ترجمه فارسی عنوان مقاله
کشش تقاضا در تجارت بینالمللی: آیا این کشش واقعاً پایین است؟
عنوان انگلیسی
Demand elasticities in international trade: are they really low?
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
19911 | 2001 | 30 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : Journal of Development Economics, Volume 64, Issue 2, April 2001, Pages 313–342
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
چارچوب نظری
به دست آوردن معادلات برآورد
کششهای خود قیمتی، میان قیمتی و درآمدی
موضوع همزمانی
برآورد و نتایج
با همۀ محصولات و دوره های زمانی به طور یکسان برخورد شد
مطرح کردن اثرات ثابت محصول
مطرح کردن اثرات ثابت محصول و زمان
فرض میگیریم ضرایب شیب متفاوتند
کششهای مارشالی
تصحیح تأخیرهای زمانی
نتایج
پیوست A
پیوست B
جدول یک: نرخ مطلوبیت سهمیه های محصول در برخی از کشورها
جدول دو: برآوردهای رگرسیون ظاهری نامرتبط با استفاده از تجمیع داده ها
جدول سه::برآوردهای رگرسیون ظاهری نامرتبط برای محصولات منتخب
مجموعه نمودارها
چارچوب نظری
به دست آوردن معادلات برآورد
کششهای خود قیمتی، میان قیمتی و درآمدی
موضوع همزمانی
برآورد و نتایج
با همۀ محصولات و دوره های زمانی به طور یکسان برخورد شد
مطرح کردن اثرات ثابت محصول
مطرح کردن اثرات ثابت محصول و زمان
فرض میگیریم ضرایب شیب متفاوتند
کششهای مارشالی
تصحیح تأخیرهای زمانی
نتایج
پیوست A
پیوست B
جدول یک: نرخ مطلوبیت سهمیه های محصول در برخی از کشورها
جدول دو: برآوردهای رگرسیون ظاهری نامرتبط با استفاده از تجمیع داده ها
جدول سه::برآوردهای رگرسیون ظاهری نامرتبط برای محصولات منتخب
مجموعه نمودارها
ترجمه کلمات کلیدی
کشش واردات - رقابت - وزارت امور خارجه
کلمات کلیدی انگلیسی
Import elasticities, Competitiveness, MFA,
ترجمه چکیده
در سطح شهودی، اقتصاددانان تجاری به طور کلی باور دارند که اکثر کشورهای در حال توسعه و توسعه یافتۀ کوچکتر در بازار جهانی از قدرت بازار برخوردار نیستند. این بدان معناست که آنها با تقاضای بینهایت کششدار برای کالاهای خود مواجه هستند. با این حال، برآورد کششهای تقاضای واردات ِ پیش روی آنها به ندرت فراتر از 3 میرود. ما در این مقاله، شواهدی ارائه میدهیم که از شهود اقتصاددانان تجاری پشتیبانی میکنند. ما با استفاده از دادههای کاملاً مجزا دربارۀ منسوجات و پوشاک و بهرهگیری از این حقیقت که این محصولات در معرض سهمیههای توافقنامۀ چند الیافی قرار دارند دریافتیم که کشش تقاضای واردات پیش روی بنگلادش 26 است. همچنین پی بردیم که کشش میانْ قیمتی با توجه به کشورهای رقیب بالاست.
ترجمه مقدمه
تا به امروز، برآوردهای اقتصاد سنجی کششهای تقاضا در تجارت بینالمللی، شهود اقتصاددانان تجاری را به چالش کشیدهاند. اقتصاددانان بر این که اکثر کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافتۀ کوچکتر واقعاً در بازارهای جهانی از قدرت برخوردار نیستند اتفاق نظر دارند. از سویی دیگر، برآورد کششهای تقاضا در تجارت بینالمللی به ندرت فراتر از 3 بوده است. برای مثال، در نظرسنجی پرارجاعی که توسط گلدشتاین و خان انجام شده است (1985)، برآوردهای کشش تقاضا که پیش روی صادرات کشورهای کوچکی همچون اتریش، بلژیک و دانمارک قرار داشتهاند به طور یکسان کمتر از 6/1 هستند.
اگر این برآوردها را جدی بگیریم، موضوع آزادسازی تجاری یک طرفه در کشورهای کوچک به طور جدی تحلیل میرود. این برآوردها تلویحاً قدرت قابل توجه بازار از سوی این کشورها را نشان میدهند و آزادسازی یک جانبه توسط آنها را کاهش دهندۀ رفاه می دانند. این برآوردها تردیدهایی دربارۀ رشد را نیز برمی انگیزند. چراکه حتی بعد از اینکه بالارفتن تقاضای جهانی ناشی از رشد درآمد را محاسبه کنیم، اگر کششهای قیمت به آن اندازه که تخمینهای فعلی نشان میدهند پایین باشد، توسعۀ 20 درصدی سالانۀ صادرات کشور حتماً به طور قابل توجهی شرایط تجاری آن را بدتر میکند. به همین صورت، کششهای پایین با رشد سریع صادرات آسیای شرقی که در دهههای اخیر در شرایط تجاری نسبتاً باثباتی صورت گرفته است مطابقت ندارند.
تنها نویسنده ای که به طور جدی اعتبار برآورد های کشش پایین را به چالش کشیده است جیمز ریدل است. جیمز ریدل (1988) در مقاله ای تأثیرگذار که بیش از ده سال پیش منتشر شد، این فرضیۀ صفر را که هنگکنگ کشوری کوچک است آزمایش میکند و میپذیرد. ریدل مقالۀ خود را با رد این فرض مشترک در مقالههای پیشین که کشش عرضۀ صادرات بی نهایت است و از این رو، میتوان قیمت را متغیری برونزا دانست آغاز میکند. در عوض، او هم کمیت و هم قیمت را برونزا میداند و قیمت را در معادلۀ تقاضا، به عنوان تابعی از کمیت تخمین میزند. او در مییابد که تغییر در کمیت، تأثیر آماری معناداری بر قیمت ندارد. بنابراین، مدل کشور کوچک معتبر است. آتوکورالا و ریدِل (1991) این نتیجه را برای جمهوری کره تایید میکنند.
یافتههای ریدل (1988) و آتوکورالا و ریدل (1991) به مناظرۀ زنده ای در مجموعۀ مقالات منتهی گردیدهاند. نگوین (1989)، موسکاتِلی و همکاران (1992) و موسکاتلی (1994) با ریدل اختلاف نظر داشتند و از برآوردهای کشش پایین ِ متعارف حمایت میکنند. در حالی که ریدل (9198) و آتوکورالا و ریدل (1994) سر حرف خود ماندهاند، نقطه ضعفی کلیدی در دفاع از فرضیۀ کشور کوچک باقی میماند: نتیجه گیری آنها بیشتر بر ضرایب آماری غیرمعنیدار مبتنی است تا برآورد کششی که بزرگ و از لحاظ آماری معنیدار است.
در این مقاله، ما شواهد قویای ارائه میدهیم که از وضعیت مورد استدلال ریدل (1988، 1989) و آتوکورالا و ریدل (1991، 1994) پشتیبانی میکنند. ما تقاضای ایالات متحده را برای محصولات وارداتی از بنگلادش تحت توافقنامۀ چند الیافی برآورد کردهایم و پی بردهایم که کشش خود قیمتی تقاضا بالا و از لحاظ آماری معنیدار است. در موردی که در این مقاله گزارش میدهیم، برآورد ما از کشش 26 است. در سایر موارد، حتی از این هم بالاتر است.
یکی از جنبههای متمایز برآوردهای ما استواری آنهاست. نویسندگانی که کششهای تقاضا را تخمین زدهاند موفقیت محدودی در دست یابی به ضرایب معنیدار آماری داشتهاند. ما با استفاده از مدل رگرسیون به ظاهر غیرمرتبط (SUR)، یک سیستم هشت معادله ای را برآورد کردیم که با محدودیتهای بین معادلهای به هر یک از رقبای بنگلادش مرتبط میشود. ما این مدل را برای برخی از محصولات فردی MFA و نیز برای نمونۀ بزرگتری که با تجمیع داده های حاصل از محصولات متعدد به دست آمدهاند برآورد کردیم. در مورد دوم، سیستم را با و بدون اثرات ثابت زمان و محصول تخمین زدیم و دریافتیم که ضرایب برآورد شده از لحاظ علامت آنها و تا حد زیادی، معنیداری آماری استوار هستند. هر سه روش برآورد به کششهای میان قیمتی و خود قیمتی بسیار بالا منتهی شدند. این تطابق نتایج در مقالههای تجربی نوشته شده دربارۀ کششهای تقاضای واردات نادر است.
تجزیه تحلیل ما از چهار جنبۀ مهم از اکثر مقالههای نوشته شده دربارۀ کششهای تجاری بینالمللی فاصله میگیرد. اول، بر خلاف شیوه های معمول قیاس منطقی معادلۀ تک کاره (ادهاک) که نظریه را نقض میکند، مجموعه ای از معادلات برآورد را از یک مدل صریح بیشینهسازی مطلوبیت استخراج کردیم. ما این معادلات را به عنوان یک سیستم تخمین زدیم و به پارامترهای مربوط به تابع مطلوبیت دست یافتیم. سپس، از این برآوردها برای دستیابی به کششهای خود قیمتی و میانْ قیمتی و نیز کشش درآمدی تقاضا استفاده کردیم. از این رو، پیوند محکمی بین مدل نظریه ای ما، معادلات برآوردی و کششها وجود دارد.
دوم، با در نظر گرفتن مورد اول، ما در برآورد خود از این حقیقت بهره گرفتیم که صادرات محصولات MFA در معرض سهمیههای خاص کشور قرار دارند. از آنجایی که این سهمیهها اجباری هستند، میتوانیم کمیتها را برونزا و قیمتها را درونزا بدانیم. بنابراین، دلیلی طبیعی داریم که با قیمتها به عنوان متغیرهای درونزا و با کمیتها به عنوان متغیرهای برونزا برخورد کنیم. البته اگر سهمیه ها طی زمان بدون تغییر بودند، مسئلۀ تغییر ناکافی در متغیر کمیت پیش خواهد آمد. اما زمانی که سهمیه ها مطرح میشوند، نرخ سالانۀ مجاز برای رشد آنها در آینده نیز مشخص میشود. بنابراین، کمیتها با نرخی از پیش تعیین شده، به طور سالانه رشد میکنند و تغییر لازم در داده ها را ایجاد مینمایند.
سوم، بر اساس این نظریه، ما صراحتاً به واردات رقبا از بنگلادش توجه میکنیم. شیوۀ مرسوم در مقالات گذشته برآورد تقاضا برای صادرات (کل) یک کشور به عنوان توابعی از قیمت آن کشور است که به شاخص قیمتهای غالب در بازار واردات وابسته است. این رویکرد جنبۀ مهم یک واقعیت را نادیده میگیرد و آن این است که برای محصولات صادر شده توسط کشورهای در حال توسعه، رقبای اصلی در خارج از کشور وارد کننده مستقر هستند. این کشور معمولاً کشوری توسعه یافته است در حالی که رقبا کشورهای در حال توسعۀ دیگر هستند. در مورد خاصی که ما بررسی میکنیم، رقبای محصولات MFA صادر شده توسط بنگلادش به ایالات متحده، صادرکنندگان اصلی محصولات مشابهی هستند که در آسیا و آمریکای لاتین قرار گرفتهاند. توجه به عرضه های این کشورها در جریان برآورد تقاضا برای واردات از بنگلادش بسیار مهم است.
و بالاخره، مجموعۀ مقالههایی عملی دربارۀ توابع تقاضای صادرات به دادههای بسیار تجمعی متکی است. ما برای اولین بار از اطلاعات موجود دربارۀ واردات MFA به ایالات متحده بهره گرفتیم و از این طریق از داده های غیرتجمعی استفاده کردیم. مزیت استفاده از داده های غیرتجمعی این است که شاخصهای ارزش واحدی که به ناچار باید برای نشان دادن قیمتها مورد استفاده قرار گیرند در داده های غیرتجمعی خیلی معنادارتر هستند تا در داده های تجمعی. وقتی داده ها به شدت غیرتجمعی باشند، احتمال اینکه تغییرات ترکیبی ارزشهای واحد را دچار خدشه کنند بسیار پایین است. برای مثال، در سال 1994، 148 دسته از محصولات MFA در ایالات متحده وجود داشت. پیراهنهای کتانی به تنهایی به چهار گروه جداگانه تقسیم میشدند: پیراهنهای کشباف کتان برای مردان و پسران، پیراهنهای کشباف کتان برای زنان، دختران و نوزادان، پیراهنهای غیرکشباف کتان برای مردان و پسران و پیراهنهای غیرکشباف برای زنان، دختران و نوزادان. به علاوه، از آنجایی که سهمیه ها به دقت مورد نظارت قرار میگیرند، این داده ها احتمالاً خطاهای اندازهگیری کمتری دارند تا داده های تجاری تجمعی که توسط اکثر پژوهشگران مورد استفاده قرار می گیرند.
با این که ادعاهای ما در شرایط محکم بیان شدهاند، ممکن است تجزیه تحلیل ما محدودیتهایی نیز داشته باشد. اول، مثل سایر بررسیهایی که تابع تقاضا را به شکل لگاریتمی – خطی برآورد میکنند، ما از تفکیک پذیری در تابع مطلوبیت استفاده میکنیم. بدون این فرض، برآورد معادلۀ تقاضا ممکن نمیشود مگر اینکه اطلاعاتی دربارۀ کل شرکت داشته باشیم. با این حال، میتوانیم در دفاع از خود بیان کنیم که این فرض مشترک مقالههای نوشته شده دربارۀ کششهای واردات تقاضا است.
دوم، محصولات MFA خیلی خاص هستند. برای هر محصول MFA ، تعریف دقیقی وجود دارد که آن را نسبتاً متجانس میکند. به خاطر وجود سهمیه ها، همچنین میتوانیم متغیرهای طرف عرضه را خلاصه کنیم و قیمتها را درونزا در نظر بگیریم. چند محصول دیگر وجود دارند که این فرضیه ها برای آنها صدق میکنند. برای اکثر محصولات، لازم است به موضوع درونزایی کمیت و نیز قیمت بپردازیم.
و در نهایت، همانطور که نشان خواهیم داد، گرچه فرض سهمیه های اجباری MFA تا حد زیادی برای دادههای ما توجیه میشود، نمیتوانیم ادعا کنیم که برای همۀ کشورها، محصولات و دوره های زمانی صدق میکنند. از این رو، نمیتوانیم با توجیه کافی ادعا کنیم که نتایج ما فاقد سوگیری همزمانی هستند.
این مقاله به این صورت سازماندهی شده است. در بخش 1، به نکات اصلی مدل نظریای میپردازیم که معادلات برآورد خود را از آن استخراج کردهایم. از آنجایی که این معادلات مستقیماً به کششهای متعارف مارشالی تقاضا نمیرسند، نحوۀ دست یابی به آن از طریق پارامترهای تابع مطلوبیتی که خود تخمین زده ایم را نیز در این بخش توضیح میدهیم. در این بخش، از فرضیۀ برونزایی کمیتها در معادلات رگرسیونی خود دفاع میکنیم. در بخش 3، سیستم معادلات برگرفته از بخش 1 را تخمین میزنیم و کششهای درآمد و قیمت پیش روی بنگلادش را محاسبه میکنیم. در بخش 4، مقاله را به پایان میرسانیم. در پیوستهای A و B، به ترتیب جزییاتی دربارۀ مشتقات نظری کششهای درآمد و قیمت و منابع داده ها ارائه میدهیم.