ترجمه فارسی عنوان مقاله
خود بینی در رشد اخلاقی: گیبس، پیاژه، کولبرگ
عنوان انگلیسی
Egocentrism in moral development: Gibbs, Piaget, Kohlberg
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
59967 | 2011 | 9 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : New Ideas in Psychology, Volume 29, Issue 3, December 2011, Pages 355–363
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلید واژه ها
1-خودبینی در رشد اخلاقی
2- گرایش اصلی در رشد قضاوت اخلاقی
2.1 مراحل رشد نیافته (سطحی ) و بلوغ
2.2 مراحل بلوغ یا ژرف
2.3رشد وجودی
3- مکانیزم های رشدی و رشد ناسالم
4- اهداف گیبس
5-مسائل مربوط به توضیح گیبس برای غلبه بر خودبینی
6- خودبرتر بینی طبق نظر پیاژه
7- نتیجه گیری
کلید واژه ها
1-خودبینی در رشد اخلاقی
2- گرایش اصلی در رشد قضاوت اخلاقی
2.1 مراحل رشد نیافته (سطحی ) و بلوغ
2.2 مراحل بلوغ یا ژرف
2.3رشد وجودی
3- مکانیزم های رشدی و رشد ناسالم
4- اهداف گیبس
5-مسائل مربوط به توضیح گیبس برای غلبه بر خودبینی
6- خودبرتر بینی طبق نظر پیاژه
7- نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
رشد اخلاقی؛ خودپسندی؛ سازه؛ تعادل؛ هابرماس
کلمات کلیدی انگلیسی
Moral Development; Egocentrism; Constructivism; Equilibrium; Habermas
ترجمه چکیده
در نظریه ی گیبس در مورد رشد اخلاقی،ایده های پیاژه در مورد خود بینی نقش مهمی بازی می کنند. طبق نظر گیبس، تحلیل مفصل مراحل انتقال در رشد اخلاقی امکان پذیر است. با این همه، گیبس هنوز حاضر نیست از تمام پتانسیل نظریه ی تعادل پیاژه استفاده کند، زیرا این نظریه، ایده ی خودبینی غالب را به عنوان مکانیزم مهمی در همه ی مراحل انتقال تعمیم نمی دهد. گیبس به دنبال توجیه نسبیتی نظری/ اخلاقی ادعاهای خود در مورد رشد اخلاقی با به تصویر کشیدن اصل ماهیت واقعیت است. به علاوه، انطباق این ادعاهای عینی با ساختار پیاژه کار سختی است.
با در نظر گرفتن نظریه ی تعادل پیاژه، رشد را می توان به عنوان راهنمایی برای گسترش دیدگاه دانست که به صورت انتزاعی بازتاب پیدا می کند و تمایلات خودبینانه ی غالبی را نشان می دهد که ممکن است در همه ی مراحل رشد تکرار شوند. رشد اخلاقی در گسترده ترین سطح، نقطه نظری اخلاقی است، و روشی بی طرفانه که باید تضمین کند هر کسی می تواند آزادانه با نتیجه ی بحث هایی که نقطه نظرات همه را نشان می دهد موافقت کند، این بیشتر با سنت اصول اخلاقی کانت هم خوانی دارد تا با اصول اخلاقی راولز و هابرمس که نقطه نظر اخلاقی را اصل نهایی اخلاق می دانند. اینها نظریات« اصول اخلاقی رویه ای» نامیده می شوند که نسبیتی نیستند، بلکه بیشتر عینی هستند، زیرا در نهایت به مشخصات طرز عمل بستگی دارند.