ایجاد شغل و تاثیر اقتصادی انرژی تجدید پذیر در هلند

این مطالعه به ارزیابی تاثیر اقتصادی تغییرات در جهت ترکیب نیروی برق تجدید پذیر در هلند با استفاده از neo-Keynesian CGEM ThreeMe می پردازد. این سناریو توسط گزارش Urgenda در خصوص انرژی 100% پایدار در هلند تا 2030 الهام گرفته شده است که با استفاده از مدل انتقال انرژی توسعه یافته توسط Quintel تعیین می گردد. با استفاده از خروجی ETM با توجه به تغییر در سهم تولید نیروی برق به عنوان ورودی در ThreeMe، ما تاثیر را از لحاظ متغییرهای اقتصادی کلیدی استنتاج می نمائیم. ما درمی یابیم که انتقال به انرژی تجدید پذیر ممکن است دارای تاثیر مثبت بر اقتصاد هلند بوده، به ایجاد تقریبا 50000 شغل جدید تا سال 2030 پرداخته و تقریبا 1% تولید خانگی ناخالص را بیافزاید.

توافقنامه پاریس که در دسامبر 2015 در طول COP 21 امضاء گردید افزایش دمای جهان را به 1.5 درجه سانتی گراد در مقایسه با سطح پیش صنعتی محدود می نماید. پانل بین دولتی در خصوص تغییر آب و هوا برآورد می نماید که جهان بیش از 65 درصد بودجه دی اکسید کربن را مورد استفاده قرار داده است همین موضوع اجازه می دهد که در حدود 2 درجه سانتی گراد باقی بماند و جهت باقی ماندن در این حد، خنثی بودن کربن جهانی باید بین 2055 و 2070 حاصل گردد (UNEP، 2014، صفحه. 15). برآورده نمودن هدف 1.5 درجه سانتی گراد نشانگر تلاش بزرگ برای کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته می باشد که باید تغییر سریع و مهمی را در ساختار عرضه و تقاضای انرژی پیاده سازی نمایند. این موضوع به احتمال زیاد دارای تاثیر مهم بر بخش های انرژی و همچنین در باقی اقتصاد می باشد. توافقنامه پاریس همچنین مسئولیت تاریخی کشورهای پیشرفته را با توجه به موقعیت کنونی اذعان می دارد، همین موضوع نشان می دهد که آن ها باید از سهم بزرگ تری از تلاش ها حمایت نمایند. به خصوص، آن ها نشانگر امکان پذیری انتقال انرژی به اقتصاد کربن پائین هستند. همچنین فشار بیشتر و داخلی در خصوص تعهدات موجود وجود دارد. پس از شکایت Urgenda و نهصد شاکی دیگر، دادگاه منطقه Hague به دولت هلند دستور دارد انتشار گازهای گلخانه ای را به حداقل 25% تا سال 2020 در مقایسه با سال 1990 کاهش بدهد (www.urgenda.nl/climate-case/,24 ). هلند در حال حاضر در مسیری در جهت 17% در سال 2020 قرار دارد. بنابراین ارزیابی امکان سنجی سناریوهای جاه طلبانه مفید می باشد جایی که سیستم انرژی تا حد زیادی مبتنی بر انرژی تجدید پذیر است. این موضوع وظیفه دشواری است که شامل مسائل فنی و اقتصادی می باشد از آنجایی که فرد انتظار دارد سیستم انرژی آتی به ارائه عملکرد معادل بپردازد در حالی که یک مورد کنونی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه می باشد. این موضوع سوالات زیر را مطرح می نماید. آیا نفوذ بالای انرژی تجدید پذیر برای تولید نیرو از لحاظ فنی امکان پذیر است؟ آیا این موضوع منجر به افزایش قیمت نیروی برق می شود؟ چه تاثیری بر فعالیت اقتصادی دارد (اشتغال بخش، سرمایه گذاری، ارزش افزوده، قیمت ها، تجارت، مالیات بر درآمد)؟ مدل های انرژی و اقتصادی به این سوالات پاسخ می دهند. در اینجا ما تاثیر اقتصادی تغییر در جهت سناریوی تجدید پذیر بر اقتصاد هلند را شبیه سازی می نمائیم. این سناریو توسط یک مورد توسعه یافته توسط Urgenda (www.urgenda.nl) با استفاده از مدل انتقال انرژی منبع باز توسعه یافته توسط Quintel الهام گرفته می شود (www.quintel.nl). این ابزار جهت ارزیابی امکان سنجی فنی سناریو مورد استفاده قرار می گیرد. سناریو Urgenda در Urgenda به صورت دقیق شرح داده می شود (2014). هدف کاهش بسیار شدت کربن اقتصاد تا سال 2030 می باشد. این موضوع توسط تغییرات رخ داده در تقاضا و عرضه بازار انرژی حاصل می گردد. از یک طرف، اتخاذ گسترده فناوری های بسیار کارآمد انرژی در بخش ساختمان و حمل و نقل و همچنین توسط صنعت، تقاضای نهایی را برای انرژی به نصف کاهش می دهد. از طرف دیگر، نیروی برق و گرما تنها از منبع تجدید پذیر تولید می شود، در حالی که نقش منابع محلی، از قبیل پانل های PV پشت بامی و پمپ های حرارتی افزایش می یابد. زیست توده و گاز سبز به عنوان فناوری های پشتیبان برای کارخانه های بادی و خورشیدی نوبت دار به کار می روند. سوخت های مایع در حال حاضر در اقتصاد موجود هستند، اما آن ها 100% از منبع زیستی هستند. تولید گاز طبیعی هلند به طور کامل صادر می گردد. در این مقاله، ما تنها به تحلیل تاثیر اقتصادی بخش عرضه سناریوی Urgenda می پردازیم. یعنی، ما به اتخاذ فناوری بادی و خورشیدی برای تولید نیروی برق و زیست توده برای تولید گرما توجه می نمائیم. بخش تقاضا به اندازه گیری سوخت های زیستی و گاز سبز می پردازد که خارج از تحلیل کنونی هستند. در این مطالعه ما از neo-Keynesian CGEM ThreeMe استفاده می کنیم. با استفاده از خروجی ETM با توجه به تغییر در سیستم انرژی به عنوان ورودی در ThreeMe، ما تاثیر را از لحاظ متغییرهای کلیدی اقتصادی استنتاج می نمائیم. در حالی که مدل های انرژی پائین-بالا تعادل نسبی از قبیل MARKAL (فیشبون و آبیلاک ، 1981)، LEAP (هیپز ،2008)، TIMES (لولو ، گلداشتاین ، کانودیا ، لهتیلا و رمه ، 2016)، یا PRIMES (E3MLab، 2016) در کل تصور می نمایند که تقاضا برای انرژی و هزینه های فناوری های مختلف برون گرا هستند، CGEMs تعامل و بازخوردهای بین عرضه و تقاضا را با قیمت های مدل سازی و تقاضا به صورت درونی مدنظر قرار می دهند. CGEMs (شوون و والی ، 1994) تصور می نمایند که انعطاف پذیری کامل قیمت ها و مقادیر تعادل لحظه ای بین عرضه و تقاضا را تضمین می نماید. اقتصاد در شرایط واقعی توصیف می گردد و هیچ گونه بیکاری وجود ندارد. نمونه هایی از این 100 مدل عبارتند از GTAP (مرکز تحلیل تجارت جهانی- GTAP، 2014)، GEM-E3 (کاپروس ، وان رگمورتر ، پاروسوس و کارکاتسولیس ، 2013) یا ارتباطات ENV (چاتو ، دلینک و لانزی ، 2014). فرضیه انعطاف پذیری کامل با این واقعیت در تناقض می باشد جایی که تنظیمات قیمت ها و مقادیر در کل نسبتا کند و آرام هستند. CGEMs مرتبط با Walra بنابراین مدل های بلند مدت هستند. برعکس، در CGEMs نئو کینزی، قیمت ها نشانگر بازارها نیستند و نواقص بازار مدنظر قرار می گیرند. در هماهنگی با شواهد تجربی، آن ها تصور می نمایند که قیمت ها و مقادیر در کوتاه مدت سفت و سخت هستند و اینکه آن ها در طول زمان به کندی در جهت سطح بهینه تنظیم می شوند. در کوتاه و میان مدت، موقعیت های ناپایداری بین عرضه بهینه و عرضه واقعی و عدم استفاده از ظرفیت تولید وجود دارد. این چارچوب برای اهداف سیاسی مناسب تر است زیرا به ارائه اطلاعات با توجه به فاز انتقال سیاست خاص می پردازد. مدل های اقتصاد سنجی از قبیل 3EME (اقتصاد سنجی کمبریج، 2014)، NEMESIS (بریکارد ، فوگیرولاس ، لی مول ، لمیال و زاگام ، 2006؛ ERASME) یا GINFORS (لوتز ، میر و ولتر ، 2010) نمونه هایی از CGEMs نئو کینزی هستند. ThreeMe مدل اقتصاد سنجی نمی باشد زیرا معادلات مدل از لحاظ سیستماتیک برآورد نمی شوند. با این حال ما از برآورد اقتصاد سنجی برگرفته از ادبیات جهت تحلیل پارامترهای مدل استفاده می کنیم: پارامترهای انعطاف پذیری و تنظیم (برای جزئیات بیشتر، ماده مکمل آنلاین A مشاهده گردد: معادلات اصلی ThreeME). ما درمی یابیم که بیشتر انرژی تجدید پذیر در تولید نیرو و گرم برای ایجاد شغل و رشد برای اقتصاد هلند دارای پتانسیل می باشد. از یک طرف، پروژه های مدل سازی ما که حدودا 50000 شغل تمام وقت جدید را ایجاد می نمایند تا سال 2030 ایجاد می شوند و GDP تقریبا در سناریوی خط مبنا 0.85% افزایش می یابد. این تاثیر مثبت توسط کار نسبتا بالاتر و شدت سرمایه فناوری های باد و خورشید، در مقایسه با کارخانه های گاز و زغال سنگ شرح داده می شود، و همین موضوع به ایجاد فرصت های رشد در درجه اول برای تولیدات خانگی می پردازد. از طرف دیگر، این تاثیرات مثبت همراه با افزایش در قیمت نیروی برق آتی هستند، که عمدتا مبتنی بر شدت بالاتر سرمایه برای فناوری های تجدید پذیر می باشد. ما همچنین نشان می دهیم که افزایش نسبی در قیمت نیروی برق تا حد زیادی به هزینه های پیش بینی شده فناوری ها بستگی دارد، که باعث می شود طیف عدم قطعیت قیمت نسبی بین 2 و 18% افزایش بیابد. و در نهایت، ما همچنین نشانگر اهمیت استفاده از مدل تعادل کلی با تاثیرات قیمت هستیم زمانی که تاثیرات موجود بر شاخص های اقتصاد کلان، از قبیل GDP و اشتغال مدنظر قرار می گیرند. ما نشان می دهیم که نادیده گرفتن تاثیرات بازخورد قیمت ها می تواند به صورت قابل توجهی منجر به تاثیرات بیش از حد برآورد شده گردد. بخش 2 به توضیح کوتاهی از مدل ThreeME می پردازد. بخش 3 به ارائه ThreeME برای هلند می پردازد. بخش 4 به تعریف سناریو می پردازد. بخش 5 به ارائه نتایج شبیه سازی می پردازد و بخش 6 نتیجه گیری می نماید.