دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 92343
ترجمه فارسی عنوان مقاله

تأثیر روش ها و ابزارهای ناب بر عملکرد محیطی سازمان های تولیدی

عنوان انگلیسی
The effect of lean methods and tools on the environmental performance of manufacturing organisations
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
92343 2018 40 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : International Journal of Production Economics, Volume 200, June 2018, Pages 170-180

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2. تولید ناب و تأثیر آن بر عملکرد محیطی

شکل 1. چهارجوب مفهومی 

3. روش تحقیق

جدول 1: نمای کلی و ساختار پرسشنامه 

جدول2. روش ها و ابزارهای ضروری تولید ناب (اقتباس از بلوکیاس و همکاران، 2014 و روچی- لونا و همکاران 2013)

جدول 3. پایایی، روایی همگرا و روایی افتراقی

جدول4. آزمون تک فاکتور هارمن (توضیح کامل متغیر)

4. نتایج

جدول 5. نتایج همبستگی

جدول6. تصویر و خلاصه ای از نتایج همبستگی

شکل 2. مدل تناسب برای (a) استفاده از مواد، (b) مصرف انرژی، (c) خروجی غیر تولیدی و (d) انتشار آلاینده ها

جدول 7. شاخص های تناسب برای مدل های مسیر بهترین تناسب

5. بحث در مورد نتایج

5.1. معیار استفاده از مواد

5.2. مصرف انرژی

5.3. خروجی غیر تولیدی

5.4. انتشار آلاینده ها

6. اظهارنظرها، محدودیت ها و دستورالعمل های پژوهشی آینده
ترجمه چکیده
شواهد نشان می دهد که روش ها و ابزارهای ناب به سازمان های تولیدی کمک می کنند تا برتری عملیاتی را به دست بیاورند و به این ترتیب به اهداف سازمانی سنتی و معاصر خود مانند سودآوری، کارآیی، پاسخگویی، کیفیت و رضایت مشتری های خود نائل شوند. با این حال، تأثیر این روش ها و ابزارها بر عملکرد محیطی هنوز مشخص نیست، زیرا تحقیقات تجربی محدودی در این زمینه انجام شده است. بنابراین، این مقاله به بررسی تأثیر پنج روش اساسی ناب یعنی JIT، استقلال ، بهبود مداوم / کایزن ، نگهداری کامل محصول (TPM) و نقشه برداری جریان ارزش (VSM) در چهار روش معمول برای انطباق با عملکرد محیطی، یعنی استفاده از مواد، مصرف انرژی، خروجی غیر تولیدی و انتشار آلاینده ها می پردازد. تجزیه و تحلیل همبستگی، رابطه و اثر این روش های ناب بر عملکرد محیطی 250 سازمان تولیدی در سراسر جهان را مدل سازی کرد. مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به عنوان یک رویکرد تأیید دو طرفه برای اطمینان از صحت نتایج، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که TMP و JIT دارای بیشترین تأثیر و اهمیت بر عملکرد محیطی هستند، در حالی که بهبود مداوم / کایزن تنها بر استفاده از مواد و انتشار آلاينده ها اثر می گذارد. استقلال و VSM تأثیری بر عملکرد محیطی نشان ندادند. این تحقیق مهمترین مفاهیم و دلالت ها را برای صنعتگران به همراه دارد که می توانند دانش غنی تری از رابطه بین ناب و سبز ایجاد کنند. این امر به آنها کمک خواهد کرد تا راهکارهای موثرتری را برای اجرای همزمان یا پیوسته خود تدوین کنند. این مقاله دانش ما را در زمینه ناب و سبز با کمک به ایجاد و توضیح روابط مفروض بین پنج روش مهم و معمول استفاده شده و عملکرد محیطی سازمان های تولیدی گسترش می دهد. هیچ تحقیق قبلی، به مطالعه روش های ناب و اندازه گیری های محیطی عملکرد نپرداخته است.
ترجمه مقدمه
تولید ناب به طور گسترده ای توسط سازمان های تولیدی برای دستیابی به برتری عملیاتی و به همین ترتیب روبرو شدن با اهداف سازمانی سنتی و معاصر مانند سودآوری، کارآیی، پاسخگویی، کیفیت و رضایت مشتری اجرا شده است (گارزا- ریز، 2015 الف). روش های ناب که باعث دستیابی به این اهداف می شوند عبارتند از: JIT، TPM، استقلال، نقشه برداری جریان ارزش (VSM) و بهبود مداوم / کایزن (CI ). بلکاکیاس و همکاران (2014) و روچا- لونا و همکاران (2013) آنها را به عنوان مهم ترین روش های رویکرد ناب در نظر گرفتند. علاوه بر این، شاه و وارد (2003؛ 2007)، JIT، TPM، کایزن /CI را به عنوان شیوه های نابی شناسایی کردند که در ادبیات علمی به عنوان توصیف کننده تولید ناب با کارآیی بالا شناخته می شوند. در حالی که آندردیس و همکاران (2017) و وماک (2006)، VSM را به عنوان یکی از مهمترین روش های ناب در نظر گرفتند. JIT بر اساس تولید کالاهای مناسب در زمان مناسب است (وماک و جونز 2003). این به کاهش استفاده از فضا، موجودی و زباله های مرتبط با تولید بیش از حد کالا کمک می کند. ابزارهای متداول مرتبط با JIT عبارتند از: سیستم های کششی، زمان تاکتیکی، جریان یک قطعه (بخش)، تولید مقیاس پذیر، تولید سلولی، کنترل بصری، کانبان، خرید JIT و کارکنان چند منظوره (بلکاویس، 2014، روچا- لوناو همکاران، 2014، کومار، 2010). از سوی دیگر، TPM به بهینه سازی فعالیت های پیش بینی شده، پیشگیرانه و تعمیر و نگهداری اصلاحی برای دستیابی به تجهیزات تولیدی کارآمد کمک می کند (تونان، کونسنی، 2011). TPM بر ابزارهایی نظیر SMED، تأثیر کلی تجهیزات (OEE)، نگهداری برنامه ریزی شده، 5S، تعمیر و نگهداری کیفی، تعمیر و نگهداری مستقل، کنترل اولیه قبل از شروع تولید و ایمنی محیط و بهداشت متکی است (روچا - لونا و همکاران، 2013، کنیکنی و تون، 2011). علاوه بر این، استقلال، که همچنین jidoka نامیده می شود، از ابزارهایی مانند سیستم های کنترل بصری (یعنی اندونز )، یک سیستم کامل کار و دستگاه های اثبات اشتباه (به عنوان مثال، پوکا- یوکس) برای کاهش نقص های کیفی استفاده می کند (شینگو، 1989). علاوه بر این، VSM یک روش بصری مبتنی بر ناب است که در آن، زباله های ناشی از نقص، ناکارآمدی و عدم اطمینان از پول، ماشین ها، افراد، اطلاعات، فضا، زمان، ابزار و مواد در طول فرآیند تولید شناسایی و اندازه گیری می شوند (ابدو المالک و همکاران، 2007). همه این ها توسط ابزارهای VSM پشتیبانی می شود که شامل نمودار جریان و نقشه های وضعبت موجود و آینده است. در نهایت، CI، یا کایزن، یکی از فرآیندهای کلیدی در یک سازمان ناب است. هدف از کایزن، حذف زباله ها از طریق افزایش و بهبود مستمر عملیات است. کایزن بعنوان یک بستر برای حفظ یکنواختی است که به عنوان بخشی از فرهنگ یک سازمان تعبیه شده است. ابزارهایی که معمولأ به استراتژی کایزن مربوط می شوند عبارتند از: 5S، جریان مداوم، نمودارهای اجرا، 5whys، طوفان مغزی، برگه چک داده، کانبان، نمودار پارتو، نمودار گانت، اثبات اشتباه، نقشه های فرآیند و VSM ( بلکاویسو همکاران، لونا و همکاران، 2013؛ بهویان و باگل، 2005). با توجه به مفهوم آن از چندین دهه قبل، تولید ناب تبدیل به مهمترین پارادایم (الگوی) تولید (فورستر و همکاران، 2010) با توجه به شواهد قوی شده است که نشان می دهند آن به عنوان یک روش موثر برای بهبود رقابت پذیری سازمان ها مطرح بوده است (هینز و همکاران، 2004). با این حال، افزایش نگرانی ها در مورد محیط زیست، سازمان های تولیدی را مجبور کرده است که نه تنها برای دستیابی به برتری عملکردی هدف گذاری کنند، بلکه همچنین در مورد این امر تجدید نظر کنند که چگونه عملیات و فرآیندهای آنها می توانند به لحاظ محیطی پایدارتر باشند. برای این منظور، و با وجود برخی مطالعات (به عنوان مثال زو و همکاران، 2005)، روابط نسبتأ هفته ای بین شیوه های سبز / عملکرد و شیوه های عملیاتی پیشنهاد شد که در آن روش ها و ابزار های ناب می تواند بخشی از مطالعه همزمان یا متوالی، گسترش تولید ناب و عملیات سبز (از این به بعد با عنوان 'سبز') به عنوان بخش مهمی از برنامه بهبود محیطی ظهور یابند (چرافی و همکاران 2017؛ چرافی و همکاران 2016، گارزا و ریس، 2015 الف). به عنوان مثال، گارزا و ریس(2015 الف) از طریق بررسی ادبیات سیستماتیک، شش جریان اصلی تحقیق در زمینه ناب و سبز را شناسایی و تعریف کردند. این شامل (1) سازگاری بین ناب و سبز، (2) ادغام آنها، (3) ادغام ناب سبز با رویکردهای دیگر (به عنوان مثال شش سیگما، انعطاف پذیری، چابکی و غیره)، (4) پیشنهاد روش های اندازه گیری برای سبز، ناب سبز، (5) تأثیر ناب سبز بر اندازه های مختلف عملکرد (مانند مالی، پایداری، عملیات، و غیره)، و (6) استفاده از ناب سبز در بخش های مختلف صنعتی و عملکرد سازمانی است. علاوه بر این، برخی از تحقیقات محدود، به بررسی تأثیر روش ها و ابزار ناب بر روی اقدامات مختلف محیطی اختصاص داده شده است، به بخش 2 مراجعه کنید. با این وجود، اثر کلی روش ها و ابزارهای ناب بر عملکرد محیطی ممکن است به دلیل ماهیت تحقیق انجام نشده باشد. به عنوان مثال، تحقیق مورد بحث در بخش 2 عمدتأ متمرکز بر روش ها و ابزارهای بسیار خاص است؛ به این ترتیب، آن تمام مواردی را که در حال حاضر به عنوان اجزای اساسی رویکرد ناب شناخته می شوند، شامل نکرده است (یعنی JIT، TPM، استقلال، VSM و کایزن/ CI) (بلکاویس و همکاران، 2014؛ روچا- لونا و همکاران، 2013). به شیوه مشابه، اندازه گیری های عملکرد محیطی که برای بررسی اثرات اقدامات ناب انتخاب شده است، به طور قابل توجهی از برخی تحقیقات انجام شده توسط دیگران، متفاوت است. بنابراین، برای تکمیل و گسترش بدنه دانش محدود در مورد اثرات تولید ناب بر عملکرد محیطی سازمان، در این مقاله تأثیر روش های اصلی و ابزار تولید ناب (به عنوان مثال JIT، TPM، استقلال، VSM و CI / کازین) بر چهار اقدام معمولأ مورد استفاده برای انطباق عملکرد محیطی، یعنی استفاده از مواد، مصرف انرژی، خروجی غیر تولیدی و انتشار آلاینده ها مورد بررسی قرار می گیرد (آکادمی ملی مهندسی، 1999؛ دیتز و رانگاناتان، 1997). این اقدامات محیطی نیز با برخی از آنهایی که بوسیله زو و همکاران (2008) بکار گرفته شده است، قابل مقایسه است، به عنوان مثال کاهش انتشار هوا، فاضلاب، مواد زائد جامد و مصرف مواد خطرناک / مضر / سمی، برای ارزیابی اثر اقدامات مدیریت زنجیره تأمین سبز بر عملکرد محیطی تولید کنندگان چینی. با توجه به این، سؤال تحقیقاتی مطرح شده در این تحقیق این است: - تأثیر ابزارهای ضروری مانند JIT، TPM، استقلال، VSM و / CI کایزن بر عملکرد محیطی سازمان های تولید با استفاده از مواد، مصرف انرژی، خروجی غیر تولیدی و انتشار آلاینده ها چگونه اندازه گیری می شود؟ بقیه مقاله به شرح زیر است: بخش 2 درباره کارهای قبلی انجام شده در این زمینه بحث می کند و شکاف در ادبیات علمی را نشان می دهد که این تحقیق پر می کند؛ بخش 3 روش تحقیقاتی دنبال شده را دنبال می کند تا به سوال پژوهشی تدوین شده پاسخ دهد. نتایج همبستگی و تحلیل های مدل سازی معادلات ساختاری در بخش 4 شرح داده شده است؛ در حالی که این موارد در بخش 5 مورد بحث قرار می گیرد؛ در نهایت، بخش 6، اظهارات و محدودیت های تحقیق و مسیرهای تحقیق آینده حاصل از آن را ارائه می کند.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  تأثیر روش ها و ابزارهای ناب بر عملکرد محیطی سازمان های تولیدی

چکیده انگلیسی

Evidence suggests that lean methods and tools have helped manufacturing organisations to achieve operational excellence, and in this way meet both traditional and contemporary organisational objectives such as profitability, efficiency, responsiveness, quality, and customer satisfaction. However, the effect of these methods and tools on environmental performance is still unclear, as limited empirical research has been conducted in this field. This paper therefore investigates the impact of five essential lean methods, i.e. JIT, autonomation, kaizen/continuous improvement, total productive maintenance (TPM) and value stream mapping (VSM), on four commonly utilised measures for the compliance of environmental performance, i.e. material use, energy consumption, non-product output, and pollutant releases. A correlation analysis modelled the relationship and effect of these lean methods on the environmental performance of 250 manufacturing organisations around the world. Structural equation modelling (SEM) was used as a second pronged verification approach to ensure the validity of the results. The results indicate that TMP and JIT have the strongest significance on environmental performance, whereas kaizen/continuous improvement only showed an effect on the use of materials and release of pollutants. Autonomation and VSM did not show any impact on environmental performance. The research holds important implications for industrialists, who can develop a richer knowledge on the relationship between lean and green. This will help them formulate more effective strategies for their simultaneous or sequential implementation. The paper extends our knowledge in the lean and green field by helping us to establish and explain the given relationships between five of the most important and commonly used lean methods and the environmental performance of manufacturing organisations. No previous research had considered the studied lean methods and environmental measures of performance.