دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 35698
ترجمه فارسی عنوان مقاله

مقبولیت جراحی زیبایی و مشهورپرستی: شواهدی از همبستگی ها میان دانشجویان زن دوره کارشناسی

عنوان انگلیسی
Acceptance of cosmetic surgery and celebrity worship: Evidence of associations among female undergraduates
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
35698 2009 4 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Personality and Individual Differences, Volume 47, Issue 8, December 2009, Pages 869–872

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2. روش

1.2. شركت كنندگان

2.2. مواد

1.2.2. مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی (ACSS؛ هندرسون-کینگ و هندرسون-کینگ، 2005)

2.2.2. مقیاس نگرش مشاهیر (CAS؛ مک¬کاتچئون و همکاران، 2002)

3.2.2. جمعیت شناسی

3.2. روش

4.2. تجزیه و تحلیل آماری

3. نتایج

1.3. همبستگی های بین آیتم ها

2.3. رگرسیون چندگانه

4. بحث

جدول 1. آمار توصیفی و همبستگی های بین آیتمی میان مقبولیت جراحی زیبایی، مشهورپرستی و سن و شاخص توده بدنی شرکت کننده.
ترجمه کلمات کلیدی
- پذیرش عمل جراحی زیبایی - نیایش مشهور
کلمات کلیدی انگلیسی
Acceptance of cosmetic surgery; Celebrity worship
ترجمه چکیده
این مطالعه رابطه بین مقبولیت (پذیرش) جراحی زیبایی و مشهورپرستی در نمونه ای از دانشجویان زن انگلیسی را مورد بررسی قرار داد. در مجموع 401 زن، مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی (ACSS؛ هندرسون-کینگ و هندرسون-کینگ، 2005)، مقیاس نگرش مشاهیر (مک کاتچئون، لانگ و هوران، 2002) را تکمیل کردند و جزئیات جمعیت شناختی خود را ارائه دادند. يافته ها نشان داد كه ارتباط معناداري بين تمام خرده مقياس هاي مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی و مقیاس نگرش مشاهیر و همچنين سن و شاخص توده بدني وجود داشت. مجموعه ای از رگرسیون های چندگانه نشان داد که مشهورپرستی و اطلاعات جمعیت شناختی شرکت کننده، تقریباً نیمی از واریانس در مقبولیت جراحی زیبایی را توضیح می دهند، و مشهورپرستی شخصی شدید (آتشین/حاد) به عنوان قوی ترین پیش بین ظاهر می شود. محدودیت های مطالعه حاضر در پایان بحث شده است.
ترجمه مقدمه
در غرب، سالانه افزایش چشمگیر تعداد روش های زیبایی انجام شده، دیده می شود (سارور و کرراند، 2008). به عنوان مثال، انجمن آمریکایی جراحان پلاستیک (2009) برآورد کرد که 12.1 میلیون روش زیبایی در سال 2008 انجام شده، که بیش از 10 میلیون آنها کم تهاجمی بودند. این روش ها به طور کلی مربوط به نگهداری یا بهسازی ظاهر فیزیکی هستند و افزایش محبوبیت آنها به عوامل متعددی از قبیل اهمیت بیشتر ظاهر فیزیکی در جوامع معاصر غربی، درآمدهای قابل تصرف در میان بیماران، هزینه های پایین تر روش ها، و افزایش پوشش رسانه ها و آگاهی عمومی از جراحی زیبایی مرتبط است (ادموندز، 2007؛ سارور و همکاران، 2005؛ سارور،کرراند و گیبونز، 2007؛ سارور و مگی، 2006؛ سارور، مگی و کرراند، 2003) در راستای پیشرفت ها، یک مجموعه تحقیق رو به رشد، عوامل روانشناختی را که با احتمالِ داشتن جراحی زیبایی همبستگی دارد، بررسی کرده است. به عنوان مثال، تعدادی از مطالعات اخیر نشان داده اند که تمایل بیشتر برای انجام روش های مختلف زیبایی با جنسیت پاسخ دهندگان (زنان تمایل بیشتر را گزارش دادند؛ براون، فورنهام، گلانویل، و سوامی، 2007؛ سوامی و همکاران، 2008)، سن بالاتر (هندرسون -کینگ و هندرسون -کینگ، 2005)، خودارزیابی پایین از جذابیت فیزیکی (براون و همکاران، 2007؛ سوامی، چامورو-پرموزیک، بریجز و فورنهام، 2009)، تجربه غیرمستقیم بیشتر از دوستان و خانواده که جراحی زیبایی داشته اند (دلینسکی، 2005)، قرارگرفتن بیشتر در معرض رسانه ها (هندسون-کینگ و بروکس، 2009؛ اسپری، تامپسون، سارور و کش، 2009؛ سوامی و همکاران، 2008)، اختلال تصویر بدن شدیدتر (کش، گلدنبرگ-بیونس و گراسو، 2005) و حساسیت بیشتر عدم پذیرش ظاهر (پارک، کالوگرو، هاروین و دیرادو، 2009) همبستگی دارد. با این حال، یک محدودیت این مطالعات مربوط به بسیاری از راه هایی است که در آن تمایل تن دادن به جراحی زیبایی صورت گرفته، راه هایی که مقایسه های مطالعه عرضی را محدود می کند. علاوه بر این، همانطور که هندرسون-کینگ و هندرسون-کینگ (2005) اشاره کرده اند، تمایل به انجام جراحی زیبایی ممکن است به لحاظ مفهومی از اعتقادات و نگرش های واقعی در مورد جراحی زیبایی مجزا باشد. بنابراین، این نویسندگان، مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی را برای اندازه گیری سه جنبه جداگانه اما مرتبطِ گرایشات نگرشی به جراحی زیبایی صورت دادند. این سه جنبه عبارتند از: (1) درون فردی (نگرش های مربوط به مزایای مبتنی بر خود (خودگرا) از داشتن جراحی زیبایی)، (2) اجتماعی (انگیزه های اجتماعی که بر تصمیم-گیری در مورد داشتن عمل جراحی زیبایی تاثیر دارد)، و (3) ملاحظه (اعتقاد) (احتمال پاسخ دهندگان برای داشتن جراحی زیبایی). نشان داده شده است که مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی دارای پایایی درونی و آزمون-بازآزمون بالا و همچنین روایی واگرا و همگرای خوب است (هندرسون-کینگ و هندرسون-کینگ، 2005). تعدادی از مطالعات اخیر شروع به بررسی ارتباط بین خرده مقیاس های مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی و پیشایندهای روانشناختی مختلف کرده اند. برای مثال، کش و همکاران (2005) گزارش دادند که خرده مقیاس های مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی به طور مثبت با نارضایتی ظاهری و اختلال تصویر بدن همبستگی دارد، در حالی که اسپری و همکاران (2009) نشان دادند که تماشگر برنامه های تلویزیونیِ حقیقتِ جراحی زیبایی به طور معناداری با مقبولیت جراحی زیبایی همبستگی داشت (که در آن، دومین مورد با استفاده از کل نمرات از مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی اندازه گیری شد). کار دیگر نشان داده که خرده مقیاس های مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی به طور معناداری با پنج عامل بزرگ شخصیت ، عزت نفس، سازگاری (تطابق) ، جذابیت خودارزیابی شده (سوامی و همکاران، 2009)، ماده گرایی و نگرش های والدینی همبستگی داشت (هندرسون-کینگ و بروکس ، 2009). در مطالعه حاضر، ما با بررسی رابطه خرده مقیاس های مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی با مشهورپرستی، تلاش کردیم تا با استفاده از مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی، تحقیق در حال انجام را گسترش دهیم. در حالی که تعدادی از مطالعات نشان داده اند که قرار گرفتن در معرض رسانه ها با مقبولیت جراحی زیبایی همبستگی دارد (اسپری و همکاران، 2009؛ سوامی و همکاران، 2008) و تجربیات تصویر بدن به طور کلی (برای بررسی نگاه کنید به، کالوگرو، بروفس و تامپسون، 2007؛ گروئس، لوین و مونن، 2002)، وابستگی ها به چهره های رسانه ای به عنوان یکی از جنبه های خاص تاثیرات رسانه ای است که می تواند شناخت ها را در طول نوجوانی و ابتدای بزرگسالی شکل دهد (برای بررسی، نگاه کنید به جیلز، 2003). به طور خاص، "مشهورپرستی"، و یا ستایش افراد مشهور به عنوان بت ها و یا الگوها ، به عنوان بخش معمول از توسعه هویت، تسهیل توسعه هویت و ارائه احساس تحقق برای برخی از افراد، مفهومی شده است (بون و لومور، 2001؛ جیلز و مالتبای، 2004؛ مک کاتچئون و همکاران، 2002). پیشرفته ترین میزان نظری و تجربی مشهورپرستی توسط مک کاچئون و همکاران (2002) ارائه شده است که مدل "جذب-اعتیاد " را برای توضیح سه مجموعه ی به طور فزاینده افراطی، از شناخت های مرتبط با روابط شبه اجتماعی پیشنهاد کردند. در مرحله اول، مشهورپرستی "سرگرمی-اجتماعی "، جنبه های اجتماعی دلبستگی شبه اجتماعی را منعکس می کند و به دلیل توانایی درک شده شان برای سرگرم کردن، به وسیله جاذبه شخصیت مشهور مورد علاقه، انگیخته می شود. برای برخی از افراد، یک ساختار هویت سازشی ممکن است به جذب روانشناختی (احساسات شدید و وسواسی ) به یک شخصیت مشهور، یا آنچه که "نگرش های شخصی شدید" نامیده می شود، منجر شود. در موارد افراطی ، این جذب ممکن است اعتیادآور باشد، که منجر به نگرش ها و رفتارهای "مرزی-آسیب شناختی " شود که به حفظ رضایت فرد از وابستگی های شبه اجتماعی کمک می کند (جیلز و مالتبای، 2004؛ مالتبای، هوران، لانگ، اش و مک کاتچئون، 2002؛ مک کاتچئون و همکاران، 2002). مهمتر از همه، این مفهوم سازی از مشهورپرستی نشان می دهد که افراد مشهور به عنوان نمونه ای از آرمان های اجتماعی یا فیزیکی استفاده می شوند (جیلز و مالتبای، 2004). به عنوان مثال، افراد مشهور ممکن است اهداف مقایسه اجتماعی برجسته و منحصر به فرد را نشان دهند که جذابیت و شرایط جسمانی آنها اطلاعاتی در مورد استانداردهای زیبایی ایده آل شده به لحاظ اجتماعی را فراهم می کند. در واقع، برخی از کارهای اخیر ارتباط بین مشهورپرستی و علائم اختلالات تصویر بدنی یا خوردن را نشان داده اند (هریسون، 2000). به عنوان مثال گزارش شده است که میان مغایرت های شکل بدن خود-شهرتی با علائم اختلال خوردن همبستگی دارد (شورتر، براون، کوئینتون، و هینتون، 2008)، در حالیکه مالتبای، جیلز، باربر و مک کاتچئون (2005) ارتباط معناداری میان مشهورپرستی شخصی شدید و شیفتگی شکل بدن نشان دادند. به طور کلی، جنبه های مشهورپرستی با روان رنجوری ، نگرانی و اضطراب بالاتر مرتبط است (به عنوان مثال، مالتبای، هوران و مک کاتچئون، 2003؛ همچنین نگاه کنید به مالتبای، دای، مک کاتچئون، هوران و اش، 2006)، که ممکن است تا حدودی بر ادراک خویشتن و کژریختی در تصویر بدن تاثیر گذارد (مالتبای و همکاران، 2005). با توجه به این ارتباطات، به لحاظ شهودی محتمل به نظر می رسد که باید ارتباطات معنی داری بین مشهورپرستی و مقبولیت جراحی زیبایی وجود داشته باشد. به این معنا که، تا آنجایی که افراد مشهور در فرایندهای مقایسه ی اجتماعی استفاده می شوند و اطلاعات مربوط به استانداردهای اجتماعی از زیبایی را ارائه می دهند، مشهورپرستی ممکن است با تمایل بیشتر برای تغییر خودِ فیزیکی فرد برای مطابقت با آن استانداردها همراه باشد. علاوه بر این، در مطالعه حاضر انتظار داشتیم که ارتباط بین خرده مقیاس های مقیاس مقبولیت جراحی زیبایی با علاقه شخصی شدید در مشهورپرستی، به جای "مشهورپرستی سرگرمی-اجتماعی یا مرزی-آسیب شناختی" قویترین باشد (مالتبای و همکاران، 2005).
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  مقبولیت جراحی زیبایی و مشهورپرستی: شواهدی از همبستگی ها میان دانشجویان زن دوره کارشناسی

چکیده انگلیسی

The present study examined the association between acceptance of cosmetic surgery and celebrity worship in a sample of British female undergraduates. A total of 401 women completed the Acceptance of Cosmetic Surgery Scale (ACSS; Henderson-King & Henderson-King, 2005), the Celebrity Attitude Scale (McCutcheon, Lange, & Houran, 2002), and provided their demographic details. Results showed that there were highly significant correlations between all subscales of the ACSS and CAS, as well as with participant age, and body mass index (BMI). A series of multiple regressions showed that celebrity worship and participant demographics explained about half of the variance in acceptance of cosmetic surgery, with Intense-personal celebrity worship emerging as the strongest predictor. Limitations of the current study are discussed in conclusion.

مقدمه انگلیسی

In the West, there has been a dramatic year-on-year increase in the number of cosmetic procedures being performed (Sarwer & Crerand, 2008). For instance, the American Society of Plastic Surgeons (2009) estimated that 12.1 million cosmetic procedures were performed in 2008, of which more than 10 million were minimally-invasive. These procedures are generally concerned with the maintenance or enhancement of physical appearance, and their increased popularity has been attributed to a number of factors including the greater importance of physical appearance in contemporary Western societies, higher disposable incomes among patients, the lower cost of procedures, and increased media coverage and public awareness of cosmetic surgery (Edmonds, 2007, Sarwer et al., 2005, Sarwer et al., 2007, Sarwer and Magee, 2006 and Sarwer et al., 2003). In line with the developments, a growing body of research has explored the psychological factors that are associated with the likelihood of having cosmetic surgery. For instance, a number of recent studies have shown that greater willingness to undergo various cosmetic procedures is associated with respondent sex (with women reporting greater willingness; Brown et al., 2007 and Swami et al., 2008), older age (Henderson-King & Henderson-King, 2005), lower self-ratings of physical attractiveness (Brown et al., 2007 and Swami et al., 2009), higher vicarious experience of friends and family having had cosmetic surgery (Delinsky, 2005), greater media exposure (Henderson-King and Brooks, 2009, Sperry et al., 2009 and Swami et al., 2008), greater body image disturbance (Cash, Goldenberg-Bivens, & Grasso, 2005), and higher appearance-based rejection sensitivity (Park, Calogero, Harwin, & DiRaddo, 2009). A limitation of these studies, however, concerns the multitude of ways in which willingness to undergo cosmetic surgery has been operationalised, which limits cross-study comparisons. Moreover, as Henderson-King and Henderson-King (2005) have noted, willingness to undergo cosmetic surgery may be conceptually distinct from actual beliefs and attitudes toward cosmetic surgery. These authors, therefore, developed the Acceptance of Cosmetic Surgery Scale (ACSS) to measure three separate, but related, aspects of attitudinal dispositions toward cosmetic surgery. The three aspects are: (1) Interpersonal (attitudes related to the self-oriented benefits of having cosmetic surgery), (2) Social (social motivations that influence the decision to have cosmetic surgery), and (3) Consider (the likelihood of respondents having cosmetic surgery). The ACSS has been shown to have high internal and test–retest reliability, as well as good divergent and convergent validity (Henderson-King & Henderson-King, 2005). A number of recent studies have begun to examine the associations between the ACSS subscales and various psychological antecedents. Cash et al. (2005), for example, reported that the ACSS subscales are positively correlated with appearance-dissatisfaction and body image disturbance, whereas Sperry et al. (2009) showed that viewership of reality cosmetic surgery television programmes was significantly associated with acceptance of cosmetic surgery (where the latter was measured using total scores from the ACSS). Other work has shown that the ACSS subscales are significantly correlated with the Big Five personality factors, self-esteem, conformity, self-rated attractiveness (Swami et al., 2009), materialism, and parental attitudes (Henderson-King & Brooks, 2009). In the present study, we sought to extend the extant research using the ACSS by examining the association of its subscales with celebrity worship. While a number of studies have shown that media exposure is associated with acceptance of cosmetic surgery (Sperry et al., 2009 and Swami et al., 2008) and body image experiences in general (for reviews, see Calogero et al., 2007 and Groesz et al., 2002), attachments to media figures has been highlighted as one particular aspect of media influence that can shape cognitions during adolescence and early adulthood (for a review, see Giles, 2002). Specifically, ‘celebrity worship’, or the adoration of celebrities as idols or role models, has been conceptualised as a normal part of identity-development, facilitating identity-development and providing a sense of fulfilment for some individuals (Boon and Lomore, 2001, Giles and Maltby, 2004 and McCutcheon et al., 2002). The most developed theoretical and empirical account of celebrity worship is provided by McCutcheon et al. (2002), who have proposed an ‘absorption–addiction’ model to explain three increasingly extreme sets of cognitions associated with parasocial relationships. In the first instance, ‘Entertainment-social’ celebrity worship reflects the social aspects of parasocial attachment, and is driven by an attraction to a favourite celebrity because of their perceived ability to entertain. For some individuals, a compromised identity structure may lead to psychological absorption (intensive and compulsive feelings) with a celebrity, or what has been termed ‘Intense-personal’ attitudes. In extreme cases, this absorption may become addictive, leading to ‘Borderline-pathological’ attitudes and behaviours that serve to maintain an individual’s satisfaction with the parasocial attachment (Giles and Maltby, 2004, Maltby et al., 2002 and McCutcheon et al., 2002). Importantly, this conceptualisation of celebrity worship suggests that individual celebrities may be used as exemplars of social or physical ideals (Giles & Maltby, 2004). For instance, celebrities may represent prominent and unique social comparison targets, whose physical attractiveness and condition provide information about socially-idealised standards of beauty. Indeed, some recent work has shown an association between celebrity worship and symptoms of body image or eating disorders (e.g., Harrison, 2000). For example, self-celebrity body shape discrepancies were reported to be associated with symptoms of disordered eating (Shorter, Brown, Quinton, & Hinton, 2008), while Maltby, Giles, Barber, and McCutcheon (2005) showed a significant relationship between Intense-personal celebrity worship and preoccupation with body shape. More generally, aspects of celebrity worship have been associated with higher neuroticism, worry, and anxiety (e.g., Maltby, Houran, & McCutcheon, 2003; see also Maltby, Day, McCutcheon, Houran, & Ashe, 2006), which may partly affect self-perceptions and distortion in body image (Maltby et al., 2005). Given these associations, it seems intuitively plausible that there should likewise be significant associations between celebrity worship and acceptance of cosmetic surgery. That is, to the extent that celebrities are used in social comparison processes and provide information about societal standards of beauty, celebrity worship may be associated with a greater willingness to alter one’s physical self to conform to those standards. Moreover, in the present study, we expected that the association between the ACSS subscales would be strongest with Intense-personal interest in celebrity worship, rather than Entertainment-social or Borderline-pathological celebrity worship (after Maltby et al., 2005).