ترجمه فارسی عنوان مقاله
راهبرد و سیستم های کنترل مدیریت: دیدگاه مبتنی بر منابع
عنوان انگلیسی
Management control systems and strategy: A resource-based perspective
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
16289 | 2006 | 30 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Accounting, Organizations and Society, Volume 31, Issue 6, August 2006, Pages 529–558
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
مقدمه
چارچوب نظری
تعریف سازه ها
دیدگاه مبتنی بر منابع و قابلیت ها
استفاده از سیستم های کنترل مدیریت
مدل نظری و فرضیه ها
روابط بین استفاده ی تشخیصی و قابلیت ها
روابط بین کاربرد تبادلی و قابلیت ها
روابط بین استفاده ی مشترک از PMS و قابلیت ها
روابط موجود بین PMS، قابلیت ها و عملکرد سازمانی
اعتباریابی مدل
روش
طرح پژوهش
سنجش سازه ها
اعتباریابی سازه ها
مدل معادله ی ساختاری
نتایج
مدل های معادله ی ساختاری
آزمون فرضیه
کاربرد تشخیصی و تبادلی، و قابلیت ها
تنش پویا و قابلیت ها
روابط با عملکرد سازمانی
بحث
نتیجه گیری
جدول 1- آمار توصیفی و ماتریس همبستگی
جدول 2- نتایج مدل های معادله ی ساختاری
پیوست 1. نیمرخ پاسخ دهندگان
پیوست 2. گویه های پرسش نامه و آمار تحلیل سنجش
قابلیت های داخلی
عملکرد سازمان
پیوست 3. اعتباریابی سازه ها (روش ها و آزمون ها)
مقدمه
چارچوب نظری
تعریف سازه ها
دیدگاه مبتنی بر منابع و قابلیت ها
استفاده از سیستم های کنترل مدیریت
مدل نظری و فرضیه ها
روابط بین استفاده ی تشخیصی و قابلیت ها
روابط بین کاربرد تبادلی و قابلیت ها
روابط بین استفاده ی مشترک از PMS و قابلیت ها
روابط موجود بین PMS، قابلیت ها و عملکرد سازمانی
اعتباریابی مدل
روش
طرح پژوهش
سنجش سازه ها
اعتباریابی سازه ها
مدل معادله ی ساختاری
نتایج
مدل های معادله ی ساختاری
آزمون فرضیه
کاربرد تشخیصی و تبادلی، و قابلیت ها
تنش پویا و قابلیت ها
روابط با عملکرد سازمانی
بحث
نتیجه گیری
جدول 1- آمار توصیفی و ماتریس همبستگی
جدول 2- نتایج مدل های معادله ی ساختاری
پیوست 1. نیمرخ پاسخ دهندگان
پیوست 2. گویه های پرسش نامه و آمار تحلیل سنجش
قابلیت های داخلی
عملکرد سازمان
پیوست 3. اعتباریابی سازه ها (روش ها و آزمون ها)
ترجمه کلمات کلیدی
دیدگاه مبتنی بر منابع -
قابلیت های سازمانی -
اولویت های استراتژیک -
مد تعاملی -
تنش های دینامیک
کلمات کلیدی انگلیسی
resource-based perspective,
organizational capabilities,
strategic priorities,
interactive fashion,
dynamic tension
ترجمه چکیده
هدف این مطالعه بررسی روابط موجود بین استفاده از سیستم های کنترل مدیریت (MCS) و قابلیت های سازمانی از دیدگاه مبتنی بر منابع است. به طور دقیق تر، این مطالعه بر کاربردهای تبادلی و تشخیصی یکی از جنبه های مهم MCS، یعنی سیستم های سنجش عملکرد (PMS) و چهار قابلیتی که به انتخاب های راهبردی منجر می شوند (یعنی جهت گیری بازار، کارآفرینی، نوآوری و یادگیری سازمانی) متمرکز است. سه مسئله ی پژوهش در این مطالعه مورد بررسی قرار می گیرند: (1) کاربردهای تشخیصی و تبادلی MCS تا چه حد در خلق و حفظ قابلیت هایی که به انتخاب های راهبردی منجر می شوند نقش ویژه دارند؟ (2) کاربردهای تشخیصی و تبادلی MCSبه صورت ترکیب با تولید تنش پویایی که در خلق و حفظ این قابلیت ها نقش دارد عمل می کنند؟ (3) استفاده از MCS تا چه حد در عملکرد سازمانی نقش دارد؟ نتایج حاکی از آنند که استفاده ی تبادلی از PMS از طریق متمرکز کردن توجه سازمانی بر اولویت های راهبردی و گفتمان محرک، چهار قابلیت را پرورش می دهد. همچنین، استفاده ی تشخیصی از PMS از طریق ایجاد محدودیت برای کسب اطمینان از پیروی از دستورات،فشاری منفی را بر این قابلیت ها اعمال می کند. به علاوه، برخی از شواهد حاکی از تأثیر تشخیصی و تبادلی تنش پویای حاصل از استفاده ی متوازن از PMS بر قابلیت ها و عملکرد هستند.
ترجمه مقدمه
سازمان ها باید در محیط تجاری کنونی، که تغییر سریع مشتریان، فن آوری ها و رقابت از ویژگی های آن است، به طور مداوم خود را نو کنند تا باقی بمانند و موفق شوند (دنیلز، 2002). نوآوری، یادگیری، جهت گیری بازار و کارآفرینی به عنوان قابلیت های اولیه برای رسیدن به مزایای رقابتی شناسایی شده اند (هالت و کچن، 2001؛ هرلی و هالت، 1998؛ ایرلند، هیت، کمپ و سکستون، 2001). در 15 سال گذشته، دیدگاه مبتنی بر منابع (RBV) شرکت در مورد منشاء مزیت رقابتی به چارچوبی بسیار بانفوذ و یکی از نظریه های استاندارد حوزه ی راهبرد تبدیل شده است (بارنی، رایت و کچن، 2001؛ هوپس، مدسن و واکر، 2003). RBV بر این اصل مبتنی است که رقابت تابع منابع اختصاصی و ارزشمند و قابلیت های تحت کنترل شرکت است. علی رغم علاقه ی قابل ملاحظه به رابطه ی بین سیستم های کنترل مدیریت (MCS) و راهبرد، در ادبیات پژوهشی MCS توجه کمی به RBV شده است. این مطالعه در صدد است با کاربست چارچوب RBV پژوهش های انجام شده در مورد رابطه ی متقابل بین MCS و راهبرد را گسترش دهد.
تا کنون، پژوهش های قابل ملاحظه ای به بررسی اثرات راهبرد بر MCS و، پژوهش های کم تری، به بررسی آثار MCS بر راهبرد پرداخته است (دنت، 1990؛ لنگفیلد0اسمیت، 1997؛ شیلدز، 1997). خط اول پژوهش ها بر آثار راهبرد بر MCS تأکید کرده است. مفهوم راهبرد عموماً در سطح انتخاب راهبردی مورد بررسی قرار گرفته است: (1) تثبیت موقعیت بازار: رهبری هزینه در مقابل تفکیک (مثلاً بروگمن و استد، 1993؛ گاوینداراجان، 1988؛ گاوینداراجان و فیشر، 1990)، (2) الگوی راهبردی: اکتشاف کننده در مقابل مدافع (مثلاً ابرنتی و گاتری، 1994؛ هاک، 2004؛ سیمونز، 1987)، (3) مأموریت استراتژیک: ساخت، نگاهداری، بهره برداری (مثلاً گاوینداراجان و گاپتا، 1985؛ مرچنت، 1985)، یا (4) اولیویت های راهبردی: سفارشی سازی، کیفیت، انعطاف-پذیری و غیره (مثلاً ابرنتی و لیلیس، 1995؛ چنهال و لنگفیلد-اسمیت، 1998؛ بینس و لنگفیلد-اسمیت، 2003؛ ایتنر، لارکر و رندال، 2003).
این مفهوم سازی ها عموماً راهبرد را به عنوان امری مسلم فرض می کنند و آن را از دیدگاه محتوا در نظر می گیرند (فهی و کریستنسن، 1986) و دامنه ی آن را به مفهوم راهبرد مورد نظر محدود می کنند (مینتزبرگ و واترز، 1985). در این مطالعات، MCS بیشتر سیستم های اجرای راهبرد و آخرین گام فرآیند مدیریت راهبردی در نظر گرفته می شوند. این مفهوم سازی MCS پیرو رویکردی ساختاری است که به موجب آن این دیدگاه ایستا است و بر مسائلی نظیر حضور یا عدم حضور سیستم های خاص، ویژگی های فنی و طرح آن ها تمرکز می شود (چپمن، 1997، 1998: دنت، 1987).
خط دوم پژوهش ها بر آثار MCS بر راهبرد تأکید کرده است. مفهوم راهبرد در سطح انتخاب راهبردی و به میزان کم تری در سطح قابلیت ها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. اولاً تعدادی از مطالعات راهبرد را در سطح انتخاب راهبردی بررسی کرده اند: (1) اولیویت های راهبردی (مثلاً چنهال، 2005؛ مارگینسون، 2002) و (2) تغییر راهبردی (مثلاً ابرنتی و براونل، 1999؛ چنل و لنگفیلد-اسمیت، 2003). سایر مطالعات به صورت غیر مستقیم در سطح قابلیت ها و از لحاظ نوآوری یا یادگیری سازمانی به راهبرد اشاره می کنند (مثلاً بیسبه و اوتلی، 2004؛ داویلا، 2000؛ کلوت، 1997).
این مفهوم سازی ها راهبرد را تحت تأثیر MCS و از دیدگاه فرآیند در نظر می گیرند (هاف و رگر، 1987) و دامنه ی آن را به مفهوم راهبرد پیش بینی نشده گسترش می دهند (مینتزبرگ و واترز، 1985). در این مطالعات، نقش MCS در فرمول بندی راهبرد و همچنین پیامدهای مستمر آن ها در طول فرآیند مدیریت راهبردی شناسایی شده اند. این مفهوم سازی MCS پیرو رویکردی فرآیندی است که به موجب آن این دیدگاه پویاست و بر مسائلی نظیر گفتمان و تعامل پیرامون استفاده از MCS تمرکز دارد (چپمن، 1997، 1998؛ دنت، 1987).
مؤلفان متعددی اشاره کرده اند که یافته های ارائه شده توسط جریان پژوهش های MCS-راهبرد مبهم و برخی اوقات ضد و نقیض هستند (مثلاً ابرنتی و برانول، 1999؛ چپمن، 1997؛ چنهال، 2003؛ ایتنر و همکاران، 2003؛ لنگفیلد-اسمیت، 1997). این نتایج مبهم را تا حدی به می توان به تعاریف مختلف، مفهوم سازی ها و کاربردپذیر کردن راهبرد و MCS نسبت داد (کالد، نیلسون و رپ، 2000؛ لنگفیلد-اسمیت، 1997؛ سیمونز، 1990). دو مؤلفه نیز می توانند این ابهام را تبیین کنند: (1) عدم حضور چارچوب نظری مبتنی بر دیدگاه مبتنی بر منابع و (2) توجه محدود مبذول شده به تنش پویای ناشی از کاربردها یا نقش های مختلف MCS.
اولاً رابطه ی بین MCS و راهبرد در سطح درست تحلیل مورد مطالعه قرار نگرفته است. همان طور که ایتنر و لارکر (2001) پیشنهاد کردند، یکی از مؤلفه های کلیدی مطالعه ی راهبرد و MCS شناسایی عوامل خاصی است که در حقیقت به موفقیت راهبردی منجر می شوند. مطابق RBV، پیوند بین راهبرد و MCS در سطح قابلیت-هاروی می دهد نه در سطح انتخاب راهبردی. RBV بر این اصل مبتنی است که رقابت تابع قدرت، بهره برداری از متخصص و اهرم بندی منابع داخلی خاصو قابلیت های تحت کنترل شرکت است (لنگنیک-هال و ولف، 1999). این منابع و قابلیت ها اختصاصی و ارزشمندهستند و باید در برابر تقلید، اقتباس و تعویض توسط رقبا محافظت شوند تا مزیت رقابتی پایداری حاصل آید (بارنی، 1991؛ ورنرفلت، 1984). آن ها با ارائه ی مزیت رقابتی لازم برای تحقق این انتخاب ها از انتخاب های راهبردی حمایت می کنند. MCS باید با قابلیت ها هم تراز شود تا اثربخش و با انتخاب های راهبردی هم راستا باشد. بنابراین، خود تصور انتخاب راهبردی مستقیمآً به MCS راه ندارد. در عوض، باید به جای بررسی رابطه ی بین انتخاب راهبردی و MCS، به بررسی رابطه ی بین قابلیت ها و MCS پرداخت.
دوماً نقش سنتی MCS در اجرای راهبرد عموماً تشخیص داده می شود (مثلاً اندروز، 1971؛ انساف، 1965؛ آنتونی، 1965). پیرو اثر سیمونز (سیمونز، 1990، 1991، 1994، 1995)، مطالعات متعددی به بررسی نقش فعال MCS در فرمول بندی راهبرد و اجرای تغییر راهبردی پرداختند (مثلاً ایرنتی و برانول، 1999؛ بیسب و اوتلی، 2004؛ چنهال و لنگفیلد-اسمیت، 2003). خط دیگری از پژوهش ها به توصیف نحوه ای می پردازند که سازمان ها نقش های سنتی و فعال تر MCS را تعدیل می کنند (مثلاً اهرنز و چپمن، 2004؛ چپمن، 1998؛ دنت، 1987؛ هاس و کلاینگلد، 1999). باوجوداین، توجه کم تری به اثرات تنش پویای ناشی از تعدیل استفاده از MCS به شیوه های مختلف مبذول شده است. کارهای چنهال و موریس (1995) و مارگینسون (2002) پیش-بینی های قابل توجهی هستند. در حالی که مورد اول به بررسی اثر مشترک فرآیندهای ارگانیک و MCS رسمی بر عملکرد می پردازد، مورد دوم برای گزارش برخی از تعدیلات ناشی از کاربردهای مختلف MCS از مدل سیمونز استفاده کرده است. درک کامل تری از روابط بین MCS و راهبرد مستلزم یکپارچه سازی نقش های سنتی و فعال تر MCS و همچنین تنش حاصل از این کاربست ها در تحلیل های نظری و تجربی است.
این مطالعه بر اساس اثار سیمونز بر آن است تا از دیدگاهی مبتنی بر منابع به بررسی نحوه ای که استفاده ی تیم مدیریت ارشد از MCS می تواند به عنوان مرجع قابلیت های سازمانی منجر به انتخاب های راهبردی عمل کند بپردازد. به ویژه، این مطالعه بر نقش بازخوردی سنتی MCS برای حمایت از اجرای راهبرد («استفاده ی تشخیصی») و نقش فعال تر MCS مربوط به نشانه های فرساده شده در سراسر شرکت برای تمرکز توجه سازمانی، تحریک گفتمان و حمایت از ظهور راهبردهای جدید («استفاده ی تبادلی») تمرکز می کند. این دو نوع کاربرد به طور هم زمان اما با اهدافی متفاوت عمل می کنند. به طور کلی، قدرت آن ها در تنش ایجاد شده توسط استفاده ی متوازن آن هاست که به طور هم زمان مفاهیم رقابت و مکمل را منعکس می کند.
بنابراین، سه مسئله ی پژوهشی خاص در این مطالعه مورد بررسی قرار می گیرند: (1) کاربردهای تشخیصی و تبادلی MCS تا چه حد در ایجاد و حفظ قابلیت هایی که به انتخاب های راهبردی منجر می شوند نقش ویژه دارند؟ (2) کاربردهای تشخیصی و تبادلی MCS به صورت ترکیب با تولید تنش پویایی که در خلق و حفظ این قابلیت ها نقش دارد عمل می کنند؟ (3) استفاده از MCS تا چه حد در عملکرد سازمانی نقش دارد؟ مدلی نظری ایجاد و با داده های تجربی جمع آوری شده از زمینه یابی آزمون شد.
باقی این مقاله به صورت زیر است. بخش بعد به طور خلاصه به بررسی دیدگاه مبتنی بر منابع و استفاده از MCS پیرو مدل سیمونز می پردازد. پس از آن، مدلی نظری ایجاد و مجموعه ای از فرضیه ها ارائه شده است. دو بخش بعد شامل توصیف طرح زمینه یابی، تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادله ی ساختاری و بحث در مورد نتایج هستند. بخش آخر نقش نظری، پیامدهای عملی، محدودیت ها و بینش لازم برای پژوهش های آینده را ارائه می دهد.