دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 32284
ترجمه فارسی عنوان مقاله

شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی برای خودبیمارانگاری یا اضطراب سلامتی شدید: مطالعه راهنما

عنوان انگلیسی
Mindfulness-based cognitive therapy for hypochondriasis, or severe health anxiety: A pilot study
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
32284 2010 5 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Journal of Anxiety Disorders, Volume 24, Issue 8, December 2010, Pages 931–935

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1-مقدمه

2-‌ روش 

2-1‌ شرکت‌کنندگان 

2-2‌   روند 

2-3‌   شاخص‌های ارزیابی 

2-3-1   شاخص وایتلی (WI) 

2-3-2  پرسشنامه اضطراب سلامتی (HAI)

2-3-3  پرسشنامه شناخت‌های خودبیمارانگاری (HCQ)

2-3-4   پرسشنامه سلامت بیمار-15 (15-PHQ) 

2-3-5   مقیاس تشدید حسی-بدنی (SSAS)

2-3-6  مقیاس آلکسی‌تیمیای تورونتو (TAS) 

2-3-7  ‌پرسشنامه اضطراب بک (BAI) 

2-3-8   ‌پرسشنامه افسردگی بک-II (BDI-II) 

2-3-9‌   پرسشنامه ذهن‌آگاهی پنج‌ عاملی (FFQM) 

2-3- 10 ‌ کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت – Bref (WHOQOL-BREF) 

2-4   ‌روش‌های آماری 

3-‌  نتایج 

3-1  ‌مشخصات مردم‌شناختی 

3-2   خروجی‌های درمان 

جدول 1: مردم‌شناسی مبنا

جدول 2 . خلاصه امتیازات شاخص خروجی در دوره پیش از درمان، پس از درمان، و دوره پیگیری، و تغییر امتیازات از مداخله پیش از درمان و پس از درمان و دوره پیش از پیگیری و دوره پیگیری 3 ماهه. 

4- بحث‌ 
ترجمه کلمات کلیدی
مالیخولیا - بهداشت - اضطراب - درمان شناختی - ذهن آگاهی -
کلمات کلیدی انگلیسی
Hypochondriasis; Health; Anxiety; Cognitive therapy; Mindfulness
ترجمه چکیده
علیرغم وجود درمان‌های مبتنی بر شواهد برای خودبیمارانگاری، یا اضطراب سلامتی شدید، میزان بهبود آن اندک و میزان مرگ و میر در آن زیاد است. بنابراین، این بیماریِ شایع به گزینه‌های درمانی بیشتری نیاز دارد. مداخلات شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBCT) توجهات را در حوزه تحقیقاتی و بالینی برای درمان اختلال خُلقی، و اخیراً درمان اختلالات اضطراب، به خود جلب کرده‌اند. یک مطالعه‌ راهنمای کوچک و کنترل‌نشده با مداخله MBCT گروهیِ 8-هفته‌ای درباره خودبیمارانگاری انجام شد. ده آزمودنی (پنج زن و پنج مرد) با میانگین سنی 6/35 سال (بین افراد 25 تا 59 ساله) که از شبکه سلامت جامعه علمی به کار گرفته شده بودند، معیارهای لازم را داشتند و این مطالعه را کامل کردند. پیشرفت‌های معناداری برحسب شاخص‌های اضطراب سلامتی، افکار مرتبط با بیماری، نشانگان بدنی، و ذهن‌آگاهی در پایان دوره درمان مشاهده شد، و این فواید در دوره پیگیری 3 ماهه حفظ شدند. شرکت‌کنندگان رضایت زیادی از این درمان داشتند، و هیچ یک از آنان دوره درمان را ترک نکردند و هیچ گونه رویداد ناگوار مشاهده نشد.
ترجمه مقدمه
محققان به‌طرز روزافزونی مفهوم اضطراب سلامتی را در طیف خاصی قرار می‌داده‌اند (آبراموویتز و برادوک، 2008؛ تیلور و آسموندسون، 2004). در انتهای خفیف این طیف، سیگنال تطابقی وجود دارد که به تشویق رفتارهای بقاگرا کمک می‌کند. با این حال، در حالت اضطراب سلامتی شدید، همان‌طور که در DSM-IV-TR تعریف شده است، احساسات بدنی خوش‌خیم اضطرابی را تحریک می‌کنند که به سطح نقص کارکردی می‌رسد و در این سطح، ترس‌ها و باورهای نادرست بیماران علیرغم کمک و مشاوره پزشکان برای رفع آنها همچنان باقی می‌مانند (بارسکی، ویشاک و کلرمن، 1990؛ فاراولی و همکاران.، 1997)، و با آسیب معناداری همراه هستند (میکلتون و همکاران.، 2009). با اینکه، چندین کارآزمایی کنترل‌شده تصادفی بزرگ (RCT) وجود دارند که حاکی از اثربخشیِ رفتاردرمانی شناختی (CBT) و داروهای ضدافسردگی مهارکننده‌ی بازجذب گزینشیِ سروتونین هستند (بارسکی و آرن، 2004؛ کلارک و همکاران.، 1998؛ گریون و همکاران.، 2007)، اما بازبینی نظام‌مند اخیر نشان داد که میزان بهبود از خودبیمارانگاری فقط 30 تا 50 % است (اولد هارتمن و همکاران.، 2009) و میزان انصراف از درمان نیز زیاد و برابر با 25 % است (گریون و همکاران.، 2007). بنابراین، به گزینه‌های درمانی بیشتری نیاز داریم. بیشتر مداخلات CBT برای درمان خودبیمارانگاری مبتنی بر مدل ادراکی-شناختیِ تجربی درباره این اختلال هستند (برای نمونه، آبراموویتز، شوارتز، و وایتساید، 2001؛ تیلور و آسموندسون، 2004). فرض این مدل آن است که بیماران مبتلا به اضطراب سلامتی معنادار عقیده دارند که سلامتی‌شان دچار نقص است و احساسات جسمی بی‌خطر را به‌اشتباه خطرناک محسوب می‌کنند. این امر باعث اضطراب پی‌ در پی و افزایش انگیختگی فیزیولوژیکی می‌شود که موجب پیدایش نشانگان بیشتر و تشدید نشانگان قبلی می‌شود. بنابراین، مداخلات قبلی CBT به دنبال این بودند که این انگیختگی را از طریق آموزش آسودگی روانی کاهش دهند، و عقاید نادرست بیمار را از طریق بازسازی شناختی تغییر دهند. با این حال، شواهدی وجود دارند که اضطراب سلامتی شدید نه‌تنها با باورهای غیرطبیعی مرتبط است، بلکه با نقص پردازش شناختی نیز رابطه دارد، که گرایش به سوگیری‌های توجه (راسین، موریس، فرانکن، و ون استراتن، 2008)، و نشخوار فکری (مارکوس، هاگز، و آرنائو، 2008) را شامل می‌شود. مداخلات درمان شناختی مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBCT) توجهات را در حوزه تحقیقاتی و بالینی برای درمان اختلال خلقی (سیگال، ویلیامز و تیسدال، 2002؛ تیسدال و همکاران.، 2000)، و اخیراً، درمان اختلالات اضطراب به‌ خود جلب کرده‌اند (ایوانز و همکاران.، 2008). این مداخلات با CBT سنتی فرق دارند که در آن تلاشی برای تغییر باورهای نادرست نمی‌کنند، بلکه سعی می‌کنند که پردازش فکری را تغییر دهند. مطالعات نشان داده‌اند که مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی با کاهش افکار نشخوارگونه رابطه دارند (جین و همکاران.، 2007). علاوه بر این، شواهد جدید نیز نشان می‌دهند که تمرکز فکری ذهن‌آگاهانه، تکنیک اصلی در مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی، با تغییرات تطابقی در توجه رابطه دارد (جیها، کرومپینجر، و بایمی، 2007)، و در نواحی مغز با درک وضعیت درونی بدن مرتبط است (لازار و همکاران.، 2005). بنابراین، فرض شد که MBCT می‌تواند مداخله مفیدی برای بیماران مبتلا به خودبیمارانگاری، یا اضطراب سلامتی شدید، باشد. بویژه، فرض شد که آموزش MBCT به این افراد باعث کاهش نشانگان کلی خودبیمارانگاری خواهد شد، و کاهش خاصی نیز در تعداد دفعات نشخوارهای فکری مرتبط با سلامتی و باورپذیری آن رخ می‌دهد. همچنین، فرض شد که بهبود شاخص خروجی اولیه اضطراب سلامتی با بهبود ذهن‌آگاهی همبستگی دارد.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی برای خودبیمارانگاری یا اضطراب سلامتی شدید: مطالعه راهنما

چکیده انگلیسی

In spite of the existence of evidence-based treatments for hypochondriasis, or severe health anxiety, recovery rates are low and morbidity is high. Therefore, more treatment options are needed for this prevalent condition. Mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) interventions have been gaining research and clinical attention for the treatment of mood, and more recently anxiety disorders. A small, uncontrolled pilot study of an 8-week group MBCT intervention for hypochondriasis was conducted. Ten subjects (five females and five males) with a mean age of 35.6 (range = 25–59) recruited from an academic community health network met criteria and completed the study. There were significant improvements in measures of health anxiety, disease-related thoughts, somatic symptoms, and mindfulness at the end of treatment, and these benefits were sustained at 3-month follow-up. Participants evidenced high treatment satisfaction, with no drop-outs or adverse events. These findings provide the basis for a larger, more rigorous, controlled trial of this promising treatment approach.

مقدمه انگلیسی

Researchers have been increasingly conceptualizing health anxiety as existing on a spectrum (Abramowitz and Braddock, 2008 and Taylor and Asmundson, 2004). On the mild end, it is an adaptive signal that helps to promote survival-oriented behaviors. However, in the case of severe health anxiety, or hypochondriasis, as it is defined in the DSM-IV-TR (APA, 2000), benign bodily sensations trigger anxiety that reaches a dysfunctional level in which fears and beliefs persist in spite of medical reassurance to the contrary. This can in turn lead to maladaptive checking and reassurance-seeking behaviors, which, at their worst, can be associated with iatrogenic harm. Hypochondriasis affects approximately 5% of primary care patients (Barsky et al., 1990 and Faravelli et al., 1997), and is associated with significant impairment (Mykletun et al., 2009). Although there are several large randomized control trials (RCT) demonstrating the efficacy of cognitive behavioral therapy (CBT) and selective-serotonin reuptake inhibitor antidepressants (Barsky and Ahern, 2004, Clark et al., 1998 and Greeven et al., 2007), a recent systematic review revealed that the recovery rate from hypochondriasis is only 30–50% (olde Hartman et al., 2009), and drop out rates from treatment are as high as 25% (Greeven et al., 2007). Thus, more treatment options are needed. The majority of CBT interventions for hypochondriasis are based on an empirically grounded cognitive-perceptual model of the disorder (e.g., Abramowitz et al., 2001 and Taylor and Asmundson, 2004). This model postulates that patients with significant health anxiety hold dysfunctional beliefs about health and misinterpret innocuous bodily sensations as dangerous. This leads to a cascade of anxiety and heightened physiological arousal which creates more symptoms and an intensification of pre-existing ones. Thus, prior CBT interventions have sought to decrease this arousal through relaxation training, and to change dysfunctional beliefs through cognitive restructuring. However, there is evidence that severe health anxiety is associated not only with abnormal beliefs, but also with dysfunctional cognitive processing, including a propensity for attentional biases (Rassin, Muris, Franken, & van Straten, 2008), and for rumination (Marcus, Hughes, & Arnau, 2008). Mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) interventions have been gaining research and clinical attention for the treatment of mood (Segal et al., 2002 and Teasdale et al., 2000), and more recently, anxiety disorders (Evans et al., 2008). These interventions differ from traditional CBT in that they do not attempt to change dysfunctional beliefs, but rather to change the thought process. Studies have shown that mindfulness-based interventions are associated with decreased ruminative thoughts (Jain et al., 2007). Additionally, emerging evidence suggests that mindfulness meditation, the central technique in mindfulness-based interventions, is associated with adaptive changes in attention (Jha, Krompinger, & Baime, 2007), and in areas of the brain associated with interoception (Lazar et al., 2005). Thus, it was hypothesized that MBCT might be a beneficial intervention for patients with hypochondriasis, or severe health anxiety. Specifically, it was hypothesized that teaching MBCT in this population would result in decreased overall hypochondriacal symptoms, with specific reductions in the frequency and believability of health-related ruminations. It was also hypothesized that there would be improvements in quality of life after the intervention. Lastly, it was hypothesized that improvements in the primary outcome measure of health anxiety would be correlated with improvements in mindfulness.