ترجمه فارسی عنوان مقاله
کسب دانش در مشارکت های زنجیره تامین : نقش قدرت
عنوان انگلیسی
Knowledge acquisition in supply chain partnerships: The role of power
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
3608 | 2013 | 14 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : International Journal of Production Economics, Volume 141, Issue 2, February 2013, Pages 605–618
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1-مقدمه
2-منابع
2-2 شاخص های قدرت
2-3 کسب دانش
3- فرضیه های تحقیق
3-2 رابطه بین دو شاخص قدرت
3-3 کسب دانش و بهبود عملکرد
4-روش تحقیق
4-1- طراحی ادوات و مدیریت
جدول 1: اندازه های متغیرهای پیش بین
جدول 2: اندازه های عملکرد زنجیره تامین.
5-نتایج
5-1 مشخصات پاسخ دهندگان
جدول 3: موقعیت پاسخ دهندگان
5-2 تحلیل قابلیت اعتماد و اعتبار
جدول 5: ماتریس فاکتور نوسان یافته اندازه های اصلی
5-5 تست فرضیه
جدول 7: تحلیل فاکتور تاییدی مقیاس بررسی
شکل 2: دیاگرام مسیر مدل معادله ساختاری تطبیق یافته.
جدول 8: تخمین های ضریب مسیر و شاخص های تطبیق مدل
جدول 9: برآوردهای ضریب مسیر و شاخص های تطبیق مدل با محصول نهفته.
5-5 کنترل دوره مشارکت
6-بحث
7-نتایج
قدردانی
ترجمه کلمات کلیدی
مشارکت زنجیره تامین - کسب دانش - قدرت - عملکرد زنجیره تامین
کلمات کلیدی انگلیسی
Supply chain partnership,
Knowledge acquisition,
Power,
Supply chain performance
ترجمه چکیده
دانش به عنوان منبع مهمی از مزیت رقابتی شناخته می شود و در نتیجه علاقه علمی و عملی زیادی برای درک و تفکیک فاکتورهایی که در انتقال دانش مفید بین زنجیره تامین شرکت می کنند وجود دارد. منابع، قدرت را به عنوان یکی از عوامل برجسته در عملکرد مفید مشارکت زنجیره تامین مشخص می کنند. با اینحال، تحقیقات تجربی کمی در زمینه چگونگی تاثیر قدرت روی کسب دانش و عملکرد شرکای زنجیره تامین انجام شده است. هدف این تحقیق پرداختن به این شکاف با بررسی رابطه بین قدرت، کسب دانش و عملکرد زنجیره تامین بین شرکای زنجیره تامین تولید کننده اصلی فولاد چین است. برای جمع آوری داده های لازم از بررسی ساختار یافته ای استفاده شده است. برای ارزیابی قدرت واقعی و تحقق یافته به ترتیب از دو متغیر مفهومی مستقل – «موجود بودن گزینه های جایگزین» و «محدودیت در از استفاده از قدرت» استفاده شده است. با کنترل احتمالات، دریافتیم هنگامی که عوامل زنجیره تامین جایگزین های محدودی دارد و هنگامی که عامل قدرتمندتر از قدرت کمتری استفاده می کند، جریان دانش افزایش می یابد. علاوه بر آن، رابطه مثبتی بین کسب دانش و عملکرد زنجیره تامین پیدا کردیم. این مقاله با تعمیم تجربی درک ما از چگونگی تاثیر قدرت روی کسب دانش و عملکرد، منبعی غنی ایجاد می کند.
ترجمه مقدمه
این مقاله به بررسی رابطه بین قدرت و انتقال دانش بین شرکای زنجیره تامین می پردازد، چون رابطه ای مهم است و تحقیقات کمی در این زمینه انجام شده است. مشارکت زنجیره تامین یکی از متداولترین شکل های تایید شده اتحاد بین شرکتی مشترک است (Pekar و Allio، 1994). این مسئله عمدتا به دلیل ویژگی-هایی است که باعث انعطاف پذیری در رابطه می شوند مثل توافق های قراردادی بین شرکا (اگر یکی وجود داشته باشد) که به ندرت دارای توافق های قانونی و مستحکمی برای قراردادهای شایع در شکل های دیگر روابط بین شرکتی است مثل سرمایه گذاری های مشترک، مشارکت تحقیق و توسعه و صدور مجوز متقابل (مثل Wilson، 1995؛ Frankel و همکاران، 1996؛ Lambert و همکاران 1996).
برای توضیح بنیاد و پایه ورود به توافق های مشترک از چند نظریه استفاده می شود. که شامل اقتصاد هزینه تراکنش (TCE) (Williamson، 1975)، دید مبتنی بر منابع (RBV) (Barney، 1991)، نظریه وابستگی به منابع (RDT) (Pfeffer و Salanick، 1978) و دید رابطه ای (Dyer و Snigh، 1998) است. بر طبق TCE، شرکت ها برای کاهش هزینه مشارکت در بازار وارد توافق های مشترک می شوند. در نتیجه، توافق های مشترک برخلاف اکتساب و ادغام یک یا چند شرکت، سلسله مراتب محدودی نشان می-دهند که به دلیل جذب بخشی از وابستگی های متقابل است (Fitzory و همکاران، 2011). RBV فرض می کنند شرکت ها برای تکمیل منابع خود به توافق های مشترک وارد می شوند (Murray و همکاران، 2005). بر طبق RDT، سازمان ها مقید و تحت تاثیر محیط های خود هستند و تلاش می کنند وابستگی به منابع را با اتخاذ یکی از پنج گزینه ای که همکاری بین سازمانی است مدیریت کنند (Pfeffer و Salanick، 2003). RDT فرض می کند شرکت ها از تنظیمات مشترکی برای کاهش عدم قطعیت و وابستگی استفاده می کنند (Harrigan و Newman، 1990). دید رابطه ای فرض می کند پیوندهای بین شرکتی ویژه منبعی از اجاره مافوق هستند. Dyer و Singh (1998) چهار منبع برای اجاره های رابطه ای مشخص می-کنند: (الف) دارایی های رابطه خاص؛ (ب) روال های اشتراک دانش؛ (ج) قابلیت ها/منابع مکمل و (د) کنترل موثر. واحد تحلیل در حالت دید رابطه ای، شبکه ها و/یا جفت هایی از شرکت ها هستند، در حالیکه در سه نظریه دیگر واحد تحلیل شرکت است. دو نکته مهم و قابل توجه وجود دارد. اول اینکه RBV، دید رابطه ای و RDT مکمل هم هستند. به طور مثال نقاط RBV فرض می کنند که مشارکت بین سازمانی، توسعه منابع ارزشمند را تسهیل می کند در حالیکه دید رابطه ای استدلال می کند که روال ها و منابع مشترک منبعی از مزیت رقابتی هستند. در اصل، RBV چرا/ چگونه و دید رابطه ای چه/چرا را توضیح می دهند. دوم اینکه همانطور که در ادامه بحث می شود، RDT تنها نظریه ای است که به صورت صریح اهمیت قدرت را تشخیص می دهد.
دید مبتنی بر دانش (KBV) برای اثبات اینکه «دانش» عامل اصلی تعیین کننده است از منطق RBV استفاده می کند (Kogut و Zander، 1992؛ Grant، 1996). علاوه بر آن دانشمندان استدلال می-کنند که اشتراک دانش بین شرکای ائتلاف، عامل اصلی برای افزایش رقابت است (Levinson و Asahi، 1995؛ Mowery و همکاران، 1996؛ Inkpen، 1998). جای تعجب نیست که روش های مدیریت دانش بین شرکای حلقه تامین توجه زیادی را به خود جلب کرده است (مثل Beecham و Cordey-Hayes، 1998؛ Kotabe و همکاران، 2003؛ Hult و همکاران، 2004؛ Handfield و Lawson، 2007؛ Modi و Mabert، 2007؛ Rauniar و همکاران 2008؛ Pedroso و Nakano، 2009). منابع نشان می دهند که مشارکت بین شرکت های خریدار و تامین کننده برای اشتراک دانش می تواند باعث بهبود عملکرد در کل زنجیره تامین شود (Heide و Miner، 1992؛ Dyer و Nobeoka، 2000؛ Krause و همکاران، 2007؛ Rauniar و همکاران، 2008؛ Lawson و همکاران، 2009؛ Cao و Zhang، 2010).
یک رشته از تحقیقات تجربی در مشارکت زنجیره تامین روی مجزا کردن و بررسی اثر صفات کلیدی مشارکت (معنای متداول اعتماد، تعهد و وابستگی متقابل) روی تبادل دانش بین شرکای زنجیره تامین (مثل Spekman و همکاران، 2002؛ Hult و همکاران، 2004؛ Dyer و Hatch، 2006؛ Krause و همکاران، 2007؛ Modi و Mabert، 2007؛ Panayides و Venus Lun، 2009) متمرکز شده است. بر طبق منابع منابع موجود، قدرت بین شرکای زنجیره تامین صفت کلیدی دیگری است که رفتار عملیاتی و عملکرد شرکای زنجیره تامین را تحت تاثیر قرار می دهد (Lascelles و Dale، 1989؛ New، 1989؛ Cox، 1999؛ Cox و همکاران، 2001؛ Hallikas و همکاران، 2005؛ Ke و همکاران، 2009؛ Liu و همکاران، 2010). قدرت نسبی شرکا به احتمال زیاد تاثیر قابل ملاحظه ای روی توزیع مسئولیت و جریان سودها بین آنها دارد (Benton و Maloni، 2005؛ Hingley، 2005؛ Zhao و همکاران، 2008؛ Ke و همکاران، 2009؛ Esmaeili و Zeephongsekul، 2010).
اهمیت قدرت به کنجکاوی علمی برمی گردد. بر طبق Cox (1999) آگاهی از قدرت اهمیت زیادی برای افراد شاغل و دانشمندان دارد. او استدلال می کند که اگر این افراد نتوانند قدرت در زنجیره تامین را درک کنند، ممکن است استراتژی ها و شیوه های عملیاتی را پیشنهاد کنند که مناسب زنجیره تامینی که در آن کار می-کنند نیست (Cox، 1999، صفحه 172). Maloni و Benton (2000) هم این نظر را تکرار کرده و توصیه کرده اند که تحقیق یا شیوه زنجیره تامین که اثر قدرت را در نظر نگیرد، نمی تواند به صورت کامل قابل تحقق یا قابل پیاده سازی باشد.
به ندرت تحقیقی رابطه بین قدرت و صفات مختلف مشارکت زنجیره تامین را بررسی کرده و معمولا کاستی-های در روش شناسی دارند. تا جایی که ما تحقیق کردیم، اکثریت مقالات موجود یا مفهومی هستند (مثل Cox، 1999، 2004؛ Watson، 1999؛ Cox و همکاران، 2001؛ Li و همکاران، 2002؛ Sucky، 2006؛ Crook و Combs، 2007؛ Muthusamy و همکاران، 2008) یا توصیفی (مثل Ogbonna و Wilkinson، 1998؛ Ireland، 1999؛ Watson، 2001). فقدان تحقیق تجربی به صورت بالقوه برای توسعه علمی این حوزه و انجام آن مضر است. علاوه بر آن، تعداد محدود مطالعات تجربی که می توان انجام داد هم محدودیت هایی ایجاد می کند. اکثریت آنها موردی هستند در نتیجه فرصت ایجاد نتایج قابل تعمیم را محدود می کنند (مثل Bates و Slack، 1998؛ Sanderson، 2001؛ Cousins، 2002؛ Faria و Wensley، 2002؛ Hingley، 2005؛ Krajewski و همکاران، 2005؛ Narasimhan و همکاران، 2009). مطالعات اندک منتشر شده با استفاده از روش بررسی فاقد شفاقیت روی مسائل اعتماد و اعتبار هستند (مثل Provan و Gassenheimer،1994؛ Yeung و همکاران، 2009). علاوه بر آن، مطالعات کیفی قبلی که روی چندین متغیر وابسته بحث کرده اند (مثل Provan و Gassenheimer، 1994؛ Berthon و همکاران، 2003؛ Caniels و Gelderman، 2007) عموما به جای روش هایی مثل همبستگی کانونی، MANOVA، MANCOVA و SEM (مدلسازی معادله ساختاری) که توسط Podsakoff و Dallton (1987) پیشنهاد شده که می توانند به صورت همزمان چندین متغیر وابسته را کنترل کنند و تغییرات سیستماتیک متغیرهای وابسته و روابط داخلی بین متغیرها وابسته را در نظر بگیرند از روش های تحلیلی مثل چند رگرسیون استفاده کرده اند. استثناهای کمی وجود دارد (مثل Zhao و همکاران، 2008؛ Ke و همکاران، 2009). به طور مثال Zhao و همکاران (2008) اثر قدرت و تعهد به رابطه روی یکپارچه سازی زنجیره تامین را با استفاده از SEM بررسی کرده اند. Ke و همکاران (2009) اثر قدرت با واسطه و بدون واسطه روی اتخاذ سیستم مدیریت زنجیره تامین الکترونیکی را با دنبال کردن روش حداقل مربعات جزئی بررسی کرده اند. با اینحال، مرکز توجه این دو مطالعه به طور قابل توجهی با تمرکز مطالعه فعلی متفاوت است.
با توجه به تحقیقات به ویژه در نظر گرفتن رابطه بین اشتراک دانش و قدرت بین شرکای زنجیره تامین، کاستی های بیشتری مشخص می شود. اول اینکه، با وجود اهمیت مشخص آن (Beecham و Cordey-Hayes، 1998؛ Dyer و Nobeoka، 2000؛ Ke و Wei، 2007؛ Muthusamy و همکاران، 2008؛ Ke و همکاران، 2009) مطالعات تجربی که این رابطه را بررسی کنند اندک هستند. این زمینه حوزه مطالعاتی خاصی است که به توجه بیشتری نیاز دارد. دوم اینکه درباره اثر قدرت اختلاف نظر وجود دارد. بعضی مولفان استدلال می کنند که قدرت زیان آور است (Beecham و Cordey-Hayes، 1998؛ Maloni و Benton، 2000؛ Muthusamy و همکاران، 2008) در حالیکه مولفان دیگر استدلال می کنند که قدرت مفید است (Cox، 1999؛ Dyer و Nobeoka، 2000؛ Yeung و همکاران، 2009). این عدم سازگاری که به بخش بعدی برمی گردد، انگیزه های بیشتری برای این مطالعه فراهم می-کند.
با وجود منابع متعددی که فاکتورهای رابطه مثل اعتماد، تعهد، وابستگی متقابل و معنی را بررسی می کنند، منابع فاقد تحقیق تجربی هستند که قدرت در مشارکت زنجیره تامین (همچنین Caniels و Gelderman، 2007 را ببینید) و به ویژه اثر آن روی انتقال دانش بین شرکتی را بررسی کند. با توجه به اینکه قدرت می تواند فاکتور پیچیده ای بوده و روی دینامیک مشارکت زنجیره تامین تاثیر بگذارد، استدلال می کنیم که دادن قدرت به دلیل اهمیت خود آن در مطالعات تجربی بسیار مهم است. به طور مثال اگر بفهمیم محدودیت قدرت، کسب دانش را بهبود می دهد، در آنصورت رفتار مدیریت که به دنبال مزیت قدرت واقعی خالص برای سود خود است احتمالا در دراز مدت برای بهبود عملکرد مضر است و این رفتار نیازمند ارزیابی مجدد است. بنابراین این مقاله با بررسی رابطه موجود بین انتقال دانش و قدرت میان شرکای زنجیره تامین، به منابع موجود کمک می کند. علاوه بر آن، با بررسی اثر عملکرد زنجیره تامین به درک بیشتر مطلب هم کمک می کند. اگر بفهمیم که کسب دانش عملکرد زنجیره تامین کلی را بهبود می دهد در آنصورت مدیران و کارکنان توسعه حوزه عملیات سازمان در محیط خارجی باید بهتر تقویت و تجهیز شوند تا تلاش های کسب دانش را هدایت کنند و شرکای زنجیره تامین باید تشویق شوند تا شیوه های خاص زمینه ای را مشخص کرده و توسعه دهند که ارتباط لازم و قابل تحمل و بسترهای همکاری را فراهم کند.
از دو ساختار استفاده می کنیم که ریشه های آن در نظریه مناسب - «موجود بودن گزینه های جایگزین» و «محدود کردن استفاده از قدرت»- برای ارزیابی قدرت است و همچنین اثر تعاملی آنها را بررسی می کنیم. اثرات مشارکت در طول این مدل را کنترل کردیم. برای توسعه این روش، احتمالات موجود در مطالعات قبلی که از مقطعی از شرکت های مستقل استفاده می کردند را کنترل کردیم این کار با تمرکز روی عواملی انجام می شود که در زنجیره تامین شرکت اصلی تکی عمل می کنند.