دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 19806
ترجمه فارسی عنوان مقاله

چشم‌انداز نظریه‌ی نهادی درباره‌ی روش‌های پایدار در زنجیره تامین لبنیات

عنوان انگلیسی
An Institutional Theory perspective on sustainable practices across the dairy supply chain
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
19806 2013 10 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : International Journal of Production Economics, Available online 27 December 2013

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2. پایداری و مدیریت زنجیره تأمین

3. نظریه نهادی

4- روش شناسی

4.1 تنظیم تحقیق

جدول 1

خلاصه یافته‌ها

5- روشها

6. یافته ها

6.1. منطق نهادی

6.2 منطق رقابتی تراز

6.3 درایورهای ایزومورفیک نرمال

6.4 راننده ایزومورفی اجباری

6.5 درایور ایزومورفیک متریک

7. بحث

8- نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
تئوری سازمانی - خرده فروشان - شیوه های استفاده از انرژی - زنجیره تامین -
کلمات کلیدی انگلیسی
Institutional Theory, Retailers, Energy use practices, Supply chain,
ترجمه چکیده
نیاز به روش‌های پایدار در زنجیره‌ی تامین مواد غذایی، علی‌الخصوص در حوزه‌ی کاهش انرژی، به مسئله‌ای حاد بدل می‌شود. در حال حاضر صنایع غذایی علاوه‌بر چالش‌های جدید تولید پایدار، باید با فشارهای رقابتی متعددی مقابله کند. ما از نظریه‌ی نهادی استفاده کردیم تا نقش سوپرمارکت‌ها را در توسعه‌ی روش‌های پایدار مشروع در طول زنجیره‌ی تامین لبنیات بررسی کنیم. این مقاله بر سازمان‌های زنجیره‌ی تامین لبنیات و مصرف انرژی‌شان متمرکز است. ما با 70 نفر از ذینفعان مختلف در زنجیره تامین مصاحبه‌ی تلفنی شبه‌ساختاری کردیم. یافته‌ها نشان می‌دهد که اکثر بازیگران در زنجیره‌ی تامین، سوپرمارکت‌ها را به عنوان عامل اصلی تعریف می‌کنند و همچنین معتقدند که سوپرمارکت‌ها بر سایر سازمان‌های کوچکتر در زنجیره‌ی تامین فشار وارد می‌کنند. اگرچه برخی از سازمان‌ها تمایل دارند تا از طریق ادغام قوانین جدید و شیوه‌های مشروع در سازمان خود، برنامه پایداری را دنبال کنند، اما به نظر می‌رسد که منطق غالب یکی از کاهش هزینه‌ها و افزایش سود است. همچنین شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه سوپرمارکت‌ها و سایر سازمان‌های بزرگ سعی در انتشار اطلاعات موجود در مورد موفقیت‌های سبز برای اهداف مرتبط با تصویر برند دارند. ما تایید می‌کنیم که منطق غالب کاهش هزینه آن چنان تثبیت شده است که به چالش کشیدن منطق غالب ممکن است مشکل باشد. بنابراین چالشی که وجود خواهد داشت تکمیل منطق غالب با روش‌های پایدار در کل زنجیره‌ی تامین است، نقشی که باید دولت ایفا کند. این امر نیاز به رویکرد سیستماتیک‌تر و گسترده‌تری برای تشویق و شیوه‌های تامین مالی دارد، به گونه‌ای که همه اعضای زنجیره تامین لبنیات بتوانند در کاهش انرژی همکاری و مشارکت داشته باشند.
ترجمه مقدمه
نیاز به روش‌های پایدار در زنجیره تامین مواد غذایی به مسئله‌ای حاد بدل می‌شود (نقشه‌راه لبنیات، 2008). در حال حاضر صنایع غذایی علاوه‌بر چالش‌های جدید تولید پایدار، خصوصا کاهش مصرف انرژی، باید با فشارهای رقابتی متعددی مقابله کند (بایرال ، 2006). از دهه 1940 با افزایش قدرت خرید، معرفی بسته‌بندی و مکانیزاسیون گسترده و توسعه فرآیندهای کارخانه‌ای، صنایع غذایی دستخوش تغییرات زیادی شده است. می‌توان گفت که چنین تحولاتی باعث افزایش وابستگی صنایع غذایی به انرژی در مرحله تولید صنعتی می‌شود. در این زمینه، شیوه‌های پایدار برای دستیابی به تولید و توزیع کالاهای مقرون‌به‌صرفه از اهمیت بیشتری برخوردار شده‌اند. صنایع غذایی در کنار رسیدگی به چالش‌های تولید پایدار و چالش‌هایی که در رابطه با مصرف انرژی در پیش روی خود می‌بیند، چالش‌هایی که علاوه‌بر تولید انرژی و مواد غذایی به بخش‌های مختلفی اشاره دارد و شامل ساخت‌وساز (برای مثال تسهیلات ذخیره‌سازی و محیط‌های خرده‌فروشی) و تولید (برای مثال تجهیزات کشاورزی، تجهیزات تبریدی) می‌شود، باید با فشارهای زیادی مقابله کند. در پژوهش حاضر ما به بررسی آنچه می‌پردازیم که سازمان‌های کوچک و بزرگ در زنجیره‌ی تامین موا غذایی‌شان به آن عمل می‌کنند، یعنی زنجیره تامین مواد لبنی که یک زنجیره‌ی تامین انرژی (نقشه راه لبنیات، 2008) برای پیاده‌سازی شیوه‌های پایدار انرژی است. به طور خاص، این مطالعه به بررسی چگونگی قانونی شدن روش‌های پایدار در زنجیره تامین لبنیات در انگلستان (بریتانیا) می‌پردازد. سوچمن (1995، ص 574) مشروعیت را بدین شکل تعریف می‌کند: «درکی کلی و یا این فرض اینکه اقدامات یک نهاد در بعضی از سیستم‌های اجتماعی ساخته‌شده از هنجارها، ارزش‌ها، باورها و تعاریف مطلوب، مناسب یا به‌جا هستند.» بنابراین، همانطور که گرین‌وود و سودابی بیان کردند (2005 ، ص 36-37) «مشروعیت بخشیدن به یک شکل سازمانی که منطقی غالب نباشد، شامل اصلاح یا جابجایی آن منطق به منظور تعیین معیارهای جدید مشروعیت است.» در در این حالت ، این امر مشروعیت دادن به شیوه‌های پایدار است. ما از نظریه‌ی نهادی استفاده می‌کنیم که نگاه نظری جایگزینی برای تحقیقات قبلی است که بر مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR)، مدیریت محیطی و موارد دیگر متمرکز شده است (به عنوان مثال بای و سارکیس ، 2010 ؛ د رون ، 1998 ؛ هرون و بارزن ، 2006 ؛ دی بریتو و همکاران، 2008؛ وانگ و همکاران، 2012). استفاده از چنین تئوری‌های سازمانی برای مدیریت زنجیره تامین منطقه‌ای است که هم اکنون در مراحل ابتدایی خود است (کچن و هالت، 2007)؛ به ویژه در مواردی که تمرکز توجه روی پایداری و زنجیره‌های عرضه سبز است. تحقیقات قبلی با استفاده از نظریه نهادی ، بر سازمان‌ها متمرکز بوده است ، در حالی که این مطالعه زنجیره تأمین متشکل از چندین سازمان را مورد بررسی قرار داده است. نظریه نهادی ، در مطالعات كاوش مدیریت محیط زیست در سازمان‌ها بسیار مورد استفاده قرار گرفته است (به عنوان مثال ، هافمن ، 1997 ، 1999 ؛ دلماس ، 2002 ؛ بانسال ، 2005). قدرت نظریه نهادی این است که توضیحاتی را در مورد چرایی انتخاب برخی اقدامات بدون بازپرداخت اقتصادی آشکار ارائه می‌دهد (بررون و همکاران ، 2010 ؛ مایر و روون ، 1977 ؛ دی مگیگیو و پاول ، 1983). ما بررسی می‌کنیم که ذینفعان در سراسر زنجیره تأمین دفتر خاطرات به منظور افزایش راندمان انرژی ، چه برنامه‌هایی در آینده برای انجام کار بیشتر از نظر بهره‌وری انرژی و کاهش انرژی انجام می‌دهند و کشف می‌کنند که آیا افراد خارجی سازمان‌ها از این شیوه ها آگاهی دارند ، یعنی روش های آنها قابل مشاهده است؟ یا غیرقابل مشاهده از مرز محکم است. ما همچنین عوامل اصلی جلوگیری از توسعه استراتژی‌های پایدار را مورد بررسی قرار می‌دهیم ، در این مورد استراتژی‌هایی برای کاهش مصرف انرژی. پژوهش حاضر به منابع در مورد استراتژی‌های پایدار ، به ویژه در رابطه با نگرانی های زیست محیطی کمک می‌کند و با استفاده از تئوری نهادی ، به ما امکان می‌دهد تا عوامل مؤثر بر بازیگران مختلف را در یک زنجیره تأمین بررسی کنیم و می‌تواند به شناسایی مکان‌های تغییر مشارکت در شیوه‌ها کمک کند.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  چشم‌انداز نظریه‌ی نهادی درباره‌ی روش‌های پایدار در زنجیره تامین لبنیات

چکیده انگلیسی

The need for sustainable practices in the food supply chain, particularly in the area of energy reduction, is becoming acute. The food industry currently has to contend with multiple competing pressures alongside the new challenges of sustainable production. We applied Institutional Theory to explore the role of supermarkets in the development of legitimate sustainable practices across the dairy supply chains. The paper focuses on dairy supply chain organizations and their consumption of energy. We conducted 70 semi-structured telephone interviews with various stakeholders across the supply chain. Findings revealed that the majority of actors in the supply chain identified supermarkets as the dominant player, and that the supermarkets exert pressure on other smaller organizations across the supply chain. Although some organizations wished to pursue a sustainable agenda through integrating new rules and legitimate practices within their own organization, the dominant logic appeared to be one of cost reduction and profit maximization. There was also evidence that supermarkets and other large organizations attempt to replicate publicly available information on green successes for image purposes. We conclude that the dominant logic of cost reduction is so well established that challenging the dominant logic may prove difficult. The challenge is therefore to complement the dominant logic with sustainable practices across the whole supply chain, a role Government needs to play. This will require a broader more systemic approach to encouraging sustainable practices including investment and financing practices, so that all members of the dairy supply chain can co-operate and contribute to energy reduction.

مقدمه انگلیسی

The need for sustainable practices in the food supply chain is becoming acute (Dairy Road Map, 2008). The food industry currently has to contend with multiple competing pressures alongside the new challenges of sustainable production, in particular reducing energy consumption (Boiral, 2006). The food industry has changed a great deal since the 1940s with increases in purchasing power, the introduction of packaging, and extensive mechanization and development of factory processes. It could be argued that such developments have also increased the food industry's dependency on energy at the industrial manufacturing stage. In this context, sustainable practices have become more important in achieving the cost effective production and distribution of goods. The food industry has to contend with multiple pressures alongside the new challenges of sustainable production and the challenges faced in relation to energy consumption touch on multiple sectors in addition to food and energy production, and include construction (e.g. of storage facilities and retail environments) and manufacture (e.g., of agricultural equipment, refrigeration equipment). In the present study, we set out to explore what small and large organizations operating across one important food supply chain, namely the dairy supply chain which is an energy intensive supply chain (Dairy Road Map, 2008), are doing to implement sustainable energy practices. Specifically, this study explores how sustainable practices become legitimized in the dairy supply chain in the United Kingdom (UK). Suchman (1995, p. 574) provides a definition of legitimacy as “a generalized perception or assumption that the actions of an entity are desirable, proper or appropriate within some socially constructed system of norms, values, beliefs and definitions”. Therefore, as stated by Greenwood and Suddaby (2005, p. 36–37) “legitimating an organizational form that does not fit a prevailing logic involves modifying or displacing that logic in order to establish new legitimacy criteria”. In this case that would be legitimating sustainable practices. We apply Institutional Theory which is an alternative theoretical lens to previous research that has focused on Corporate Social Responsibility (CSR), environmental management and so on (e.g. Bai and Sarkis, 2010, de Ron, 1998, Herron and Braiden, 2006, de Brito et al., 2008 and Wong et al., 2012). Applying such organizational theories to supply chain management is an area which is currently in its infancy (Ketchen and Hult, 2007); particularly where the focus of attention is on sustainability and greening supply chains (Etzion, 2007 and Sarkis et al., 2011). Previous research applying Institutional Theory has focused on organizations, whereas this study explores a supply chain comprising of multiple organizations. Institutional Theory has been used extensively in studies exploring environmental management in organzations (e.g. Hoffman, 1997, 1999; Delmas, 2002; Bansal, 2005). The strength of Institutional Theory is that it offers explanations of why certain practices are chosen without an obvious economic return (Berrone et al., 2010; Meyer and Rowan, 1977 and DiMaggio and Powell, 1983). We explore what stakeholders across the diary supply chain are doing in order to increase energy efficiency, whether they have future plans to do more in terms of energy efficiency and reduction, and to discover if outsiders to organizations know about these practices i.e. are their practices visible or invisible beyond the firm boundary. We also explore the key factors preventing the development of sustainable strategies, in this case strategies to reduce energy consumption. The present study contributes to the literature on sustainable strategies, particularly in relation to environmental concerns and using Institutional Theory allows us to explore the factors that affect different actors across a supply chain and could help to identify where collaborative change in practices could be encouraged.