دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 5663
ترجمه فارسی عنوان مقاله

ارزیابی زیست محیطی استراتژیک در دوران پست مدرن

عنوان انگلیسی
Strategic environmental assessment in post-modern times
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
5663 2003 16 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Environmental Impact Assessment Review, Volume 23, Issue 2, March 2003, Pages 155–170

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلید واژه ها

1.مقدمه

2. سیاست فعلی ، تصمیم گیری و بحث و برنامه ریزی بحث - برخی از نکات مهم

2.1. الگوی پسامدرنیستی

2-2 حق بیان به جای قدرت واقعی

2.3 توسعه پایدار

2.4 عدم وجود گزینه های جایگزین جهت روشهای سیستماتیک

3.عناصر رایج بحث ارزیابی زیست محیطی استراتژیک

3.1 مورد برای رویکردهای مبتنی بر EIA

3.2 وجه تمایز بین انواع مختلف ارزیابی زیست محیطی استراتژیک

4.راه به جلو—تمرکز مجدد در بحث ارزیابی استراتژیک زیست محیطی 

4.1 دلایل استفاده از ارزیابی استراتژیک زیست محیطی 

4.2. مزایای بالقوه ناشی از برنامه ارزیابی استراتژیک زیست محیطی 

4.3.ارزیابی استراتژیک زیست محیطی  برای تصمیم گیری برای توسعه پایدار

4.4 ارزیابی استراتژیک زیست محیطی برای تصمیم گیری مؤثر در موقعیتهای معضلات اجتماعی

4.5ارزیابی استراتژیک زیست محیطی  به عنوان ابزاری برای تطبیق دادن سطوح مختلف تصمیم گیری

4.6. عدم وجود رویکردهای جایگزین برای ارزیابی استراتژیک زیست محیطی  منظم و هدفمند

 5. به سمت بهبود نظریه و عملكرد ارزیابی استراتژیک زیست محیطی 

5.1. رده و وظایف تصمیم گیر

5.2 نقش برنامه ریز

شکل 1. ویژگی های سلسله مراتب تصمیم گیری و ارزیابی استراتژیک زیست محیطی .

6. نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
ارزیابی زیست محیطی استراتژیک - دوران پست مدرن - ارزیابی اثرات زیست محیطی
کلمات کلیدی انگلیسی
ترجمه چکیده
افزایش آگاهی از یافته های نظریه سیاست و تصمیم گیری در جامعه ارزیابی زیست محیطی ،اخیراً به بحث و گفتگوهای شدید در مورد مبانی نظری و استفاده عملی مناسب از ارزیابی زیست محیطی استراتژی منجر شده است. در این زمینه ، بیشتر پیشنهادات اخیر در مورد چگونگی بهبود عملکرد "ناخودآگاه یا زیر آگاهانه" توسط الگوی پست مدرنیسم ،با تمرکز ویژه بر ادغام بهتر ارزیابی زیست محیطی استراتژی ارزیابی استراتژیک زیست محیطی در تصمیم گیری ‘واقعی’ و انعطاف پذیری رویه ای تحت اثیر قرار گرفته است . همچنین پیشنهاداتی وجود دارد كه رویكردهای ارزیابی اثرات زیست محیطی پروژه سنتی (EIA) مبتنی بر پروژه ارزیابی استراتژیک زیست محیطی ،عموما ناكافی هستند. در واکنش به انتقاد اخیر ،این مقاله با دفاع از رویکردهای منظم ساختاری و هنجاری سنتی به طور منظم به نسبت ارزیابی استراتژیک زیست محیطی هدفمند می شود. در حالی که این مطلب تصدیق شده است که یک الگوی کاملاً حرفه ای و تکنولوژیکی برای ارزیابی استراتژیک زیست محیطی موردی از گذشته است ،پیشنهاد شده است واگذاری طرح "انعطاف پذیر" ارزیابی استراتژیک زیست محیطی به خواسته طرفداران و ذینفعان انجام شود حتی در صورتیکه در نهایت ممکن است قادر به حفاظت از محیط زیست نباشد.
ترجمه مقدمه
ارزیابی استراتژیک زیست محیطی یک ابزار پشتیبانی تصمیم گیری برای تدوین سیاست ها ، برنامه ها و برنامه های پایدار فضایی و محیطی با هدف اطمینان از رسیدگی مناسب به محیط است.ارزیابی استراتژیک زیست محیطی "برادر بزرگ" ارزیابی اثرات زیست محیطی (EIA) برای پروژه هایی است که در بسیاری از کشورها در سطح جهان به میزان گسترده ای اعمال شده است. الزامات ارزیابی زیست محیطی ابتدا بر اساس قانون خط مشی ملی محیط زیست (NEPA) در سال 1969 در ایالات متحده فرمول بندی شده است.قبل از معرفی ، توجه به جنبه های زیست محیطی در تصمیم گیری استراتژیک و پروژه تا حد زیادی به صورت افزایشی صورت گرفت . عمل این بود که به جای دستیابی به اهداف ، از مشکلات دور شود (به مایر مراجعه کنید و میلر ، 1984.( به منظور رفع این وضعیت نامطلوب ، ارزیابی رسمی محیط زیست (EA) به عنوان یک ابزار فعال برای پرداختن به پیامدهای محیطی قبل از اقدام عملی، معرفی گردید. منشا های رویه ای EA ریشه در تئوری برنامه ریزی منطقی دارد ، که در اواسط دهه 1950 توسعه یافته است(رجوع کنید به میرسون و بانفیلد ، 1955) و در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 به طور گسترده مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت (فالودی ،1973(.درک فعلی از ارزیابی استراتژیک زیست محیطی این است که ذاتاً با عقلانیت محدود مشخص شده است.در حالی که مراحل فرآیندی مطمئنی ، اهداف از پیش تعریف شده ، سیاست ، برنامه و برنامه (PPP) در ارزیابی استراتژیک زیست محیطی تعریف نشده اند ، اما از منابع دیگر مانند برنامه های اقدامی محیط زیست یا استراتژی های توسعه پایدار گرفته شده اند. بنابراین ، ارزیابی استراتژیک زیست محیطی با عقلانیت ابزاری مشخص شده است. از اوایل مراحل توسعه آن ، ارزیابی محیط زیست به عنوان یک فرایند یادگیری و مذاکره بین حامیان متعدد مد نظر قرارداده شده است (کالدول ، 1982 ؛ الیوت ، 1981(. بر اساس این برداشت گسترده در حال حاضر که ابزاری که ریشه در نظریه برنامه ریزی منطقی دارد ، تصمیم گیری "واقعی" را منعکس نمی کند ،بسیاری از نویسندگان گفته اند که ارزیابی استراتژیک زیست محیطی نباید از پیش تعریف شده باشد ،اما با فرآیند PPP اساسی سازگار شده و به روشی کاملاً انعطاف پذیر بایدعمل شود.با این حال ، اگرچه به نظر می رسد پارادایم فعلی پسا مدرنیسم در برنامه ریزی را برآورده می کند ، چنین است که به طور بالقوه با این تصور که "ارزیابی و برنامه ریزی تأثیرگذاری عملکردهای مختلف اما مکمل را انجام می دهد" مغایرت دارد (برزوک ، 1986(.در حالی که ارزیابی استراتژیک زیست محیطی در نهایت می تواند از بحث فعلی درباره انعطاف پذیری و انطباق پذیری ، که توسط تحلیلگران سیاست تسلط یافته است ، بهره ببرد ، لازم به یادآوری است که ارزیابی استراتژیک زیست محیطی ابزاری کاربردی است که توسط رشته های مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد ، که نه تنها از طریق یک مسیر ، بلکه از چند طریق تفسیر می شود. علاوه بر این ، برخلاف آنچه اغلب پیشنهاد می شود ، شواهدی وجود دارد که هم EIA از قبل ساختار یافته و هم فعال و ارزیابی استراتژیک زیست محیطی مبتنی بر EIA در واقع در بهبود تصمیم گیری از نظر توجه به محیط بهتر ، حداقل در سطح برنامه ریزی و برنامه تصمیم گیری در سیستم های برنامه ریزی شده تعیین شدهموثر هستند. (به Ortolano و همکاران ، 1987 ؛ وود ، 1995 ؛ ریس ، 1999 ؛ فیشر ، 2002 مراجعه کنید) در حالی که احتمالاً عادلانه است که بگوییم طی 30 سال گذشته ، جامعه ارزیابی محیط زیست تمایل دارد بحثهای نظریه تجزیه و تحلیل سیاست ، تصمیم گیری و برنامه ریزی را تا حدودی از حاشیه دنبال کند ، این پیشنهاد مبنی بر اینکه مبانی رویکردهای EA در علم تصمیم گیری تا حد زیادی در ادبیات ارزیابی محیط زیست مورد غفلت واقع شده است (وستون ، 2000) قابل بحث است. (به عنوان مثال ، لارنس ، 2000 ، 1997 ؛ پیرس ، 1994) را ببینید. ( پاورقی صفحه 156 - در این مقاله ، EA به عنوان یک اصطلاح عمومی مورد استفاده قرار می گیرد که شامل ارزیابی استراتژیک زیست محیطی و EIA میباشد . - اقتصاددان اکولوژیک سودرباوم (1999 ،به عنوان مثال ، پیشنهاد کرد که EIA به منظور غلبه بر رویکردهای برنامه ریزی مبتنی بر عقلانی ، تجزیه و تحلیل هزینه - فایده (CBA) و آنالیز چند معیار (MCA) ، که در دهه 1960 و 1970 توسعه یافته است ، معرفی شده است در حقیقت ، بسیاری از موضوعات فعلی - ظاهراً مبتکرانه -قبلاً مورد بحث قرار گرفته است ،به عنوان مثال توسط تعدادی از نویسندگان در اوایل دهه 1980 ، ادعا می کنند که EIA و روند پروژه باید یکپارچه شوند (کرنفورد و همکاران ، 1985) و این ارزش ها و ترجیحات افراد آسیب دیده را پیشنهاد می دهند. جمعیتی که باید در ارزیابی سیاست و تصمیم گیری گنجانیده شوند(گاردینر ، 1980). مقالات اخیر نشأت گرفته از سوابق حرفه ای مختلف که منعکس کننده دیدگاه های مختلف در مورد ارزیابی استراتژیک زیست محیطی که شامل مواردی است که توسط تحلیلگران سیاست Kørnøv و Thissen (2000) برای ارزیابی استراتژیک زیست محیطی و Leknes (2001) برای EIA میباشند. در حالی که سودرباوم (2000) از دیدگاه یک اقتصاددان به EA نزدیک شد ، بر اساس تئوری نهادی ، جنبه های حقوقی در مورد ارزیابی استراتژیک زیست محیطی ، به عنوان مثال توسط Marsden (1998) را مورد بررسی قرار داد. مباحثات-فعلی تحت هدایت برنامه ریزی محیط زیست ’در آثاری نظیر Therivel and Brown (2000) ، Partida´rio (2001) Fischer (2002) منعکس شده است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  ارزیابی زیست محیطی استراتژیک در دوران پست مدرن

چکیده انگلیسی

The increasing awareness of the findings of policy and decision making theory in the environmental assessment community has recently led to an intensifying debate on the theoretical foundations and the appropriate practical use of strategic environmental assessment (SEA). In this context, most of the recent suggestions on how to improve practice have been influenced—consciously or sub-consciously—by the post-modernist paradigm, focusing particularly on a better integration of SEA into ‘real’ decision making and procedural flexibility. There have also been suggestions that traditional project environmental impact assessment (EIA)-based SEA approaches are generally inadequate. Reacting to the latter criticism, this paper aims at defending ‘traditional’ systematically structured and normative approaches to SEA. While it is acknowledged that a purely professional and technological paradigm to SEA is something of the past, it is proposed that leaving the design of ‘flexible’ SEA to the will of proponents and stakeholders might ultimately render it incapable of protecting the environment.

مقدمه انگلیسی

Strategic environmental assessment (SEA) is a decision making support instrument for the formulation of sustainable spatial and sector policies, plans and programmes, aiming to ensure an appropriate consideration of the environment. SEA is the ‘big brother’ of environmental impact assessment (EIA) for projects, which has been applied to a large extent in many countries world-wide. Environmental assessment requirements were formulated firstly based on the National Environmental Policy Act (NEPA) in 1969 in the USA. Before its introduction, the consideration of environmental aspects in strategic and project decision making largely took place in an incremental manner, i.e. practice was to move away from problems rather than towards achieving objectives (see Meyer and Miller, 1984). In order to remedy this unsatisfactory situation, formal environmental assessment (EA)1 was introduced as a pro-active instrument for addressing environmental consequences before practical action. The procedural origins of EA are rooted in rational planning theory, developed in the mid-1950s (see Meyerson and Banfield, 1955) and widely discussed and propagated in the late 1960s and early 1970s (Faludi, 1973). Current understanding of SEA is that it is inherently marked by bounded rationality. While certain procedural stages are predefined, policy, plan and programme (PPP) objectives and targets are not defined within SEA, but taken from other sources, such as environmental action programmes or sustainable development strategies. Therefore, SEA is marked by instrumental rationality. Since the early stages of its development, environmental assessment has usually been perceived as a learning and negotiation process between multiple actors Caldwell, 1982 and Elliot, 1981. Based on the currently widespread perception that an instrument rooted in rational planning theory does not reflect ‘real’ decision making, many authors have suggested that SEA should not be predefined, but adapted to the process of the underlying PPP and act in a fully flexible manner. However, while this appears to satisfy the current post-modernist paradigm in planning, it is potentially at odds with the perception that ‘impact assessment and planning serve different but complementary functions’ (Berzok, 1986). Whereas SEA can ultimately benefit from the current debate on flexibility and adaptability, dominated by policy analysts, a reminder is needed that SEA is an applied instrument used by a variety of disciplines that is not only interpreted in one, but in several ways.2 Furthermore, opposite to what is often suggested, there is evidence that both, pre-structured and pro-active EIA and EIA-based SEA are actually effective in improving decision making in terms of a better consideration of the environment, at least at plan and programme levels of decision making in established planning systems (see Ortolano et al., 1987, Wood, 1995, Rees, 1999 and Fischer, 2002). Whilst it is probably fair to say that over the past 30 years the environmental assessment community has tended to follow policy analysis, decision making and planning theory debates somewhat from the sidelines, the suggestion that the foundations for EA approaches within decision science have been largely neglected in the environmental assessment literature (Weston, 2000) is debatable (see, for example, Lawrence, 2000, Lawrence, 1997 and Pearce, 1994). In fact, most of the issues of the current – supposedly innovative – debate have been previously discussed, for example by a number of authors in the early 1980s, claiming that EIA and the project process had to be integrated (Cornford et al., 1985) and proposing that values and preferences of affected populations needed to be incorporated in policy evaluation and decision making (Gardiner, 1980). Recent papers originating from different professional backgrounds that reflect different views of SEA include those by the policy analysts Kørnøv and Thissen (2000) for SEA and Leknes (2001) for EIA. While Söderbaum (2000) approached EA from an economist's perspective, based on institutional theory, legal aspects on SEA were addressed, for example by Marsden (1998). Current ‘environmental planning-led’ debates are reflected in the works of, e.g. Thérivel and Brown (2000), Partidário (2001) and Fischer (2002).

نتیجه گیری انگلیسی

This paper suggests that the current tendency in the SEA debate to ask for more flexibility and adaptability needs to be more critically discussed. Based on the empirical evidence provided by different authors, it is concluded that structured and normative/objectives-led SEA approaches should not be prematurely abandoned. In this context, it is suggested that while the quest for increased flexibility and full adaptability of SEA to the underlying PPP process might fulfil the current post-modernist paradigm in decision making and planning, it is potentially at odds with some of the main reasons for conducting SEA in the first place. These particularly include a better consideration of the environment in decision making for sustainable development which is not likely to be achieved in the absence of objectives-led pre-structured approaches. Based on the empirical evidence obtained to date, it is suggested that an adequate set of agreed-upon rules for interaction and decision making is a necessary precondition for effective and efficient substantive deliberations between participants in the decision making process. The resulting procedural stages are said to follow closely ‘traditional’ systematic EIA-based SEA approaches. Furthermore, based on the degree of knowledge and the possible conflicts arising in a particular PPP situation, this paper suggests that the role of the planner can be defined in close connection with the likely degree of communication in SEA. This suggests that the more project oriented a particular decision making situation is, the less likely is communicative planning to work and intervention is needed in the interest of the common good. In this context, the planner should be encouraged to act as a mediator in policy situations, as an advocate in plan situations and as a technician in programme situations.