ترجمه فارسی عنوان مقاله
توسعه بدون انرژی؟ ارزیابی سناریوهای آینده مصرف انرژی در کشورهای در حال توسعه
عنوان انگلیسی
Development without energy? Assessing future scenarios of energy consumption in developing countries
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
6356 | 2013 | 15 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Ecological Economics, Volume 90, June 2013, Pages 53–67
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1.مقدمه
2.توسعة انسانی و انرژی
3.انرژی، توسعه و سناریوهای آینده
3.1انرژی و توسعه از منظر یک مدل
4.آستانه های انرژی و نقش زیرساخت
4.1. انرژی مورد نیاز زیرساخت در گذشته
4.1.1. داده
4.1.2. روش تجربی
4.1.3. نتایج
5.الزاماتی برای سیاست گذاری اقلیمی
قدردانی
ترجمه کلمات کلیدی
انرژی - کاهش خطرات گازهای گلخانه ای - ارزیابی جامع - توسعه پایدار
کلمات کلیدی انگلیسی
Energy,GHG mitigation,Integrated assessment,Sustainable development
ترجمه چکیده
ما ارتباط بین توسعة اقتصادی و مصرف انرژ ی را در زمینة کاهش گازهای گلخانه ای بررسی می کنیم. تمرکز عمدة این کار، مقایسة آستانه های تقریبی مصرف انرژی بشکل حداقل انرژی مورد نیاز برای دستیابی به سطوح بالای توسعه با نمود بیرونی تامین انرژی نهایی سرانه، از یک گروه از مدل های ارزیابی یکپارچه (IAMs) است. سناریوهای حاضر پیشنهاد می کنند که کاهش انتشار کربن در کشورهای در حال توسعه نه تنها از طریق کاهش در میزان غلظت گازهای کربن موجود، بلکه با ایجاد یک وقفة اساسی در ارتباط مشاهده شده در طول تاریخ، مابین میزان مصرف انرژی با رشد اقتصادی حاصل می گردد. ما امکان پذیری دستیابی به هر دو مقولة کربن زدایی و تغییرات ساختاری مورد لزوم یا افزایش کارایی را، در مقیاس های زمانی قابل قبول برای کشورهای در حال توسعه، با فرض اینکه کاهش مصرف انرژی اجرا شده در سناریوهای تعدیلی متعدد، بعید است که بدون تهدید اهدف توسعة پایدار به دست آید، شرح خواهیم داد. برای تاکید بر اهمیت نیازهای اساسی انرژی در آینده، نقش زیر ساخت ها، با اشاره به فولاد و سیمان بعنوان نمونه مورد تاکید قرار گرفته است.
ترجمه مقدمه
با انتشار گزارش برنامة توسعة سازمان ملل در سال 1987، بنام «آیندة مشترک ما» (WECD,1987)، انگیزه ای به جامعة جهانی داده شد تا به شکلی یکپارچه چالش های بهم پیوستة تنزل محیط زیست و توسعة پایدار را مورد اشاره قرار دهند. از جهات بسیار، این سیستم انرژی دنیای امروزی است که حلقة ارتباطی این دو مقوله است. از یک طرف، انرژی – گرچه مستقیما در اهداف توسعه ای هزاره گنجانده نشده است – بدون شک برای پیشرفت جامعه بشری ضروری است. از طرف دیگر، تامین انرژی در گذشته شدیدا وابسته به احتراق سوخت های فسیلی و انتشار گازهای گلخانه ای بوده است. از منظر یک کشور در حال توسعه، شناخت روش فقر زدایی و دستیابی به سطوحی از توسعة قابل قبول که از سطح امرار معاش صرف فراتر می رود ضروری است؛ در عین حال ضرورت پرهیز از روش های غیر قابل تحمل توسعه که در گذشته از سوی کشورهای توسعه یافته تجربه شده است، بدیهی است (بانک جهانی،2010). در نظر گرفتن موضوع تعدیل گازهای گلخانه ای در مبحث توسعة پایدار و الزامات تغییر شکل سامانه های انرژی، بر ضرورت نقد و بررسی سناریوهای مختلف تعامل با انتشار گازهای گلخانه ای در آینده دلالت می کند. تا این مرحله، مدل های ارزیابی یکپارچه (IAMs)، بر اساس مفروضاتی در مورد جمعیت، رشد اقتصادی و پیشرفت تکنولوژی، و بر حسب داده هایی از وضعیت جاری و روند گذشته در سیستم انرژی، وضعیت انتشار گازها در آینده را به تصویر می کشند. مدل های ارزیابی یکپارچه، مقایسة بین سناریوهای مرجع که به عنوان روند کسب و کار معمول(BAU) شناخته می شوند را با مواردی که در آنها تعدیل گازهای گلخانه ای در دستور کار قرار دارند (POL)، ممکن می سازند.
در حجم گسترده ای از تحقیقات موجود، هزینه های تعدیل بر حسب میزان تولید ناخالص داخلی یا میزان مصرف قبلی در شرایط مختلف برآورد شده اند (به عنون نمونه کلارک و دیگران، 2009؛ ادنهوفر و دیگران، 2006 و2010؛ لودرر و دیگران، 2012a؛ ویانت و دیگران، 2006). بطورکلی، هزینه های کلان اقتصادی در جهان اول پیشرفته با انعطاف پذیری اقتصادی کاملش، مناسب و محدود برآورد می شوند. این حکم قطعا به مقدار جاه طلبی در آب و هوای مطلوب، تغییرات تکنولوژیک مورد نظر، میزان دسترسی به دانش فنی و زمان آغاز تلاش های جهانی برای کاهش میزان گازهای خروجی وابسته است.
تحلیل های متکی بر مدل های ارزیابی یکپارچه در مرکز گزارش های اخیر IPCC، مثلا درگزارش برآورد چهارم (AR4) (فیشر و دیگران،2007) یا گزارش ویژه از منابع انرژی تجدید پذیر و تعدیل در تغییرات آب و هوایی (SRREN) (فیشدیک و دیگران،2011) قرار داشته و در گزارش برآورد پنجم نیز همچنان نقش مهمی ایفا خواهد نمود (به عنوان مثال کریگلر و دیگران،2012). با توجه به نقش اصلی متون ارزیابی منتشر شدة IPCC، برای مذاکرات سیاست گذاری شرایط آب و هوایی جهانی، ارائه برآوردهای قابل اتکا از هزینه های آتی تعدیل و خط سیر این تحول از جانب مدل های ارزیابی یکپارچه اهمیت می یابد.
هنگام ارزیابی امکانات اجتناب از انتشار گاز کربن در آینده، دو انتخاب در مرکز مقولة جاری پیش رو داریم؛ کاهش غلظت کربن از طریق معرفی تکنولوژی های عاری از کربن مانند تکنولوژی های انرژی تجدید پذیر، انرژی هسته ای یا CCS، و بهبود راندمان انرژی، یا از طریق سطوح بالاتری از بهره وری و یا به وسیلة تغییرات ساختاری.
مطالعات گذشته بشکل انتقادی استحکام طرح های تحلیلی بهبود فرضی کارایی غلظت کربن و انرژی را مورد ارزیابی قرار داده اند. پی الک و دیگران (2008) چنین استدلال می کنند که سناریو های مورد ارزیابی برای AR4 بشکلی ساختاری نقش بهبود راندمان انرژی در آینده را بزرگنمایی کرده و همزمان حرکت کشورهای تازه صنعتی شده نظیر چین و هند را بسمت استفاده از منابع کربنی دست کم می گیرند. در این مقاله نقش مصرف انرژی در سناریو های آینده ارزیابی کرده، خصوصا برنقش اساسی انرژی در فرآیندهای توسعه ای تاکید می کنیم. با ارزیابی نقش انرژی در توسعة انسانی با استفاده از متون موجود آغاز می کنیم. ما این فرضیه را مطرح می کنیم که توسعة اقتصادی به احتمال قوی نیازمند سطح حداقلی از انرژی است.
با طرح این سوال که مصرف انرژی، آنچنان که در IAMs محاسبه شده است، با چگونگی ارتباط انرژی با روند توسعه در گذشته سازگار است . ما بینش حاصل از تحلیل الگوهای تاریخی خود را با تصاویر خروجی حاصل از مدل های ارزیابی یکپارچه(IAMs)، خصوصا مدل ReMIND-R در محدودة هر دو سناریوی تعدیلی BAU و GHG ترکیب می کنیم. ما چگونگی نمایش ارتباط بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی را در این مدل ها، به ویژه برای کشورهای در حال توسعه مورد ارزیابی قرار می دهیم.
برای درک بهتر ماهیت الزامات انرژی در فرآیندهای توسعه، به نقش زیر ساخت ها و نیازمندی های انرژی مربوطه توجه خواهیم کرد. از طریق برون یابی الگوهای تاریخی مرتبط با روابط بین متغیرهای اقتصادی و زیرساخت، قصد داریم تخمین کلی ای از کران پائین نیازهای حداقلی مصرف انرژی در آینده ارائه کنیم.
تحلیل ما، تردید ها در مورد اینکه نقش انرژی در فرآیندهای توسعه بقدر کافی در IAMs در نظر گرفته شده اند را تقویت می کند. مثال هایی را مبنی بر توانایی رویکردهای تکنولوژیکی چندگانه برای دستیابی به یک هدف تعدیل جهانی مشخص مطابق با خروجی یک مدل IAM ارائه خواهیم کرد، اما در با این حال بکارگیری معیارهای پایداری بیشتر، مثلا دسترسی به انرژی، استحکام درونی این رویکردهای تعدیلی را مورد شبهه قرار می دهند. این نتایج می توانند به عنوان نقطة شروعی برای بحث در مورد مطلوب بودن برخی از این رویکردها، بویژه برای کشورهای در حال توسعه قلمداد شوند. بنابر این ما با بحث در مورد دلالت و کاربرد نتایجی که بدست آورده ایم بر نمونه های مدل سازی آینده و همچنین سیاست های آب و هوایی، و با طرح اینکه اهداف مضاعف برای توسعة پایدار، نظیر دسترسی به انرژی، کاملا به توسعة اقتصادی وابسته بوده و لذا باید در تحلیل رویکردهای دگرگونی سیستم انرژی در نظر گرفته شوند، بحث را به پایان می بریم.