دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 51853
ترجمه فارسی عنوان مقاله

آیا حاکمیت شرکتی بر ریسک‌پذیری شرکت تأثیر می‌گذارد؟ شواهدی از خدمات سهامداران نهادی (ISS)

عنوان انگلیسی
Does corporate governance influence corporate risk-taking? Evidence from the Institutional Shareholders Services (ISS)
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
51853 2015 8 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Finance Research Letters, Volume 13, May 2015, Pages 105–112

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1. مقدمه 

2. تشکیل نمونه و توصیف داده‌ها

جدول1. آمار توصیفی

3. نتایج

جدول 2. تحلیل رگرسیون تأثیر حاکمیت شرکتی بر گستره ریسک‌پذیری

جدول 3. تحلیل حداقل مربعات دو مرحله‌ای (2SLS) تأثیر حاکمیت شرکتی بر ریسک‌پذیری

جدول 4. اثر دسته‌های حاکمیت بر ریسک غیرمتعارف

4. نتیجه‌گیری
ترجمه کلمات کلیدی
حاکمیت شرکتی؛ ریسک پذیری؛ خدمات سهامداران نهادی؛ تئوری نمایندگی
کلمات کلیدی انگلیسی
G32; G34; G30; G39Corporate governance; Risk-taking; ISS; Institutional shareholder services; Agency theory
ترجمه چکیده
ما شواهدی درباره اثر حاکمیت شرکتی بر گسترده ریسک‌پذیری شرکت ارائه می‌کند. معیارهای حاکمیت ما که توسط خدمات سهامداران نهادی (ISS) ارائه شده است از جامع‌ترین معیارها در ادبیات هستند. نتایج ما نشان می‌دهند که بنگاه‌های دارای حاکمیت مؤثرتر، استراتژی‌های شرکتی دارند که به‌طور چشمگیری کمتر ریسکی است. مدیران به خواست خود تمایل دارند تا ریسک بیشتری را اتخاذ کنند. بااین‌حال، حاکمیت مؤثر میزان ریسک‌پذیری را به‌شدت کاهش می‌دهد. با استفاده از تصویب لایحه ساربنز اکسلی در سال 2002 به عنوان یک شوک بیرونی که کیفیت حاکمیت را بهبود می‌بخشد، ما نشان می‌دهیم که تأثیر حاکمیت شرکتی بر ریسک‌پذیری، احتمالاً علّی است.
ترجمه مقدمه
جدیدترین بحران مالی، پیامد اتخاذ ریسک بیش از حد مدیران اجرایی شرکتی بود. برای پیشگیری از بحران‌های بیشتر، ضروری است که ما عواملی را که بر ریسک‌پذیری شرکتی تأثیر می‌گذارند درک کنیم. ادبیات پژوهشی پر از مطالعاتی است که اثرات حاکمیت شرکتی را بر نتایج شرکتی بحرانی بررسی می‌کنند، مانند ارزش بنگاه، ساختار سرمایه، سیاست سود سهام و غیره. با استفاده از معیارهای حاکمیت ارائه شده توسط خدمات سهامداران نهادی (ISS)، ما بررسی می‌کنیم که چگونه حاکمیت شرکتی بر گسترده ریسک‌پذیری شرکتی تأثیر می‌گذارد. ما در زمینه مهمی از ادبیات مشارکت می‌کنیم که به دنبال ارزیابی چگونگی تأثیرگذاری جنبه‌های مختلف حاکمیت شرکتی بر ریسک‌پذیری است برای مثال، تعدادی از مطالعات بررسی می‌کنند که چگونه پاداش مدیر اجرایی ، یک عنصر اصلی در ساختار حاکمیت شرکت بر ریسک‌پذیری تأثیر می‌گذارد (Guay, 1999; Coles et al., 2006; Low, 2009; Dong et al.,2010; Armstrong and Vashishtha, 2012; Hayes et al., 2012; Gomley et al., 2013). ورای پاداش مدیر اجرایی، Kim و Lu (2011) اثرات تعدیل‌کننده حاکمیت خارجی را بر مالکیت مدیر اجرایی ارشد (CEO) و ریسک‌پذیری شرکتی بررسی کردند. Bergeron و همکاران (2010) و Cohen و همکاران (2013) اثرات لایحه ساربنز اکسلی (SOX) را بر ریسک‌پذیری شرکتی ارزیابی می‌کنند. مطالعه ما ادبیات وسیعی را در این زمینه با استفاده از یکی از جامع‌ترین معیارهای حاکمیتی که تا به حال برای بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر ریسک‌پذیری ایجاد شده است به ادبیات می‌افزاید. مطالعات قبلی به مکانیسم‌های حاکمیت ویژه مانند پاداش مدیر اجرایی یا مالکیت CEO می‌نگرد در حالی که مطالعه ما تلاش دارد تا اثرات کلی حاکمیت را مطرح کند. استفاده از معیارهای حاکمیت جامع ضروری است چرا که مکانیسم‌های حاکمیت با یکدیگر تعامل دارند (Agrawal and Knoeber, 1996). ما دو فرضیه مخالف را پیش می‌بریم. اول، بر خلاف سهامداران معمولی که سبدهای (پورتفولیو) متنوعی دارند، مدیران سرمایه انسانی دارند و هم‌چنین بخش چشمگیری از ثروتشان در بنگاه است و لذا در معرض ریسک غیر سیستمی (بنگاه محور) بیشتری قرار دارند (Fama, 1980; Amihud and Lev, 1981). این تنوع کمتر، مدیر را به توسعه میزان بالاتری از ریسک گریزی سوق می‌دهد و منجر به استراتژی‌های شرکتی که کمتر ریسکی هستند می‌شود. حاکمیت شرکتی ضعیف‌تر، محدودیت‌های کمتری برای مدیران ایجاد می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در فرمول‌بندی سیاست‌های شرکتی که بازتاب‌دهنده ریسک گریزی خاص آن‌ها است، فضای بیشتری داشته باشند. در نتیجه، این فرضیه استدلال می‌کند که حاکمیت شرکتی ضعیف‌تر مرتبط با ریسک‌پذیری کمتر است. ما به این فرضیه به عنوان دیدگاه اجتناب از ریسک اشاره می‌کنیم. در مقابل، فرضیه مخالف پیش‌بینی می‌کند که حاکمیت ضعیف‌تر مرتبط با ریسک‌پذیری بیشتر است. حداقل دو دلیل وجود دارد که چرا این گونه است. اول، اکثر قراردادهای پاداش مدیر اجرایی، پاداش مدیریتی را مشروط به عملکرد بنگاه می‌سازد. ماهیت این قراردادهای پاداشی احتمالاً مدیران را به اتخاذ ریسک بیشتر ترغیب می‌کند و انتظار دارند که پاداش بیشتری به دست آورند. آخرین بحران مالی، نمونه‌ای از موقعیتی است که در آن مدیران اجرایی ترغیب شدند تا ریسک بسیار بیشتری اتخاذ کنند. انتظار می‌رود که حاکمیت مؤثر قوی، از سهامداران در برابر ریسک‌پذیری غیر ضروری محافظت کند. در مقابل، حاکمیت ضعیف‌تر احتمالاً مدیران را از اتخاذ ریسک بسیار ریسک باز می‌دارد. این اولین دلیل برای این است که چرا حاکمیت قوی‌تر مرتبط با ریسک‌پذیری کمتر است. دوم، مدیران هنگامی‌که حاکمیت کمتر محدودکننده است (حاکمیت ضعیف‌تر) در فرمول‌بندی سیاست‌های شرکتی از آزادی بیشتری بهره می‌برند. با آزادی بیشتر، مدیران کمتر احتمال دارد تا مجبور به سازش با سهامداران باشند و لذا منجر به تصمیمات کمتر متعادل می‌شود، یعنی تصمیماتی که یا واقعاً خوب هستند یا واقعاً بد. چنین تصمیمات حادی منجر به تغییرپذیری بیشتر در عملکرد بنگاه می‌شود که نشان دهنده ریسک بالاتر است (Adams et al., 2005). ما به این فرضیه، فرضیه ریسک طلب می گوییم که پیش‌بینی می‌کند حاکمیت قوی‌تر منجر به ریسک‌پذیری کمتر می‌شود. معیارهای حاکمیت ما که توسط خدمات سهامداران نهادی ارائه شده است هشت بعد حاکمیت شرکتی را پوشش می‌دهد که متشکل از مجموعاً شصت و دو عامل حاکمیت است. شواهد تجربی ما نشان می‌دهند که بنگاه‌هایی با حاکمیت قوی‌تر ریسک‌پذیر بسیار کمتری نشان می‌دهند و لذا از فرضیه ریسک طلبی پشتیبانی می‌کنند. این امر چه ما ریسک‌پذیری را با استفاده از ریسک کلی اندازه‌گیری کنیم یا با استفاده از ریسک غیرمتعارف صحیح است. بین کیفیت حاکمیت و گستره ریسک‌پذیری رابطه‌ای معکوس وجود دارد. بنگاه‌هایی با حاکمیت سخت‌گیرانه‌تر، استراتژی‌های شرکتی دارند که به‌طور چشمگیری کمتر ریسکی است. تحلیل بیشتر بر اساس یک تحلیل حداقل مربعات دو مرحله‌ای (2SLS)، نتیجه‌گیری ما را تأیید می‌کند. تحلیل 2SLS ما از تصویب لایحه ساربنز اکسلی 2002 به عنوان یک شوک بیرونی استفاده می‌کند. به دلیل این‌که این قانون از خارج از بنگاه تحمیل شده بود، تأثیر آن بر بنگاه‌ها احتمالاً بیرونی است و لذا احتمال درون‌زایی را کمتر می‌کند. با داشتن نتایج 2SLS، حاکمیت مؤثرتر نه‌تنها با ریسک‌پذیری کمتر مرتبط است بلکه ظاهراً سبب وقوع آن می‌شود. ما یک تحلیل تطبیق نمره تمایل اجرا کردیم که در آن یک درمان و یک گروه‌درمانی ایجاد می‌کنیم و دریافتیم که حاکمیت قوی‌تر منجر به ریسک‌پذیری کمتر می‌شود. نتایج دیگر نیز نشان می‌دهند که مکانیسم‌های مختلف حاکمیت اثرات یکسانی بر ریسک‌پذیری ندارند. برای مثال، مکانیسم‌های حاکمیت مرتبط با هیئت‌مدیره، با مالکیت و با پاداش، اثرات بزرگی بر ریسک‌پذیری نسبت به دیگر دسته‌های حاکمیت دارند. سهامداران و فعالان سهامداری باید هنگام پشتیبانی یا مخالفت با مکانیسم‌های حاکمیت خاص احتیاط کنند چرا که اثرات ناهمگونی بر نتایج بنگاه مانند گستره ریسک‌پذیری، دارند.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  آیا حاکمیت شرکتی بر ریسک‌پذیری شرکت تأثیر می‌گذارد؟ شواهدی از خدمات سهامداران نهادی  (ISS)

چکیده انگلیسی

We provide evidence on the effect of corporate governance on the extent of corporate risk-taking. Provided by the Institutional Shareholder Services (ISS), our governance metrics are among the most comprehensive in the literature. Our results show that firms with more effective governance exhibit corporate strategies that are significantly less risky. Left to their own devices, managers tend to take excessive risk. Effective governance, however, reduces the degree of risk-taking significantly. Exploiting the passage of the Sarbanes–Oxley Act of 2002 as an exogenous shock that improves governance quality, we show that the effect of corporate governance on risk-taking is likely causal.