ترجمه فارسی عنوان مقاله
تاثیرگذاری طوفان فکری بر درک مطلب و توانایی اندیشه انتقادی فراگیران EFL
عنوان انگلیسی
The Impact of Brainstorming on Reading Comprehension and Critical Thinking Ability of EFL Learners ☆
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
39944 | 2014 | 9 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Procedia - Social and Behavioral Sciences, Volume 98, 6 May 2014, Pages 513–521
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
۱- مقدمه
2. روش
1.2. شرکتکنندگان
2.2. ابزارها
جدول 1. زیرآزمونهای CTA در راستای شرح متناظر
3.2. روش کار
3. نتایج
جدول 2. مقایسه بین نمرههای پیشآزمون درک مطلب دو گروه
جدول 3. مقایسه بین نمرات پیشآزمون CT دو گروه
2.3. نتایج پس آزمون
جدول 4. مقایسه بین نمرههای CT پس از آزمون دو گروه.
جدول 5. مقایسه بین نمرههای پس از آزمون درک مطلب دو گروه
4. نتیجهگیری
ترجمه کلمات کلیدی
بارش افکار استراتژی - تفکر انتقادی - قابلیت خواندن و درک مفاهیم
کلمات کلیدی انگلیسی
Bainstorming Strategy; Critical Thinking ability; Reading Comprehension Ability
ترجمه چکیده
مطالعه حاضر تاثیرگذاری طوفان فکری را به عنوان استراتژیِ پیش از خواندن بر توانایی درک مطلب و همچنین توانایی اندیشه انتقادی (CT) فراگیران EFL بررسی میکند. برای انجام این کار، در این تحقیق از طرح آزمایشی با 29 شرکتکننده در گروه شاهد و 25 شرکتکننده در گروه آزمایش استفاده شد. نتایج پیشآزمون همگنی شرکتکنندگان را در دو گروه در ارتباط با توانایی درک مطلب و توانایی اندیشه انتقادیشان تایید کرد. نه گروه شاهد و نه گروه آزمایش تجربه قبلی در زمینه استراتژیهای طوفان فکری نداشتند. شرکتکنندگان در گروه آزمایش آموزش دیدند تا قبل از خواندن متنها از استراتژیهای طوفان فکری استفاده کنند. 45 گویه چندگزینهای خواندن از بخش فلش (2005) خواندن تافل گرفته شد و از «بررسی اندیشه انتقادی واتسون-گلاسر» (CTA) برای ارزیابی توانایی درک مطلب دانشجویان، علاوه بر توانایی CTشان، استفاده شد. نتایج پس از آزمون نشان داد استراتژیهای طوفان فکری اثر مثبت معنیدار بر هردو توانایی CT و توانایی درک مطلب شرکتکنندگان دارند. نتیجهگیری و کاربردهای آتی تحقیق با ارجاع به زمینه تدریس زبان خارجی بیان شده است.
© 2014 نویسندگان. نشر توسط شرکت مسئولیت محدود الزویر. دسترسی آزاد تحت مجوز CC BY-NC-ND.
انتخاب و بررسی نظیر تحت مسئولیت دانشگاه ارومیه، ایران.
ترجمه مقدمه
نقش طوفان فکری در نیل به اهداف آموزشی در حوزههای مختلف به شکلی گسترده تحت بررسی قرار دارد. بسیاری از مطالعات تجربی با ملاحظه اثربخشی این رویکرد در تولید ایده گروهی اجرا شدهاند. طوفان فکری واژه پیشنهادی دکتر آلکس اوسبورن در سال 1953 بود. اوسبورن (1953) این تکنیک جدید را به شرح ذیل تعریف کرد: «روشی سازمانیافته برای تولید ایده توسط ذهن بدون اینکه همزمان در تلاش برای قضاوت درباره ارزش این ایدهها گرفتار شود» (Kirk & Spreckelmeyer, 1993, p. 85)
اوسبورن (1953) چهار راهکار کانونی ذیل را برای طوفان فکری ذکر کرد:
1. انتقاد ممنوع است. 2. از بیخیالی استقبال میشود. 3. درباره مقدار سوال میشود. 4. به ترکیب و بهبود نیاز است (صص. 300-330). ادعاهای اوسبورن در تعداد زیادی از تحقیقات ناظر بر سودمندی طوفان فکری گروهی بررسی شده است. تصدیق میشود هنگامی که راهکارهای طوفان فکری اوسبورن اجرا میشود تولید ایده در گروه به شکلی قابل ملاحظه بیشتر از ایدهپردازی فردی است (Johnson , Parrott , & Stratten, 1968; Meadow, Parnes, & Reese, 1959; Parnes & Meadow, 1959).
مشخص شده است که طوفان فکری میتواند ابزاری اثربخش در تدریس انگلیسی به عنوان زبان خارجی باشد. به نظر مونجیو و مور (1999)، طوفان فکری «روش ایدهپردازی» است (ص. 14) که به واسطه آن گروهی از فراگیران زبان تهییج میشوند تا ایدههای زیادی ایجاد کنند.
یکی از مزایای اصلی طوفان فکری فعالسازی دانش قبلی خوانندگان است. همانطور که توسط فیتر (2004، ص. 82) بیان شد «طوفان فکری مطالب زیادی برای پیشبینی فراهم میکند». علاوه بر این، احتمال دارد به واسطه این استراتژی، خواننده در ارتباط با آنچه درباره موضوع متنی خاص میداند آگاه شود قبل از اینکه به خواندنش ادامه دهد. فیتر (2004، ص. 84) استدلال میکند که طوفان فکری فعالسازی الگوهای خواننده را به صورت جامع ارتقا میدهد؛ به طوری که آنها پیشاپیش ایدهها، کلمات، فرهنگ، ویژگیهای گرامری و ساختارهای ژانر را خواهند شناخت که به احتمال زیاد در متن دیده خواهد شد. در تحقیق لابیود (2007) مستند شده است که فعالسازی دانش قبلی به واسطه طوفان فکری درک مطلب فراگیران را افزایش میدهد.
ریچاردز (1990) تصدیق کرد که طوفان فکری برای نیل به تعامل دانشآموز در ایجاد مهارتهای شناختی به منظور ایجاد ایدهها اثربخش بوده است. او دریافت دانشجویانی که تکنیکهای طوفان فکری را یاد گرفتهاند در ایجاد و سازماندهی ایدهها موفقتر هستند.
به همین ترتیب، رائو (2007) متوجه شد دانشجویانی که تکنیکهای طوفان فکری را یاد گرفتهاند و آنها را به صورت معمول در طی دورهای دوازده ماهه استفاده میکنند نتایج معنیدار بهتری در وظایف نگارش ایجاد کردند. علاوه بر این، نظرسنجیِ نگرشی نشان داد دانشجویان از اثربخشی تکنیکهای طوفان فکری خشنود هستند.
طوفان فکری به عنوان ابزاری اثربخش در حل خلاقانه مسئله تلقی میشود (Fernald & Nickolenko, 1993; Leclef, 1994; Stein, 1975). محبوبیتش به نیاز گسترده برای ارتقاء بهرهوری گروهها برمیگردد.
نیاز به ایدههای خلاقِ با کیفیت که احتمالاً به واسطه طوفان فکری ایجاد میشود (Ganji, Sharifi & MirHashemi, 2005; Madandar-Arani & Kakia, 2007) در حوزه ELT خیلی مهم تلقی میشود زیرا هنگامی که فرصتهای فراوان بحث برای فراگیران در زمینههای یادگیری زبان فراهم میشود، تواناییهای انتقادی فراگیران ناظر بر زندگی، هوش اجتماعی، تازگی، حل مسئله و غیره در آنها ارتقا خواهد یافت.
در همین راستا، برای شفافیت بیشتر رابطه بین ابعاد شناختی و طوفان فکری، اندیشه انتقادی (CT) محل نگرانی بوده است. منابع پیرامون CT دربرگیرنده ابعاد زیادی هستند. به نظر دیوی (1933) عبارت CT یعنی «فعال، مستمر و نتیجهگیریهای دیگر متمایل به آن» (ص. 9، نقل قول در فیشر، 2001). پل (1988) CT را به شرح ذیل تعریف کرد: «توانایی خواندن نتیجهگیریهای صحیح مبتنی بر مشاهدهها و اطلاعات». هیوز (2000)، CT را به عنوان «وعدههای واقعی» و «نقطه قوت منطقی استدلال» تعریف کرد که بخش اصلی یادگیری را تشکیل میدهد.
در حال حاضر، CT به عنوان موضوعی فراتر از مهارتهای شناختی تلقی میشود. از این میان میتوان به انیس (1996، نقل قول در میسون ، 2008) اشاره کرد که آن را به عنوان اندیشه انعکاسی تعریف کرد. پروژه انجمن فلسفی آمریکا CT را (مطابق نقل قول در جیانکارلو و فاسیونه ، 2001) به صورت قضاوت هدفمند و خودتنظیم تعریف کرد که به تفسیر، تحلیل، ارزیابی و تداخل ختم میشود و برمبنای معیارهای مفهومی تشکیل میشود که قضاوت مبتنی بر آنها است.
اگرچه توافق بر روی تعریف CT به عنوان دربرگیرنده مهارتها و صورتبندی وجود دارد، اما اغلب مدلهای CT آن را مهارتِ اندیشهای با مرتبه بالاتر و متمرکز بر یافتن روشی اثربخش برای یادگیری میدانند (Frijters, Dam& Rijlaarsdam, 2007). تقریباً تمام حامیان CT تاکید میکنند اهداف برنامهدرسی و مسئولیت معلمان نباید ایجاد عاملهای زبانیِ صرف یا فشار وارد کردن به دانشجویان برای رفتن از یک سطح آموزشی به دیگری باشد، بلکه بهبود اندیشه انتقادی CT دانشجویان باید کانون آموزش باشد و برنامه آموزشی باید بر اندیشه انتقادی و انعکاسی فراگیران تاکید کند، آنها را توسعه و پرورش دهد، زیرا برای فراگیران و کاربران انعکاسی تعالی ذهنی موضوعی اساسی و استاندارد است تا به مشارکت فعال و انعکاسی در زندگی دانشگاهی، شخصی و اجتماعی برسند (Brown, 2004; Thadphoothon, 2002; Lipman, 2003; Dewey, 1933; Brookfield,1987 ; Scriven & Paul, 2004).
در همین راستا، حجم زیادی از تحقیقات آموزشی درباره CT ادغام مهارتهای CT را به عنوان تکنیکهای آموزشپذیر در برنامه درسی آموزش L2 تایید کردند (Davidson & Dunham, 1997; MacBride & Bonnette, 1995). برای نمونه، تامپسون، مارتیک، ریچارد و براسون (2003) برنامه درسی وبمحور طراحی کردند که نیازمند اندیشه انتقادی و مهارتهای حل مسئله است. آنها باور دارند آموزش وب محور باعث ارتقاء تفسیر، تحلیل، استنتاج، ارزیابی و تبیین میشود که خودشان مبنایی برای ایجاد مهارتهای اندیشه انتقادی هستند. به همین ترتیب، دانتاس-ویتنی (2002) اظهار کردند که ضبط مجلهها روی نوار صوتی باعث بهبود CT دانشجویان دانشگاه ESL شده است. ییه (2004) متوجه شد شبیهسازی کامپیوتری در تدریس مهارتهای عمومی CT اثربخش است، زیرا اندیشه انعکاسی دانشآموزان و معلمان را بهبود میبخشد.
به همین ترتیب، آنجلی و والانیدس (2009) متوجه شدند که روش تدریس مهارتهای تفکر عمومی بر عملکرد مهارت اندیشه انتقادی تاثیرگذار است. تحقیق لیاو (2007) نشان داد استفاده از رویکرد متن محور احتمالاً باعث ارتقاء مهارتهای CT فراگیران EFL میشود.
صرف نظر از این مطلب، ماهیت طوفان فکری را میتوان به شکلی عمیقتر با مطالعه رابطه بین تفکر مرتبه بالاتر نظیر طوفان فکری و اندیشه انتقادی بررسی کرد. در موردکاوی طولی، میری، دیوید و اوری (2007) متوجه شدند که به واسطه استراتژیهای تدریس که قابلیتهای مهارت تفکر مرتبه بالاتر را پرورش میدهد، مهارتهای اندیشه انتقادی شرکتکنندگان بهبود یافت.
منطق پشت استراتژیهای طوفان فکری در این تحقیق به این شرح است که مغز انسان به شکلی الگومند به مطالب میپردازد. از این رو، طوفان فکری میتواند جعبه ابزار شناختی دانشجویان را توسعه دهد هنگامی که به وظیفه خواندن به واسطه ملاحظه موضوعی از زاویههای متفاوت نزدیک میشوند و دیدگاههای همکلاسیهای خود را ملاحظه میکنند که دربرگیرنده بازه گستردهتر ایدهها برای تسهیل اندیشه خلاق است.
در نتیجه، با توجه به برجستگی CT از یک سو، و کارآمدی طوفان فکری در ایجاد مهارتهای ذهنی از سوی دیگر، مطالعه تکنیکها یا روشهایی ارزشمند است که بهبود CT را در زمینه ELT ارتقا دهد. بنابراین، چون تقریباً هیچ تلاشی برای بررسی تاثیرگذاری طوفان فکری بر درک مطلب و توانایی اندیشه انتقادی به صورت همزمان انجام نشده است، در این تحقیق، ارتباط طوفان فکری با اندیشه انتقادی به صورت کل و ارتباط بین طوفان فکری و درک مطلب به صورت ویژه قرار است بررسی شود.
برای بررسی تجربی روابط، در تحقیق حاضر، سوالات تحقیق ذیل مطرح و بررسی شدهاند:
1) آیا طوفان فکری بر توانایی CT فراگیران EFL تاثیر معنیدار دارد؟
2) آیا طوفان فکری بر توانایی درک مطلب فراگیران EFL تاثیرگذار است؟