ترجمه فارسی عنوان مقاله
آیا پاداش بیشتر به تلاش کمتر منجر می شود؟ انگیزه معکوس در گروه ها
عنوان انگلیسی
Can higher rewards lead to less effort? Incentive reversal in teams
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
27771 | 2014 | 12 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Journal of Economic Behavior & Organization, Volume 97, January 2014, Pages 72–83
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
مقدمه
چارچوب نظری
مقدمه
چارچوب نظری
جدول 1:پارامترهای آزمایش 1
آزمایش شماره 1
رویه و طرح تجربی
نتایج
جدول 2: رگرسیون لجستیک برای انتخاب حرکت کننده اول
جدول3: اثرات جانبی افزایش پاداش ها بر حرکت کننده دوم وبازدهی های گروه
جدول 4: تاثیر جانبی تلاش حرکت کننده اول بر تلاش حرکت کننده دوم
جدول 5: آزمایش 1: توزیع تلاش و واحدهای تولید شده کل
آزمایش 2
رویه و طرح تجربی
جدول 6: آزمایش2- روش ها و پیش بینی های تعادلی
جدول 7: آزمایش 2- توضیح استراتژی های منتخب آزمودنی ها
نتایج
جدول 8: آزمایش 2- توزیع قابل انتظار مجموع تلاش تیم، هزینه ها و پرداخت ها
نتیجه گیری
آزمایش شماره 1
رویه و طرح تجربی
نتایج
جدول 2: رگرسیون لجستیک برای انتخاب حرکت کننده اول
جدول3: اثرات جانبی افزایش پاداش ها بر حرکت کننده دوم وبازدهی های گروه
جدول 4: تاثیر جانبی تلاش حرکت کننده اول بر تلاش حرکت کننده دوم
جدول 5: آزمایش 1: توزیع تلاش و واحدهای تولید شده کل
آزمایش 2
رویه و طرح تجربی
جدول 6: آزمایش2- روش ها و پیش بینی های تعادلی
جدول 7: آزمایش 2- توضیح استراتژی های منتخب آزمودنی ها
نتایج
جدول 8: آزمایش 2- توزیع قابل انتظار مجموع تلاش تیم، هزینه ها و پرداخت ها
نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
مشوق ها -
معکوس تشویقی -
تولید تیم -
اثرات جانبی -
آزمایش های آزمایشگاهی -
پرسنل اقتصاد
کلمات کلیدی انگلیسی
Incentives,
Incentive reversal,
Team production,
Externalities,
Laboratory experiments,
Personnel economics
ترجمه چکیده
دیدگاه عمومی می گوید افزایش کلی پاداش های پولی باید عاملان را تحریک کند تا بیشتر تلاش نمایند. در این مقاله نشان می دهیم این مطلب ممکن است در یک گروه صدق نکند. انگیزه معکوس می تواند در بافت تولید متوالی تیم با پیامدهای خارجی مثبت بین عامل ها رخ دهد، بدین معنا که افزایش پاداش های پولی (بخاطر افزایش پاداش یا کاهش هزینه تلاش ها) می تواند عامل هایی را تحریک کند که بیشینه سازهای پولی خودمحور و کاملا منطقی هستند که سبب می شوند تا برای انجام وظیفه ای مشترک تلاش کمتری صورت گیرد. انگیزه معکوس زمانی رخ می دهد که افزایش پاداش های فردی یک عامل سبب تغییر تابع بهترین عکس العمل وی شود و در نتیجه سایر عامل ها را برای تلاش برانگیزد زیرا مشارکت آنها دیگر مستلزم برانگیختن عامل نخست نیست. در اینجا در خصوص این پدیده ظاهرا متناقض بحث کرده و دو آزمایشی را ارائه می کنیم که شواهدی پشتیبان را ارائه می نمایند.
ترجمه مقدمه
به جرات می توان گفت اکثر اقتصاد دانان با این نظر موافقند که علم اقتصاد اساسا به محرک ها و انگیزه ها اختصاص دارد. این نظریه معمولا در مورد پرداخت های پولی صدق می کند، یعنی پاداش های پولی بالا با محرک های قوی ارتباط دارند. این ساده سازی برای بسیاری از موقعیت های اقتصادی بکار می رود، اگرچه الزاما برای محیط هایی کاربرد ندارد که در آنها افراد در گروه ها با یکدیگر تعامل دارند و پاداش های فردیشان تحت تاثیر عملکرد سایرین قرار دارد، مثلا درترتیبات تولید تیمی. انگیزه معکوس در بافت تولید تیمی متوالی، خصوصا برای افراد منطقی می تواند رخ دهد که هدف اصلی آنها به حداکثر رساندن درآمد پولی شخصی شان است. در این مقاله نشان می دهیم تحت چه شرایطی این حالت ممکن است رخ دهد و نتایج تجربی مشابهی را ارائه خواهیم کرد.
در راستای مطالعات وینتر (2009) که توابع نظری را برای انگیزه معکوس ارائه کرد محیط های استراتژیکی ساده ای را بررسی خواهیم کرد که شامل تولید تیم همراه با خطر اخلاقی است. در این بافت منظور از انگیزه معکوس موقعیت هاییست که در آن افزایش پاداش های وعده داده شده به همه اعضای تیم به تلاش کمتر از سوی عامل ها منجر می شود. انگیزه معکوس در اثر وجود پیامدهای خارجی میان همآلان ایجاد می شود که از تکنولوژی تولید تیم نشات می گیرد و دو خصوصیت را سبب می شود که توصیفی از اکثر محیط های تیمی است: (i) برخی عامل ها در خصوص سطح تلاش دیگران اطلاعات داخلی دارند (که به میزان مشخصی از ترتیب دهی در فرایند تولید نیاز دارد) و (ii) تلاش عامل ها در تکنولوژی تولید تیم مکمل یکدیگر است. با توجه به این فرضیات منطق قرار گرفته در ورای انگیزه معکوس شفاف و روشن است. از آنجاییکه تکنولوژی تولید اصولی از لحاظ تلاش اعضای تیم بصورت مکمل در نظر گرفته می شود پاداش های پولی می توانند به تهدیدی ضمنی در برابر شانه خالی کردن از کار منجر شوند، بدین معنا که عامل i تنها در صورتی تلاش می کند که همآل او یعنی عامل j (که عامل i شاهد تلاش وی بوده است) آن کار را بخوبی انجام داده باشد. افزایشی اصولی در پاداش های عامل i می تواند بعنوان یک استراتژی غالب وی را به تلاش برمی انگیزد (صرفنظر از اینکه عامل j چه کار می کند) . این نیز باعث حذف تهدید ضمنی می شود که در ابتدا وجود داشت و عامل j را تحریک می کند تا حتی در صورت افزایش پاداش وعده داده شده باز هم از کار شانه خالی کند.
به دو دلیل مشخص نیست آیا بحث در خصوص انگیزه معکوس از لحاظ تجربی صحیح است یا خیر که این دو دلیل عبارتند از: محدودیت های شناختی و سایر اولویت های مربوطه. معمولا به پاداش ها و محرک های پولی بعنوان عناصری فکر می کنیم که در یک جهت حرکت می کنند. از این رو وقتی پاداش های همه عوامل یک تیم افزایش می یابد ممکن است «بطور سلسله مراتبی» با تلاش زیاد برای افزایش پاداش خود واکنش نشان دهند بدون آنکه پیامدهای استراتژیک این افزایش در پاداش های همآلان خود را در نظر بگیرند. چنانچه افراد نتوانند یا این انتظار وجود داشته باشد که آنها نمی توانند استتناج معکوسی را دنبال کنند که به انگیزه معکوس اصولی منجر می شود،این واکنش های ذهنی تسهیل می شوند.
حتی اگر محدودیت های شناختی بکار گرفته نشوند، سایر اولویت های مربوطه (و خصوصا تقابل) می تواند به حذف انگیزه معکوس منجر گردد. چنانچه فردی متوجه شود از زیر کار در رفتن همآل وی به همین شیوه و صرفنظر از محرک های پولی تلافی می شود، فرد مشاهده شده (شرکت کننده در رفتار متقابل) تمایلی به انجام این کار نخواهد داشت. در این حالت انگیزه معکوس از بین خواهد رفت.
با توجه به ملاحظات فوق و صرفنظر از اینکه انگیزه معکوس در تیم ها واقعا رخ دهد یا خیر در نهایت پرسشی تجربی باقی می ماند. بعلاوه پیش بینی های نظری نیز شدیدا بر داشتن دانشی دقیق در خصوص شکل تکنولوژی پرداخت، ساختار حرکت و مجموعه ای از اطلاعات در خصوص هر عامل و همچنین پاداش های بالقوه و هزینه های تلاش افراد تکیه دارد. در اینجا دو آزمایش جداگانه را انجام دادیم که کنترل کافی بر روی این عوامل را برای آزمایش انگیزه معکوس ممکن ساخت. هر دو آزمایش شامل تیمی متشکل از عامل ها بود که بر پروژه تیمی مشترکی کار می کردند. عامل ها بر مبنای سطح تلاش فردی شان قضاوت می شدند و برمبنای عملکرد تیمی شان به آنها پرداخت می شد. در هر دو آزمایش موقعیت هایی را در نظر گرفتیم که مستعد انگیزه معکوس بودند. با حفظ ثبات محیط (خصوصا تکنولوژی تولید) متوجه شدیم چگونه آزمودنی ها تحت شرایط پاداش های زیاد یا کم رفتار می کنند.
این دو آزمایش از چند جنبه با یکدیگر تفاوت دارند که ما را قادر می سازد تا بر مبنای ویژگی های خاص محیط تصمیم گیری برای پدیده انگیزه معکوس اعتبار رفتاری ایجاد کنیم. آزمایش نخست یک بازی دو مرحله ای در آزمایشگاه بود که در آن از طرح کار استفاده شد. آزمودنی ها در این آزمایش از ساختار پرداخت آشکار برخوردار بودند و حرکت کنندگان دوم پس از مشاهده تصمیمات حرکت کنندگان اول تصمیم گیری می کردند. طبق نظریه وینتر (2009) و با استفاده از سطوح مختلف پاداش بین راندهای بازی سطح محرک ها درون آزمودنی ها تغییر کرد. آزمایش دوم یک بازی سه مرحله ای در محیط کلاس درس بود. این بازی بصورت یک بازی پولی انجام می شد که ساختار پرداخت آن آشکارا ارائه داده نشده بود اما می شد آن را از اصول اولیه بازی استخراج نمود. همه تصمیمات بطور همزمان با استراتژی های حرکت کننده دوم و سوم جمع آوری شدند که بر مبنای تصمیمات حرکت کننده اول قرار داشت.در طرح بین آزمودنی ها با تغییر هزینه های تلاش بجای پاداش میزان انگیزه دستکاری شد. این دو آزمایش با یکدیگر آزمونی قدرتمند را برای وجود انگیزه معکوس ارائه کردند.
برای اظهار نظر قطعی در این خصوص که هرگونه تاثیر مشاهده شده انگیزه معکوس در اصل از مکانیزم فرض شده نشات می گیرد دو رویکرد مکمل را در پیش می گیریم. در آزمایش نخست دو رفتار شاهد را اضافه می کنیم که با رفتارهای تجربی در همه موارد به استثنای یک مورد مطابقت دارد، یعنی آزمودنی ها فعالیت های خود را بطور همزمان انتخاب می کنند تا بطور متوالی. از این رو با آنکه ساختار پرداخت را حفظ می کنیم، ساختار استراتژیکی که باعث افزایش انگیزه معکوس در بازی های متوالی می شود در بازی های همزمان (سیمولتانه) حذف می شوند. در آزمایش دوم برای تشخیص داده های نادرست بجای روش پاسخ مستقیم از روش استراتژی استفاده می کنیم. با مشاهده تصمیمات آزمودنی ها در هر گره از درخت بازی می توان با بررسی رفتار در امتداد و خارج از مسیر تعادل نظری وجود انگیزه معکوس را آزمود.
داده های تجربی ما گواهی روشن را ارائه می کند دال بر اینکه انگیزه معکوس می تواند در تیم رخ دهد. زمانی که پیش بینی های آماری- قیاسی تحلیل نظری وجود انگیزه معکوس را پیش بینی می کند آن را مشاهده می کنیم. در آزمایش نخست افزایش پاداش حرکت کننده دوم بر کاهش انگیزه حرکت کننده اول برای انجام کار تاثیری منفی دارد زیرا این عامل بر اساس اقدام حرکت کننده دوم سواری مجانی را انتخاب می کند- اما فقط در بازی های متوالی نه در بازی های همزمان. این الگوهای رفتاری در واقع مشاهده می شوند: زمانی که پاداش ها بر اساس پروتکل متوالی افزایش می یابند میانگین تلاش ارائه شده توسط حرکت کنندگان نخست تقریبا 50٪ کاهش دارد و حال آنکه در پروتکل همزمان این میانگین ثابت می ماند. وجود انگیزه معکوس در آزمایش دوم هم مشاهده شد. میانگین بازدهی تیم در شرایط هزینه های بالاتر به شکل معناداری بیشتر از هزینه های کمتر است. مثلا هنگامی که هزینه ها افزایش می یابند میانگین تلاش حرکت کننده اول نیز تا 130٪ افزایش خواهد داشت. علاوه بر این انتخاب های متوالی آزمودنی ها در امتداد مسیر تعادلی با پیش بینی هایی از انگیزه معکوس بخوبی مطابقت دارد. جالب اینکه این مورد زمانی تحقق می یابد که در هر دو مورد شاهد رفتار نظری هستیم که اهمیت نسبی انگیزه معکوس را در چنین محیطی برجسته می سازد.