سیستم مدیریت ادغام شده با ناب: مدلی برای بهبود پایداری

چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2. بررسی ادبیات و پس زمینه

2.1. پایداری

2.2.1. سیستم مدیریت کیفیت (QMS)

2.2.2. سیستم مدیریت محیط زیست (EMS)

2.2.3. سیستم مدیریت مسئولیت اجتماعی (SRMS)

2.2.4. سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت حرفه ای (OHSMS)

2.3. سیستم تولید ناب

2.3.1. ادغام با ابعاد محیطی

2.3.2.ادغام با ابعاد اقتصادی

2.3.3. ادغام با ابعاد اجتماعی

3. مواد و روش ها

4. مدل پیشنهادی

4.1. معیارهای ساختار مدل پیشنهادی

4.2. معیارهای ادغام مدل پیشنهادی برای ایجاد هم افزایی

4.3. اجرای LIMSSI 

4.3.1. مرحله 1: شناسایی ذینفعان

4.3.2. مرحله 2: تجزیه و تحلیل انتقادی از سازگاری قانونی

4.3.3. مرحله 3: سیاست LIMSSI

4.3.4. مرحله 4: پشتیبانی و دخالت TM

4.3.5. مرحله 5: آگاهی

4.3.6. مرحله 6: تعهد مسئولیت

4.3.7. مرحله 7: انتخاب خانواده محصول

4.3.8. مرحله 8: حالت VSM فعلی

4.3.9. مرحله 9: تعیین اهداف و مقاصد

4.3.10. مرحله 10: تعریف شاخص های عملکرد

4.3.11. مرحله 11: زمینه(محتوا) سازي عملکرد سازمانی

4.3.12. مرحله 12: وضعیت آینده

4.3.12.1. شناسایی فرصت های بهبود

4.3.12.2. VSM وضعیت آینده

4.3.12.3. دستیابی به وضعیت آینده برای بهبود پایداری

4.3.13. مرحله 13: ادغام بین MS و فرصت های همکاری

4.3.13.1. کمیته پایداری (SC)

4.3.14. مرحله 14: جستجوی کمال(کامل بودن)

5. نتیجه گیری ها

تقاضای بی سابقه ای برای تلفیق پایداری وجود دارد؛ با این حال، شکاف قابل توجهی در سیستم های مدیریت پایداری وجود دارد. ما این شکاف و همچنین این واقعیت را در نظر گرفتیم که سازمان هایی که از سیستم های مدیریت یکپارچه استفاده می کنند، با مشکلاتی در زمینه مدیریت پایداری مواجه هستند. در اینجا، ما یک مدل ابتکاری برای بهبود پایداری شرکت ها با هدف تولید پاک پیشنهاد می کنیم؛ ما این مدل را با ادغام کیفیت، محیط زیست، مسئولیت اجتماعی و سیستم های مدیریت ایمنی و بهداشت حرفه ای با سیستم تولید ناب توسعه می دهیم. انتظار می رود که مدل پیشنهادی به سازمان ها در بهبود پایداری شرکت ها به شیوه ای ساختاری کمک کند. این تحقیق، سیستم مدیریت یکپارچه ای را برای بهبود پایداری (LIMSSI)، بر اساس استفاده منطقی از منابع و انرژی معرفی می کند و در عین حال باعث توانمند سازی و مشارکت (درگیر ساختن) مردم می شود. LIMSSI یک توصیف نوآورانه از همبستگی کیفیت، محیط زیست، سلامت و ایمنی شغلی و الزامات مسئولیت اجتماعی با اصول و ابزار تولید ناب ارائه می دهد؛ آن همچنین شامل توصیفی از ادغام آنها برای ایجاد هم افزایی است. LIMSSI، با توجه به مشکلات موجود در سازمان ها در انجام اقدامات بهبود پايداري و به هدف اجتناب از مشکلات در کارایی سازمانی به دلیل اتلاف، تکثیر و افزایش فرآیندهای اداری، ساختاربندی شد. انتظار می رود LIMSSI به بهبود عملکرد پایداری شرکت ها کمک کند و در نتیجه شرکت های پایدار و رقابتی را ارائه کند.

تقریبأ 30 سال پس از ظهور مفهوم "توسعه پایدار" (کمیته جهانی محیط زیست و توسعه، 1987)، توسعه هنوز با شاخص های اقتصادی مانند افزایش تولید و بهره برداری از منابع طبیعی اندازه گیری می شود. فرضیه گرورسکو-روگن که بیان می کند رشد اقتصادی مبتنی بر افزایش ثابت در تولید ناخالص داخلی (GDP) است، بر پایه اکوسیستم جهانی پایدار در نظر گرفته نمی شود؛ با این حال، سیاست های توسعه هنوز بر پایه اعتقاد به منابع طبیعی ناپایدار و امکان رشد ناگهانی تولید ناخالص داخلی است (گرورسکو-روگن، 1971، هرمن- پیلات، لولویس، 2010). چنین مشکلاتی علی رغم هشدارهای اولیه در مورد عدم پایداری مدل تولید و مصرف و، پیش بینی های عدم تعادل انرژی و منابع و فروپاشی کل سیاره زمین، بیش از 40 سال تداوم داشته است (لویوس، 2010، میدواس و همکاران، 1978). تعدادی از مرزهای سیاره ای تغییر آب و هوا در حال حاضر از خط قرمز عبور کرده اند؛ اگر گذشتن از خط قرمز با همین شتاب و سرعت فعلی ادامه یابد، مابقی منابع هم از بین خواهد رفت (روچستروم و همکاران،2009). ذینفعان و جامعه به طور فزاینده در حال فشار بر شرکت ها به منظور رفع بی ثباتی زیست محیطی و اجتماعی بوده اند (گارسیا و همکاران، 2016). سازمان ها به طور فزاینده برای پایداری شرکت ها (CS) تلاش می کنند تا مزیت رقابتی کسب کنند (روبسکوسا، 2014). تقاضای بی سابقه ای برای مدل های پایداری وجود دارد که دیدگاه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی (فونسکا و همکاران، 2016، فونسکا، 2015 الف)، و اجرای سیستم های مدیریت (MS) و سیستم های تولید ناب (LMS ها) را در نظر می گیرد؛ با این حال، سازمان ها در مدیریت پیچیدگی فرآیند ادغام و بالا رفتن مقدار منابع انسانی و مالی (نانهنز و همکاران، 2017) و ابزارهای لازم برای ادغام چنین سیستم هایی با مشکلاتی مواجه هستند (دی سوزا و همکاران، 2014). برخی مطالعات نشان داده اند که استفاده از سیستم مدیریت یکپارچه (IMS) می تواند شرکت ها را به سمت موفقیت پایدار سوق دهد (هولم و همکاران، 2015؛ کوردو و همکاران، 2014؛ ربلو و همکاران، 2016، 2015، سیوا و همکاران، 2016، ویتز و همکاران، 2017 ). با این حال، شرکت ها همچنان با مشکلات قابل ملاحظه ای در کار همزمان با چندین MS، مواجه هستند (2009نانهنز و همکاران،2016). چندین ابزار برای اجرای استراتژی ها و مدیریت CS در دسترس هستند (بوریی و اسپاتگلر، 2010، گارسیا و همکاران، 2016، هانسن و اسپاتگلر، 2014)؛ IMS ممکن است پایه ای برای مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) ایجاد کند، اما ادبیات فعلی در مورد ادغام CSR در فرآیندهای کسب و کار همچنان محدود است و انجام تحقیقات بیشتر برای اجرای عملی آن ضروری است (آسیف و همکاران،2013). اگرچه شرکت هایی که در مرحله رشد CSR دارای گواهینامه های MS بیشتری هستند، با این حال، خود MS برای اطمینان از ادغام CS مورد استفاده قرار نمی گیرد (ویتز و همکاران،2017). اگر چه MS ها می توانند به سازمان ها برای بهبود عملکرد کلی خود و ارائه پایه محکمی برای ابتکارات توسعه پایدار کمک کنند (سازمان بین المللی استاندارد سازی، 2015 الف)، اما آنها برای توسعه مزایای رقابتی با توجه به خواسته های جدید ذینفعان و جامعه، کافی نیستند. به عنوان مثال، ایزو 9001 در واقع بسیاری از اصول TQM یا مدل تعالی کسب و کار را شامل می شود که می تواند به عنوان یک قدم برای حرکت به سوی آن در نظر گرفته شود (فونسکا، 2015 ب). بنابراين سازمان ها، LMS ها را براي پر کردن شکاف در MSs اجرا می کنند (دی سوزا وه همکاران، 2014). از سال 2009، پایداری و LMSs علاقه های روزافزونی را به سمت خود جلب کرده است. ادبیات، شکاف قابل توجهی در پژوهش در زمینه پایداری اجتماعی و LMSs ( ماتینز- جورود و مایونو- فنتز،2014)؛ در پژوهش مبتنی بر شواهد تجربی در مورد IMS، پایداری و روش ها و دستورالعمل های IMS؛ و در تحقیق در مورد IMSs و مسئولیت اجتماعی (SR) (نانهنز و همکاران، 2017) نشان می دهد. با توجه به خواسته های جامعه علمی و متخصصان، هدف این مقاله پیشنهاد یک مدل مدیریت به منظور بهبود CS است که براساس ادغام IMS (کیفیت، محیط زیست، بهداشت و امنیت شغلی (OHS) و SR) با LMS است. این مقاله به شرح زیر است. بخش 2 چارچوب نظری پایداری؛ از MS با توجه به کیفیت، محیط زیست، OHS، و SR و تولید ناب (LM)، و همچنین ادغام آنها را ارائه می کند. بخش 3 روش و ابزار تحقیق مورد استفاده برای مطالعه را توصیف می کند. بخش 4 مدل پیشنهادی را ارائه می دهد. بخش 5 نتایج و پیشنهادات را برای مطالعات آینده ارائه می دهد.