختلال و نقص اساسی می انجامد (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013). HD 2.3-5.8٪ جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد (تیمپانو، اکسنر و همکاران، ۲۰۱۱) و بار سنگینی را نه تنها بر فرد، بلکه بر خانواده و اجتماع وی تحمیل می نماید (دروری، اجمی، فرناندز د لا کروز، نورداسلتن، و متی کالز ، ۲۰۱۴؛ استکتی، فراست و کیم ، ۲۰۰۱؛ تولین، فراست، استکتی و فیچ ، ۲۰۰۸). HD با درگیری های بین فردی (تولین و همکاران، ۲۰۰۸)، نرخ پایین ازدواج (فراست، استکتی، ویلیامز و وارن ، ۲۰۰۰؛ گریشام، فراست و استکتی ، ۲۰۰۸) و انزوای اجتماعی (ساموئلز و همکاران، ۲۰۰۰؛ استکتی و همکاران، ۲۰۰۱) همراه است. در مجموع، این یافته ها به این حدس و گمان دامن زده که افراد مبتلا به HD در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند. در مدل شناختی-رفتاری غالب احتکار اظهار شده که افراد دارای مشکلات احتکار، دلبستگی هایی عاطفی شدیدی به اموال خود شکل می دهند تا جایی که ممکن است اموال شان را به عنوان پسوند خود بدانند (فراست و هارتل ، ۱۹۹۶؛ فراست، هارتل، کریستین و ویلیامز ، ۱۹۹۵) و یا برخی از اموال را همچون برخی از افراد دوست داشته باشند (فراست و گراس، ۱۹۹۳). آنها ممکن است صفات انساني به اموال خود نسبت دهند (نیو، جکسون، ساکستون و هونکاپ ، ۲۰۱۵؛ تیمپانو و شاو ، ۲۰۱۳) و دست کشیدن از اموال را معادل با از دست دادن یک دوست نزدیک بدانند (فراست و هارتل، ۱۹۹۶). چند دهه پیش، فروم (194 اظهار داشت که افراد دارای HD، به جای دلبستگی یا ارتباط با افراد، به اشیاء دلبستگی دارند. در حمایت از این عقیده، افراد دارای HD گزارش کردند که از اموال خود به عنوان یک منبع آسایش عاطفی استفاده می کنند (فراست و همکاران، 1995) و سطوح بالاتر مشکلات بین فردی را نسبت به جامعه، و نه گروه کنترل بالینی گزارش کردند (گریشام و همکاران، 2008). یکی از راه هایی که در آن عملکرد بین فردی ممکن است دچار اختلال شود، دلبستگی ناایمن به دیگران است. بر اساس نظریه دلبستگی، نوزادان پیوندهای قوی را با چهره های دلبستگی اولیه (یعنی مادرشان) شکل می دهند و به دنبال حفظ نزدیکی با چهره های دلبستگی هستند که می توانند موجب حفاظت، ایمنی، حمایت و آسایش عاطفی آنها شوند (بالبی ، ۱۹۸۲؛ میکلینسر، شیور و پرگ ، ۲۰۰۳) هنگامی که یک چهره دلبستگی همواره بی توجه و یا غیر قابل دسترس باشد، نوزادان می توانند یک دلبستگی عاطفی ناایمن به آنها ایجاد کنند (اینورث ، ۱۹۶۴، ۱۹۷۹)، که ممکن است در طول دوران بزرگسالی خود را نشان دهد (فرلی ، ۲۰۰۲). دلبستگی های ناایمن بزرگسالان به صورت اضطراب یا اجتناب از دلبستگی آشکار می گردد (لوول، رنک و ادگیت ، ۲۰۱۴). اضطراب دلبستگی به معنای ترس از رها شدن و طرد شدن در روابط و استفاده از استراتژی های اجباری برای نزدیک کردن افراد است. از طرف دیگر، اجتناب از دلبستگی به معنای ترس از صمیمیت و احساس ناراحتی از وابستگی در روابط و اجتناب معمول از روابط بین فردی است (فرلی و ویکری، برومبا و رویسمن ، ۲۰۱۱). مدارد و کلت (2014) دریافتند افرادی که احتکار می کنند در مقایسه با گروه کنترل دانشجویی و جامعه، اضطراب دلبستگی و اجتناب از دلبستگی بیشتری را تجربه می کنند، اگرچه تنها دلبستگی مضطرب پیش بینی کننده شدت بیشتر احتکار بود. اخیرا، نیو، تایسون، مک اینس و همیلتون (2016) دریافتند که اضطراب دلبستگی یک پیش بینی کننده مهم رفتارها و شناخت های احتکار در یک نمونه غیر بالینی است. بنابراین دلبستگی به شیء ممکن است جایگزینی برای دلبستگی بین فردی در افراد با سبک دلبستگی مضطرب باشد (نوریس، لمبرت، ناتان دی والو فینچام ، ۲۰۱۲). شاید به این دلیل که روابط با اشیاء کمتر تهدید کننده به نظر می رسد، افراد با مشکلات احتکار ممکن است حمایت عاطفی از اموال خود را نسبت به روابط با افراد ترجیح دهند. همچنین شواهدی وجود دارد دال بر این که افراد دارای HD فاقد تحمل عاطفی و توانایی پاسخگویی انطباقی به تنش در روابط بین فردی هستند. در یک نمونه غیر بالینی، فونگ، مولدینگ، تیلور و ندلکوویچ (2015) دریافتند که هنگام کنترل افسردگی و سن، حساسیت به اضطراب و درگیری در اقدامات عجولانه برای کاهش یک حالت عاطفی منفی، پیش بینی کننده های مهم علائم احتکار است. علاوه بر این، تیمپانو، کیو، تریگر و اشمیت (2011) ارتباطی بین استرس بین فردی و علائم تشدید شده احتکار یافتند که تا حدی توسط عدم تحمل عاطفی میانجی گری می شد. در نهایت، فرناندز د لا کروز و همکاران (2013) گزارش دادند افراد دارای HD در مقایسه با افراد گروه کنترل سالم، و نه در مقایسه با افراد دارای OCD (اختلال وسواسی-اجباری)، در تنظیم عواطف خود مشکلاتی را تجربه می کنند. با وجود این ارتباطات، هیچ تحقیقی به بررسی راهبردهای خاص تنظیم هیجانی که افراد دارای که HD در زندگی روزمره خود برای تاثیر بر تجربه و تجلی عاطفی شان مورد استفاده قرار می دهند، نپرداخته است. انواع مهمی از استراتژی های تنظیم عواطف بین فردی وجود دارد. استفاده عادتی از سرکوب افکتانه در مقایسه با استفاده عادتی از ارزیابی مجدد شناختی ، با داشتن روابط نزدیک کمتر و دریافت حمایت اجتماعی کمتری همراه است (گراس و جان ، ۲۰۰۳). ما به منظور گسترش ادبیات مربوط به تنظیم هیجانی در HD، دو نوع از رایج ترین اشکال تنظیم هیجانی را مورد بررسی قرار دادیم: ارزیابی مجدد شناختی، یعنی تغییر ارزیابی فرد از یک موقعیت و سرکوب افکتانه، یعنی مهار مانع رفتاری عواطف (گراس و جان، ۲۰۰۳ ؛ گراس، ۲۰۱۳). سرکوب افکتانه با تجربه عواطف مثبت کمتر و عواطف منفی بیشتری به همراه افزایش پاسخ عصبی سمپاتیک همراه است، در حالیکه ارزیابی مجدد شناختی با الگوی معکوس همراه است (برای بررسی، نگاه کنید به گراس، ۲۰۱۳).
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  عملکرد بین فردی در اختلال احتکار: بررسی سبک های دلبستگی و تنظیم هیجانی در پاسخ به استرس بین فردی

چکیده انگلیسی

Hoarding disorder (HD) is characterised by strong emotional attachment to possessions, which may be a way in which HD sufferers compensate for problematic interpersonal relationships. Attachment difficulties and intense, dysregulated emotions have been associated with hoarding in nonclinical and clinical samples. The specificity of these problems to HD, however, is unclear. We contrasted self-reported attachment style and emotion dysregulation in a HD group (n = 24) to healthy (n = 26) and clinical (n = 22) control groups. We also compared in vivo emotional and physiological responses of the three groups to an interpersonally-based recall stressor task. Our findings indicated that individuals with HD reported greater attachment-related anxiety and avoidance and more emotion regulation difficulties than healthy, but not clinical, controls. For the stressor task, the hoarding group reported more intense negative emotions than the healthy group and a slower rate of emotional recovery than the clinical control group. No differences were observed among groups in physiological response to the stressor task. Our results support proposed interpersonal and emotion regulation difficulties in HD, but provide very limited evidence of increased difficulties relative to other emotional disorders.