دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 45778
ترجمه فارسی عنوان مقاله

تأثیرات اقتصاد کلان قیمت نفت و شوک های مالی اساسی

عنوان انگلیسی
Macroeconomic impacts of oil prices and underlying financial shocks
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
45778 2014 12 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Journal of International Financial Markets, Institutions and Money, Volume 29, March 2014, Pages 1–12

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2- شوک های ساختاری که زمینه تغییرات قیمت نفت هستند

2-1- مدل VAR ساختاری

2-2- پاسخ ضربه یا انگیزش به شوک های ساختاری

شکل 1- پاسخ های متراکم به شوکی دارای انحراف معیار یک با دو نوار اطمینان خطای استاندارد. توجه: نقطه چین ها نشان دهنده نوار خطای استاندارد دو هستند.

2-3- تجزیه واریانس

جدول 1- تجزیه واریانس خطای پیش بینی.

شکل 2- پاسخ های تراکمی شاخص های اقتصاد کلان به شوک های ساختاری. توجه: نقطه چین و خط چین ها به ترتیب نشان دهنده نوارهای خطای استاندارد یک و استاندارد دو هستند.

3- تأثیرات اقتصاد کلان شوک های ساختاری

3-1- رگرسیون های OLS

3-2- نتایج برآورد

4- نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
قیمت نفت - شوک مالی - مالی بازار کالا - روش دومرحله ای کلیان
کلمات کلیدی انگلیسی
Oil price; Financial shock; Financialization of commodity markets; Kilian's two-step approach
ترجمه چکیده
ما برای شناسایی شوک برون، زاد ناشی از تغییرات در شرایط بازار مالی و بررسی تأثیرات اقتصاد کلان تغییرات قیمت نفت، چارچوب Kilian (2009) را توسعه می، دهیم. ما دریافتیم که شوک مالی ، عامل تعیین، کننده کلیدی قیمت نفت است و تأثیر اقتصاد کلان آن نیز به اندازه تأثیر سایر شوک، های اساسی مهم است. نتایج نشان می، دهد که سیاست، گذاران باید در هنگام تحلیل تأثیرات شوک، های نفت، تغییرات در شرایط بازار مالی را به طور صریح در نظر بگیرند. علاوه بر این، باید یک سیاست تثبیت در نظر گرفته شده و نسبت به علل اصلی طراحی شود، زیرا شوک، های مختلف در افق، های زمانی مختلف تأثیرات متفاوتی دارند.
ترجمه مقدمه
نوسانات زیاد در قیمت نفت و ناپایداری بالای آنها مدت، ها است که منبع بی، ثباتی در اقتصاد جهانی است. به ویژه، افزایش شدید قیمت نفت در طی رونق کالایی که در اوایل دهه 2000 آغاز شد، چالش، های جدی را برای مدیریت اقتصاد کلان در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح کرد. در مقابل این زمینه، بخش بزرگی از ادبیات به طور تجربی علل اصلی نوسانات قیمت نفت و تأثیرات اقتصاد کلان آنها را مورد بررسی قرار داده است. تحقیقات اولیه عمدتاً بر روابط بین قیمت نفت و فعالیت اقتصادی متمرکز است (به عنوان مثال، هامیلتون، 1983؛ هوکر، 1996)، و یک رابطه منفی قوی بین افزایش قیمت نفت و رشد تولید ناخالص داخلی در بسیاری از کشورها پیدا می، کند. مطالعات قبلی نیز نشان می، دهند که رابطه مثبتی بین افزایش قیمت نفت و فشارهای تورمی بر اقتصاد وجود دارد (به عنوان مثال، Cunado و Perez de Gracia، 2005). علاوه بر این، در حالی که بخش متفاوتی از ادبیات به بررسی تأثیر قیمت، های نفت بر بازار سهام می، پردازد، هیچ توافق قوی در مورد تأثیر شوک قیمت نفت بر بازدهی بازار سهام وجود ندارد. سینر (2001) دریافت که ارتباط آماری معنی، داری بین آینده قیمت نفت و بازده واقعی سهام وجود دارد، اما آن همبستگی غیر خطی است. به طور مشابه، Aloui و همکاران (2008) دریافتند که تغییرات در قیمت نفت به طور قابل توجهی نوسانات بازدهی سهام را در 6 کشور توسعه یافته افزایش می، دهد. در مقابل، جممازی و الوئی (2010) نشان می، دهند که شوک، های قیمت نفت طی فازهای رکود اقتصادی بازدهی بازار سهام را تحت تأثیر قرار نمی، دهند. مطالعات اخیر نشان داده است که تأثیر شوک-های قیمت نفت بر بازارهای سهام به این بستگی دارد که کشور واردکننده نفت باشد یا صادرکننده نفت. به عنوان مثال، پارک و راتتی (2008) نشان می، دهند که شوک، های قیمت نفت بخشی از نوسانات معنی، داری از لحاظ آماری را در بازده واقعی سهام تشکیل می، دهند. علاوه بر این، آنها دریافتند که افزایش بی، ثباتی قیمت نفت به طور قابل توجهی بازده سهام واقعی در بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت اروپایی را کاهش می، دهد. از سوی دیگر، Arouri و Rault (2012) گزارش می، دهند که افزایش قیمت نفت در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج، به جز در عربستان سعودی، تأثیر مثبتی بر قیمت سهام دارد. با این حال، با وجود تراکم شواهد تجربی، دو کاسیت عمده در رویکرد سنتی برای مدلسازی شوک، های قیمت نفت، که اغلب در ادبیات استفاده می، شود، مشهود است. اول اینکه، هرچند علیت معکوس ممکن است از فعالیت، های اقتصادی واقعی به قیمت، های نفت جریان یابد، فرض می، شود که شوک، های قیمت نفت برون، زاد هستند. دوم اینکه، ادبیات اخیر، شواهدی ارائه می، کند که رابطه بین قیمت نفت و قیمت سهام به منشاء و ماهیت شوک، های قیمت نفت وابسته است (به عنوان مثال، Ciner، 2013؛ Degiannakis و همکاران، 2013). این نتایج نشان می، دهند که تأثیرات اقتصاد کلان شوک، های قیمت نفت می، تواند به دلایل اصلی بستگی داشته باشد، که در تجزیه و تحلیل، های قبلی به طور کامل مورد توجه قرار نگرفته، اند. کیلیان (2009) یک رویکرد دو مرحله، ای برای تحلیل تأثیرات اقتصاد کلان شوک، های قیمت نفت برای غلبه بر این کاستی، ها پیشنهاد می، کند. در مرحله اول، خود برگشت برداري (VAR) که شامل توليد نفت، فعاليت اقتصادي جهاني و قيمت نفت به عنوان متغيرهاي درون، زاد است، به منظور شناسايي سه نوع شوک ساختاري که اساس تغييرات قيمت نفت هستند، برآورد مي، شوند: شوک عرضه نفت، شوک تقاضای انبوه و شوک تقاضای وژه بازار نفت که منعکس، کننده تغییر غیر منتظره در تقاضای احتیاطی نفت است. در مرحله دوم، رگرسیون-های حداقل مربعات معمولی (OLS) برای ارزیابی تأثیر شوک، های ساختاری شناسایی شده بر شاخص، های اقتصاد کلان برآورد می، شوند. کیلیان (2009) این چارچوب را برای نشان دادن این مسئله اتخاذ می، کند که شاخص، های اقتصاد کلان ایالات متحده، بسته به انواع شوک، های اساسی، به صورت متفاوتی به شوک، های قیمت نفت پاسخ می، دهند (واکنش نشان می، دهند). رویکرد دو مرحله، ای کیلیان (2009) توسط مطالعات اخیر در مورد نحوه تأثیرگذاری شوک، های قیمت نفت بر فعالیت واقعی اقتصادی و بازارهای سهام به کار گرفته شده است. به عنوان مثال، نشان داده شده است که بررسی ریشه، های شوک، های قیمت نفت بسیار مهم است، زیرا شوک، های مختلف در بازار نفت اثرات متنوعی بر فعالیت واقعی و بازارهای سهام دارند (به عنوان مثال، کیلیان و پارک، 2009؛ Apergis و میلر، 2009؛ یوشیزاکی و حموری، 2013). با این حال، طبق دانش ما، هیچ نویسنده، ای هنوز تلاش نکرده است تا چارچوب کیلیان (2009) را برای شناسایی شوک خارجی یا برون، زاد که ناشی از تغییرات غیر منتظره در شرایط بازار مالی است و بررسی تأثیرات منتج اقتصاد کلان تغییرات قیمت نفت، تعمیم دهد. این گسترش و تعمیم باید معنادار باشد، زیرا شواهد نوظهوری از به اصطلاح فرآیند افزایش اندازه و نفوذ بازارهای کالا وجود دارد، پدیده، ای با درجه بالای همبستگی قیمت در میان مجموعه وسیعی از کالاها و همچنین بین کالاها و دارایی، های مالی مشخص می، شود، که احتمالاً به دلیل مشارکت بیشتر سرمایه، گذاران مالی در بازارهای کالا است (هندرسون و همکاران، 2012؛ نیسانک، 2012؛ سینگلتون، 2012؛ تانگ و Xiong، 2012؛ Buyuksahin و رب، 2012؛ مورانا، 2013؛ باساک و پاولوا، 2013). نتيجه فرآیند افزایش اندازه و نفوذ بازارها اين است که قيمت کالاها از جمله قيمت نفت نه تنها به واسطه عرضه و تقاضای آنهها، بلکه به واسطه شرايط بازار مالي که بر سرمايه، گذاري مالي تأثيرمي، گذارد، تعیین مي، شود. فروپاشی مالی سال 2008 باعث افزایش ناگهانی علاقه به اندازه، گیری دقیق شوک، های مالی برای اقتصاد واقعی شده است. در این زمینه، بسیاری از محققان روش، هایی را برای ساختن شاخص، های شرایط مالی توسعه داده، اند که حاوی اطلاعاتی در مورد متغیرهای مالی است که نه تنها از بازارهای سهام، بلکه از بازارهای اوراق قرضه و سیستم بانکی نیز انتخاب شده، اند. این رویکرد ضروری است، زیرا در صورتی که شرایط مالی به صورت همزمان یا یکنواخت تغییر نکند، ممکن است شاخص، های فردی (مثلاً، مواردی که فقط از بازارهای سهام حاصل می، شوند) سیگنال، های مبهمی را ارائه دهند. در این مقاله، از شاخص استرس مالی کانزاس سیتی (KCFSI) که توسط بانک مرکزی فدرال کانزاس سیتی توسعه یافته است، به عنوان پروکسی یا نماینده، ای برای شرایط بازار مالی جهانی استفاده می، کنیم. KCFSI یک شاخص مرکب است که برای اندازه، گیری سطح استرس در بازارهای مالی ایالات متحده طراحی شده است. این شامل 11 متغیر مالی مانند گسترش TED، گسترش خزانه و اوراق قرضه شرکتی و نوسانات قیمت سهام است. با فرض اینکه شرایط بازار مالی ایالات متحده به میزان قابل توجهی منعکس، کننده شرایط کلی بازارهای مالی جهانی است، KCFSI معیار معقولی از استرس در بازارهای مالی جهانی فراهم می، کند. افزایش استرس مالی با هزینه، های بالاتر بودجه و عدم قطعیت اقتصادی بالاتر همراه خواهد بود، که منجر به کاهش فعالیت اقتصادی واقعی می، شود. علاوه بر این، افزایش استرس مالی، سرمایه، گذاران مالی را بیشتر ریسک، گریز خواهد کرد، که تمایل به سرمایه، گذاری در بازارهای دارایی را کاهش خواهد داد، و منجر به کاهش قیمت دارایی، از جمله قیمت نفت می، شود (Hakkio and Keeton, 2009; Davig and Hakkio, 2010). بقیه این مقاله به شرح ذیل سازماندهی شده است: بخش 2 آن دسته از شوک، های ساختاری را مشخص می، کند که با برآورد VAR ساختاری، مبنای تغییرات قیمت نفت هستند؛ بخش 3 تأثیر شوک، های ساختاری شناسایی شده بر شاخص، های اقتصاد کلان را در پنج کشور عمده صنعتی یعنی فرانسه، آلمان، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده بررسی می، کند؛ و بخش 4 خلاصه و نتیجه، گیری را ارائه می، دهد.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  تأثیرات اقتصاد کلان قیمت نفت و شوک های مالی اساسی

چکیده انگلیسی

We extend Kilian's (2009) framework to identify an exogenous shock arising from changes in financial market conditions and examine the consequent macroeconomic impacts of oil price changes. We find that a financial shock is a key determinant of oil prices and its macroeconomic impact is as important as the impact of other underlying shocks. The results indicate that policymakers must explicitly consider changes in financial market conditions when analyzing the impacts of oil shocks. Further, a stabilisation policy must be forward-looking and tailored to underlying causes because different shocks have different impacts at different time horizons.