یک تجزیه و تحلیل جمعی از عواملی که رشد زبانی و شناختی ابتدایی را پیش بینی می کنند

آمادگی برای یادگیری در مدرسه پیش بینی کننده مهم موفقیت های آموزشی بعدی است که این هم به نوبه خود نتایج اجتماعی و بهداشتی در بزرگسالی را پیش بینی می کند. این مطالعه طولی با استفاده از داده های جمعی اداری از بخش های مختلف، گروهی از کودکان(n=8983) را از دوره پیش از تولد تا مهدکودک زیر نظر گرفت تا به بررسی عواملی از رشد اولیه دوران کودکی که با آمادگی برای تحصیل در مدرسه مرتبط هستند بپردازد، بطوریکه برای این منظور این عوامل را با ابزار رشد ابتدایی(EDI) در قلمرور رشد زبانی و شناختی سنجید. برای بررسی ارتباطات متقابل پیچیده بین نمرات کسب شده بر روی ابزار EDI و متغیرهای توضیحی که شامل رفتارهای بهداشتی مادران قبل از تولد، بهداشت کودک در زمان تولد، عوامل مخاطره آمیز خانوادگی و وضعیت اجتماعی اقتصادی همسایگان می شد، از مدل سازی معادله ساختاری استفاده شد. یافته های ما نشان می دهد هنگامیکه عوامل مختلف در رشد ابتدایی کودک باهم در نظر گرفته می شوند، عوامل خطر ساز خانوادگی عامل اصلی تعیین کننده آمادگی تحصیلی برای مدرسه هستند و خطر خانوادگی به نوبه خود بشدت تحت تاثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی همسایگان است.

عملکرد در مدرسه و پیشرفت تحصیلی هردو بعنوان عوامل پیش بینی کننده نتایج بزرگسالی و عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت شناخته شده اند. بطور خاض، عملکرد ابتدایی در مدرسه با موفقیت تحصیلی بعدی در ارتباط است که به نوبه خود بسیاری از نتایج بزرگسالی را نه تنها در حوزه اقتصادی بلکه همچنین در حوزه های اجتماعی و بهداشتی پیش بینی می کند. برخی پژوهش ها نشان می دهند که این عوامل اجتماعی تعیین کننده(بعنوان مثال عملکرد در مدرسه و پیشرفت تحصیلی) ممکن است تاثیر بیشتری نسبت به بسیاری از پیشرفت های پزشکی بر سلامت داشته باشند. بنابراین شناسایی مکانیزم هایی که افراد را در مسیر دستیابی به عملکرد مثبت در مدرسه و نتایج تجصیلی قرار می دهند، پیامدهای خوبی برای رفاه اقتصادی اجتماعی و نیز سلامت کلی در طول دوران زندگی دارند. به منظور نشان دادن مکانیزم هایی که نه تنها نتایج تحصیل بلکه همچنین نتایج بعدی در دوران بزرگسالی را پیش بینی می کنند، رشد ابتدایی دوران کودکی باید بررسی شود. رشد ابتدایی دوران کودکی(ECD) یک رشد فیزیکی، اجتماعی، عاطفی، زبانی و شناختی از کودک در نظر می گیرد. درک راههایی که سلامت رشد مطلوب در هر یک از این حوزه ها را با وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده، عملکرد در مدرسه و پیشرفت تحصیلی مرتبط می سازد ممکن است به شناخت حوزه هایی بیانجامد که پا نهادن در آن به بهبود نتایج بزرگسالی بهتر برای کودکانی که در دوران ابتدایی از منافع کمتری بهره می برند، منتهی شود. بخش اعظمی از تاریخچه پژوهش های رشد ابتدایی دوران کودکی(ECD) به روشن ساختن این شبکه پیچیده می پردازد. پژوهش ها آن عواملی که مسیرهای مثبتی از رشد ابتدایی دوران کودکی را پیش بینی می کنند، بررسی کرده اند، همچون شاخص های سلامت قبل از تولد(مانند دسترسی به مراقبت قبل از تولد، سلامتی در زمان تولد، بیماری عمده در اوایل دوران کودکی)، شاخص های اقتصادی اجتماعی(مانند محیط خانواده، وضعیت اجتماعی اقتصادی(SES) و ثبات محل سکونت) و تاثیرات همسایگان(مانند میانگین درآمد، پیوستگی اجتماعی و نابرابری درآمد). متاسفانه مطالعاتی که درمورد رشد ابتدایی دوران کودکی(ECD) انجام شده اغلب یا به یک نمونه تحلیلی کوچک برگرفته از یک جامعه دلخواه محدود می شوند و یا نتوانسته اند کودکان را برای یک مدت زمان گسترده در طول سالهای ابتدایی کودکی شان، بعنوان مثال از پیش از تولد تا زمان ورود به مدرسه، زیر نظر بگیرند. این مطالعه اساس ساختار خود را بر تاریخچه موجود پژوهش های رشد ابتدایی دوران کودکی قرار می دهد و با :(1)استفاده از سرشماری در یکی از ایالت های کانادا(مثلا یک گروه خاص که در مانیتوبا بدنیا آمده و هنوز هم تا سال سوم تحصیلی در آنجا زندگی می کنند)؛ و (2) زیر نظر گرفتن کودکان از دوران قبل از تولد تا مهدکودک، به دو محدودیت ذکر شده پژوهش های سابق می پردازد.