ترجمه فارسی عنوان مقاله
سرمایه انسانی، ساختار پرداخت و استفاده از معیارهای عملکرد در جبران خسارت
عنوان انگلیسی
Human capital, pay structure, and the use of performance measures in bonus compensation
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
18522 | 2006 | 24 صفحه PDF |
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Management Accounting Research, Volume 17, Issue 2, June 2006, Pages 198–221
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
1.مقدمه
2. نظریه و توسعه فرضیه ها
شکل 1. توصیف مدل
3. روش های تحقیق
3.1 نمونه
جدول 1. آمار توصیفی
3.2 طبقه بندی استفاده از معیارهای عملکرد
3.3. متغیرهای مستقل
جدول 2. سنجش قابلیت اطمینان
جدول 3. جدول همبستگی
4. نتایج
4.1 تجزیه و تحلیل تک متغیره
جدول 4. تجزیه و تحلیل تک متغیره، استفاده از معیارهای عملکرد، میانگین (میانه)
4.2 تجزیه و تحلیل چند متغیره
جدول 5. تجزیه و تحلیل لجستیک
شکل 2. نمودار تعامل مدل پایه است. تعامل وابستگی به سرمایه انسانی و ساختار پرداخت.
4.3. تجزیه و تحلیل حساسیت
5. بحث
6. نتیجه گیری
پیوست اول
کلمات کلیدی
1.مقدمه
2. نظریه و توسعه فرضیه ها
شکل 1. توصیف مدل
3. روش های تحقیق
3.1 نمونه
جدول 1. آمار توصیفی
3.2 طبقه بندی استفاده از معیارهای عملکرد
3.3. متغیرهای مستقل
جدول 2. سنجش قابلیت اطمینان
جدول 3. جدول همبستگی
4. نتایج
4.1 تجزیه و تحلیل تک متغیره
جدول 4. تجزیه و تحلیل تک متغیره، استفاده از معیارهای عملکرد، میانگین (میانه)
4.2 تجزیه و تحلیل چند متغیره
جدول 5. تجزیه و تحلیل لجستیک
شکل 2. نمودار تعامل مدل پایه است. تعامل وابستگی به سرمایه انسانی و ساختار پرداخت.
4.3. تجزیه و تحلیل حساسیت
5. بحث
6. نتیجه گیری
پیوست اول
ترجمه کلمات کلیدی
سرمایه انسانی - ساختار پرداخت - اقدامات غیر مالی - جبران پاداش - اقدامات عملکرد -
کلمات کلیدی انگلیسی
Human capital, Pay structure, Non-financial measures, Bonus compensation, Performance measures,
ترجمه چکیده
اقدامات مالی سنتی به دلیل عدم ارتباط در اقتصاد امروز صورت گرفته است که در آن شرکت ها به طور فزاینده با دارایی های نامشهود رقابت می کنند. با این حال، شاید این انتقاد در صورتی که اقدامات لازم را جهت تکمیل اطلاعات موجود در اقدامات مالی انجام دهد، زیان بار نخواهد بود. بنابراین، بررسی این که چه زمانی و در کجا این قابلیت بالقوه را شناسایی می کند، و اقدامات لازم را برای بدست آوردن اطلاعات مناسب انجام می دهد امری بسیار مهم است. این تحقیق فرض می کند که دو متغیر منابع انسانی، وابستگی به سرمایه انسانی و ساختار حقوق و مزایای مالی، با استفاده از اقدامات غیر مالی در قراردادهای جبران خسارت های مدیران برتر مرتبط هستند، از آنجا که آنها اطلاعاتی را فراهم می کنند که به وسیله اقدامات مالی سنتی ارائه می شود. با استفاده از داده های بایگانی از 177 بازخورد، من مدل های logit دستورات باینری و چند پاسخی را ارزیابی می کنم. مدل دوتایی Logit شواهدی را ارائه می دهد که در آن فاکتورهای کارآمد احتمال بیشتری دارند تا بر تدابیر غیر مالی (همراه با اقدامات مالی سنتی) تاکید کنند و احتمال کمتر بر اقدامات مالی سنتی تکیه کنند. علاوه بر این، این رابطه با ساختار پرداخت شرکتی تعدیل می شود. تجزیه و تحلیل نشان می دهد که رابطه قوی تر در شرکت هایی است که ساختار پرداخت سلسله مراتبی را به کار می گیرند. علاوه بر این، مدل logit چند پاسخی، این نتیجه گیری را نشان می دهد که این فاکتورها نیز به احتمال بیشتری تکیه بر اقدامات منابع انسانی دارند.
ترجمه مقدمه
پاداش اجرایی موجب بحث در بسیاری از جبهه ها می شود1، یکی از این موارد این است که تاکید بر اقدامات مالی، مدیران را به سمت تمرکز کوتاه مدت سوق می دهد. Stone (هفته کسب و کار، دسامبر 23، 2002) این موضوع را با بیان این موضوع خلاصه می کند:
مشکل اصلی در شرکت های آمریکایی، تمرکز کوتاه مدت سرمایه گذاران بر نتایج سه ماهه نیست، بلکه تمایل مدیران برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت به دلیل تاثیر آنها در جبران خسارت اجرایی است. Jeffrey Evans، رئیس انجمن تحلیلگران امنیت نیویورک می گوید: "با تمرکز وسواس گونه بر روی اعداد سه ماهه، مدیریت، انگیزه ای برای تصمیم گیری هایی است که از منظر کوتاه مدت عملگرا هستند، اما ممکن است سلامت درازمدت سازمان را تحت تأثير قرار دهد. "
یک تصمیم مشترک را که مدیران در مورد سرمایه گذاری در سرمایه انسانی می گیرند، در نظر بگیرید. جبران خسارت، آموزش، و سایر هزینه های مرتبط در این دوره هزینه می شود. مدیرانی که بر اعداد مالی سه ماهه تمرکز کرده اند، انگیزه ای برای از بین بردن سرمایه گذاری مرتبط با کار هستند تا نتایج مالی سه ماهه را افزایش دهند، حتی اگر سرمایه گذاری ناپدید شود ممکن است برای سلامتی درازمدت سازمان مضر باشد (Laverty، 1996). هدف از این مطالعه، ارائه شواهد در مورد بحث با بررسی استفاده از معیارهای عملکرد در جبران خسارت اجرایی و تعیین اینکه آیا شرکتهایی که به شدت به نیروی کار متکی هستند و برای حفظ عملیات خود، اقدامات مالی سنتی را با اقدامات غیر مالی انجام می دهند.
جبران خسارت اجرایی به دو دلیل یک محیط جالب را فراهم می کند. اول، این امر بخش مهمی از هزینه اجرایی است2. دوم، بخشي از جبران اجرایي است كه هدف آن ایجاد انگيزش رفتارهاي مديريتي است (Milkovich and Newman، 2002؛ Balkcom و همکاران، 1997؛ Vancil، 1979). به طور سنتی، قراردادهای جبران شده بر اساس ضوابط حسابداری مالی، به ویژه درآمد خالص، درآمد هر سهم و بازپرداخت دارایی نوشته شده است (McKenzie and Shilling، 1998). دیدگاه غالب این است که اقدامات مالی سنتی تمرکز کوتاه مدت را پیش می برند (Laverty، 1996)، در حالی که اقدامات غیر مالی می تواند تمرکز مدیران را برای تصمیم گیری هایی که برای دراز مدت مناسب تر هستند، معطوف می کند (Kaplan و Norton، 1996). بنابراین، طراحی جبران خسارت اجرایی، یک محیط غنی برای مطالعه استفاده از شاخص های مالی و غیر مالی است.
این تحقیق، ارتباط بین استفاده از معیارهای عملکرد و وابستگی به سرمایه انسانی را مورد بررسی قرار می دهد. کار یا سرمایه انسانی، نوعی بحرانی از دارایی نامشهود است که به طور فزاینده ای به آن وابسته است (Lev، 2001). اصطلاح "سرمایه انسانی" دارای تعاریف مختلفی است. اقتصاددانان، استعداد و دانش انسان را به عنوان یک نوع ثروت و سرمایه می دانند (Lev و Schwartz، 1971). استراتژیست ها، سرمایه انسانی استراتژیک را به عنوان بخشی از نیروی کار تعریف می کنند که کمک می کند تا به وسیله آن مزیت رقابتی خود را حفظ کنند (Barney و Wright ، 1998). گسترده ترین تعریف سرمایه انسانی و یکی دیگر که در ادبیات رفتار سازمانی یافت می شود شامل دانش و / یا مهارت هایی است که توسط نیروی کار در اختیار قرار می گیرد (Lev، 2001؛ Barney، 1991؛ Becker et al، 2001). Kaplan و Norton (1996، ص 6)، اکنون همه کارکنان باید ارزش خود را با آنچه که می دانند و با اطلاعاتی که می توانند ارائه دهند، به دست آورند. سرمایه گذاری در مدیریت، مدیریت و بهره برداری از دانش هر کارمند، برای موفقیت شرکت های عصر اطلاعات امری حیاتی است.
1 یکی دیگر از جنبه های مهم بحث در مورد جبران اجرایی، میزان پرداختی است که در این نقل قول از واشنگتن پست (3 آوریل 1997) نشان داده شده است، که بیان می کند: "سال گذشته چیزی شبیه بذر برای سالیان سال برای مدیران شرکت های بزرگ بود: درآمد شرکت ها سریع تر از فروش آنها افزایش یافت، قیمت های سهام سریع تر از سود حاصل شد و هزینه اجرایی سریع تر از همه چیز افزایش یافت. اگر چه میزان پرداخت یک مسئله جالب برای مطالعه است، اما در مطالعه حاضر این امر گنجانده نشده است. من استفاده از معیارهای عملکرد را مطالعه می کنم و مطالعه ترکیب و وزن جبران اجرایی را برای تحقیقات آینده رها می کنم.
2 در این نمونه، پاداش به مدیران پرداخت شده، به طور متوسط 1.41 برابر حقوق پایه آنها است. شواهد بی نظیر نیز این نتیجه را پشتیبانی می کند. George Fisher، رئیس اجرایی سابق شرکت Eastman Kodak، اظهار داشت: "من امسال پاداش نمی گیرم. من امسال سزاوار گرفتن پاداش نیستم و این نصف حقوق من است. این بسیار قابل توجه است "( Hirsch، وال استریت ژورنال، 17 مارس 1998).
مطابق با تحقیقات اخیر تحقیق شده در بالا، من سرمایه انسانی را به عنوان نیروی کار فی مابین (یعنی ارزش گذاری از طریق مشارکت نیروی کار به واسطه مهارت و دانش) تعیین می کنم. من همچنین یک موضوع مهم محتمل را بررسی می کنم که می تواند ارتباط بین استفاده از معیارهای عملکرد و وابستگی به سرمایه انسانی را تعیین کند - طراحی شرکت از ساختار پرداخت آن.
من در هر دو نظریه اقتصادی (به عنوان مثال، اصل اطلاعات) و نظریه روانشناسی اجتماعی (به عنوان مثال، نظریه سهام)، به منظور توسعه فرضیه ها، اشاره می کنم. تئوری نمایندگی، مدل های انتخاب منطقی را در بر میگیرد؛ تحقیق اغلب در مورد چگونگی استفاده از معیارهای عملکرد جهت تطبیق فعالیت های کارمند با اهداف صاحب نظران مورد بررسی قرار می گیرد (Ittner و همکاران، 1997). با این حال، کارکنان در یک محیط اجتماعی کار می کنند و "فعالیت های فردی به صورت مکرر و غیرقابل پیش بینی و توسط اقدامات دیگران شکل می گیرد" (Sprinkle، 2003، ص 295). در این نظریه، تئوری نمایندگی به طور کلی از اثرات ناشی از تقسیم حقوق و دستمزد اجتناب می کند؛ با این حال، از آنجا که تحقیقات نشان می دهد که مسائل مربوط به عدالت برای کارکنان مهم هستند (Cowherd and Levine، 1992)، ترکیب هر دو نظریه به من اجازه می دهد تا تحقیق کامل تری در مورد استفاده از اقدامات عملکرد انجام دهم. در واقع Sprinkle (2003) خواستار تحقیقاتی است که تقسیم پاداش ها تقسیم پاداش ها را بر روی قراردادهای مبتنی بر عملکرد شامل می شود.
Ittner و همکارانش (1997)، از اصل اطلاع رسانی را به عنوان مبنای تحقیق در مورد استفاده از معیارهای عملکرد در جبران پاداش مدیر عامل شرکت استفاده کردند. آنها استدلال می کنند که اقدامات مالی سنتی ممکن است برای مدیران اجرایی با تمرکز بر به حداقل رساندن هزینه ها مناسب باشد؛ با این حال، برای مدیران اجرایی در شرکت ها به دنبال یک استراتژی با کیفیت یا استراتژی نوآوری هستند، که با آن اقدامات غیر مالی به اطلاعات فزاینده ای در مورد اهداف استراتژیک بلند مدت شرکت و به منظور کمک به بهتر شدن منافع درون شرکت را ارائه دهند. گسترش این امر، من بر این اصل استدلال می کنم که بیان می کند که استفاده از اطلاعات غیر مالی، در زمانی که شرکت بر سرمایه انسانی تکیه می کند، اطلاعات مربوطه را افزایش می دهد که به وسیله اقدامات مالی سنتی صورت می گیرد. سپس به تئوری تساوی می رسم که پیش بینی می کند که رفتار و نگرش کارکنان منفی است، زمانی که آنها نابرابری را در ساختار حقوق فی مابین درک می کنند. Sprinkle (2003) یادآور می شود که مسائل مربوط به انصاف و عدالت می تواند به خوبی قرارداد را تحت تاثیر قرار دهد. در محیط من، احتمال دارد که درک (عدم وجود) عدالت، (تشدید) باعث کاهش مشکلات اخلاقی شود. بنابراین من استدلال می کنم که ارتباط بین احتمال استفاده از مالیات غیر مالی در جبران خسارت و استفاده از سرمایه انسانی به طراحی ساختار حقوق ماهیانه بستگی دارد.
با استفاده از اطلاعات افشا شده از اظهارات پراکسی 177 شرکت، استفاده از اطلاعات در جبران خسارت به دو دسته طبقه بندی می شود: (1) شرکت هایی که بر تقابل معیارهای مالی تأکید می کنند (2) شرکت هایی که از هر دو معیار مالی و غیر مالی استفاده می کنند. با استفاده از یک مدل لجستیک دوتایی مقطعی، من دریافتم که احتمال استفاده از هر دو شاخص مالی و غیر مالی در شدت نیروی کار3 افزایش می یابد و رابطه بیشتر مثبت است، زمانی که شرکت استفاده از ساختار پرداخت سلسله مراتبی می کند. این نتیجه گیری از این استدلال حمایت می کند که ساختار پرداخت، ارتباط بین استفاده از سرمایه انسانی و استفاده از اقدامات غیر مالی در جبران خسارت اجرایی را کاهش می دهد. بنابراین، محتوای اطلاعاتی افزایشی از اقدامات غیر مالی در روند نظارت و کنترل در شرکت های کارآمد مهم است. من تجزیه و تحلیل را با تقسیم کردن دو دسته بندی گسترده از معیارهای عملکرد به چهار دسته طبقه بندی شده به طوری که شرکت ها به آن متکی هستند: (1) فقط اطلاعات مالی، (2) اطلاعات مالی و غیر مالی، اما یک آستانه مالی باید حفظ شود، (3 ) اطلاعات مالی و غیر مالی با عدم آستانه مالی و (4) اطلاعات مالی و غیر مالی با اشاره خاص به اقدامات منابع انسانی (مثلا رضایت کارکنان، گردش مالی، آموزش). با استفاده از یک مدل لجستیک چند پاسخی، شواهدی را با نتایج مدل پایه مطابقت می دهم و نتایج را به طور مستقیم برای سنجش استفاده از اقدامات منابع انسانی گسترش می دهم.
این مطالعه با بررسی دو متغیر سازمانی مرتبط و موضعی، ادبیات پیشین را گسترش می دهد. اقتصاد امروز تمرکز بیشتری بر استفاده از سرمایه انسانی دارد (Lev، 2001)؛ شرکت ها به طور فزاینده ای وابسته به سرمایه انسانی هستند و قطعا بحث زیادی در مورد طراحی جبران اجرایی وجود دارد. بنابراین، اگر شواهدی در حال رشد در این بحث ارائه شود، مهم است که بدانیم چه زمانی (و اینکه آیا) از اطلاعات غیر مالی برای تکمیل اطلاعات مالی سنتی در قرارداد جبران خسارت استفاده می شود. این مطالعه برای کسانی که طراحی سیستم های اندازه گیری عملکرد را طراحی می کنند، کاربرد دارد. اولا، به نظر می رسد که شرکت ها با استفاده از اقدامات غیر مالی برای تمرکز بر مدیران ارشد در اهداف استراتژیک و بلند مدت شرکت می کنند. ثانيا، هنگام انتخاب اقداماتي که در نظام پاداش وجود دارد، مهم است که عوامل زمينه اي مانند ساختار پرداخت را در نظر بگيريم. این مطالعه، همچنین بینشی را برای محققانی که ارزیابی و تلاش برای درک استفاده و طراحی سیستم های اندازه گیری عملکرد را ارائه می دهند، فراهم می کند. یک نظریه مهم این است که تئوری نمایندگی، حداقل در این زمینه، ناقص است. برای درک کامل تر در مورد استفاده از معیارهای عملکرد در قرارداد، محققان باید نظریه های متعدد رفتار را در نظر بگیرند.
ادامه این مقاله به شرح زیر است. بخش 2، بحث مربوط به ادبیات مربوطه را ارائه می دهد و فرضیه ها را توسعه می دهد. شرح روش تحقیق در بخش 3 آمده است. نتایج در بخش 4 ارائه شده است. در نهایت، نتیجه گیری ها و محدودیت ها، همراه با بحث درباره نتایج مربوط به مسائل مربوط به سرمایه انسانی مانند عملکرد فیزیکی و انتقال دانش، در بخش ها 5 و 6 ارائه شده اند.