ترجمه فارسی عنوان مقاله
شیوه های نظارتی و حسابداری مدیریت در محیط تولید ناب
عنوان انگلیسی
Management accounting and control practices in a lean manufacturing environment
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
10313 | 2013 | 22 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Accounting, Organizations and Society, Volume 38, Issue 1, January 2013, Pages 50–71
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
مقدمه
رشد و توسعه آثار و فرضیه ها
مواد و روش ها
آزمون های قابلیت اطمینان و اعتبار
تحلیل عاملی تأییدی
نتایج
نتیجه گیری
محدودیت های تحقیق
پژوهش های آینده
پیوست ها
مقدمه
رشد و توسعه آثار و فرضیه ها
مواد و روش ها
آزمون های قابلیت اطمینان و اعتبار
تحلیل عاملی تأییدی
نتایج
نتیجه گیری
محدودیت های تحقیق
پژوهش های آینده
پیوست ها
ترجمه کلمات کلیدی
حسابداری مدیریت - تولید - کنترل فرایندها
کلمات کلیدی انگلیسی
Management accounting,
manufacturing,
process control
ترجمه چکیده
استراتژی ناب به سرعت در حال تبدیل شدن به الگوی غالب در تولید صنعتی است. کندی و ویدینر (2008) از مطالعه موردی به منظور توسعه چارچوب نظری شیوه های نظارتی و مدیریت حسابداری برای شرکت های که استراتژی تولیدی ناب را دنبال می کنند، استفاده کرده اند. با بررسی مدل معادلات ساختاری به نمونه کندی و ویدینر (2008) تکیه کردیم که شواهدی را تا حدی که به پیاده سازی تولید ناب به پنج شیوه نظارتی و حسابداری مدیریت مربوط است، ارائه می کند. با استفاده از داده های نظر سنجی حاصل از 244 شرکت ایالات متحده با توجه به تولید ناب، رابطه مستقیم و مثبتی بین میزان پیاده سازی تولید ناب و سیستم گزارش دهی راهبردی ساده، هزینه یابی جریان اعتبار، اطلاعات اندازه گیری عملکرد بصری و توانمندسازی کارکنان را پیدا کردیم. همچنین رابطه منفی و مستقیمی را در رابطه با پیگیری موجودی بدست آوردیم. با این حال، متوجه شدیم که میزان حمایت مدیریت ارشد در تغییر استراتژی تولیدی شرطی است به طوری که شرکت ها اعتماد خود را به پیگیری موجودی با وجود حمایت قوی از مدیریت از دست می دهند. همچنین به این نتیجه دست یافتیم که حسابداری مدیریت و شیوه نظارت به صورت پکیجی در محیط تولیدی ناب با هم کار می کنند به طوری که توسط بسیاری از انجمن های مستقیم در میان پنج شیوه نظارتی و حسابداری مدیریت به اثبات رسیده است.
ترجمه مقدمه
تولید ناب اغلب به عنوان مهمترین استراتژی برای شرکت های تولیدی در نظر گرفته می شود که تمایل دارند به عملکرد سطح جهانی دست یابند (رینهارت، هاکسلی، و رابرتسون، 1997). زمانی که شرکت ها در پیاد سازی تولید ناب پیشرفت می کنند، بسیاری از اینها ضرورت وجود سیستم نظارتی و مدیریت حسابداری پیشتیبان را تشخیص می دهند (نگاهی به بیانیه ها در مورد حسابداری مدیریت (SMA) بیندازید، 2006). با این حال، سرعت بررسی های حسابداری (و تحصیلات) در تشخیص اهمیت شیوه های نظارتی و حسابداری مدیریت هم تراز با استراتژی تولید ناب آهسته بوده است (کاستلانو و بارو، 2011؛ هاسکین، 2010). این مطالعه درصدد است این محدودیت ها را با بررسی اینکه آیا و چگونه شیوه های حسابداری مدیریت و نظارتی در حمایت از تولید ناب مورد استفاده قرار می گیرد، مخاطب قرار دهد. شرکت های تولیدی به بازار رقابتی بالا در دو دهه گذشته با اجرای شیوه های مانند محافل کیفی، کنترل فرایند آماری، تئوری محدودیتها، مدیریت موجودی درست به موقع (JIT)، مدیریت کیفیت کل (TQM)، شش سیگما و نگهداری پیشگیرانه کلی (TPM) واکنش نشان می دهند. اخیرا، این شیوه ها به عنوان عناصر استراتژی تولید ناب شناخته شده اند. ماهیت استراتژی تولید ناب بدین صورت است که «تمام فرآیندهای کسب و کار و توابع در یک سیستم منسجم و متحد ادغام می شوند که تنها هدف آن ارائه ارزش بهتر به مشتریان است.» (گراسو، 2005، ص.19).
همگام با این مفهوم یکپارچه سازی این ایده وجود دارد که سیستم های حسابداری و نظارتی با استراتژی تطبیق یابند (لانگفیلد اسمیت، 1997)، با این حال، شواهد تجربی کمی وجود دارد که بینش ها را در زمینه ادغام حسابداری مدیریت و شیوه های نظارتی به همراه استراتژی تولید ناب پوشش دهد. با استفاده از مطالعه موردی کیفی، کندی و ویدینر (2008) به این نتیجه رسیدند که مدیریت حسابداری و شیوه های کنترلی در حمایت از استراتژی تولید ناب تغییر کردند. هدف از این مطالعه این است که به پژوهش کندی و ویدینر (2008) تکیه کرده و درک تجربی عمیق تری از مدیریت حسابداری و شیوه های کنترلی بکار رفته به وسیله سطح متقاطع شرکت های تولیدی برای حمایت از استراتژی تولید ناب خود ارائه کنیم.
به طور خاص، اولین هدف ما این است که به طور تجربی روابط بین استراتژی تولید ناب و پنج شیوه کنترلی و حسابداری مدیریت را توصیف کنیم. اگر چه مطالعات متعددی به بررسی جنبه های مختلف شیوه های تولیدی ناب پرداخته اند، در مورد کاربرد شیوه های کنترلی و حسابداری مدیریت در این محیط آگاهی کمی داریم. بنابراین، فاقد درک تجربی از جمله سوالات اساسی هستیم، مانند اینکه آیا شرکت شیوه های کنترلی و حسابداری مدیریت خود را برای حمایت از استراتژی تولید ناب خود تغییر می دهد یا نه. هدف دوم ما این است که بینشی در مورد اینکه چگونه حسابداری مدیریت و کنترل شیوه های با یکدیگر برای حمایت از استراتژی تولید ناب همکاری دارند، به دست آوریم. اگر چه به خوبی پذیرفته شده است که شیوه های کنترلی و حسابداری در ازتباط با یکدیگر هستند و به صورت یک پکیج با هم همکاری دارند (اوتلی، 1980)، اطلاعاتی در مورد آنچه که پکیج 3 را تشکیل می دهد برای حمایت از استراتژی تولید ناب بکار برده شده است.
همگام با کندی و ویدینر (2008)، حسابداری مدیریت و شیوه های کنترلی را بررسی کردیم. شیوه های حسابداری مدیریت به پردازش معامله ای اشاره می کند که داده ها را به شیوه ای معنی دار جمع آوری کرده است. با طرح کندی و ویدینر (2008)، کاربرد هزینه یابی جریان ارزش (VSC)، پیگیری موجودی، و سیستم گزارش دهی استراتژیک ساده را بررسی می کنیم. اکثر شرکت های تولید ناب از سازمان عملکرد محور به یک سازمان جریان اعتبار تغییر پیدا می کنند. «جریان اعتبار توالی فرآیندهای است که از طریق آن محصول به
مشتری انتقال و تحویل داده می شود» (هاسکین، 2010، ص 91). بنابرین، جریان اعتبار با محدوده توابعی از طراحی محصول تا فروش برای پشتیبانی دفتر است.VSC به طور مستقیم مواد واقعی و هزینه های تبدیل شده (کار و سربار) به جریان اعتبار فردی را دنبال می کند.
پیگیری موجودی نظارت و تخصیص هزینه های فهرستی و سربار است به طوری که مواد خام از طریق تولید انتقال می یابد و در درون محصولات نهایی پردازش می شوند. در نهایت، سیستم گزارش دهی استراتژیک ساده
یکی از این موارد است که کارآمد است، پردازش معامله را به حداقل حالت می رساند و به طور کلی از فرایند تصمیم گیری استراتژی تولید ناب پشتیبانی می کند. حسابداری مدیریت ناظر و رفتار مستقیم را به منظور دستیابی به هدف سازگار کنترل می کند. دوباره با مطرح کردن الگویی کندی و ویدینر (2008)، توانمند سازی کارکنان و اطلاعات اندازه گیری عملکرد بصری را بررسی کردیم. اطلاعات اندازه گیری عملکرد بصری ارائه کننده اهداف، مقاصد، و بازخوردهای در زمینه روش ساده سازی، و ایجاد اطلاعات بسیار قدرتمند و آسان برای کارگران کارخانه برای پردازش است (گلسوث، 1997). کارکنان پرقدرت می توانند به طور موثری در تصمیم گیری به موقع و سریع شرکت کنند، که به این صورت دستیابی به ماهیت اهداف را در تولید ناب تسهیل می سازند (به عنوان مثال، فولرتون و مک واترس، 2002؛ کندی و ویدینر، 2008).
با استفاده از داده های حاصل از 244 شرکت در ایالات متحده با توجه به تولید ناب، مدل معادلات ساختاری
(SEM) را آزمودیم که بر حسب آن رابطه بین تولید ناب و حسابداری مدیریت و شیوه های کنترلی را بررسی کردیم. فرضیه کرده و متوجه شدیم که میزان پیاده سازی تولید ناب به صورت مثبت توان کارکنان، اطلاعات اندازه گیری عملکرد بصری، سیستم گزارش دهی راهبردی ساده و VSC را تحت تاثیر قرار می دهد و به صورت منفی بر پیگیری موجودی تاثیر می گذارد. با این حال، در می یابیم که رابطه منفی با پیگیری موجودی در سطح حمایت مدیریت ارشد برای تغییر در استراتژی تولیدی شرطی است. به این معنا که پشتیبانی مدیریت ارشد برای تغییر در کاهش وابستگی به پیگیری موجودی ضروری است. این یافته ها نشان می دهد که فرم چهار رابطه بررسی شده جمع پذیر است، با این حال، صورت رابطه بین میزان اجرای تولید ناب و پیگیری موجودی تعاملی است، به صورتی که این موضوع تابعی از سطح حمایت مدیریت ارشد برای تغییر در استراتژی های تولیدی در نظر گرفته می شود. سپس مجموعه ای از حسابداری مدیریت و شیوه های کنترلی را بررسی کردیم. پس از کنترل میزان اجرای تولید ناب، وابستگی های بسیارمهمی را پیدا کردیم که نشان دهنده همکاری این شیوه ها به صورت پکیج بود. این یافته نشان می دهد که روابط بین میزان اجرای تولید ناب و هر یک از شیوه های حسابداری مدیریت و کنترلی نه تنها جمع پذیر، بلکه مداخله پذیر نیز است. بنابراین، متوجه شدیم که اثر کلی میزان پیاده سازی تولید ناب روی هر یک از شیوه های حسابداری مدیریت بیشتر از نمونه مستقیم (افزودنی) است. در نهایت، ارتباط بین پیگیری موجودی و VSC را بیشتر مورد بررسی قرار دادیم و متوجه شدیم که شرکت ها سیستم های حسابداری دوگانه ای را در گروه شرکت ها به اجرا در آورده اند، این مورد تنها زمانی که میزان اجرای تولید ناب بالا است رخ می دهد که در آن شرکت ها VSC را برای ردیابی موجودی جایگزین می کنند. این نشان می دهد که شکل رابطه بین VSC و ردیابی موجودی تعاملی است به طوری که به میزان تولید ناب بستگی پیدا می کند.
این پژوهش به مطالعه ای با چهار روش کمک می کند. این مطالعه (به عنوان مثال، لی، ساهنی، آرنت، و راماسامی، 2012؛ ون دیرمروو و تامسون، 2007) پاسخ گویی ارائه تحقیقات تجربی است که درک ما را ازاینکه آیا شرکت ها حسابداری مدیریت خاص و شیوه های کنترلی را برای حمایت از استراتژی تولید ناب به اجرا در می آورد یا نه، واضح می کند. دیگر محققان پیشنهاد کرده اند که پژوهش حسابداری مدیریت می تواند در ارتباط با هم باشد، می بایست «نقش شیوه های حسابداری مدیریت جدیدی را در تنظیمات معاصر» بررسی کرد (چینهال، 2003، ص 130. همچنین نگاه کنید به بالکرشان، 2010). دوم، نشان می دهیم که رابطه بین تولید ناب و پیگیری موجودی «جهانی» نیست، بلکه نسبتا حمایت مدیریت ارشد برای تغییر در استراتژی های تولیدی مشروط است (لوفت و سپر، 2003، ص.185).
سوم، چندین وابستگی را در میان شیوه های کنترلی و حسابداری مدیریت استدلال می کنیم، این نشان می دهد که این موارد به صورت پکیجی در حمایت از استراتژی تولید ناب با هم کار می کنند. همچنین فرض کرده و پیدا کردیم که ارتباط بین ردیابی موجودی و VSC تابعی از میزان اجرای تولید ناب است. این مورد به درخواست مالمی و براون (2008) برای پژوهش های واضح در مورد پکیج های های مناسب از شیوه های مدیریت و حسابداری برای محیط های خاص پاسخ می دهد. اینها به مطالعه موردی کندی و ویدینر (2008) به عنوان نمونه واحد از ارائه درک درست از پیکربندی کنترل های حسابداری مدیریت برای محیط ناب استناد می کنند. در نهایت، از پایگاه داده های ایجاد شده به وسیله میزان پاسخ نظر سنجی قوی از گروه مشخصی از کاربران تولید ناب استفاده می کنیم. این امر کار اندازه گیری بهتر از سازه ها را آسان می کند، به طوری که درک مشترک و روشنی از سؤالات نظرسنجی به وجود می آید. در نهایت، این کار اجازه اعتماد بیشتر را به قابلیت اطمینان از نتایج می دهد.
بخش بعدی در مورد ارئه استراتژی تولید ناب و شیوه های کنترلی و حسابداری مدیریت را بحث می کند؛ همچنین فرضیه های را نیز ایجاد می کند. در بخش بعدی به تشریح روش های پژوهشی می پردازیم، و سپس در مورد نتایج بحث می کنیم. در بخش آخر خلاصه ای از این مطالعه، محدودیت های این تحقیق، پیشنهاداتی درمورد تحقیقات آتی ارائه می کنیم.