ترجمه فارسی عنوان مقاله
نقش نوآوری در بازده گردش موجودی
عنوان انگلیسی
The role of innovation in inventory turnover performance
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
43052 | 2015 | 10 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Decision Support Systems, Volume 76, August 2015, Pages 35–44
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
واژگان کلیدی
1-مقدمه
2-نظریه و فرضیه
2-1- نوآوری محصول و گردش موجودی
2-2- نوآوری فرآیند و گردش موجودی
2-3- سرریز صنعت و گردش موجودی
3-داده ها و روش ها
3-1- گردش موجودی و متغیرهای نوآوری
جدول 1: بخش های ده گانه صنعتی Fama-French
3-2- متغیرهای کنترلی
3-3- خلاصه آمار
3-4- مشخصات مدل
جدول 2: خلاصه آمار متغیرها از روی بخش های ده گانه صنعتی Fama-French
جدول 3: جدول همبستگی
4-نتایج تجربی
جدول 4: ضرایب تخمین زده شده برای شرکت های متمرکز بر فرآیند، متمرکز بر محصول، و متعادل و نیز کل شرکت ها
جدول 5: ضرایب تخمین زده شده برای تحلیل زیرگروهی
جدول 6: ضرایب تخمین زده شده برای اثر سرریز نوآوری
5-بحث و نتیجه گیری
واژگان کلیدی
1-مقدمه
2-نظریه و فرضیه
2-1- نوآوری محصول و گردش موجودی
2-2- نوآوری فرآیند و گردش موجودی
2-3- سرریز صنعت و گردش موجودی
3-داده ها و روش ها
3-1- گردش موجودی و متغیرهای نوآوری
جدول 1: بخش های ده گانه صنعتی Fama-French
3-2- متغیرهای کنترلی
3-3- خلاصه آمار
3-4- مشخصات مدل
جدول 2: خلاصه آمار متغیرها از روی بخش های ده گانه صنعتی Fama-French
جدول 3: جدول همبستگی
4-نتایج تجربی
جدول 4: ضرایب تخمین زده شده برای شرکت های متمرکز بر فرآیند، متمرکز بر محصول، و متعادل و نیز کل شرکت ها
جدول 5: ضرایب تخمین زده شده برای تحلیل زیرگروهی
جدول 6: ضرایب تخمین زده شده برای اثر سرریز نوآوری
5-بحث و نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
نوآوری محصول - فرآیند نوآوری - گردش موجودی - گسترش نوآوری
کلمات کلیدی انگلیسی
Product innovation; Process innovation; Inventory turnover; Innovation spillover
ترجمه چکیده
یکی از سوالات پژوهشی مهم در حوزه اقتصاد دانش بنیان کنونی چگونگی بهره گیری شرکت ها از نوآوری های حوزه تکنولوژی برای بهبود مدیریت عملیات خود است؛ اما در ادبیات موضوع، شواهد تجربی اندکی در این زمینه وجود دارد. برای بررسی رابطه بین عملکرد شرکت در زمینه نوآوری با بازده گردش موجودی در آن، از مجموعه داده های مربوط به کل شرکت های عمومی غیرخدماتی آمریکا از سال 1976 تا 2005 استفاده کرده ایم. بخصوص بازده شرکت در زمینه نوآوری را از روی نسبت امتیازات و انحصارات شرکت (چه از لحاظ citation و چه از لحاظ count) به مخارج تحقیق و توسعه (R&D) آن سنجیده ایم. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون پانل با اثرات ثابت حاکی از نوعی رابطه مثبت بین بازده حوزه نوآوری و نرخ بازگشت سرمایه هستند؛ این رابطه در بین صنایع مختلف متفاوت و متغیر است. با تمایز قائل شدن بین نوآوری در زمینه فرآیندها و نوآوری در زمینه محصولات طبق کاربردهای ثبت اختراع، درمی یابیم که نوآوری در زمینه فرآیند تاثیری پایدار و بادوام دارد، در حالی که نوآوری در زمینه محصولات نوعی تاثیر فوری و در عین حال، کم دوام خواهد داشت. همچنین شواهدی حاکی از سرریز در تولید یافتیم که نشان می دادند شرکت های دخیل در صنایع نوآورانه تر، احتمالا مدیریت بهتری بر بازده نوآوری خود دارند. این نتایج مزیت استفاده از نوآوری در مدیریت عملیات و تدارکات را تایید کرده و به اهمیت استراتژیک ادغام تکنولوژی با مدیریت عملیات اشاره دارند.
ترجمه مقدمه
در دهه گذشته، شرکت ها سرمایه گذاری سنگینی در زمینه نوآوری داشته اند تا بتوانند مزایای رقابتی خود را حفظ کنند. شاخص های علم و مهندسی چاپ شده در سال 2010 [39] گزارش داده است که مخارج تحقیق و توسعه جهانی از سال 1996 تا 2007 دوبرابر شده و از مقدار 525 میلیارد دلار به 1.1 هزار میلیارد دلار رسیده اند. در سال 2007، ایالات متحده با صرف 369 میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه، از سایر کشورها پیشی گرفته است. طبق آمار اداره ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده، در سال 2010 در میان شرکت های نوآور فراوان موجود در آمریکا، شرکت اپل 1.8 میلیارد دلار (حدود 2.7% از درآمد خالص فروش خود را) صرف تحقیق و توسعه کرده و 262 درخواست ثبت اختراع را عرضه داشته است. شرکت اپل با اعتقاد به اینکه "مالکیت این گواهی های ثبت اختراع، کپی رایت ها، نشان های تجاری و نشان های خدماتی عاملی مهم در کسب و کارش بوده و بنابراین، بخشی از موفقیتش به این مالکیت ها بستگی دارد"، در گزارش سالانه سال 2010 اظهار داشت که "این شرکت معمولا گواهی های ثبت اختراع خود را بایگانی می کند تا بدین ترتیب از اختراعات حاصل تحقیق و توسعه خود حمایت کرده باشد؛ بعلاوه، شرکت مذکور در حال حاضر هزاران درخواست ثبت اختراع در سراسر جهان دارد". شرکت اپل با محصولات نوآورانه ای چون آیفون و آیپد و به کارگیری عملیات ناب در کل زنجیره تامین خود، تبدیل به یکی از ارزشمندترین شرکت های جهان شده است. بعلاوه، گردش موجودی شرکت اپل در سال 2010 برابر با 52.5 بوده است (که از گزارش سالانه سال 2010 محاسبه شده است)، این مقدار بسیار بیشتر از میانگین صنعت در بخش محصولات هایتک (برابر با 9.1) است (مقدار فوق از روی دیتاشیت Compustat محاسبه شده است). با توجه به اینکه شرکت هایی مانند اپل برای حفظ و ابقای مزیت رقابتی خود از منابع بیشتری در حوزه نوآوری استفاده می کنند، شیوه تاثیر نوآوری بر بازده مدیریت موجودی یکی از مسائل مهم بوده و نیازمند بررسی تجربی دقیق است.
پژوهش های اخیر عمدتا نوآوری شرکت ها را با مقیاس های مربوط به بازدهی مالی [2, 16, 17, 28] نسبت داده یا دارایی های مشهود شرکت را به مقیاس های مربوط به بازدهی عملیاتی آن ربط می دهند [13, 34, 50]. اما کارهای تجربی بسیار کمی وجود داشته اند که تاثیر نوآوری های شرکت را بر مدیریت گردش موجودی آن تحلیل نمایند؛ تنها استثناء در این زمینه مقاله های زیر هستند که بر نوآوری خاص فرآیند تمرکز داشته اند. Balakrishnan et al.[3] و [25]Huson and Nandaبهبود گردش موجودی پس از به کارگیری روش تولید به موقع توسط شرکت ها را بررسی کرده اند؛ تولید به موقع نوعی روش نوآوری فرآیند است که گردش موجودی درون سیستم را به صورت موردنیاز جابجا می کند. اما میزان تاثیر نوآوری محصول (به تنهایی یا به همراه نوآوری فرآیند) بر بازدهی گردش موجودی هنوز سوالی بدون پاسخ باقی مانده است.
ما در این مقاله به جای تمرکز بر تاثیر نوآوری خاص فرآیند، به طور گسترده ای رابطه بین بازده نوآوری شرکت (شامل هر دو نوع نوآوری محصول و فرآیند) را با گردش موجودی آن بررسی می کنیم. ما براساس داده های حسابداری و ثبت اختراع مربوط به 6695 شرکت عمومی غیرخدماتی در ایالات متحده از سال 1976 تا 2005 (دوره نمونه برداری با توجه به محدودیت میزان دسترسی به داده های مربوط به ثبت اختراع، محدود شده است) تاثیر نوآوری بر گردش موجودی را با استفاده از مدل رگرسیون پانل با اثرات ثابت بررسی می کنیم؛ این مدل هم شرکت و هم آثار ثابت سالانه را در نظر می گیرد. حتی با وجود متغیرهای کنترلی موجود در ادبیات موضوع و شرکت و آثار ثابت سالانه، باز هم هر دو نوع نوآوری فرآیند و محصول رابطه مثبت چشمگیری را با گردش موجودی نشان می دهند؛ این امر حاکی از آن است که احتمالا شرکت های نوآورتر در مدیریت گردش موجودی خود به صورتی کارآمدتر عمل می کنند.
جالب تر اینکه ما چگونگی تاثیر زمان و ویژگی های صنعت را بر نقش نوآوری در گردش موجودی بررسی می کنیم. نخست از آنجا که نوآوری می تواند در گذر زمان، پیامدهای عمیقی بر بازده عملیاتی شرکت داشته باشد، تاثیر نوآوری بر گردش موجودی را در سه سال متوالی (از سال 0 تا 2) بررسی می کنیم. بدین ترتیب درمی یابیم که نوآوری به طور کلی تاثیری ماندگار اما نزولی بر گردش موجودی دارد؛ این بدان معناست که نوآوری قدیمی تر تاثیر کمتری نسبت به نوآوری های جدیدتر دارد. اما پس از ایجاد تمایز بین شرکت های "متمرکز بر فرآیند" و شرکت های "متمرکز بر محصول"، نشان می دهیم که تاثیر نوآوری فرآیند بر گردش موجودی قوی تر و ماندگارتر از تاثیر نوآوری محصول است. این نتیجه نشان می دهد که نوآوری فرآیند با تسهیل فرآیندهای سفارش/ تحویل یا کاهش اقلام موجود در فهرست انبار،
گردش موجودی را در بلندمدت بهبود می بخشد؛ در حالی که نوآوری محصول این کار را عمدتا از طریق شبیه سازی فروش در کوتاه مدت انجام می دهد. دوم اینکه ما با بررسی ده بخش صنعتی مشاهده می کنیم چنانچه شرکت ها (مثلا در صنعت اتومبیل) محصولات خود را با استفاده از چرخه محصول و توسعه طولانی تری تولید کنند، احتمالا تاثیر نزولی مذکور معکوس خواهد شد. در نهایتبا لحاظ کردن متغیرهای نوآوری سطح صنعتی در تحلیل رگرسیون خود، نقش سرریز نوآوری در مدیریت گردش موجودی را بررسی می کنیم. بدین ترتیب درمی یابیم که متغیرهای نوآوری سطح صنعتی مربوط به یک سال ضریب مثبت چشمگیری در توجیه و توضیح گردش موجودی دارند و نشان می دهند که نوآوری در سطح شرکت و سرریز صنعتی هر دو در مدیریت گردش موجودی، نقش های مجزا و در عین حال عظیمی ایفا می کنند. اما سرریزها تاثیر طولانی مدت و ماندگاری ندارند، بدان معنا که برای بهبود بازده عملیاتی به طور پیوسته، شرکت ها باید به جای تقلید از رقبا، بر قابلیت های نوآورانه خود تکیه کنند. شایان توجه است که نتایج ما با تغییر مقیاس های نوآوری و استفاده از مقیاس های دیگر (مثلا patent citation، تعداد اختراعات ثبت شده، یا تعداد citationها به ازای هر عدد)، دسته بندی های صنعتی، آثار صنعتی متغیر با زمان (با استفاده از مدل های تنظیم شده با صنعت) و لحاظ کردن یا نکردن شرکت های غیرنوآور، تغییر نمی کنند. بنابراین، یافته های تجربی ما را نمی توان تنها به دارایی های مشهود، مشخصات شرکت و صنعت یا شرایط مربوط به اقتصاد کلان نسبت داد.
پژوهش ما چهار نقش عظیم در ادبیات مربوط به مدیریت نوآوری ایفا می کند. نخست اینکه براساس دانسته ها، ما نه تنها نخستین افرادی هستیم که نوآوری را به طور تجربی به بازده عملیاتی شرکت ها ربط می دهیم، بلکه در انجام این کار در می یابیم که شرکت هایی با بازده نوآوری بالاتر به گردش موجودی بیشتری دست می یابند. دوم اینکه ما چگونگی تاثیر نوآوری بر گردش موجودی را با استفاده از ضرایب نزولی متغیرهای نوآوری در دوره زمانی سه ساله نشان می دهیم. سوم اینکه با مقایسه شرکت های متمرکز بر نوآوری فرآیند و شرکت های متمرکز بر نوآوری محصول، در می یابیم نوآوری محصول و نوآوری فرآیند نقش هایی مجزا در بازدهی گردش موجودی شرکت دارند. این نتیجه دید جدیدی در اختیار ما قرار می دهد تا دریابیم چرا شرکت ها باید برای دستیابی به بازده گردش موجودی عالی در بلندمدت، منابع خود را برای بهبود فرآیندهایشان اختصاص دهند. چهارم اینکه تاثیر مثبت نوآوری در سطح صنعت را بر گردش موجودی در سطح شرکت نشان می دهیم؛ این امر از ایده سرریز نوآوری پشتیبانی کرده و محتوای ادبیات مربوط به اثرات جانبی تکنولوژی را از دیدگاه مدیریت عملیات افزایش می دهد.