ترجمه فارسی عنوان مقاله
سلامت ذهنی و زیر مقیاس های آن در بین دانشجویان: مطالعه نقش خلاقیت و خودکارآمدی
عنوان انگلیسی
Subjective well-being and its sub-scales among students: The study of role of creativity and self-efficacy
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
32136 | 2014 | 6 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Thinking Skills and Creativity, Volume 12, June 2014, Pages 37–42
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1.مقدمه
2. فرضیه های پژوهش
3. روش
3.1. جمعیت و نمونه.
جدول 1: میانگین و انحراف معیار متغیر.
جدول 2: ماتریس همبستگی خلاقیت، اجزای آن، خودکارآمدی، سلامت ذهنی و ابعاد آن.
3.2. ابزار پژوهش
4. نتایج
جدول 3: نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام پیش بینی SWB بر اساس خلاقیت و اجزای آن و خودکارآمدی - مدل مختصر شده
جدول 4: آنالیز واریانس یک طرفه برای مقایسه استفاده از خلاقیت و خودکارآمدی متغیرهای مستقل برای پیش بینی سلامت ذهنی (متغیر وابسته).
جدول 5: ضرایب متغیرهای مستقل در تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام برای پیش بینی سلامت ذهنی.
5. بحث
6. نتیجه گیری
کلمات کلیدی
1.مقدمه
2. فرضیه های پژوهش
3. روش
3.1. جمعیت و نمونه.
جدول 1: میانگین و انحراف معیار متغیر.
جدول 2: ماتریس همبستگی خلاقیت، اجزای آن، خودکارآمدی، سلامت ذهنی و ابعاد آن.
3.2. ابزار پژوهش
4. نتایج
جدول 3: نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام پیش بینی SWB بر اساس خلاقیت و اجزای آن و خودکارآمدی - مدل مختصر شده
جدول 4: آنالیز واریانس یک طرفه برای مقایسه استفاده از خلاقیت و خودکارآمدی متغیرهای مستقل برای پیش بینی سلامت ذهنی (متغیر وابسته).
جدول 5: ضرایب متغیرهای مستقل در تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام برای پیش بینی سلامت ذهنی.
5. بحث
6. نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
-
خلاقیت -
خودکارآمدی -
ذهنی رفاه -
احساس خوب شدن -
سلامت روانی -
کلمات کلیدی انگلیسی
Creativity;
Self-efficacy;
Subjective well-being;
Emotional well-being;
Psychological well-being
ترجمه چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی سلامت ذهنی و زیر مقیاس های آن در میان دانش آموزان بود: مطالعه نقش خلاقیت و خودکارآمدی. نمونه پژوهش شامل 355 نفر دانشجو (176 زن / 179 پسر) دانشگاه کاشان بودند که با نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جمعیت انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع همبستگی - توصیفی بود. برای ارزیابی خلاقیت، پرسشنامه خلاقیت (1994)، برای ارزیابی خودکارآمدی، مقیاس خودکارآمدی عمومی (1982) و به منظور ارزیابی سلامت ذهنی و زیر مقیاس های آن، پرسشنامه سلامت ذهنی (2003) استفاده شد. آزمون های مهم و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 18 با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد. نتایج نشان داد که رابطه معنی داری بین خلاقیت و سلامتی ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی وجود دارد. همچنین خودکارآمدی و سلامت ذهنی و ابعاد آن ارتباط قابل توجهی داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون خطی قابلیت پیش بینی سلامت روانی از طریق خلاقیت و خودکارآمدی را نشان داد. با توجه به ارتباط معنی دار بین سلامت ذهنی، خلاقیت و خودکارآمدی، یافته ها حاکی از بهبود سلامت دانش جویان از طریق تقویت خودکارآمدی و بهینه سازی شرایط ایجاد خلاقیت است.
ترجمه مقدمه
سلامت موضوعی است که ذهن متفکران را برای قرن ها به خود مشغول کرده است و به تازگی به نقطه کانونی از شاخه های متعدد روانشناسی از جمله روانشناسی مثبت گرا (آقابابایی و فراهانی، 2011) تبدیل شده است. سلامت ذهنی (SWB ) یکی از جذاب ترین حوزه ها در روانشناسی مدرن است. افزایش ناگهانی علاقه مندی برای مطالعه این پدیده به خصوص در 10 سال گذشته دیده میشود، از ایجاد روانشناسی مثبت گرا به عنوان یک رشته علمی (سلیگمن و sikszentmihalyi، 2000؛ اسنایدر و لوپز، 2002) گرفته تا به رسمیت شناختن اهمیت سلامت ذهنی در سطح فرد و جامعه به عنوان یک کل (دینر و سلیگمن، 2004؛ Veenhoven، 2004). سلامت ذهنی به عنوان ارزیابی شخصی و درک از کیفیت زندگی خود (از جمله کیفیت تعاملات اجتماعی، روانی و عاطفی خود) (جورج، 2000) تعریف شده و رشد تعادل و سلامت انسان را فراهم می کند و راه را برای توسعه دقیقتر و گسترده تر استعداد شخص را هموار می کند (Peyvastegar، دستجردی، و دهشیری، 2010). سلامت ذهنی شامل اصول مهم است که می تواند از طریق تاثیر احساسات بر تمام جنبه های رفتار و پیشرفت انسان (از جمله سلامت جسمی و روانی، آموزش و پرورش و توسعه مهارت ها، شایستگی اجتماعی و ایجاد روابط اجتماعی مثبت) مشخص شود (پل، مارجی و Zaff، 2002 ). این مفهوم دارای اجزای شناختی و عاطفی است. جنبه های شناختی شامل ارزیابی شناختی افراد از رضایت از زندگی و جنبه عاطفی شامل برخورداری از تاثیر مثبت بیشتر و حداقل تاثیر منفی است (اید و لارسون، 2008). با توجه به طبقه بندی Keyes و Moe -Magyar (2003) سه زیر مقیاس برای سلامت ذهنی وجود دارد: عاطفی، روانی و اجتماعی. فدراسیون جهانی سلامت دهنی را به عنوان "یک شکل سلامت ذهنی تعریف میکند وقتی افراد احساس می کنند که از عهده چیزی بر می ایند، نسبتا زندگی خود را تحت کنترل دارند، قادر به رویارویی با چالش ها هستند، و مسئولیت میپذیرند. (فانک، درو، فریمن، و فایدی،). Ryff 2010 ( (1995 سلامت روانی را به عنوان "تلاش برای کمال به منظور اثبات پتانسیل واقعی فرد" تعریف می کند. از این نقطه نظر، سلامت به معنی تلاش برای تقویت و تعالی در ایجاد پتانسیل شخصی و شکوفایی استعدادها معنا میشود. مولفه های سلامت روانی از آیتم های زیر تشکیل شده است: استقلال، تسلط محیطی، روابط مثبت با دیگران، هدف در زندگی، رشد شخصی، و پذیرش خود (Ryff، 1989). کیز (1998) پیشنهاد می کند که سلامت دارای یک پایه اجتماعی است و این تعریف را ارائه می دهد:، سلامت اجتماعی ارزیابی شرایط فرد و عملکرد در جامعه است(ص 122). سلامت اجتماعی از پنج عنصر زیر تشکیل شده است: پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، بروز اجتماعی و انسجام اجتماعی.
یکی از متغیرهایی که با سلامت ذهنی افراد مرتبط است خلاقیت می باشد (کالینز،2006 ؛مک للان، گالتون، استیوارد، و پج، 2012). خلاقیت یک پدیده پیچیده است که باعث شد محققان به ایجاد تعاریف مختلف (MATUGA، 2004) بپردازند. در هسته ای از این تعاریف اغلب این عقیده است که خلاقیت شخص را قادر می سازد تولید ایده ها نو و مفید داشته باشد (Runco، 2004). تورنس و گوف (1986) با طبقه بندی خلاقیت می نویسد: این مهارت به اختصار متشکل از چهار عامل اصلی است : سیالیت (استعداد برای تولید ایده های بسیاری)، تجزیه و تحلیل (استعداد توجه به جزئیات)، و اصالت (استعداد تولید ایده های جدید، غیر معمول و تازه)، انعطاف پذیری (استعداد برای تولید ایده ها و یا راه های مختلف). بسیاری از مطالعات نشان داده اند که خلق و خوی شاد توانایی فکر برای حل مشکلات در راه های جدید را ساده می کند و عاطفه منفی از توانایی تفکر انعطاف پذیر (گاسپر، 2003) جلوگیری می کند. احساسات مثبت توجه مردم را وسیع می کند، آنها را از محیط فیزیکی و اجتماعی وسیع تر آگاه می کند و باعث می شود افراد بیشتر از شرایط معمول خلاق باشند(کار، 2003). قابل توجه است که احساسات مثبت از بینش های جدید می آیدد به طوری که استرنبرگ (1988) رضایت شخصی و احتمالا شادی دیگران را به عنوان نتیجه تفکر خلاق پیشنهاد می کند. نیوتن (2013) استدلال میکند که احساسات می تواند در تفکر تفاوت ایجاد کنند. بر اساس تحقیق گریوز و Farbus (2006) توسعه و تشویق فعالیت های خلاق افزایش سلامت و تغییرات مثبت در سلامت افراد مسن را به دنبال دارد. کالینز (2006) استدلال می کند که خلاقیت اثر مثبت، سلامت جسمی، تنظیم روانی، و نشاط را پیش بینی میکند. همچنین به نظر باستیک (2003) خلاقیت دارای قدرت چنین پیش بینی است. در یک متاآنالیز از 60 مطالعه تجربی و 10 مطالعه غیر تجربی، نتایج نشان داده است که خلق و خوی مثبت باعث افزایش خلاقیت می شود (دیویس، 2009). باس و همکاران (2008) در یک متاآنالیز از 102 مطالعه نشان دادند که خلق و خوی مثبت باعث خلاقیت بیشتری در مقایسه با خلق و خوی خنثی است. (Maltz 1984) معتقد است که با کمک تفکر خلاق ما به شادی کمک می کنیم که زمیته ای برای کاهش سختی ها و مشکلات زندگی است.
خودکارآمدی متغیر دیگری است که بسیار به سلامت مربوط است(؛ 2012 Datu، Bhupinder و Rakhi به 2009). این مفهوم توسط بندورا توسعه داده شد. خودکارآمدی "اعتقاد به توانایی های خود در سازماندهی و اجرای دوره های عمل مورد نیاز برای مدیریت شرایط آینده نگر است." به عبارت دیگر، خود کارآیی، اعتقاد یک فرد به توانایی خود برای موفقیت در یک وضعیت خاص است. بندورا این اعتقاد را عوامل تعیین کننده چگونگی تفکر، رفتار و احساس توصیف کرد (بندورا، 1994).
درباره تاثیر مستقیم خود کارآمدی بر تجربه های عاطفی، بندورا (1997) معتقد است که اثر این باورها بر تجربه های عاطفی از طریق افکار، اعمال، و یا جهت گیری احساسات اثر دارد. افراد مبتلا به کم خودکارآمدی تصادفات و حوادث را سخت تر از آنچه که واقعا هستند باور دارند، و این به افزایش استرس و اضطراب منجر شود. برای مثال، خودکارآمدی بالا مربوط است به عزت نفس بالاتر برای تنظیم فرایند استرس، سلامت بهتر، شرایط فیزیکی بهتر، سازگاری بهتر و بهبود از بیماری های حاد و مزمن (بندورا، 1997؛ Bisschop، Knegsman، BEEKMAN، و Deeg، 2004).
در واقع، حس بالایی از خودکارآمدی سلامت شخصی، توانایی به انجام وظایف و کارها به شیوه های مختلف را بهبود داد. مردمی که در مورد توانایی های خود اعتماد به نفس دارند، وظایف دشوار را به عنوان چالش هایی که باید فتح شود در نظر میگیرند. به جای تلقی آنها به عنوان تهدید و اجتناب از آنها، اهداف چالش برانگیز را انتخاب میکنند و قاطعانه بر انجام آنها متعهد باقی می مانند. آنها در توانایی خود برای بهره برداری از تهدیدات بالقوه، برای انطباق با شرایط و تجربه نگرانی و افسردگی روانی کمتر و سلامت بیشتری اعتماد به نفس دارند (آرگایل و لو، 1990) می باشد. همچنین، در این مورد، Raggi، لئوناردی، Mantegazza، کاسال، و فیوراوانتی (2010) نشان داد که داشتن یک حس کنترل بر رویدادها و خودکارآمدی بالا منجر به سطوح بالاتر از سلامت روانی و رضایت از زندگی می شود.
1.آیا رابطه معنی داری بین خلاقیت و سلامت ذهنی و زیر مقیاسهای آن وجود دارد؟
2.آیا رابطه معنی داری بین خودکارآمدی و سلامت ذهنی و زیر مقیاسهای آن وجود دارد؟
3. کدام برای پیش بینی سلامت ذهنی موثر تر است؟ خلاقیت و یا خودکارآمدی: