یک مدل برای انتقال بین المللی تولید: انعطاف پذیری عملیاتی چند ملیتی و الزامات در سطح کارخانه تولید

چکیده

کلمات کلیدی

مقدمه

پیش زمینه مفهومی

انعطاف پذیری عملیاتی شرکت مادر

ارتباط الزامات در سطح کارخانه تولید

روش تحقیق

داده ها

کارخانه های جا به جا شده

کارخانه های جابه جا نشده

متغیرها

عوامل داخلی

تجزیه و تحلیل و بحث در مورد نتایج

تجزیه و تحلیل اقتصادی

بحث در مورد نتایج

جدول 1: متغیرها، تعریف، سطح تجزیه و تحلیل و منابع داده

جدول2: آمار توصیفی و همبستگی بین متغیرها

نتایج

این مقاله، تئوری مکان را بررسی می کند تا یک مدل برای انتقال بین المللی تولید را مطرح کند. نتایج ، نقش عوامل داخلی و مناسب بودن رویکرد رفتاری تئوری مکان برای توضیح انتقال بین المللی تولید را برجسته می کند. از دیدگاه نظری، انعطاف پذیری عملیاتی شرکت های چند ملیتی برای انتقال منابع بین المللی، پیشنهاد می کند که دیدگاه جغرافیایی اقتصادی را به یک دیدگاه مدیریتی تبدیل کنیم. با شرکت های چند ملیتی توانمند و با توجه به اینکه زمینه هایی داخلی در تصمیم گیری تاثیر زیادی دارند، متغیرهای سطح کارخانه برای بهبود درک تحرک های تولید بین المللی اهمیت پیدا می کند.

نیروهای محرک فرآیند جهانی شدن، مانند تنظیم مجدد بازارها و پیشرفت در فن آوری اطلاعات و ارتباطات، منجر به فرآیندهای قوی انتقال بین المللی تولیدات شده و با تأثیرات اقتصادی و اجتماعی مرتبط (کاویگیل، ریسنبرگر و نایت، 2008؛ فارل، 2005) میزان و پیامدهای این پدیده در صنایع مختلف از هر دو دیدگاه سیاسی و علمی مورد تحلیل قرار گرفته است (& اسلویگن و پنینگ ، 2000؛، 2006). این نیز یک پدیده موضوعی است که با توجه به میزان فرآیندهای پیشین ، به عنوان بازده تولید به محل اولیه آن تعریف شده است ( آلبورن ، میکلسون 2014 ، کینکل 2014 ، استنتوفت ، اولهاگر ، هیکیلا ، تومس 2014). در گزارشات علمی، نظریه مکان (هیرت، 1997) یک زمینه مکرر برای مطالعه جابجایی است. این نظریه که در جغرافیا اقتصادی و اقتصاد فضایی شکل گرفته و توسعه یافته است، هدف آن توضیح دادن نیروهایی است که یک شرکت را از موقعیت فعلی خود به یک جایگزین (بهینه) هدایت می کند. مدل های مختلف فرآیندهای انتقال براساس رویکردهای نئوکلاسیک، نهادی و رفتاری نظریه مکان (برور و ماریوتی، & وان و امرن ، 2004؛ هیتر، 1997) با موقعیت و عوامل خارجی و درونی به عنوان متغیرهای توضیحی (هول، 2004 ؛ نوبن، 2011؛ اورلماس . کنبن، 2008؛ ون پلنبارگ و جیک، 2000) فرمول بندی شده است. اگر چه این مشارکت ها به ما اجازه داد تا بیشتر در مورد انگیزه های جابجایی اطلاعات کسب کنیم، اما از دیدگاه مدیریتی و بین المللی آنها دو نقص عمده دارند. اول، آنها به ویژگی های شرکت های چند ملیتی (MNEs)، به ویژه انعطاف پذیری عملیاتی که به آنها اجازه می دهند منابع و ظرفیت های بین المللی را انتقال دهند، بی توجه هستند (موگامبی و بگلسجیک ، 2013؛ لی و داسو، 1997؛ ;کالاتیلاکا، 1994). بنابراین باید توجه بیشتری به استراتژی های داخلی شرکت های مادر در چارچوب انتقال بین المللی انجام شود. دوم، مطالعات جابجایی ارتباط کمی با عوامل در سطح کارخانه تولید داشته است. بنابراین، از دیدگاه نظری، این مطالعه به بحث باز در مورد گرایش های مختلف در نظریه مکان برای توضیح انتقال بین المللی تولید کمک می کند. عوامل داخلی در MNE ها بر عوامل بیرونی یا موقعیتی در تصمیم گیری افزوده شده اند. این در راستای اصول دیدگاه منبع محور است که تفاوت های شرکت ها را عمدتا بر اساس عوامل داخلی توضیح می دهد. سهم دوم در استفاده از کارخانه تولید به عنوان یک سطح جدید از تجزیه و تحلیل است. این می تواند چشم انداز شرکت مادر را تکمیل کند که این امکان را فراهم می کند در میان سایر نیازهای کارخانه ، تصمیمات مربوط به انتقال نیز صورت گیرد. ترکیبی از هر دو بخش، یک مدل پیش بینی برای جابجایی بر اساس انعطاف پذیری عملیات در شرکت مادر و عوامل کارخانه ای را ارائه می دهد. مدل با استفاده از یک پایگاه داده جدید و کامل با اطلاعات در مورد شرکت های بخش تولید قطعات خودرو مورد آزمایش قرار گرفته است که به طور خاص برای این تحقیق ایجاد شده است. انتخاب این بخش با توجه به تاثیر جهانی آن در تولید و اشتغال موثر است و دلیل آن این است که محصولات، فرایندها، فن آوری ها و شرایط زنجیره تامین بسیار ناهمگن را شامل می شود و شامل بسیاری از شرکت های چند ملیتی است که از نظر کار تولیدی و مصرف کننده دارای بازارها بین المللی زیادی هستند. ادامه مقاله بصورت زیر مرتب شده است. رویکردهای متفاوت تئوری مکان برای توضیح جابجایی در بخش 2 بررسی شده است. در بخش 3، گزارشات مربوطه مورد بررسی قرار می گیرد و فرضیه های متفاوتی را بیان می کند. نمونه کارخانه های تولیدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و متغیرهای مورد استفاده در تمرین تجربی در بخش 4 تعریف شده است. بخش 5 داده ها را تجزیه و تحلیل می کند و نتایج تجربی را ارائه می دهد. سرانجام، بخش 6 نتایج مهمی را ارائه می دهد و توصیه های متعددی را برای مدیران شرکت ها و سیاست گذاران ارائه می دهد.