دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 10771
ترجمه فارسی عنوان مقاله

پیاده سازی کردن یک استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو در پیچیدگی جهانی: مورد شرکت های تولیدی

عنوان انگلیسی
Implementation of a responsive supply chain strategy in global complexity: The case of manufacturing firms
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
10771 2013 13 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : International Journal of Production Economics, Volume 147, Part B, January 2014, Pages 198–210

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده 

واژه های کلیدی

1.مقدمه 

2. نظریه های مدیریت زنجیره تأمین پاسخگو 

1.2چارچوب (مزایای) برنده کننده سفارش و (مزایای) تأیید کننده صلاحیت انجام سفارش

شکل 1: مزایای بردن و تضمین صلاحیت انجام سفارش به عنوان عوامل تعیین کننده تمرکز زنجیره تأمین.(Mason,Jaon,2000)

شکل 2: شکل آپدیت شده مزایای بردن و تضمین صلاحیت انجام سفارش به عنوان عوامل تعیین کننده تمرکز زنجیره تأمین.(Mason,Jaon,2000)

2.2 دیدگاه مبتنی بر منبع 

3.2 اساس یک استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو

شکل 3: استراتژی زنجیره تأمین و نقش آن در عملکرد کسب و کار 

جدول 1 :نوع استراتژی های زنجیره تأمین

3. توسعه فرضیه ها 

1.3زنجیره تأمین پاسخگو و اشتراک گذاری اطلاعات با مشتری ها 

2.3زنجیره تأمین پاسخگو و همکاری با عرضه کننده ها 

جدول 2 :ساختارها، تعریف و پایه منبع 

3.3 زنجیره تأمین پاسخگو و فن آوری تولید پیشرفته 

4.3 اشتراک گذاری اطلاعات با مشتری ها و همکاری با عرضه کننده ها

5.3 مشارکت با عرضه کننده ها و کاربرد فن آوری های تولید پیشرفته 

6.3 اشتراک گذاری اطلاعات با مشتری ها و تولید کششی 

7.3 مشارکت با عرضه کننده ها و تولید کششی

8.3 کاربرد فن آوری تولید پیشرفته و تولید کششی 

جدول 3: پروفایل پاسخ دهنده ها 

9.3 تولید کششی و نتایج بازاری پاسخگو 

4.روش های تحقیقی 

1.4نمونه 

2.4 شاخص ها 

جدول  4: مدل اندازه گیری و آمار توصیفی 

3.4 نتایج مربوط به کاربرد مدل معادله ساختاری 

جدول 5: آمار توصیفی و همبستگی های متقابل 

شکل 4.نتایج مدل ساختاری 

جدول 6: آزمون تفاوت کی دو 

جدول 7 :تحلیل زمینه ای  

4.4 تحلیل زمینه ای 

5.نتیجه گیری 
ترجمه کلمات کلیدی
- زنجیره تامین پاسخگو - استراتژی تولید جهانی - کشش تولید - تئوری مبتنی بر منابع - مدلسازی معادلات ساختاری
کلمات کلیدی انگلیسی
Responsive supply chain,Global manufacturing strategy,Pull production,Resource-based theory,Structural equation modeling
ترجمه چکیده
اگرچه هر زنجیره تأمین پاسخگو به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از استراتژی های بردن سفارش در نظر گرفته میشود، به شکل صریح نشان داده نشده است که شرکت ها چگونه میتوانند یک زنجیره تأمین پاسخگو را در محیط های تولید جهانی خلق کنند. در این مقاله بر اساس منابع موجود و نظریه های مرتبط،یک مدل تحقیقی ارائه میکنیم که در آن محرک ها، استراتژی و رویه های یک زنجیره تأمین پاسخگو و نتایج عملکردی تعریف می شوند. این مقاله یکی از مطالعات تجربی نادری است که در آن متغیرهای کلیدی مرتبط با پیاده سازی یک زنجیره تأمین پاسخگوی موفقیت آمیز، شناسایی شده اند. پیاده سازی مؤثر یک زنجیره تأمین پاسخگو به تعریفی دقیق از استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو بر حسب دامنه محصولات و فراوانی و ابتکاری بودن محصولات پیشنهاد شده، نیاز دارد. علاوه بر این، به منظور دست پیدا کردن به تولید کششی و پاسخگو بودن نسبت به بازار، شرکت ها باید رویه های پیاده سازی کلیدی فراهم کنند (اشتراک گذاری اطلاعات با مشتری ها، همکاری با عرضه کننده ها، استفاده از فن آوری های تولید پیشرفته). علاوه بر این، مطالعه ما ادعا می کند در بیشتر موارد مهم ترین عوامل زمینه ای کلیدی تأثیرگذار بر روی دامنه پیاده سازی یک استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو شامل عواملی مانند اندازه شرکت ها، ویژگی های صنعت و پایه های مشتری و عرضه کننده ها خواهند بود و محل شرکت های تولیدی اهمیت کمتری نسبت به عوامل اشاره شده خواهد داشت. در این مقاله نشان می دهیم پیاده سازی مؤثر یک استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو شامل یکپارچه سازی کردن منابع بین سازمانی (به عبارت دیگر،یکپارچه سازی فرایندهای فن آوری و رابطه ای-اجتماعی) در سرتاسر زنجیره تأمین جهانی خواهد بود تاآنکه قابلیت های تولید کششی تقویت پیدا کنند.
ترجمه مقدمه
در عصر رکود جهانی اقتصاد، هر زنجیره تأمین جهانی تحت تأثیر مشکلاتی مانند عدم قطعیت تقاضای بزرگ‌تر، ریسک بالاتر و افزایش شدت رقابت قرار می گیرد. از این رو، موفقیت فعالیت های تولید جهانی معمولاً وابسته به انعطاف پذیری شرکت های تولیدی از لحاظ توانایی انطباق دادن زنجیره تأمین خود با تغییرات دینامیک در نیازهای مشتری و اولویت ها است. ازآنجا که چنین انعطاف پذیری را میتوان از طریق افزایش دادن دسترسی پذیری به اطلاعات زمان حقیقی مشتری در سرتاسر زنجیره تأمین تقویت کرد، بسیاری از شرکت های تولیدی مدرن تلاش کرده اند تا منابع اطلاعات مشتری خود را غنی کرده و اطلاعات زمان حقیقی مشتری ها را با شرکای زنجیره عرضه خود به اشتراک گذارند. بنا براین، مهم ترین اصل مدیریت زنجیره تأمین (SCM) آن است که شرکت ها باید بیشتر مشتری محور، اطلاعات فشرده و انعطاف پذیر شوند. از این به بعد اصل معرفی شده را با نام SCM «پاسخگو» اشاره می کنیم.SCM پاسخگو نسبت به SCM سنتی متفاوت است، از این لحاظ که هدف SCM پاسخگو افزایش دادن پایه های مشتری و سودآوری بلند مدت از طریق برنامه ریزی چابک برای تقاضا است، در حالی که مورد دوم عمدتاً بر روی افزایش دادن فرصت های صرفه جویی از طریق بهبود دادن کارایی در برون سپاری، برنامه ریزی تولید و فرایندهای لجستیک تمرکز میکند. اگرچه بهبود دادن راندمان در سرتاسر زنجیره تأمینانتها به انتها (پذیرش سفارش تا تحویل به مشتری) میتواند قدرت رقابتی یک شرکت را تقویت کند، ضرورتاً این شرکت را به یک برنده سفارش تبدیل نخواهد کرد. منطق ما این است که بهبود راندمان به تنهایی به شرکت کمک نمی کند تا محصولات خود را نسبت به محصولات رقبا متمایز کند. برای مثال، سازنده های قطعات خودرویی که برای تولید کارآمد تحسین شده اند، مشکلاتی شامل رقابت بیش از حد را تجربه کردند و به دلیل ناتوانی در انعطاف پذیر کردن عملیات های خود، ورشکست شده اند (Hugos,2007). به طور مشابه، به دلیل عدم پاسخگویی شرکت موتورلا به رشد تقاضای مشتری برای فن آوری دیجیتال، سهم بازاری این شرکت در صنعت تلفن همراه امریکا از 60 درصد در سال 1994 به 31 درصد در سال 1998 و سپس به 16 درصد در سال 2002 تنزل پیدا کرد. (Finklestein,2003). علاوه براین، موتورلا در سال 2008 تعداد 150 نفر از پرسنل تحقیق و توسعه (R&D) خود را به منظور کاهش دادن هزینه های توسعه محصولات کنار گذاشت و به خاطر سری گوش های غیر ابتکاری خود که باعث کاهش درامد و سهم بازاری این شرکت در صنعت شدند، تحت انتقاد مشتری ها قرار گرفت (Deffree,2008). همان طور که این نمونه ها نشان می دهند، معمولاً در زنجیره تأمین مبتنی بر راندمان فرض می شود تقاضای مشتری قابل پیش بینی یا پایدار است. با وجود این، معمولاً این فرض برای محصولات سفارشی و محصولاتی با چرخه عمر کوتاه شامل اسباب بازی ها (Wong,2006)، نیمه هادی ها (Donk,Vaart,2007)، لباس های مد (Brun,Castelli,2008؛Storey,2005)، کامپیوترهای شخصی (Kapuscinski,2004)، الکترونیک مصرف کننده (Catalan,Kotzab,2003) و اتومبیل‌ها (Holweg,2005) صادق است. در واقع،Lee مشاهده کرد زنجیره های تأمین کم هزینهراندمان محور معمولاً در مقایسه با زنجیره های تأمین پاسخگو بیشتر نسبت به تغییرات پیش بینی نشده آسیب پذیر هستند. به طور مشابه،Porter ادعا کرد زنجیره های تأمین کم هزینه راندمان محور میتوانند منجر به آن شوند که شرکت ها به جای سودآوری بلند مدت بر روی اهداف کوتاه مدت تمرکز کنند و در نتیجه این شرکت ها احتمالاً انگیزه ای برای سرمایه گذاری در توسعه محصولات جدید و نوآوری های تکنولوژیکی منطبق با تغییرات اولویت ها و نیازهای مشتری، ندارند. Heikkila،Reichhart و Howeg یک زنجیره تأمین پاسخگو را به عنوان جایگزینی برای زنجیره تأمین راندمان محور بررسی کرده اند که میتواند بهتر با نوسانات امروزی در تقاضا مقابله کند. با وجود این، تأثیر یک استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو بر روی عملکرد شرکتی هنوز به شکل تجربی آزمایش نشده است. برای شروع کردن چنین تحقیق تجربی، در این مقاله تلاش می کنیم اقدامات زیر را انجام دهیم: در ابتدا مفهوم یک زنجیره تأمین پاسخگو را از نقطه نظر یک شرکت کانونی تعریف می کنیم. دوم،یک چارچوب تحقیقی یکپارچه تشکیل می دهیم که در برگیرنده اساس یک زنجیره تأمین پاسخگو مبتنی بر مطالعات قبلی است. سوم، به صورت تجربی تأثیرات یک استراتژی زنجیرهتأمین پاسخگو بر روی عملکرد شرکت و قدرت رقابتی را ارزیابی می کنیم. به طور ساده، زنجیره تأمین پاسخگو بر روی پاسخگویی بازاری به عنوان یکی از عناصر اصلی در فرایندهای زنجیره تأمین تمرکز می کند. هدف این عنصر، افزایش دادن ارزش مشتری در سرتاسر زنجیره تأمین است. اهداف اصلی یک زنجیره تأمین پاسخگو شامل موارد زیر می شوند: (1) بهبود دادن چابکی به منظور تقویت کردن قدرت پاسخگویی به تقاضاهای مشتری؛ به عبارت دیگر، زنجیره تأمین پاسخگو تلاش می کند با بهره گرفتن از اطلاعات نقاط فروش، محصول صحیح را در زمان و محل صحیح برای مشتری ها فراهم کند. (2) افزایش دادن انعطاف پذیری، به منظور آنکه از طریق سازمان دهی و متمرکز کردن فرایندهای برنامه ریزی زنجیره تأمین شامل توسعه محصولات جدید و گسترش پیدا کردن در بازار، به تغییرات در تقاضاهای مشتری پاسخ داده شود. (3) کاهش دادن ریسک از طریق حذف کردن منابع اختلال و گلوگاه ها در زنجیره تأمین. در این مقاله بررسی می کنیم یک استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو تا چه میزان بر روی سطح اشتراک گذاری اطلاعات با مشتری های نهایی، توسعه رویه های مشارکتی با عرضه کننده ها، کاربردفن آوری های تولید پیشرفته و به کارگیری استراتژی تولید کششی به منظور بهبود دادن راندمان تولید، تأثیرگذار است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  پیاده سازی کردن یک استراتژی زنجیره تأمین پاسخگو در پیچیدگی جهانی: مورد شرکت های تولیدی

چکیده انگلیسی

Although a responsive supply chain is an integral part of order-winning manufacturing strategies, it has not been clear how firms build a responsive supply chain in global manufacturing environments. Built upon a synthesis of the existing literature and relevant theories, this paper presents a research model that defines the drivers, strategy, and practices of a responsive supply chain and the performance outcomes. This paper is one of the rare empirical studies that identify key variables relevant to the implementation of a successful responsive supply chain. The effective implementation of a responsive supply chain requires a careful definition of a responsive supply chain strategy in terms of the product range, and the frequency and innovativeness of the product offerings. Firms also need to provide key implementation practices (i.e., sharing of information with customers, collaboration with suppliers, use of advanced manufacturing technology) to achieve pull production to achieve responsiveness to the market. This study also suggests that the key contextual factors that influence the extent of implementation of a responsive supply chain strategy are mostly the size of firms, industry characteristics, and customer and supplier bases, rather than the location of manufacturing firms. This paper shows that the effective implementation of a responsive supply chain strategy involves the integration of inter-organizational resources (i.e., socio-relational and techno-process integration) across the global supply chain to enhance pull production capabilities.

مقدمه انگلیسی

Responsive supply chain,Global manufacturing strategy,Pull production,Resource-based theory,Structural equation modeling,زنجیره تامین پاسخگو,استراتژی تولید جهانی,کشش تولید,تئوری مبتنی بر منابع,مدلسازی معادلات ساختاری

نتیجه گیری انگلیسی

To conclude, it is worth noting the major implications of the study results. The results indicates that multi-dimensional integrations represent one of the most important characteristics of a responsive supply chain strategy. First, a responsive supply chain strategy implements socio-relational integration with strategic suppliers and customers. In today's customer-centric global business environments, a traditional supply chain strategy, which stresses only cost-efficiency and stability, faces serious challenges that need to be surmounted. As a viable alternative, this paper proposes a responsive supply chain strategy that can enhance the focal company's responsiveness/adaptability to rapidly changing customer demands, while adding value to customers by reducing waste throughout the supply chain. Previous research (Lee, 2002 and Lee, 2004) on supply chain strategy emphasizes product innovativeness and a stable supply process as a key to supply chain success. This paper, on the other hand, has found that proactive information sharing with strategic customers and suppliers is another important driver for the success of a responsive supply chain. This finding is somewhat consistent with that of earlier studies (Lau et al., 2010 and Zhao et al., 2011), indicating that making connections with strategic customers and suppliers through a knowledge sharing network and relationship commitment is an integral part of a responsive supply chain strategy for the focal company. That is to say, to make the supply chain more responsive, managers of OEMs need to develop an open-communication channel with strategic suppliers and customers as a foundation for real-time information sharing and then need to clarify points of contact among an OEM and its suppliers/customers to ensure constant flows of updated information about market dynamics and demand patterns. A catalyst for such a channel may include the EDI, RFID, ERP, and Extranet. Second, a responsive supply chain strategy utilizes both socio-relational integration (with strategic suppliers and customers) and techno-process integration (with advanced manufacturing and pull production). To verify this, the present study investigated how significantly a responsive supply chain strategy influences advanced manufacturing technology and pull production (i.e., manufacturing technology and process integration). As evidenced by the study results, a responsive supply chain encourages the focal company (e.g., an OEM) to share end-customer demand information with its customers and foster collaborative relationships with its suppliers (i.e., relational integration). Also, a responsive supply chain strategy tends to facilitate the use of advanced manufacturing technology and pull production (i.e., technology-process integration). In other words, the present study discovered that a focal company tends to attain pull production through socio-relational and techno-process integration. This finding reaffirms the strategic importance of a long-term partnership with a firm's suppliers to the successful implementation of JIT manufacturing and confirms the need for advanced manufacturing technology as a prerequisite to JIT manufacturing. As such, it is recommended that managers of OEM in a JIT mode should focus on relationship building with their suppliers and consider setting aside a budget for experimenting with advanced manufacturing techniques including robotics, CAD, CIM, and optimized production technology (OPT) to fine-tune its pull production strategy. Third, a responsive supply chain strategy integrates socio-relational and techno-process integration toward time-based performance outcomes. A primary goal of a responsive supply chain strategy is to enhance the responsiveness of the focal company to market dynamics through proactive information sharing with its customers, collaboration with its suppliers, and the use of advanced manufacturing technology. This study's finding supports the importance of multi-level integration for a responsive supply chain strategy. Such integration differs from stand-alone efficiency-focused, technology-based, or process-constrained integration. This finding implies that, as a way to maximize the benefit potential of a responsive supply chain strategy, managers of the focal company should ensure the existence of multiple stages of supply chain integration involving the company's own internal units, customers, and suppliers. That is to say, the involvement of all three supply chain partners in the formulation of a responsive supply chain strategy can create synergistic effects and thus further enhance time-based performance outcomes, whereas stand-alone, one-dimensional integration constrains such outcomes. Although this study offers the aforementioned new insights into responsive supply chain strategy, it has several limitations. For instance, it has not explored or tested the possibility that a responsive supply chain strategy will lead to improved market responsiveness and better mass-customization capability by leveraging pull production. Another limitation of the current research is the exclusion of some constructs such as the focal company's financial performance and supply chain performance, which can be used to assess the positive impacts of a responsive supply chain strategy on cost-efficiency and lead time reduction. Given these limitations of the current study, the following research agenda items are suggested for further studies. First, this paper does not empirically test all four supply chain patterns (i.e., efficient, risk-hedging, responsive, and agile) in detail. Further elaboration of multiple dimensions of various types of supply chains is worth pursuing. Future research may consider how firms effectively respond through their supply chains to changing market requirements (e.g., increasing emphasis on greening initiatives and sustainability), while identifying and incorporating emerging supply chain practices. Second, additional research may also examine the connection between supply chain performance and financial performance beyond the focal company perspective. As more portions of value creation and delivery occur in the supply chain outside of a focal company, supply chain research needs to define, assess, and measure the upstream and downstream processes more realistically in terms of their performance implications. Third, in view of the growing complexity associated with products and services, the sampling frame of this study can be extended to include other industries beyond those in the nine ISIC codes examined here. Longitudinal studies may also examine the diverse patterns of responsive supply chain strategy. Finally, future research may include other constructs such as the degree of market dynamics and the level of competitive intensity in the global marketplace and examine their effects on the development of appropriate supply chain strategies. In a nutshell, this study defines critical variables for a responsive supply chain strategy and such a strategy's dynamic impacts on supply chain outcomes.