ترجمه فارسی عنوان مقاله
اندازهگیری تغییرات نرخ حقیقی ارز در افق زمانی طولانی
عنوان انگلیسی
Accounting for real exchange rate changes at long time horizons ☆
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
44766 | 2015 | 14 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Journal of Macroeconomics, Volume 46, December 2015, Pages 264–277
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1.معرفی
2- محاسبه نرخ حقیقی ارز
3- تخمین زن MSE، اریبی و اصلاح
شکل 1: اریبی نسبی
4-1- شرح و بسط انگل(1999)
4-2- تعدیلکنندههای GDP
شکل(3) اهمیت نسبی قابل تجارتها با استفاده از دادههای CPI
5- جمعبندی
کلمات کلیدی
1.معرفی
2- محاسبه نرخ حقیقی ارز
3- تخمین زن MSE، اریبی و اصلاح
شکل 1: اریبی نسبی
4-1- شرح و بسط انگل(1999)
4-2- تعدیلکنندههای GDP
شکل(3) اهمیت نسبی قابل تجارتها با استفاده از دادههای CPI
5- جمعبندی
ترجمه کلمات کلیدی
برابری قدرت خرید - داد و ستد قیمت های غیرقابل مبادله - نرخ ارز واقعی - میانگین مربع نسبت خطا
کلمات کلیدی انگلیسی
Purchasing power parity; Traded and nontradable prices; Real exchange rates; Mean squared error ratioF3; F4
ترجمه چکیده
انگل(1999) اندازهگیری نرخ حقیقی ارز را با استفاده از تعیین اهمیت غیرتجاری برای جابجاییهای نرخ حقیقی ارز معرفی کرد. ما این روش را در دو مسیر توسعه دادیم. اول اینکه ما یک انحراف بالقوه را در معیار میانگین مربعات خطا (MSE) که در کار قبلی از آن استفادهشده است، نشان میدهیم. دوم اینکه ما با استفاده از یک معیار MSE اصلاحشده یک روش تجربی جدید را میسر کردیم که در آن غیرقابل تجارت تغییرات نرخ حقیقی ارز را توضیح میدهد اما در افق زمانی واقعاً بلندمدت- دههها نه سالها.
ترجمه مقدمه
تجربه نرخهای ارز شناور از اوایل دهه 1960 نشان داد که نرخ حقیقی ارز بیثبات است و انحرافات آن از برابری قدرت خرید بزرگ و مداوم است. چه چیزی انحرافات از برابری قدرت خرید(PPP) را توضیح میدهد؟ اجماع در نوشتهها بر این است که قیمتهای تجاری انحرافات کوتاهمدت از PPP را توضیح میدهد. در مورد انحرافات در افق بلندمدت چطور؟ مدل سنتی اقتصاد خرد باز و ادبیات رشد برگرفته از مقاله بالاسا (1964) و ساموئلسون (1964) فرض میکند که برابری قدرت خرید در بلندمدت برای کالاهای بلندمدت ثابت میماند. این تضمین میکند که تغییرات بلندمدت در نرخهای حقیقی ارز ناشی از تغییرات در قیمت نسبی غیرقابل تجارت است.
انگل(1999) بحث تجربی اهمیت کالاهای غیرقابل تجارت را برای تغییرات نرخ حقیقی ارز متحول کرد. با استفاده از دادههای CPI کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و ایالاتمتحده او دریافت که هیچ پشتیبانیای از تئوریهای سنتی وجود ندارد که قیمت کالاهای مبادله شده تغییرات نرخ حقیقی ارز را در هیچ افقی توضیح بدهد. در عوض کاری که از چارچوب انگل استفاده کرده است بهطور وسیعی یافتههای او را تائید میکند. این نتایج هدایت بسیار تأثیرگذار برخی را ثابت میکند که بیان کردهاند کالاهای قابل تجارت و غیرقابل تجارت تفاوت بسیار کمی در اقتصاد خرد بازدارند.
این مقاله در ادامه نرخ حقیقی ارز را در دو جهت گسترش میدهد. بخش اول ما روششناسی است. ما بهصورت تحلیلی و عددی نشان میدهیم که معیار میانگین مربعات خطا که بهوسیله انگل (1999) استفادهشده اریب است. این اریبی با توجهاتی که سابقاً به آن شده است مشخص نشده است. همچنین ما نشان میدهیم که این اریبی بالقوه برای سطوح قیمتهای نسبتاً قابل تجارت که با استفاده از دادههای CPI بهدستآمده است بزرگ و مثبت است. آن بهنوبه خود، پیشنهاد میکند که محاسبه نرخ حقیقی ارز همانطور که سابق بر این به کار گرفته میشده، اهمیت کلاهی غیرقابل تجارت را کاهش میدهد. درنهایت ما از یک MSE جایگزین استفاده میکنیم که از اریبی رنج نمیبرد.
بخش دوم ما برای ارائه شواهد تجربی جدیدی از اهمیت نسبی غیرقابل تجارتها در افق زمانی بلند است. دادههای CPIانگل (1999) شامل 1973تا 1995 – کمی بیشتر از دو دهه است. همانطور که او تصدیق کرده است دو دهه برای تعیین نقش غیرقابل تجارتها در خیلی بلندمدت کافی نیست. ما دوباره اهمیت غیرقابل تجارت را در دوره متغیر با استفاده از گسترش شاخصهای قیمت انگل (1999) برای زمان حال آزمایش کردهایم. این طول دادههای او را دو برابر میکند. همچنین ما اریبی که در معیار MSE او بوده را اصلاح کردیم. با استفاده از طول دادههای طولانیتر و معیار MSE اصلاحشده، ما نتایجی مشابه با انگل (1999) به دست آوردیم، که در آن قیمت نسبی قابل تجارتها در کوتاهمدت و میانمدت غلبه دارد. در عوض آنها 95% تغییرات نرخ حقیقی ارز را در افق زمانی بیش از 10 سال برای همه کشورها بهجز کانادا شرح میدهند. در مورد کانادا، قیمت نسبی قابل تجارتها 85% از تغییرات را شرح میدهند. بااینحال ما دریافتیم که اهمیت قابل تجارتها در افق خیلی بلندمدت (از سی تا چهل سال) سقوط میکند. در یک افق 35 ساله قابل تجارتها فقط 24 رصد از تغییرات نرخ حقیقی ارز را در کانادا و 47 درصد را در آلمان توضیح میدهد. آنها همچنین 60 درصد را در فرانسه و 83 درصد را برای ایتالیا توضیح میدهند. نتایج هنگامیکه قیمت غیرقابل تجارتهای در افق خیلی بلندمدت مطرح هستند ثابت باقی میمانند، هنگامیکه ما از شاخصهای قیمتی گرفتهشده از شاخص GDP استفاده میکنیم. نتایج ما با نتایج انگل (1999) که هیچ نقشی را برای غیرقابل تجارتها در افق بلندمدت بهجز کانادا پیدا نکرده است تضاد دارد. تفاوتها از بازه زمانی طولانیتر ما و MSE اصلاحشده ناشی میشود. ما نتیجهگیری میکنیم که درحالیکه انگل (1999) در کوتاهمدت و میانمدت نتایج درستی دارد، یک نقش بسیار مهم بر ای غیرقابل تجارتها در زمان خیلی بلندمدت وجود دارد.