دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 12247
ترجمه فارسی عنوان مقاله

پیوند بین اتحاد استراتژیکی و استراتژی کسب وکار شرکت: مورد صنعت نیمه هادی

عنوان انگلیسی
Linkage between strategic alliances and firm’s business strategy: the case of semiconductor industry
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
12247 2005 9 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Technovation, Volume 25, Issue 5, May 2005, Pages 513–521

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلید واژه ها

1. مقدمه

2. چارچوب تحلیلی

3. قضیه ها قابل آزمایش 

4. روش تحقیق

جدول 1: درآمد حاصل از فروش 10 شرکت نیمه هادی در نیمه نخست 2002

5. نتایج تحقیق و مفاهیم مدیریتی

جدول 2: استراتژی های رشد 10 شرکت برتر و جملات کلیدی از پیام مدیر عامل

جدول 3 :تعداد موارد مبتی  بر اتحاد برای انتخاب 10 شرکت

جدول 4:‌ تعداد موارد مبتی  بر اتحاد در هر منطقه ماتریس اتحاد

جدول 5: نسبت موارد مبتنی بر اتحاد در هر یک از مناطق ماتریس اتحاد

6. نتیجه گیری و تحقیقات آتی

جدول6: نتایج حاصل از تحلیل همبستگی
ترجمه کلمات کلیدی
اتحاد استراتژیک - تئوری مبتنی بر منابع - نیمه هادی
کلمات کلیدی انگلیسی
Strategic alliances,Resource-based theory,Semiconductor
ترجمه چکیده
در خصوص پیوند بین استراتژی کسب وکار شرکت و انتخاب فعالیت های مبتنی بر اتحاد آن تحقیق کردیم. با ارجاع به دو نظریه، یعنی نظریه مبتنی بر منبع و نظریه تبادل اجتماعی، و با توجه به دو عامل یعنی: «منابع مورد تبادل» و « شرکایی که این منابع را مبادله می کنند» چارچوب تحلیلی را برای فعالیت های مبتنی بر اتحاد پیشنهاد کردیم. ماتریس اتحاد بعنوان ابزاری برای تحلیل اتحادهای استراتژیکی ارائه شده است زیرا دو عامل ذکر شده در بالا را بر روی محورهای دو بعدی ماتریس مشخص می سازند. استراتژی کسب وکار شرکت بر اساس استراتژای رشد آن دسته بندی می شود و قضیه های مطرح شده می تواند توضیح دهد چگونه شرکت ها در راستای هدف اجرای استراتژی های کسب وکار خود اتحادهای استراتژیکی را انتخاب می نمایند. نتایج ما نشان می دهند که شرکت ها سعی دارند تا از اتحادهای استراتژیکی برای اجرای استراتژی های کسب وکار خاص استفاده کنند.
ترجمه مقدمه
در این مقاله پیوند بین اتحادهای استراتژیکی انتخاب شده از سوی شرکت ها و ویژگی های استراتژی کسب وکار آنها بررسی می شود. اتحادهای استراتژیکی برای دستیابی به موفقیت رقابتی در بازارهای جهانی سریعا در حال تغییر ضروریست (دوز و هامل، 1998). از آنجاییکه در سال های اخیر دهها هزار گزارش در سرتاسر دنیا در خصوص اتحاد های استراتژیکی منتشر شده است این اتحادها مسلما یکی از مهمترین فرم های سازمانی هستند که در دهه گذشته ظهور کرده اند (اناند و کانا، 2000). افزایش چشمگیر اتحاد استراتژیکی به واکنش های استراتژیکی نسبت داده می شود که شرکت ها در برابر تغییرات محیطی متعدد از جمله تسریع در نوآوری تکنولوژیکی، افزایش ملزومات سرمایه ای، جهانی سازی بازارها و اهمیت روابط مشتری نشان می دهند. ظاهرا اتحادهای استراتژیکی به مقیاس هایی لاینفک برای شرکت ها مبدل شده است تا بتوانند بر اساس آن استراتژی کسب وکار خود را اجرا نموده و حتی پتانسیل شرکت را برای رشد در آینده تعیین نمایند. در تحلیل فعالیت های مبتنی بر اتحاد بررسی این مورد مهم است که تمرکز بر پیوند بین اتحاد و استراتژی های کسب وکار شرکت ها به شکلی متمایز در فعالیت های مبتنی بر اتحاد منعکس می شود. مقالات بسیار زیادی با موضوع اتحادهای استراتژیکی که در طی چند دهه گذشته منتشر شده است اینگونه تحقیقات را درون جریاناتی از این قبیل دسته بندی می کنند: • تشکیل اتحادهای استراتژیکی که آیتم هایی مانند انگیزه، شناسایی عوامل القا کننده و مدلسازی فرایند شکل گیری را در بر گیرد (داس و تنگ، 1998؛ ماهونی، 2001؛ اهوجا، 2001). • ساختار اتحادهای استراتژیکی که مواردی مانند مقایسه های ساختارهای دولتی در اتحادهای مبتنی بر قرارداد و دارایی، تحلیل تاثیرات محیطی بر ساختار ارجح آنها و همبستگی بین ساختار و تکنولوژی در چرخه حیات اتحاد را در بر می گیرد (داس و تنگ، 2001؛ روبرتز و لو، 2001؛ چن، 2003). • مدیریت اتحاد که مواردی مانند تاثیر یادگیری، نقش مدیران اتحاد و مفهوم مدیریت کارآمد اتحاد را در بر می گیرد (اسپکمن و همکاران، 1996؛ کومر و اندرسون، 2000؛ اناند و کانا، 2000). • عواملی که به موفقیت اتحادها کمک می کنند که مواردی مانند تحلیل اتحاد موفق، ارائه راهکار برای دستیابی به موفقیت و آزمایش دلایل شکست را در بر می گیرد (بلیک و ارنست، 1993؛ دوما و همکاران، 2000؛ هافمن و کلاسر، 2001؛ چن و چن، 2002a). • عملکرد اتحادهای استراتژیکی که مواردی مانند اعتبار دهی با استفاده از واکنش قیمت سهم، فرایند ارزیابی عملکرد و تحلیل تعیین کننده های عملکرد مبتنی بر اتحاد را در بر می گیرد (گرسونیز، 1996؛ چن و همکاران، 1997؛ کراونز و همکاران، 2000؛ گولاتی و همکاران، 2000). • دینامیک های یادگیری در اتحادهای استراتژیکی که مواردی مانند انتقال دانش بین شرکتی، رویه های یادگیری و حفاظت از دانش در خصوص اتحادها را در بر می گیرد (مووری وهمکاران، 1996؛ کانا و همکاران، 1998؛ نورمن، 2002). علاوه بر این مطالعاتی در خصوص جنبه های متعدد اتحادهای استراتژیکی وجود دارد که انگیزه، شکل گیری، ساختار، عملکرد و مدیریت را به شیوه ای جامع در بر می گیرد. در تحلیل این جنبه ها از چارچوب های نظری خاصی مانند نظریه مبتنی بر منبع و نظریه شبکه اجتماعی استفاده شده است (گولانی، 1998؛ داس و تنگ، 2000؛ ایرلند و همکاران، 2002). اگرچه جنبه های مختلف اتحادهای استراتژیکی عمیقا مورد برسی قرار گرفته است، همانگونه که مشاهده کردیم، رویکردهای تحقیقاتی در خصوص اتحادهای استراتژیکی از لحاظ پیوند با استراتژی کسب وکار شرکت محدود است. تحلیل اتحادهای استراتژیکی از این دیدگاه مطلوب نیست، که بمعنای بررسی اهمیت روزافزون استفاده از سایر منابع شرکتی در محیط کسب وکار موجود است. این مقاله سعی دارد تا استراتژی اتحاد را از این جنبه بررسی کرده و چارچوب نظری مناسبی را برای این منظور ارائه کند. همچنین قضیه هایی در خصوص پیوند بین فعالیت های مبتی بر کسب وکار شرکت و استراتژی کسب وکار شرکت ارائه شده است که این فعالیت های مبتنی بر اتحاد را بر اساس چارچوب نظری پیشنهادی دسته بندی می کند. قضیه های مطرح شده در اینجا توسط تحقیقی تجربی در صنعت نیمه هادی آزمایش شد. این مقاله با لحاظ کردن مقدمه 6 بخش دارد. بخش دوم چارچوب تحلیلی استفاده شده در این مطالعه را معرفی می کند و نظریه های خاص و مرتبطی مانندنظریه مبتی بر منبع و نظریه تبادل اجتماعی ارائه می شود. در بخش سوم قضیه هایی مطرح می شود که با چارچوب تحلیلی پیشنهادی مطابقت دارد. بخش چهارم روش پژوهش را برای آزمایش قضیه های مطرح شده بررسی می کند. در بخش پنجم به بحث در خصوص نتایج و مفاهیم مدیریتی این تحقیق پرداخته خواهد شد. این مقاله با نتیجه گیری کلی و پیشنهاداتی برای پژوهش های آتی به پایان می رسد.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  پیوند بین اتحاد استراتژیکی و استراتژی کسب وکار شرکت: مورد صنعت نیمه هادی

چکیده انگلیسی

We have investigated the linkage between a firm’s business strategy and its selection of alliance activities. Referring to two economic theories, resource-based theory and social exchange theory, we propose an analytical framework of alliance activities with attention to two factors: “resources to be exchanged” and “partners to exchange such resources”. The alliance matrix is proposed as a tool to analyze strategic alliances, as it depicts the two factors defined above on the two-dimensional axes of the matrix. A firm’s business strategy is categorized according to its growth strategy and propositions are defined to explain how firms undertake strategic alliances for the purpose of executing such business strategies. These propositions have been tested using the empirical data from the semiconductor industry. Our results indicate that firms are trying to utilize strategic alliances in order to execute specific business strategies.

مقدمه انگلیسی

This paper investigates the linkage between strategic alliances undertaken by firms and the characteristics of their business strategy. Strategic alliances have become central to competitive success in the fast changing global markets (Doz and Hamel, 1998). With tens of thousands of alliances reported worldwide in recent years, they are clearly one of the most important organizational forms to emerge in the past decade (Anand and Khanna, 2000). The dramatic increase of strategic alliance has been attributed to the strategic responses firms have made to various environmental changes, including accelerating technological innovation, increasing capital requirements, globalization of markets and the importance of customer relationships. Strategic alliances appear to have become indispensable measures for firms to carry out business strategy and may even determine a firm’s potential for future growth. In analyzing alliance activities, it is important to take a view that focuses on the linkage between the alliance and the business strategies of the firms involved, as such strategies are distinctly reflected in alliance activities. The many papers investigating strategic alliances published during the past several years have categorized research in this area into several streams such as: • Formation of strategic alliances, which includes motivation, identification of inducing factors, and modeling of formation process (Das and Teng, 1998, Mahoney, 2001 and Ahuja, 2001). • Structure of strategic alliances, which includes comparisons of governance structures in equity-based and contract-based alliances, analysis of environmental effects of its preferable structure, and the correlation between structure and technology phases in alliance life cycles (Das and Teng, 2001, Roberts and Lu, 2001 and Chen, 2003). • Alliance management, which includes its learning effect, the role of alliance managers, and implication for effective alliance management (Spekman et al., 1996, Kumar and Andersen, 2000 and Anand and Khanna, 2000). • Factors contributing to the success of alliances, which include analyzing successful alliance, developing guidelines for success, and examining reasons for failure (Bleeke and Ernst, 1993, Douma et al., 2000, Hoffmann and Schlosser, 2001 and Chen and Chen, 2002a). • Performance of strategic alliances, which includes valuation using share price response, the process of performance evaluation, and analysis of the determinants of alliance performance (Gersonys, 1996, Chan et al., 1997, Cravens et al., 2000 and Gulati et al., 2000). • Learning dynamism in strategic alliances, which includes inter-firm knowledge transfer, learning procedures, and knowledge protection in alliances (Mowery et al., 1996, Khanna et al., 1998 and Norman, 2002). In addition, there are studies on various aspects of strategic alliances, including motivation, formation, structure, performance, and management in a comprehensive manner. In analyzing such aspects, they apply certain theoretical frameworks, such as resource-based theory and social network theory (Gulati, 1998, Das and Teng, 2000 and Ireland et al., 2002). Although various aspects of strategic alliances have been studied in depth, as we have seen, the research approaches on strategic alliances in terms of linkage to a firm’s business strategy are limited. Analysis of strategic alliances from this viewpoint is desirable, considering the increasing importance of utilizing other firm’s resources in the current business environment. This paper attempts to study strategic alliances from this aspect, and proposes an analytical framework appropriate for that purpose. It also defines several propositions regarding the linkage between alliance activities and the firm’s business strategy, categorizing such alliance activities on the basis of the proposed analytical framework. The propositions defined here have been tested by empirical research in the semiconductor industry. Including this introduction, this paper has six sections. The second section proposes the analytical framework utilized in this study. Certain related theories are referred to, such as resource-based theory and social exchange theory. The third section provides propositions that are defined in accordance with the proposed analytical framework. The fourth section describes the research method to test the propositions. The fifth section discusses the research results and managerial implications of this study. The paper ends with some general conclusions and suggestions for future research.

نتیجه گیری انگلیسی

In this paper, we have investigated the linkage between a firm’s business strategy and its selection of alliance activities. Referring to two economic theories, resource-based theory and social exchange theory, we propose an analytical framework of alliance activities with attention to two factors: “resources to be exchanged” and “partners to exchange such resources”. The alliance matrix is proposed as a tool to analyze strategic alliances, as it depicts the two factors defined above on the two-dimensional axes of the matrix. A firm’s business strategy is categorized according to its growth strategy, as shown in Ansoff’s product-market expansion model, and propositions are defined to explain how firms undertake strategic alliances for the purpose of executing such business strategy. The alliance matrix is the basis of these propositions, in which alliance activities positioned in each of its zones are understood to embody each corresponding category of the firm’s growth strategy. These propositions have been tested using the empirical data from the semiconductor industry. Our results show that our propositions except for one (Proposition 3) are strongly supported, which indicates that the firms are trying to utilize strategic alliances in order to execute specific business strategies. Our findings of the linkage between firm’s business strategy and its selection of alliance activities provide a new aspect of analysis for strategic alliances, and are also useful for a firm’s planning of alliance activities as a measure of achieving their business objectives. An additional interesting finding in our study is that there is one strong negative correlation between certain categories of business strategy and alliance activities (product development strategy and the third zone of alliance matrix). This suggests that certain “undesirable” characteristics of alliance activities have an adverse impact on the execution of specific business strategy. Although we need further evaluation of this linkage, this would also have important implications for avoiding negative elements in alliance activities. One missing factor in our study is the role of equity ownership in alliance activities. There are several studies that focus on the analysis of equity-based alliances vs. contract-based alliances. Narula and Hagedoorn (1999) discuss the growing use of non-equity alliances, which appear to be a superior means of undertaking technological developments in high technology and fast evolving sectors. On the other hand, firms in international alliances have tended to prefer equity agreements, because it is much harder to secure legal resources without equity ownership. They argue that a firm’s choice of equity vs. non-equity alliances is related to its strategic reasoning on alliances. Selection of equity vs. non-equity alliances is also discussed in relation to the complexity of environmental elements and various characteristics of partners (Chen, 2003), as well as the risk factors in a prospective alliance (Das and Teng, 2001). In this way, “equity or non-equity” provides another key factor for characterizing the strategic reasoning behind alliances. This factor will be incorporated in a future study to investigate the linkage between a firm’s business strategy and its selection of alliance activities. Our proposed analytical tool of the alliance matrix will also be improved to incorporate this factor, in order to support investigation of such future themes.