ترجمه فارسی عنوان مقاله
نوسانات قیمت مسکن و واکنش آن به تغییرات اقتصادی کلان
عنوان انگلیسی
House price dynamics and their reaction to macroeconomic changes
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
5995 | 2013 | 7 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Economic Modelling, Volume 32, May 2013, Pages 172–178
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چكیده
- مقدمه
- مروری بر ادبیات
- داده ها
- جدول 1. خلاصه اطلاعات آماری
- روش كار
- نتایج
- جدول 2. خروجی مدل OLS
- جدول 3. تعیین تعداد مناسب نظامها با استفاده از معیارهای اطلاعاتی
- آیا سیاست پولی تشدیدكننده تحریك انتقال از نظام افت است؟
- جدول 4. خروجی مدل تبدیل ماركوف
- جدول 5LTخروجی مدل واحد احتمال (شامل)
- نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
قیمت مسکن -
سیاست پولی -
مدل سوئیچینگ مارکوف -
محرک های اقتصاد کلان -
کلمات کلیدی انگلیسی
House prices,Monetary policy,Markov switching model,Macroeconomic drivers,
ترجمه چکیده
این مقاله از مدل تبدیل سه نظامه ماركوف برای بررسی اثر اقتصاد كلان بر نوسانات بازار واقعی مسكن در آمریكا استفاده می كند. با تمركز بر دوره زمانی بین سالهای 1960 تا 2011، این روش شناسی به ما امكان می دهد تا درك واضح تری از محركهای بازار واقعی در نظامهای "رونق"، "ثابت"، و "افت" كسب كنیم. نتایج ما نشان می دهند كه حساسیت بازار واقعی به تغییرات اقتصادی به نظام بستگی دارد. این مقاله سپس به بررسی این موضوع می پردازد كه آیا سیاست گزاران قادر اند بر تبدیل نظام از حالت افت تاثیر بگذارند. ما دریافتیم كه كاهش تقسیط دوره نرخ بهره می تواند محرك خوبی برای این قبیل تغییر وضعیتها باشد.
ترجمه مقدمه
طی چند دهه اخیر، بازارهای املاك مسكونی در بسیاری از ملل صنعتی جهان شاهد تغییرات چرخه ای عمده ای در قیمتها و حجم بوده اند. چرخه های واقعی اغلب با اوج گرفتن قیمتها كه پس از آن نزول یا افت رخ می دهد تعریف می شوند. نمونه ای از آن در بازار مسكن انگلستان در اواخر دهه 1980 دیده شد. لیبرالیزه مالی در انگلستان منجر به افزایش قیمتها و در عین حال افزایش نرخهای بهره شد و قیمتهای مسكن افت شدیدی را در اوایل دهه 1990 تجربه كرد. اخیرا (بین سالهای 2000 تا 2005) در آمریكا، قیمتهای داخلی ملك به بیش از 61% افزایش یافتند اما طی 4 سال بعدی بشدت افت كردند. مثالهای مشابهی در كشورهای دیگر مثل ژاپن، ایرلند، و اسپانیا وجود دارد. این چرخه ها اغلب به تغییرات محركهای اقتصادی كلان مثل نرخهای بهره و رشد اقتصادی مربوط اند.
ماهیت چرخه ای بازار واقعی برای مدت زیادی موضوع اصلی بحث بوده؛ عمدتا به این دلیل كه سهم بزرگی از متوسط ثروت خانوار در ملك سرمایه گذاری می شود. بازار مسكن در آمریكا بیش از 50% سهام سرمایه ثابت كشور را توجیه می كند (بافئو-بونی، 1998). تئوری اقتصادی پیشنهاد می كند كه ثروت یكی از محركهای كلیدی مصرف كل در هر اقتصاد است. و بنابراین، افت بازار مسكن احتمالا با كاهش سطوح مصرف خانوار همراه است كه خود ممكن است اثرات مخربی بر نرخ رشد یك اقتصاد داشته باشد. شواهد تجربی این موضوع در كیس و همكاران (2001) نشان داده شده اند. آنها از داده های تركیبی 14 كشور استفاده كردند تا شواهد آماری را در این باره ارائه كنند كه 10% افزایش در ثروت مسكن می تواند منجر به افزایش 1.1% در مصرف شود.
رفتار بازار واقعی مسكن نیز بخاطر تاثیر قیمت مسكن بر پورتفوی های وام بانكهای بازرگانی و دیگر موسسات مالی هائز اهمیت است. ویلاك (2006) نشان می دهد كه دوره ای از كاهش شدید در قیمتهای مسكن معمولا با افزایشی در نرخ نكول رهن همراه است كه اثر بدی بر سودهای بانكی دارد. كاهش سودآوری ممكن است منجر به شكست بانكها و سایر وام دهندگان واقعی و متعاقبا كاهش فعالیت اقتصادی شود. یك مثال مهم اخیر از این مورد سقوط برادران لهمان بود كه از طریق اوراق بهاردار با پشتوانه رهنی بشدت در معرض بازار واقعی قرار گرفت. بدنبال سقوط لهمان در سپتامبر 2008، شاخص بی ثباتی CBOE (VIX) كه اغلب بعنوان "شاخص ترس" نامیده می شود به بالای 70% جهش كرد. و مدت كوتاهی پس از آن ركود جهانی رخ داد. گنت و اویانگ (2010) در مطالعه تجربی شان شواهدی ارائه می كنند كه تغییرات قیمت مسكن چرخه های كسب و كار را راه می اندازند. بنابراین، با فرض اثرات بطوربالقوه مخرب كاهش قیمت مسكن بر اقتصاد، درك عمیق تری از محركهای اقتصادی بازار واقعی مسكن لازم است.
هدف این مقاله بررسی این موضوع است كه تغییرات متغیرهای كلان اقتصادی چگونه بسته به بخشی از چرخه بازار واقعی كه در كار است، می توانند بر رشد قیمتهای مسكن اثر بگذارند. این مطالعه به بررسی اثر محركهای كلان اقتصادی تغییرات قیمت واقعی در بستر تبدیل سه نظامه می پردازد و بنابراین اطلاعاتی را درباره اینكه عوامل اقتصادی منتخب چگونه بر تغییرات قیمت در بازار واقعی مسكن (بسته به اینكه بازار مسكن یك نظام "رونق"، "ثابت"، یا "افت" است) تاثیر می گذارند، ارائه می كند. این مقاله با بررسی درست نمایی ابزارهای سیاست پولی كه موجب شتاب بخشیدن به انتقال از نظام افت می شوند، كمك بیشتری به ادبیات موجود می كند.
بیشتر تحقیقات قبلی در این موضوع شكستهای ساختاری عمده در قیمتهای مسكن كه حاصل از افت و خیزهای قیمت هستند را لحاظ نمی كنند و در عوض فرض می كند كه رابطه بین قیمتهای مسكن و متغیرهای اقتصادی ثابت و پیوسته است. هرچند، حساسیت قیمتهای مسكن به تغییرات در این متغیرها می تواند به مرحله چرخه مسكن بستگی داشته باشد. ناكامی در توضیح ویژه دوره های بی ثباتی از قبیل دوره زمانی سالهای 2000 تا 2012 در بازار مسكن آمریكا توانست نتایجی را تولید كند كه ممكن است تصویر واقعی رابطه بین عوامل كلان و رشد قیمت های مسكن را نشان ندهد. زیائو (2007) و نجی و همكاران (كه در زیر آمده اند) كه بازار املاك مسكونی را به ترتیب در هنگ كنگ و آمریكا بررسی كرده اند شواهدی در این باره ارائه می كنند كه احتمالا شكستهای ساختاری قیمتهای واقعی حاصل از سرمایه گذاری های مخاطره آمیز در بازار مسكن را از اجاره بها جدا می كنند. در نتیجه، رابطه بین بازار مسكن و عوامل تعیین كننده كلان اقتصادی آن ممكن است بر اساس نظام تغییر كرده و بنابراین در نظر گرفتن چرخه بازار مسكن در زمان بررسی پاسخ آن به عوامل كلان اقتصادی خارجی حیاتی است. در این تحقیق، ما بدنبال بررسی سوالات سیاست محور متعددی هستیم. اول، آیا بازار مسكن به تغییرات اقتصادی در دوره های رونق حساس تر است یا در دوره های خرابی؟ دوم، كدام عامل (عوامل) اقتصادی بیشترین تاثیر را بر بازار مسكن در هر نظام یا چرخه دارد (دارند)؟ سوم، آیا برای سیاست گزاران ممكن است كه با استفاده از ابزارهای سیاست پولی بر انتقال از حالت رونق (كه معمولا با رشد منفی مشخص می شود) اثر بگذارند؟
با مطالعه بازار مسكن آمریكا بین سالهای 1960 تا 2000، از مدل تبدیل سه نظامه ماركوف برای بررسی احتمال اینكه محركهای كلان اقتصادی تغییر قیمت مسكن خاصِ نظام هستند، استفاده می كنیم. روش كار تبدیل-نظام كه در این مقاله اجرا شده است همچنین ما را قادر می سازد تا چرخه های بازار مسكن را شناسایی كنیم. سپس می توانیم به بررسی این موضوع بپردازیم كه آیا سیاست گزاران قادر اند صرفا با استفاده از ابزارهای سیاست پولی بازار مسكن را از یك نظام افت به نظام ثابت ببرند. تا آنجا كه می دانیم، این اولین مطالعه ای است كه از مدل تبدیل سه نظامه ماركوف در بستر رابطه بازار واقعی و اقتصاد كلان استفاده می كند و اولین مطالعه ای است كه به بررسی اثربخشی ابزارهای پولی را برای ایجاد تبدیل از نظام افت می پردازد.
ساختار بخشهای دیگر این مقاله بصورت زیر است: بخش دوم به مرور ادبیات موجود درباره رابطه بین متغیرهای اقتصادی و بازار واقعی مسكن اختصاص داده شده است؛ بخش سوم آمار توصیفی داده های بكار رفته در این مقاله را ارائه می كند؛ در بخش چهارم توضیح مفصل تری از روشهای كار اجرا شده ارائه می شود؛ بخش پنجم به تفسیر و بحث درباره نتایج حاصل از رگرسیونهای تبدیل ماركوف می پردازد؛ و در بخش ششم به بررسی قدرت ابزارهای سیاست پولی در اثرگذاری بر تغییر در بازار مسكن از نظام افت می پردازیم. در بخش هفتم نتیجه گیری را ارائه می كنیم.