دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 23634
ترجمه فارسی عنوان مقاله

درک اثرات دینامیکی هزینه کرد دولت در تجارت خارجی

عنوان انگلیسی
Understanding the dynamic effects of government spending on foreign trade
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
23634 2008 27 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Journal of International Money and Finance, Volume 27, Issue 3, April 2008, Pages 345–371

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلید واژه ها

1. مقدمه

2. شواهد

2.1. مشخص¬سازی خط مبنا

2.2. تجزیه و تحلیل حساسیت

3. مدل

3.1. تخصیص هزینه های درون زمانی

3.2. بازارهای مالی

3.3. تعیین قیمت

3.4. سیاست گذاری

3.5. تعادل

4. هزینه کرد دولت و تجارت خارجی

4.1. برخی بینش های تحلیلی

4.2. آنالیز عددی

5. جمع بندی

ضمیمه الف. داده ها

ضمیمه ب. مدل لگاریتم خطی و مشتقات نتای
ترجمه کلمات کلیدی
هزینه های دولت - تراز تجاری - تجارت - گرایش اصلی
کلمات کلیدی انگلیسی
Government spending,Trade balance,Terms of trade,Home bias
ترجمه چکیده
مقاله حاضر با استفاده از مدل خودبرگشت سری های زمانی در آمریکا، گزارشی است درباره اثرات سیاست گذاری های مالی در تجارت خارجی: افزایش هزینه کرد دولت، نرخ اسمی ارز را به طور قابل توجهی کاهش می دهد، شرایط تجاری را ترقی می دهد و صادرات خالص را افزایش می دهد. نشان داده می شود که تحت تاثیر شوک هزینه یکسان، یک مدل تعادل عمومی نئوکینزی، از لحاظ کیفی با واکنش قیمت های نسبی مطابقت دارد. در مقابل، واکنش صادرات خالص، بستگی به انعطاف پذیری های درون و میان زمانی جایگزینی و درجه سوگیری وطنی در هزینه های خصوصی دارد. یک سیاست گذاری پولی انعطاف پذیر کاهش می یابد، اما واکنش صادرات خالص را تغییر نمی دهد.
ترجمه مقدمه
مقاله حاضر اثرات دینامیک یک افزایش موقت در هزینه کرد دولت در تجارت خارجی را بررسی می کند. دو هدف دارد. اول، به دنبال توضیح تجربی چگونگی واکنش نرخ ارز، شرایط تجاری و تعادل تجاری (صادرات خالص) به افزایش برون زا در هزینه کرد دولت است. دوم، این واکنش ها را در یک مدل تعادل عمومی با ویژگی های انعطاف ناپذیری قیمت توضیح می دهد و در نتیجه نقش بالقوه مهم سیاست گذاری های پولی را ممکن می سازد. بر اساس خودبرگشت بُرداری (VAR)، تحقیقات تجربی اثرات دینامیک سیاست گذاری های مالی در یک بافت اقتصاد بسته به تازگی فراوان شده اند. همچنین تلاش هایی برای توضیح این شواهد با استفاده از نسخه های مختلف مدل های تعادل عمومی تصادفی انجام شده اند، به عنوان مثال Fata's و Mihov (2001)، Burnside و همکاران (2004) و Gali و همکاران (2005). با این حال، شواهد کمی در مورد اثرات دینامیک هزینه کرد دولت در تجارت خارجی ارائه شده است. استثناهای آنها کیم و Roubini (2003) و Giuliodori و Beetsma (2004) هستند که با این حال، یافته های تجربی خود را درون یک چارچوب نظری رسمی بررسی نکرده اند. Canzoneri و همکاران (2003) نیز یک تجزیه و تحلیل VAR از اثرات سیاست گذاری های مالی در تجارت خارجی ارائه کرده اند و اگرچه یافته های خود را در یک مدل تعادل عمومی تجزیه و تحلیل می کنند، این فرض محدود کننده را دارند که تجارت همیشه متعادل می شود. از دیدگاه سیاست گذاری، وضع اقتصاد کلان ایالات متحده در اوایل دهه 2000، انگیزه خاصی را جهت بررسی اثرات دینامیک سیاست گذاری های مالی در تجارت خارجی در یک محیط پولی آزاد فراهم می کند. اغلب بحث می شود که شرایط مالی آزاد در اوایل دهه 2000 یکی از علل عمده برای ادامه زوال تعادل تجاری ایالات متحده بود، که در نتیجه اقتصاد جهانی را به قیمت افزایش عدم توازن جهانی برانگیخت، به عنوان مثال به صندوق جهانی پول نگاه کنید (2004). در عین حال به طور کلی تصور می شود که یک موضع سیاست گذاری گذاری پولی انعطاف پذیر، صادرات خالص را با ایجاد تغییر هزینه ها به سمت کالاهای تولیدی داخلی افزایش می دهد. از این رو، به نظر می رسد که اثر کلی موضع سیاست گذاری مالی-پولی انبساطی ایالات متحده در اوایل دهه 2000 در تعادل تجاری ایالات متحده نامشخص است. طبق این تاریخچه، این مقاله این مسائل را هم در سطح تجربی و هم در سطح نظری بررسی می کند. تجزیه و تحلیل تجربی، مبتنی بر یک VAR در داده های سری زمانی ایالات متحده برای دوره پس از Bretton-Woods است. به پیروی از Blanchardو Perotti(2002)، خط مبنا، شوک های هزینه کرد دولت را با این فرض شناسایی می کند که هزینه کرد دولت به متغیرهای دیگر موجود در VAR همزمان واکنش نشان نمی دهد. نتایج اصلی این تجزیه و تحلیل تجربی که در مشخصات مختلف پایدار هستند را می توان به شرح زیر خلاصه کرد: افزایش موقت در هزینه کرد دولت، نرخ اسمی ارز را کاهش می دهد، شرایط تجاری را ترقی می دهد و صادرات خالص را افزایش می دهد. یافته دوم ممکن است تعجب آور به نظر برسد با توجه به اینکه رشته ای از تحقیقات، رابطه ای مثبت بین کسری مالی و تجاری بر مبنای تکنیک های معادله واحد برقرار کرده اند، به عنوان مثال Summers(1986) و Roubini (1988) . با این حال، اخیراً، Gruberو Kamin (2005) با استفاده از یک روش مشابه قادر به شناسایی اثر قابل توجه تعادل مالی در حساب جاری نشدند. علاوه بر این، مطالعه VAR توسط Kimو Roubini نیز درمی یابد که توسعه مالی معمولاً حساب جاری را افزایش می دهد. این تجزیه و تحلیل نظری مبتنی بر مدلی است که متعلق به طبقه جدیدی از مدل های تصادفی تعادل عمومی برای اقتصاد باز هستند که همچنین قیمت های انعطاف ناپذیر را نشان می دهد، برای مثال، Benignoو Benigno(2003)، Chari و همکاران (2002) و Gall و Monacelli (2005) را ببینید. این مدل در زمان گسسته و حول یک حالت پایدار غیر تصادفی خطی شده فرمول بندی شده است. در چنین چارچوبی، افزایش برون زا در هزینه کرد دولت، اثرات دینامیکی در مقایسه با اثرات شناسایی شده در داده های به دست آمده از یک VAR را ایجاد می کند. نتایج اصلی این تجزیه و تحلیل نظری به شرح زیر هستند. ابتدا، به دلیل سوگیری وطنی در هزینه کرد دولت، شرایط تجاری پس از افزایش برون زا در هزینه کرد دولت ترقی می یابد. در مرحله بعد، اندازه نسبی انعطاف پذیری های جانشینی میان زمانی و درون زمانی، همراه با درجه سوگیری وطنی در هزینه خصوصی، علامت سیستم واکنش تعادل تجاری است. اگر انعطاف پذیری جانشینی میان زمانی نسبت به انعطاف پذیری جانشینی درون زمانی بالا باشد، صادرات خالص پس از افزایش در هزینه کرد دولت افزایش می یابد، درصورتی که هزینه خصوصی اساساً سوگیری وطنی داشته باشند. دوم اینکه، با توجه به نقش سیاست گذاری های پولی، نشانه واکنش شرایط تجاری و تعادل تجاری، مستقل از شکل خاص یک قانون بازخورد بهره که تصور می شود سیاست گذاری های پولی را مشخص می کند نشان داده می شود. با این حال، سیاست گذاری های پولی، انعطاف پذیر یافت می شوند و در نتیجه اثر شوک های مالی را هم در شرایط تجاری و هم در تعادل تجاری با کاهش نرخ اسمی ارز نسبت به تخصیص منعطف قیمت کاهش می دهد. ادامه مقاله به شرح زیر است. در بخش بعد، شواهدی در مورد اثرات دینامیک هزینه کرد دولت با استفاده از یک VAR درمورد داده های سری های زمانی ایالات متحده به دست می آید. بخش 3 مدل نظری را توصیف می کند، در حالی که بخش 4 بینش های تحلیلی در انتقال شوک های مالی و همچنین یک مدل راه حل عددی ارائه می کند. بخش 5 نتیجه گیری می کند.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  درک اثرات دینامیکی هزینه کرد دولت در تجارت خارجی

چکیده انگلیسی

Using Vector Autoregressions on U.S. time series, the present paper documents the effects of fiscal policy on foreign trade: an increase in government spending significantly depreciates the nominal exchange rate, appreciates the terms of trade and increases net exports. Exposed to the same spending shock, a New Keynesian general equilibrium model is shown to match qualitatively the response of relative prices. The response of net exports, in contrast, depends on the intra- and intertemporal elasticities of substitution and the degree of home bias in private spending. An accommodating monetary policy dampens, but does not alter the response of net exports.

مقدمه انگلیسی

The present paper studies the dynamic effects of a temporary increase in government spending on foreign trade. Its aim is twofold. First, it seeks to establish empirically how the exchange rate, the terms of trade and the trade balance (net exports) respond to an exogenous increase in government spending. Second, it rationalizes these responses within a stochastic general equilibrium model which features price rigidities and thus allows for a potentially important role of monetary policy. Based on Vector Autoregressions (VAR), empirical investigations of the dynamic effects of fiscal policy in a closed economy context have recently become more numerous. Attempts have also been made to account for this evidence using different versions of stochastic general equilibrium models, e.g. Fatás and Mihov, 2001 and Burnside et al., 2004 and Galí et al. (2005). Little evidence, however, has been put forward regarding the dynamic effects of government spending on foreign trade. Exceptions are Kim and Roubini (2003) and Giuliodori and Beetsma (2004), who do not, however, explore their empirical findings within a formal theoretical framework. Canzoneri et al. (2003) also provide a VAR analysis of the effects of fiscal policy on foreign trade and, although they analyze their findings within a general equilibrium model, they make the restrictive assumption that trade is always balanced. From a policy perspective, the U.S. macroeconomic stance in the early 2000s provides a particular motivation to investigate the dynamic effects of fiscal policy on foreign trade in a loose monetary environment. It is often argued that the loose fiscal stance in the early 2000s was a major cause for the continuing deterioration of the U.S. trade balance, thus stimulating the global economy at the expense of increased global imbalances, see, e.g. International Monetary Fund (2004). At the same time an accommodating monetary policy stance is generally thought to increase net exports by inducing ‘expenditure switching’ towards domestically produced goods. Hence, the overall effect of the expansionary U.S. fiscal-monetary stance in the early 2000s on the U.S. trade balance appears to be unclear. Against this background, this paper takes up these issues both at an empirical and a theoretical level. The empirical analysis is based on a VAR on U.S. time series data for the post-Bretton-Woods period. Following Blanchard and Perotti (2002), the baseline specification identifies government spending shocks by assuming that government spending does not contemporaneously respond to the other variables included in the VAR. The main results of the empirical analysis, which are found to be robust across various specifications, can be summarized as follows: a temporary increase in government spending depreciates the nominal exchange rate, appreciates the terms of trade and increases net exports. The latter finding may appear surprising, given that a strand of the literature has established a positive relationship between fiscal and trade deficits on the basis of single equation techniques, e.g. Summers (1986) and Roubini (1988).1 More recently, however, Gruber and Kamin (2005) employing a similar methodology were not able to detect a significant effect of the fiscal balance on the current account. Moreover, Kim and Roubini's VAR study also finds that fiscal expansions tend to increase the current account. The theoretical analysis is based on a model that belongs to a recent class of stochastic general equilibrium models for open economies which also feature sticky prices, see, for example, Benigno and Benigno, 2003 and Chari et al., 2002 and Galí and Monacelli (2005). The model is formulated in discrete time and linearized around a non-stochastic steady state. In such a framework an exogenous increase in government spending generates dynamic effects comparable to those identified in the data by means of a VAR. The main results of the theoretical analysis are as follows. First, because of home bias in government spending, the terms of trade appreciate after an exogenous increase in government spending. Next, the relative size of the elasticities of intertemporal and intratemporal substitution, together with the degree of home bias in private spending, is key for the sign of the response of the trade balance. If the elasticity of intertemporal substitution is high relative to the elasticity of intratemporal substitution, net exports will increase after an increase in government spending if private spending is substantially home biased.2 Second, regarding the role of monetary policy, the sign of the response of the terms of trade and the trade balance is shown to be independent of the particular form of an interest feedback rule assumed to characterize monetary policy. However, monetary policy is found to be accommodative and thus to dampen the effect of the fiscal shock both on the terms of trade and the trade balance by depreciating the nominal exchange rate relative to the flexible price allocation. The remainder of the paper is organized as follows. In the next section, evidence on the dynamic effects of government spending is obtained by means of a VAR on U.S. time series data. Section 3 describes the theoretical model, while Section 4 provides some analytical insights into the transmission of fiscal shocks as well as a numerical solution of the model. Section 5 concludes.

نتیجه گیری انگلیسی

This paper has tried to empirically establish the dynamic effects of an exogenous increase in government spending on the nominal exchange rate, the terms of trade and the trade balance. The main finding proves to be robust across various VAR specifications: the exchange rate depreciates, the terms of trade appreciate and the trade balance moves into surplus after an exogenous increase in government spending. The strong and significant response of the terms of trade provides a guideline for the theoretical exploration of the empirical findings. Specifically, I investigated whether a two-country two-good general equilibrium model with price rigidities can account for the evidence, and if so under what conditions. It turns out that, independently of the monetary stance during the transmission process, an exogenous increase in government spending increases the trade balance if, in the presence of home bias in private spending, the intertemporal elasticity of substitution of private spending is high relative to the intratemporal elasticity of substitution between the home and foreign good. The reason is as follows: under the assumption that government spending falls entirely on home goods, an increase in government spending induces an appreciation in the terms of trade such that home goods become more expensive relative to foreign goods. If private spending is home biased, a high intertemporal elasticity of substitution induces a fall in the level of private domestic relative to private foreign spending as a result of the terms of trade appreciation, while a low intratemporal elasticity of substitution induces only limited substitution from home to foreign goods. Hence, resources are transferred from home to foreign and net exports increase. Monetary policy is characterized by an interest rate feedback rule. It is found not to alter but to dampen the effect on net exports, because it accommodates the increase in government spending relative to the flexible price allocation. A loose monetary stance is also reflected in the depreciation of the nominal exchange rate relative to the flexible price allocation. The mechanism underlying the theoretical transmission of government spending shocks is broadly in line with the evidence obtained from the VAR. It should be noted, however, that the analysis has been limited to a qualitative account of the key features of the data. Naturally, the transmission process as apparent from the data displays richer dynamics relative to those generated by the theoretical model. In particular, private spending which the theoretical model predicts to fall immediately in response to a government spending shock, falls only after a considerable delay according to the empirical VAR model. From that point on it appears to be a key factor underlying the increase of the trade balance. The terms of trade, in contrast, respond immediately according to the empirical VAR model and the resulting revaluation of trade flows appears to be an important channel for the immediate increase of the trade balance, as predicted by the theoretical model. Against this background, it seems adequate to draw a tentative conclusion regarding the contribution of the U.S. macroeconomic policy stance to the trade deficit in the early 2000s. Contrary to widely held views, an exogenous increase in government spending may not necessarily have contributed to the U.S. trade deficit. On the other hand, a fairly accommodating monetary policy may generally have dampened the possible effects of government spending on the trade balance. Hence, this and earlier episodes in U.S. time series when high government spending and trade deficits occurred simultaneously appear not to be the result of discretionary changes in fiscal policy per se. An alternative explanation of these episodes may instead focus on (business cycle) factors which might endogenously generate a systematic co-movement of budget and trade deficits. Also, the U.S. fiscal expansion in the early 2000s was in large parts the result of tax cuts, which have not been investigated in the present paper. Finally, it may be instructive to establish more evidence using data for smaller countries, where government spending may have little impact on the terms of trade. Lane and Perotti (2003), for example, use a small country model and suggest that fiscal expansions induce a loss in competitiveness as costs increase while prices are fixed on world markets. In this scenario, a trade deficit rather than a surplus might be the effect of a fiscal expansion. Further investigations into these issues appear to be promising.