ترجمه فارسی عنوان مقاله
نحوه نوآوری آژانسهای بخش عمومی اروپا: استفاده از روشهای نوآوری پایین به بالا، دانش- پویش و وابسته به خطمشی
عنوان انگلیسی
How European public sector agencies innovate: The use of bottom-up, policy-dependent and knowledge-scanning innovation methods
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
46471 | 2015 | 12 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Research Policy, Volume 44, Issue 7, September 2015, Pages 1271–1282
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
.1مقدمه
.2ناهمگنی فعالیتهای آژانسهای بخش عمومی
.2.1عوامل زمینهای: سازمان و فرهنگ
2.2. راهبردهای حمایت از نوآوری اختیاری
.3 روششناسی
3.1منبع دادهها
3.2 متغیرها
3.3روشهای تحلیلی
3.3.1 رگرسیونها
4. نتایج تحلیلهای عاملی و خوشهای
4.1 تفاوتها در قابلیتهای نوآوری داخلی
5. عوامل زمینهای: عوامل ملی و آژانس
6. نتایج خروجیها و پیامدهای نوآوری
6.1 نتایج رگرسیون برای مزایای اصلی نوآوری
6.1.1. متغیرهای کنترل
6.1.2 روش نوآوری
7. بحث و نتیجهگیری
ترجمه کلمات کلیدی
نوآوری در بخش دولتی - رده بندی نوآوری - نتایج نوآوری - سنجش نوآوری
کلمات کلیدی انگلیسی
Public sector innovation; Taxonomy of innovation; Innovation outcomes; Innovation survey
ترجمه چکیده
تحلیل عاملی و تحلیل خوشهای براساس دادههای یک نظرسنجی در سال2010 از 3273 آژانس برای شناسایی روشهای مختلفی به کار برده شدهاند که آژانسهای بخش عمومی در اروپا برای نوآوری به کار میبرند. تحلیلها سه نوع آژانس مبتکر را شناسایی کردهاند: پایین به بالا، دانش-پویش و وابسته به خطمشی. توزیع آژانسهای پایین به بالا در کشورهای اروپایی همبستگی مثبت با میانگین درآمد سرانه دارد ولی توزیع آژانسهای دانش-پویش همبستگی منفی با درآمد دارد. برعکس، هیچ الگوی پایداری برحسب کشور در توزیع آژانسهای وابسته به خطمشی وجود ندارد. نتایج رگرسیون که مشخصات آژانس را کنترل میکنند به این نتیجه رسیدهاند که روشهای نوآوری همبستگی معناداری با پیامدهای سودمند نوآوری، آژانسهای دانش-پویش و آژانسهای وابسته به خطمشی دارای عملکرد بهتر دارند.
ترجمه مقدمه
بخش عمومی در 20% الی 30% از GDP در کشورهای پیشرفته اقتصادی نقش دارد (یورواستت، 2012). با توجه به وزن اقتصادی آن، در نحوه ترغیب نوآوری در بخش عمومی نفع رو به افزایش در خطمشی وجود دارد تا بتوان بهرهوری، کارایی ارایه خدمات و کیفیت خدمات عمومی را بهبود بخشید. این منفعت باعث شده است تا دولت از نظرسنجیها برای اندازهگیری نوآوری در بخش عمومی در بریتانیا (مولگان، 2007؛ هوگز و همکاران، 2011)، استرالیا (آروندل و هوبر، 2013)، اسکاندیناوی (بلوچ و بوگه، 2013) و اروپا (کمیسیون اروپایی، 2011) حمایت کند. اکثر این نظرسننجیها با توجه به پیشنهادات راهنمای اسلو (OCED، یورواستت، 2005) برای اندازهگیری نوآوری در بخش خصوصی و با سوالات درباره ورودیهای نوآوری، فعالیتها و خروجیها ایجاد شدهاند.
هدف اندازهگیری نوآوری در بخش عمومی اطلاعرسانی به خطمشیها برای بهبود ظرفیت نوآوری و خروجی آژانسها است (برای سادگی، «آژانس» را جایگزین «سازمان بخش عمومی» کردیم). یکی از مراحل مهم این است که همانطور که در بخش خصوصی در مطالعات با استفاده از دادههای نظرسنجی نوآوری یا نوآوریهای ویژه مشاهده شده است، آیا ناهمگنی در نحوه نوآوری آژانسها وجود دارد یا خیر (پاویت، 1984؛ وئوگلرز و گاسیمن، 1999؛ لیپونن و درژ، 2007). اگر در قابلیتهای نوآورانه آژانسها ناهمگنی وجود داشته باشد، در آنصورت باید فرصتهایی برای یادگیری وجود داشته باشند که رویکردهای نوآوری بهترین پیامدها مانند بهبود در کیفیت خدمات یا کارآمدیهای فرایند را تولید کنند.
ارزیابی تفاوتها در نحوه نوآوری آژانسها به نحوه تعریف نوآوری بستگی دارد. نوآوریهای مهم غیرقابل کنترل مانند معرفی برنامههای ملی مراقبتهای بهداشتی ملی به قانونگذاری سیاسی نیاز دارد. با اینحال، سایر انواع نوآوریهای غیر قابلکنترل مانند جایگزینی بازده مالیاتی ارسال شده یا نظرسنجیهای دولتی با نسخههای آنلاین خودکار ممکن است به بخشنامهها یا قانونگذاری بستگی داشته باشد یا نداشته باشد. علاوه براین، بسیاری از نوآوریهای افزایشی مانند بهبود در کارآیی برای ارایه خدمات با فرایندهای اجرایی ممکن است در سطح آژانس توسعه یابند و اجرا شوند. ساختارهای حاکمیتی جدید در بسیاری از کشورهای پیشرفته از دهه 1980 معرفی شدند تا طرحهای ابتکاری مدیریتی را برای معرفی نوآوریهای بهبود دهنده کارآمدی ترغیب کنند و اخیرا به سایر شکلهای حاکمیت برای ترغیب نوآوری توجه شده است (هارتلی و همکاران، 2013).
در این مقاله از نتایج نظرسنجی بزرگ درباره فعالیتهای نوآوری آژانسهای اجرایی عمومی اروپایی استفاده کردیم تا تعیین کنیم که آیا تفاوتهای نظاممندی در مورد نحوه نوآوری آژانسها و ماهیت این تفاوتها وجود دارند یا خیر. نظرسنجی در تعریف کلی نوآوری که شامل نوآوریهای تصاعدی تا نوآوریهای غیرقابلکنترل مهم است از راهنمای اسلو استفاده کرده است و نوآوری را به شکل کلی به عنوان «خدمت جدید یا خدمت بسیار بهبودیافته، روش ارتباطی یا فرایند/روش سازمانی» تعریف کرده است. سه سوال تحقیقاتی را ارزیابی کردیم.
مورد اول، آیا تفاوتهایی در نحوه نوآوری آژانسها وجود دارند و اگر بله، چگونه این رویکردها متفاوت هستند؟ مورد دوم، آیا تفاوتها در نحوه نوآوری آژانسها با الگوی پایداری در کشورها احتمالا در پاسخ به سنتهای مختلف فرهنگی یا بوروکراتیک تغییر میکنند؟ تحلیلهای ما برای این دو سوال تحقیقاتی سه روش متفاوت را شناسایی میکنند که آژانسها برای نوآوری به کار میبرند: روشهای «پایین به بالا»، «دانش-پویش» و «وابسته به خطمشی». رواج دو روش اول به شکل پایدار در بین کشورهای اروپایی متفاوت است، ولی تفاوت پایداری برای نوآوری وابسته به خطمشی وجود ندارد. اهمیت دارد این تحلیلها به دلیل فقدان نظریه توسعه یافته و تحقیقات قبلی درباره ناهمگنی در این روشهای مبتکرانه به کار برده شده در آژانسها بسیار کاوشی هستند.
سوال تحقیق سوم این است که آیا این سه روش نوآوری به خروجیها یا پیامدهای نوآوری مانند تازگی نوآوریها و مزایای نوآوری مرتبط هستند. نتایج نشان میدهند که روشهای «پایین به بالا» و «دانش-پویش» با پیامدهای بهتری نسبت به رویکرد «وابسته به خطمشی» همبستگی دارند. تا آنجایی که میدانیم، این اولین مطالعه تجربی درباره سوالات تحقیق اول و دوم است و اولین مطالعهای است که از دادههای نظرسنجی برای کشورهای مختلف استفاده کرده است تا پیوند بین نحوه نوآوری آژانسها و پیامدهای نوآوری را بررسی کند.