دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 3231
ترجمه فارسی عنوان مقاله

اقتصاد سیاسی حاکمیت شرکتی در کشورهای در حال توسعه: مورد بنگلادش

عنوان انگلیسی
The political economy of corporate governance in developing economies: The case of Bangladesh
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
3231 2011 14 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Research in International Business and Finance, Volume 25, Issue 2, June 2011, Pages 169–182

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلید واژه ها

1-مقدمه

2-چارچوب و فرضیه

شکل. 1. چارچوب مفهومی اقتصاد سیاسی حاکمیت شرکتی.

2-1- فرضیه و مدل مشخصات

3- داده ها و یافته های تجربی

3-1-  آمار خلاصه و تجزیه و تحلیل تک متغیره

جدول 1 - توزیع بخش عاقلانه از متوسط سهامداری

جدول 2 - میانگین اندازه هیئت مدیره (تعداد) و ترکیب دسته مدیر متفاوت به عنوان یک نسبت از اعضای هیئت مدیره کل (٪).

جدول 3 - نسبت شرکت های نمونه با دسته های مختلف مدیر، دوگانگی MD و نمایندگی خانواده است.

جدول 4 - ماتریس همبستگی برای اداره امور شرکت ها و متغیرهای شرکت خاص.

3-2- نتایج رگرسیون

جدول 5 - نتایج رگرسیون OLS از متغیرهای سیاست اتاق هیئت مدیره علیه مالکیت و سایر متغیرهای کنترل.

4- تجزیه و تحلیل و تفسیر نتایج

4-1- نقش سهامداران کنترل در سیاست کنترل شرکت های بزرگ

جدول 6 - نتایج رگرسیون OLS شاخص حاکمیت شرکتی (CGI) در برابر متغیرهای اقتصاد سیاسی در سطح شرکت.

4-2- تمرکز مالکیت، سیاست هیأت مدیره و کیفیت حاکمیت شرکتی

4-3- سیاست گروه های مورد علاقه و حاکمیت شرکتی

5-نتیجه گیری ها
ترجمه کلمات کلیدی
- حاکمیت شرکت - اقتصاد سیاسی - منافع سیاست های گروه - آسیا - بنگلادش
کلمات کلیدی انگلیسی
ترجمه چکیده
در این مقاله به بررسی تاثیر سهام متمرکز، سیاست های هیأت مدیره و صاحبان شرکت در کیفیت حاکمیت شرکتی در شرکت های ذکر شده می پردازد. این نشان می دهد که کنترل اعمال نفوذ سهامداران در سیاست های هیئت مدیره از طریق تراز بندی هیئت مدیره و مدیریت اجرایی امکان پذیر می شود. شواهد نشان می دهد که مالکیت متمرکز، هیئت مدیره و مدیریت تراز بندی شده، و ارتباطات سیاسی کنترل کننده سهامداران، به صورت معکوس با کیفیت حاکمیت شرکتی در یک شرکت در ارتباط است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که سیاست های گروه صاحبان شرکت که بر ترجیحات سیاسی و سیاست های کنترل شرکت های بزرگ تاثیر می گذارند،‌ سهم قابل توجهی بر جریان حاکمیت شرکتی در کشورهای در حال توسعه دارند.
ترجمه مقدمه
موضوع حاکمیت شرکتی به طور گسترده ای به عنوان یک چالش عمده در دستیابی پایدار به توسعه بخش مالی و رشد اقتصادی در اقتصادهای در حال توسعه (Nenova، 2004، Oman و Blume، 2005، Iskander و Chamloe، 2000) شناخته شده است. اهمیت حاکمیت شرکتی بهتر در شرکت های بخش دولتی و خصوصی به عنوان یکی از مهم ترین اجزای اصلاحات نظارتی در این کشورها بوده است. این مقاله برای ایجاد پیوند بین کنترل گروه سهامداران، سیاستمداران دنبال کننده اجاره، بوروکرات ها و ارتباط آنها با ماهیت و زمان بندی اصلاحات در حاکمیت شرکتی برقرار کند. به طور خاص، بررسی نشان می دهد که مالکیت متمرکز، سیاست هیأت مدیره و سیاست های گسترده تر گروه های ذینفع بر کیفیت کلی حاکمیت یک شرکت تاثیرگذار هستند. با توجه به اطلاعات ما، به نظر نمی رسد ادبیات موجود این موضوع حیاتی را بیان ننموده است. این مقاله همچنین بر نقش مالکیت متمرکز در سیاست های هیئت مدیره در شرکت های ذکر شده تاکید می کند. هدف این مطالعه کمک به توسعه نظری در اقتصاد سیاسی حاکمیت شرکتی از منظر اقتصادی در حال توسعه، مانند بنگلادش می باشد. بنگلادش یک مورد جالب برای این مطالعه بوده، چراکه سهامداران و یا کارآفرینان کنترل کننده تمایل دارند که تاثیر قابل توجهی در روند سیاسی و سیاست های کنترل شرکت در سیاست این کشور داشته باشند. این مطالعه احتمالا پیامدهای سیاسی مهمی برای شرکای توسعه مانند بانک جهانی داشته باشد، که پشتیبان نسخه غربی از اصلاحات حاکمیت شرکتی بدون توجه به سیاست های گروه های ذینفع درگیر با سهامداران قدرتمند یک اقتصاد در حال توسعه می باشد. نتایج مطالعه نشان می دهند که سهام متمرکز، مدیریت و هیئت مدیره تراز بندی شده و ارتباطات سیاسی سهامداران کنترل کننده تمایل به داشتن ارتباطی معکوس با کیفیت حاکمیت شرکتی در یک شرکت دارد. مطالعات اخیر از اقتصاد سیاسی حاکمیت شرکتی سنت به خوبی تثبیت شده و قانون اقتصاد بر اساس منشا قانونی و کیفیت قوانین شرکت های بزرگ (QCL) به چالش کشیده اند، و ارائه کرده اند که مدل اقتصاد سیاسی به توضیح تغییرات در سطح کشور در حفاظت از سرمایه گذاران. در پاسخ به منافع اقتصادی ذینفعان مختلف، روند سیاسی ایجاد تغییرات و یا قوانین، و در نتیجه به عنوان یک لینک بین قواعد حقوقی و نتایج اقتصادی (پاگانو و وولفین، 2005؛ Bebchuk و نیومن، 2005) عمل می کند. این بخش از مقاله بر یک بررسی از دو مدل اقتصاد سیاسی اخیر حاکمیت شرکتی، یعنی، مدل های رای گیری و مدل سیاست گروه های علاقه است. سابق با توجه به روند رأی گیری به عنوان تعیین نخست از حفاظت از سرمایه گذار، در حالی که دومی قرار می دهد رو به جلو مفهوم قدرت و نفوذ گروه های ذینفع قدرتمند در شکل دادن به قوانین شرکت های بزرگ از حفاظت از سرمایه گذار و شفافیت. پاگانو و وولفین (2005) پیشنهاد یک مدل اقتصاد سیاسی حاکمیت شرکتی بر اساس داده های متقابل کشور در تعیین سیاسی سرمایه گذار و حفاظت از اشتغال. این مدل فرض که از روند سیاسی تعیین انگیزه و همچنین زمان تغییر در قانون شرکت های بزرگ رسمی رفتار رای دهندگان. روند رای گیری نقش بسیار مهمی در جمع آوری تنظیمات متضاد از رای دهندگان و یا عوامل اقتصاد ایفا می کند، به عنوان مثال به حداکثر رساندن منافع شخصی برای کارآفرینان، ارائه حفاظت از سرمایه گذار قوی برای سهامداران اقلیت، و ارائه محافظت در برابر اخراج کارگران. نشان داده شده است که اولویت های سیاسی از کارآفرینان و کارگران تمایل به تحت تاثیر احزاب سیاسی در یک سیستم رای گیری متناسب (به عنوان مثال کشورهای اروپایی قاره و ژاپن، که در آن برنده شدن در یک اکثریت آرا بسیار مهم است) برای طراحی یک دستور کار سیاست است که تولید سهامداران ضعیف حفاظت و حفاظت از اشتغال قوی. در مقابل، نتایج سیاسی از کشورهای آنگلوساکسون (که سیستم های سیاسی تمایل به اکثریت، یعنی پیروزی در اکثریت مناطق پیروزی تضمین می کند) تمایل به تولید حمایت قوی و سهامداران حفاظت از اشتغال ضعیف است. محققان دیگر، سیاست به عنوان یک تعیین کننده مهمی حاکمیت شرکتی توجه، و به نفع مدل رای گیری، که در آن اکثریت سیاسی تعیین حاکمیت شرکتی و همچنین مقررات مالی و کار در یک جامعه دموکراتیک (ROE، 2003). شایان ذکر است که همگرایی منافع بین کارآفرینان (یا مدیران) و کارکنان می توانند نه تنها در عرصه کلان سیاسی (پاگانو و وولفین، 2005) را، بلکه در سطح شرکت، که در آن مدیریت با استفاده از اشتغال سخاوتمندانه قرارداد (به عنوان مثال قرارداد کار طولانی مدت، دستمزد بالا، نظارت LAX) به نفع کارمندان، در هزینه از سهامداران غیر کنترل (پاگانو و وولفین، 2005b) که. Gourevitch (2003) (2003) نسخه کوچک از economymodel سیاسی گسترش با تجزیه و تحلیل ترجیحات جایگزین گروه های ذینفع با مراجعه به بخش کلاس و یا بر اساس سمت چپ در مقابل راست، و ائتلاف مبتنی بر بخش یا میان طبقاتی. Bebchuk و نیمان (2005) پیشنهاد یک مدل شبیه به تجزیه و تحلیل چگونگی فعل و انفعال سیاسی سه گروه های ذینفع مختلف (به عنوان مثال خودی شرکت ها، سهامداران نهادی، و کارآفرینان) بر سطح حفاظت از سرمایه گذار و یا منافع شخصی از کنترل است. در این مدل، هر سه گروه بهره برای نفوذ سیاستمداران، که به طور کلی تعیین سطح حفاظت از سرمایه گذار به رقابت بپردازند. عوامل متعددی به نظر می رسد برای نفوذ در تعادل حفاظت از سرمایه گذار، از جمله توانایی شرکت های بزرگ از خودی به استفاده از دارایی های شرکت که کنترل برای نفوذ سیاستمداران، اختلاف منافع بین سرمایه گذاران نهادی و سهامداران خارج، و درک سیاستمداران از رفاه اجتماعی است. از آنجا که حفاظت از سرمایه گذار LAX کمک می کند تا خودی لذت بردن از مزایای خصوصی از کنترل، منابع صرف شده توسط شرکت تمایل به بیش از ارزش مزایای اضافی خصوصی. این مدل همچنین فرض می شود که عدم فعالیت سرمایه گذاران نهادی در لابی، همراه با خروج از سرمایه گذاران خارج پراکنده و ناآگاهانه از سیاست گروه های ذینفع، منجر به اعوجاج بیشتر از حفاظت سرمایه گذار. Busch و Muthoo (2003) استدلال می کنند که قدرت چانه زنی از عوامل قدرتمند می تواند یک عارضه جانبی قابل توجهی در توسعه سیاسی و همچنین نهادهای اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. را Rosser (1999) اقتصاد سیاسی را مورد بحث (یعنی مسائل مربوط به قدرت و منفعت) سیستم های حسابداری، که در آن اصلاحات حسابداری در کشورهای در حال توسعه به عنوان نتیجه یک میراث استعماری در نظر گرفته و به جای انتخاب عقلانی توسط سیاست عاقلانه سلطه استعمار نو ادامه سازندگان. استدلال شده است که بخش غالب، سیاسی بوروکرات از کشور در حال توسعه، با دسترسی و اقتدار را برای تخصیص منابع، مخالف یا کاهش یابد اقدامات اصلاحی حسابداری به دلیل ترس خود را که افزایش شفافیت و پاسخگویی می تواند فرصت های رانت جویی خود را محدود از شرکت های دولتی و همچنین از شرکت های خصوصی که با آنها متصل هستند. روند اصلاحات در کشورهای در حال توسعه نیز توسط ناکارآمدی و فساد در قوه قضاییه مهار، همراه با قدرت سیاسی بوروکرات ها و شرکت های برای کنترل نتیجه قضایی، و روش های حسابرسی ناقص است. فونگ و همکاران (2002) نیز استدلال می کنند که اصلاحات با منافع متضاد از سیاستمداران قدرتمند (به عنوان مثال شهرت، بازارهای یا نفوذ سیاسی) و دیگر values.1 اجتماعی کوچک و سیگل محدود (2009، ص. 790) به درستی مشاهده می شود که برای بی ثبات سیاست برای حفاظت از سرمایه گذاران، آن را مجبور به محافظت از عناصر بیشتر مورد علاقه در جامعه. بخش بعدی این مقاله یک چارچوب اقتصاد سیاسی حاکمیت شرکتی در زمینه یک کشور در حال توسعه مانند بنگلادش، پس از بحث در مورد مسائل پژوهش مناسب و مدل های تجربی ایجاد می شود. این است که با بحث در مورد داده ها و یافته های تجربی، یک بخش که مورد بحث نتایج و نتیجه گیری است.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  اقتصاد سیاسی حاکمیت شرکتی در کشورهای در حال توسعه: مورد بنگلادش

چکیده انگلیسی

The paper investigates the influence of concentrated shareholding, boardroom politics and interest group politics in the quality of corporate governance in listed firms. It finds that the controlling shareholders exert influence in boardroom politics through family-aligned board and executive management. The evidence shows that concentrated ownership, family-aligned board and management, and political connection(s) of the controlling shareholder(s) tend to be inversely associated with the quality of corporate governance in a firm. The findings of the study suggest that the broad-based interest group politics which influence both political preference and corporate control politics contribute significantly to the current state of corporate governance in developing economies.