ترجمه فارسی عنوان مقاله
کاریزما و تغییر سازمانی : مطالعه ای چند سطحی بر روی کاریزمای ادراک شده، تعهد به تغییر و عملکرد تیمی
عنوان انگلیسی
Charisma and organizational change: A multilevel study of perceived charisma, commitment to change, and team performance
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
3368 | 2013 | 12 صفحه PDF |
منبع
![الزویر - ساینس دایرکت دانلود مقاله ساینس دایرکت - الزویر](https://isiarticles.com/bundles/Article/front/images/Elsevier-Logo.png)
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : The Leadership Quarterly, Volume 24, Issue 2, April 2013, Pages 378–389
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
1. مقدمه
2. مبانی نظری
3. روش ها
4. نتایج
5. بحث
1. مقدمه
2. مبانی نظری
3. روش ها
4. نتایج
5. بحث
ترجمه کلمات کلیدی
کاریزمای ادراک شده - تعهد به تغییر - عملکرد تیم - وساطت چندسطحی -
ارتباط از پایین به بالا
کلمات کلیدی انگلیسی
Perceived charisma,
Commitment to change,
Team performance,
Multilevel mediation,
Bottom-up relationship
ترجمه چکیده
چه عاملی باعث می شود تا افراد رهبر خود را کاریزماتیک بدانند و رهبران تیم چگونه نتایج عملکرد را از پیروان خود به دست می آورند؟ ما رهبران را در دوران تغییر سازمانی بررسی می کنیم و به جستجوی مکانیزم هایی می پردازیم که رفتارهای مشوقِ تغییر در رهبران را با عملکرد تیمی مرتبط می سازد. در یک مدل تعدیلی چندسطحی نشان می دهیم که رابطه غیر مستقیم بین رفتارهای مشوقِ تغییر و عملکرد تیمی به ترتیب از طریق ادراک پیروان از کاریزمای رهبر و تعهد پیروان به تغییر منتقل می شود. مطالعه ای بر روی 33 رهبر و 143 پیرو با استفاده ازمدل یابی چندسطحی معادلات ساختاری برای تحلیل روابط بالا به پایین بین رهبران و پیروان و روابط پایین به بالا بین پیروان و نتایج تیمی این مدل را به لحاظ تجربی تأیید می کند. نتایج نشان می دهد که وقتی رهبران تیم به رفتارهای مشوقِ تغییر دست می زنند به عنوان رهبران کاریزماتیک شناخته می شوند. این رفتارها عملکرد تیمی را از طریق کاریزمای ادراک شده از سوی پیروان مختلف و تعهد آن ها به تغییر تسهیل می کنند.
ترجمه مقدمه
وقتی ماکس وبر (1947) درباره رهبران کاریزماتیک صحبت کرد مردان و زنانی با قدرت های استثنایی و تقریباً نمادین را به تصویر کشید که پیروان را وادار می کنند تا به شدت از آن ها پشتیبانی کنند. همچنین پژوهشگران کنونی رهبران کاریزماتیک را تافته ای جدابافته از افراد عادی (کانگر و کانونگو، 1988) و دارای توانایی افزایش سطح عملکرد کارکنان و تیم در سازمان ها می دانند (دی گروت، کیکر و کراس، 2000). هرچند پژوهشگراندر طول نیم قرن گذشته مجموعه گسترده ای از مطالعات را درباره رهبری کاریزماتیک انجام داده اند (برای مرور، اثر والتر و بروک، 2009 را مشاهده کنید) اما چند سوال مهم بی پاسخ مانده است.
یکی از این سوالات این است چه عاملی باعث می شود تا پیروان رهبران خود را کاریزماتیک بدانند؟ وبر (1947؛ همچنین بایر، 1999؛ هاوس، 1999 را مشاهده کنید) معتقد بود که دوران بحران و تغییرات تا حدی به این برداشت ها کمک می کند. سایر پژوهشگران نشان می دهند که جاذبه کاریزما ناشی از رفتارهای خاص رهبر است (کانگر و کانونگو، 1988) یا این که ناظران آن صفات را به رهبران نسبت می دهند (گالوین، بالکوندی و والدمن، 2010؛ هاول و شامیر، 2005). با این حال، پژوهش های اندکی دیدگاه های مربوط به علت شناسی کاریزما را ترکیب کرده اند (والتر و بروک، 2009). ما این دیدگاه های متفاوت را ترکیب می کنیم و رفتارهای خاص رهبر را در دوران تغییر و رابطه میان سطحی آن ها با ادراک پیروان مختلف از کاریزمای رهبر (یعنی رابطه بالا به پایین) بررسی می کنیم.
با توجه به این که مطالعات مختلف دریافته اند که کاریزما باعث افزایش تلاش جمعی و بهبود عملکرد تیمی می شود (دی گروت و همکاران، 2000؛ وو، تسوی و کینیکی، 2010) سوال دیگری که مطرح می شود این است که این رابطه چگونه شکل می گیرد؟ به طور خاص، ما به درک ظریف تری از نحوه تأثیرگذاری کاریزمای ادراک شده بر تک تک پیروان و سپس هدایت آن ها در جهت دستیابی جمعی به سطوح بالاتر عملکرد تیمی نیاز داریم. به عبارت دیگر، منشأ فردی عملکرد تیمی (یعنی روابط پایین به بالا) به خوبی درک نشده است (رجوع شود به کوزلوفسکی و کلاین، 2000).
ما در این مقاله به بررسی نظری و تجربی این دو سوال در یک مدل چندسطحی ترکیبی از کاریزما می پردازیم. مدلی که در شکل 1 ترسیم شده است نشان می دهد که پیروان مختلف در دوران تغییر سازمانی، رهبران مشوقِ تغییر را کاریزماتیک تر می دانند. در نتیجه، تک تک پیروان خود را به تغییر اساسی متعهد می دانند و این امر به نوبه خود باعث افزایش عملکرد جمعی تیم می شود. تعهد به تغییر به معنای «طرز فکری است که فرد را به راهکار لازم برای پیاده سازی موفق اقدام در جهت تغییر مقیّد می سازد» (هرسکویچ و میر، 2002، ص 475). این مدل را به صورت میدانی در شرکتی مورد آزمون قرار دادیم که در حال انجام تغییر بود. 33 رهبر تیم و 142 عضو زیردست تیم ارزیابی شدند و رفتار رهبران تیم، ادراک اعضای تیم از کاریزمای رهبران تیم، تعهد فردی اعضای تیم به تغییر و عملکرد جمعی تیم در طول تغییر در نظر گرفته شد.
مدل ما به طور خاص به ادراک از کاریزما اشاره دارد. کاریزما را به عنوان یک متغیر این گونه تعریف می کنیم: «تأثیر نمادین رهبر که مبتنی بر ریشه های احساسی و ایدئولوژیکی است» (آنتوناکیس، فنلی و لیچتی، 2011، ص 376). این تعریف بدین معنا است که قدرت رهبر بر اساس احساسات و ایدئولوژی است نه بر اساس تأثیر خبرگان یا پاداش که در سبک های رهبری وظیفه گرا یا تعاملی بر آن تأکید می شود (آنتوناکیس و هاوس، 2002؛ آنتوناکیس و همکاران، 2011). تاکتیک های مشخص ارتباطات کلامی و غیر کلامی (مثل استعاره، حکایات و حرکات بدن) معمولاً به عنوان ابزارهایی شناخته می شوند که رهبران می توانند برای برانگیختن احساسات پیروان، تأثیرگذاری بر آن ها و آغاز اقدامی جمعی در مورد یک چشم انداز از آن ها استفاده کنند (آنتوناکیس و همکاران، 2011؛ دن هارتوگ و وربورگ، 1997؛ شامیر، هاوس و آرتور، 1993). پیروان از طریق برداشت خود (درباره این که آیا رهبر طوری عمل می کند که کاریزماتیک یا غیر کاریزماتیک به نظر برسد) کاریزمای رهبر را تأیید می کنند (آنتوناکیس و همکاران، 2011؛ کانگر، 1999؛ کایس، 2002). در واقع، کانگر و کانونگو (1987، 1988) بر ادراک پیروان به عنوان عامل تعیین کننده نهایی در نفوذ رهبر تأکید می کنند، موضعی که در منابع مربوط به رهبری کاریزماتیک تکرار شده است (برای مثال، آنتوناکیس و همکاران، 2011؛ گالوین و همکاران، 2010؛ هاول و شامیر، 2005). بنابراین پیامدهای رهبری کاریزماتیک به میزان نسبت دادن کاریزما از سوی پیروان به رهبر بستگی دارد (آنتوناکیس، 2012؛ کانگر و کانونگو، 1987، 1988؛ هاوس، 1999؛ شامیر، 1999؛ یوکل، 1999). به همین دلیل، پژوهش ها نشان می دهند که کاریزمای ادراک شده با نتایج مطلوب نظیر همکاری میان پیروان (دی کرمر و فن کنیپنبرگ، 2002)، رفتارهای سودمند (دن هارتوگ، دی هوگ و کیگان، 2007)، نفوذ رهبر (یورگس، ویس و استریکلند، 1999) و قیمت سهام شرکت (توسی، میسانگی، فنلی، والدمن و یامارینو، 2004) ارتباط دارد. بنابراین ما در این مطالعه به جای رفتار رهبر کاریزماتیک بر روی ادراک پیروان از کاریزما تمرکز می کنیم.
مطالعه ما از سه طریق به منابع رهبری کمک می کند. اول این که ما علت شناسی کاریزمای ادراک شده را ارائه می کنیم و رفتارهای رهبر را شناسایی می کنیم که در دوران تغییر با ادراک پیروان از کاریزمای رهبران ارتباط دارد. دوم این که نشان می دهیم رفتارهای خاص رهبر تیم باعث ایجاد منافع تیمی از طریق یک مکانیزم فردی می شود که شامل ادراک پیروان مختلف از کاریزما و تعهد به تغییر است. مطالعه ما جزء اولین مطالعاتی است که به مدلسازی و آزمون مکانیزم های چندسطحی کاریزما در تیم ها می پردازد (شکل 1) و به طور خاص رابطه بالا به پایین بین رهبران و پیروان مختلف و رابطه پایین به بالای بین پیروان مختلف و تیم خود را بررسی می کند. فرایندهای پایین به بالا به پدیده ای سازمانی اشاره دارد که مبنای نظری آن سطوح پایین تر و ویژگی های نوظهور در سطوح بالاتر است (کوزلوفسکی و کلاین، 2000). سوم این که مدل چندسطحی ما به «فعل و انفعال پویای بین افراد درون یک تیم و کل تیم کمک می کند» (چن، کرکمن، کانفر، آلن و روزن، 2007، ص 331). مدل ما جزء اولین مدل هایی است که روابط بالا به پایین و پایین به بالا را مورد توجه قرار می دهد و در نتیجه حوزه های خرد و کلان را به هم متصل می کند- موضوعی که شاید یکی از بزرگ ترین چالش های آتی در پژوهش های مدیریت باشد (آگینیس، بوید، پیرس و شورت، 2011؛ متیو و چن، 2011).