ترجمه فارسی عنوان مقاله
تراز مالکیت، اثربخشی نظارت مدیران مستقل و کیفیت پیش بینیهای درآمدی مدیریت
عنوان انگلیسی
Ownership balance, supervisory efficiency of independent directors and the quality of management earnings forecasts
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
4659 | 2013 | 20 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : China Journal of Accounting Research, Available online 26 February 2013
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
- مقدمه
- پیش زمینه و سابقه ی موسساتی و مرور ادبیات نظری
- 2.1. سابقه ی موسساتی تحقیق
2.2. مروری بر ادبیات نظری
2.2.1. دقت و صحت پیش بینی های مدیریتی
2.2.2. استقلال هیأتهای مدیره و کیفیت افشای اطلاعات
2.2.3. تخصص مدیران مستقل و کیفیت افشای اطلاعات
2.2.4. دیگر عواملی که بر دقت و صحت پیش بینی های مدیریتی تأثیر دارند.
3. فرضیه های تحقیق و تشریح متغیرها
3.1. فرضیه های تحقیق
3.2. تعریف متغیرها
3.3. مدلهای رگرسیون - نتایج تجربی
- 4.1. تشریح نمونه
- جدول شماره یک : تعاریف استفاده شده در تحلیل
- جدول شماره 2: خلاصه نمونه ها
- نمودار یک: دقت پیش بینی سالیانه
- نمودار دو: صحت پیش بنی سالیانه
- نمودار 3: دقت پیش بینی و زمان پیش بینی
- نمودار چهار: صحت پش بینی و زمان پیش بینی
- 4.2. تحلیل توصیفی
جدول شماره 3: خلاصه ای از اطلاعات مربوط به مدیران مستقل - نمودار 5: دقت و صحت پیش بینی های مدیریتی و مدیران مستقل
- نمودار 6: پیشینه مدیران مستقل و دقت پیش بینی ها مدیریتی
- نمودار 7: پیشینه مدیران مستقل و صحت پیش بینی ها مدیریتی
- نمودار8: صحت و دقت پیش بینی های مدیریتی
- نمودار 9: درآمد متوسط مدیران مستقل
- جدول 4: آمار توصیفی متغیرهای پیوسته
- جدول 5: همبستگی بین متغیرهای اصلی
- جدول 6: نتایج لاجیت مرتب برای تاثیرات مدیران مستقل بر دقت پیش بینی های مدیریتی
- جدول 7: نتایج تاثیر مدیران بر سوگیری پیش بینی های مدیریتی
- جدول8: نتایج تاثیر مدیران بر صحت پیش بینی های مدیریتی
- 4.3. نتایج رگرسیون
4.4. آزمون استواری
5. نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
مدیران مستقل - تعادل مالکیت - دقت پیش بینی - صحت پیش بینی -
کلمات کلیدی انگلیسی
Independent directors,
Ownership balance,
Forecast precision,
Forecast accuracy,
ترجمه چکیده
آیا مدیران مستقل میتوانند نقش نظارتی را که از ایشان انتظار می رود در مورد قواعد مربوط به اوراق بهادار بازار اوراق چین ایفا کنند؟ بازاری با ویژگیهای خاص از قبیل تأثیرپذیری از روابط شخصی (Guanxi) و استانداردهای رشد نیافته قانونی و اجرایی. در این تحقیق از درجهی دقت و صحت در پیش بینی درآمدهای شرکت به عنوان عامل نشانگر(نمایندهی) کیفیت افشای اطلاعات توسط شرکتهایی که سهام آنها در بازار پذیرفته شده بودند استفاده کردیم و با توجه به افشای اطلاعات به بررسی کارایی نظارت مدیران مستقل پرداختهایم. با استفاده از داده های سالهای 2007 تا 2009 متوجه شدیم هنگامی که تراز مالکیت موجود نباشد، مدیران مستقل تأثیری مثبت و معنادار بر صحت پیشبینیهای مدیریتی داشتهاند. علاوه بر آن، پیشزمینهها و سابقهی شخصی مدیران مستقل نیز تأثیر ویژهای بر پیشبینیهای درآمدی مدیریت دارد. مدیرانی که دارای گواهی تخصصی از انجمن حسابداران عمومی (حسابداران قسم خورده) (CPA) هستند به طور قابل توجهی دقت پیشبینیهای مدیریتی را افزایش میدهند. اما مدیران با سابقه و تخصص صنعتی به طور قابل توجهی دقت پیشبینیهای مدیریتی را کاهش میدهند. به عبارت دیگر، داشتن مدیرانی با تخصص حسابداران عمومی (حسابداران قسم خورده) (CPA) استقلال هیأت مدیره را افزایش می دهد، اما داشتن مدیران مستقل با تخصص های صنعتی دارای اثر مخالف است.
ترجمه مقدمه
عدم وجود تراز مالکیت و در عین حال معمول بودن وجود یک سهامدار اصلی، به عنوان رایج ترین دلایل سوء ادارهی بازارهای سهام چین ذکر شده است. به همین دلیل است که سرمایه گذاران سالها به دنبال هیأت مدیره ای با استقلال بیشتر بوده اند. کمیسیون تنظیم مقررات اوراق بهادار چین(CSRC) در سال 2002 حرکتی را در جهت بهبود ساختار ادارهی امور شرکتهای پذیرفته شده(شرکتهایی که سهام آنها در بازار عرضه و پذیرفته شده) در چین شروع کرد. این حرکت عبارت بود از؛ اعلام نظرات راهنما در جهت استقرار سیستم های هیأت مدیریتی مستقل (از این به بعد به اختصار فقط به آن "نظرات راهنما" گفته میشود). پس از آن، کارایی مدیران مستقل به عنوان یکی از عناوین مطالعاتی بازار سرمایه چین به طور گسترده ای مورد تحقیق قرار گرفت. تحقیقات بسیاری در زمینهی روابط بین مدیران مستقل و عملکرد شرکت وجود دارند و این تحقیقات عموماً بر این عقیده هستند که نظارت کردن مهمترین مسئولیت مدیران مستقل است ( یه و همکاران.، 2007؛ ونگ، 2007a؛ ژاوو و همکاران.، 2008). ونگ و همکارانش. (2008) اعتقاد دارند که ارتقای سطح افشاء اطلاعات و شفافیت در شرکتهای فهرست شده (شرکتهایی که سهام آنها در بازار عرضه و پذیرفته شده) منجر به دو نتیجه می شود؛ مهار تسلط سهامداران عمده و ایجاد زمینه ای برای ارزیابی کارایی نظارت مدیران مستقل. سؤال اصلی در آزمون این نظریه که تحقیقات قبلی به آن پرداختند این است که چگونه می توان سطح افشای اطلاعات را در شرکتهای پذیرفته شده در بازار سهام اندازه گرفت. باید در نظر داشت که در چین تنها شرکتهایی که سهام آنها در بازار معاملات سهام شینژن Shenzhen Securities Exchange (از این به بعد با علامت اختصاری SZE به آن اشاره خواهد شد) عرضه شده است، به صورت سالیانه امتیازبندی می شوند و برای آنهایی که در بازار معاملات سهام شانگهایی هستند این اتفاق نمی افتد. بنابراین، نمونهی موجود از شرکتهای پذیرفته شده در بازار سهام محدود بوده و این محدودیت باعث دشواری استفاده از امتیازهای رتبه بندی به عنوان معرف سطح افشای اطلاعات است.
بخاطر وجود این مشکل، تحقیقات قبلی معمولاً از متغییرهایی همچون کیفیت درآمدها برای نشان دادن سطح افشای اطلاعات استفاده کردهاند. برای سنجش کیفیت درآمدها به مدلهای آماری نیاز است وممکن است متغیرهای بدست آمده، بطور مشخصی به کیفیت افشای اطلاعات مرتبط نباشند. برای مثال، از بین سه متغییری که هو و تانگ (2008) استفاده کردند، فقط میزان تهاجمی بودن درآمدها بطور معنی داری با امتیازهای رتبه بندی اعلام شده توسط بازار معاملات سهام شینژن (SZE) در ارتباط است و میزان مدیریت درآمدها و یکنواختی درآمدها چنین ارتباطی ندارند. راه دیگر سنجش سطح افشای اطلاعات آن است که کیفیت یکی از جنبه های خاص گزارشهای شرکتی را مورد مطالعه قرار دهیم. در اینجا فرض بر این است که سنجش سطح افشای اطلاعات توسط آزمون هر یک از جنبه های گزارشات شرکتی می تواند معرف سطح عمومی افشای اطلاعات صورت گرفته توسط آن شرکت باشد (بوتوسان، 1997). این فرضیه توسط لانگ و لاندهلم ( 1996)، مورد آزمون و تأیید قرار گرفت.آنها رابطهی همبستگیای از نوع رتبه-درجه ای بین گزارش سالیانه و دیگر رتبه بندی های منتشر شده را در نشریات در مورد افشای اطلاعات ارائه داده اند، و آن را با همبستگی بین گزارش سالیانه و رتبه بندیهای منتشر شده توسط سرمایه گذاران مقایسه کردند. بر اساس این رویه، بوتوسان (1997) نیز از میان تمام دیگر راهها، تنها درجه ای از افشای اطلاعات داوطلبانه را که در گزارشات سالیانه پیدا می شود، به عنوان معرف سطح افشای اطلاعات توسط شرکت استفاده کرد و سیستمی به نام DSCORE را برای امتیازدهی به شفافیت اطلاعات بوجود آورد. لی (2008) شرکتها را بر اساس خوانایی(قابلیت خواندن)گزارشات سالیانه آنها امتیاز دهی کرد. مطالعات دیگر (گراهام و همکاران.، 2005؛ وانگ، 2007b) از نشانه های پیش بینی درآمدی مدیریت به عنوان معرف سطح عمومی افشای اطلاعات استفاده کردند. بای (2009) در مورد شرکتهای پذیرفته شده در بورس به این نتیجه رسید که دقت و صحت پیش بینی های مدیریتی به طور معنی داری با امتیازات رتبه بندی شفافیت که توسط SZE به آنها داده شده بود مرتبط است. در راستای این رویکرد ما نیز دقت و صحت پیش بینی های مدیریتی را به عنوان معرف سطح عمومی افشای اطلاعات انتخاب می کنیم و از این شاخص برای سنجش کارآیی نظارت مدیران مستقل استفاده میکنیم. اول اینکه، پیش بینی مدیریتی یکی از جنبه های مهم افشای اطلاعات است که تأثیر قابل توجهی نیز بر سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی دارد (بای، 2009؛ هیلی و پالپو، 2001). تحقیقات فراوانی، از جمله تحقیق گراهام و همکارانش. (2005) و وانگ (2007b)، از کیفیت پیش بینی های مدیریتی برای معرفی سطح افشای اطلاعات استفاده کرده اند. تحقیقاتی که بر پیش بینی های داوطلبانه مدیریتی صورت گرفته است نشان داده اند که مدیریت می تواند در زمانبندی، دقت و صحت پیش بینی های مدیریتی اثر گذار باشد (کارامانو و وافیز، 2005؛ راجرز و استاکن، 2005).
در بازار سهام چین، اغلب پیش بینی های مدیریتی اجباری هستند و تنظیم کننده ها (قاعده گذاران) بازار سهام زمان افشای اطلاعات را مشخص می کنند. با این حال هیچ مشخصه ای در مورد دقت و صحت پیش بینی های مدیریتی ذکر نشده و این نقص دست مدیریت را برای دستکاری کردن پیش بینی ها باز می گذارد. این تغییر پذیری در استانداردهای پیش بینی، برای ما موقعیت خوبی ایجاد کرد تا کارایی نظارتی مدیران مستقل را مورد بررسی قرار دهیم. سوم اینکه، بازنگری اندازهگیری کیفیت پیش بینی ها بدون استفاده از مدلهای پیچیدۀ آمار، کار بسیار آسانی است.
تحقیق ما دو مشخصهی اصلی در بر دارد. اول اینکه در سطح عمومی افشای اطلاعات شرکتها از معرفی که به آسانی قابل اندازه گیری است استفاده میکنیم و از این طریق در شرکتهایی با ساختار مالکیت متنوع به آزمون کارایی نظارت مدیران مستقل میپردازیم. نتایج حاصله تکمیل کنندۀ نتایجی هستند که تحقیقات قبلی (مانند ونگ و همکارانش. (2008)) بدست آوردند و همچنین دیدی جامع تر در زمینهی تأثیر مدیران مستقل بر افزایش شفافیت ایجاد میکند. دوم اینکه عوامل تأثیرگذار بر پیش بینی های اجباری مدیریتی را آزمون می کنیم و آنها را با عوامل تأثیرگذار بر پیش بینی های داوطلبانهی مدیریتی مقایسه میکنیم. این مقایسه کمک و حمایت نسبتاً محکمی است برای ارتقای مقررات پیش بینی های مدیریتی در چین. مابقی این مقاله به شکل زیر تنظیم شده: بخش 2 به پیش زمینه و سابقه ی موسساتی و مرور ادبیات نظری مرتبط می پردازد. بخش 3 فرضیه های تحقیق را معرفی می کند و به تشریح متغیرها می پردازد. بخش 4 گزارشی از نتایج عملی می دهد و در بخش 5 به نتیجه گیری از تحقیق می پردازد.