دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 34607
ترجمه فارسی عنوان مقاله

فراشناخت و مصرف موادمخدر

عنوان انگلیسی
Metacognition and substance use
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
34607 1999 8 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Addictive Behaviors, Volume 24, Issue 2, March–April 1999, Pages 167–174

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده

روش کار 

ابزارکار

نتایج

پیامدهای فراشناختی

جدول1. میانگین احتمال مصرف مواد مخدر، تعداد پیامدهای فراشناختی و ارتباط آنها

جدول2. مهمترین اثرات فراشناختی گزارش شده و پیامدهای فراشناختی

اثرات فراشناختی

جدول3. میانگین درصد نمونه، گزارش شده برای هر فراشناخت در تمامی حالات شناختی ناخوشایند

بحث

ضمیمه1. مثال ارزیابی حالات شناختی
ترجمه کلمات کلیدی
فراشناخت - استفاده از محتوا -
کلمات کلیدی انگلیسی
Metacognition ,substance use,
ترجمه چکیده
فراشناخت شناخت شناخت تعریف شده است. فراشناخت شامل باورها و نگرش ها درباره رویدادهای شناختی مانند افکار، احساسات طبیعی، خاطرات، تصاویر، ادراک و تاثیرات است. مدل های شناختی اعتیاد نقش اعتقادات و نگرش ها رادرسوءاستفاده از مواد نشان داده است، اما به نقش فراشناخت بی توجهی شده است. عوامل فراشناختی(باورها درباره تاثیر مواد روانگردان بر شناخت) از نتایج فراشناختی(باورها درباره منع از مواد روانگردان بر تجربه شناخت) متمایز است .در این مطالعه 20 نوع تجربه شناختی در 108 فرد سوء استفاده مواد مخدر در جستجوی درمان بررسی شد، اثرات عمده فراشناختی داروها و الکل کاهش یافته بود، جدایی و رویدادهای شناختی تشدید گردید. پیامدهای فراشناختی عمده مصرف مواد شامل باورهایی است که تجربه شناختی یادآورمی شود که زیاد ناراحت کننده نیست، خواب آشفته می شود و تداوم رویداد شناختی، رویداد شناختی را تشدید می کند. تداخل بین اثرات فراشناختی و پیامدها و نوع رویدادشناختی شناسایی شد.فراشناخت در قالب باورها و نگرش ها درباره شناخت تعریف شده است-برای مثال "شناخت شناخت" و "تفکر درباره تفکر" است. Kluwe( 1982) فراشناخت را در قالب یک فرایند بازتابی وفعال در جهت فعالیت شناختی از خویش بیان می کند در حالیکه Yussen (1985) فراشناخت را فعالیت شناختی برای سایر فعالیت های شناختی توصیف می کند که انعکاس هدف هستند. بر اساس نظریه Slife(1987) بدون فراشناخت خودآگاهی رویدادهای شناختی(CEs) شامل افکار، احساسات و خاطرات امکان پذیر نخواهد بود. با وجود این تنوع در تعریف دقیق فراشناخت، اجماع فراشناخت را در قالب دانش و کنترل افراد بر شناخت و تجربیات خویش بیان می کنند. براون(1987) دو بعد فراشناخت را شناسایی کرد: (الف) دانش شناخت- اطلاعات، قابل درک، قابل گزارش و ثابت درباره شناخت فرد از خویش (دانش ثابت) (ب) تنظیم شناخت- برنامه ریزی، ارزیابی، نظارت و فعالیت های تنظیمی که بر فرایند شناخت تاثیر می گذارند( دانش استراتژیک). Flavell و Wellman (1977)تمایز مشابه را ارائه کردند که دانش فراشناخت را از تجربه فراشناختی متمایز می کرد، تجربه فراشناختی شامل نظارت مستمر و تنظیم تجربه شناخت است. متغیرهای فراشناختی بطور گسترده ای برای چگونگی اکتساب مهارتهای راه حلی، نظارت و تنظیم فرایندهای مغزی و کسب دانش توانایی شان بکار می رود. بطور قابل ملاحظه ای توجه کمتری به فراشناخت در بزرگسالان شده است. اهمیت برجسته نظریه های شناختی آسیب شناسی روانی منجر به توجه ویژگی های شناخت و تنظیم آن شده است. خود تنظیمی آگاهانه حالت های شناختی/عاطفی با تاکید ویژه بر چگونگی گفتگوی درونی/ خود گفتگویی ممکن است حالت های شناخت را تغییر دهد که به وسیله متخصصان روانشناسی مطالعه شده است. فراشناخت ممکن است با تحلیل های شناختنی سوء مصرف مواد و وابستگس ارتباط ویژه ای داشته باشد.از نقطه نظرفراشناخت، استفاده از مواد مخدروسیله ای موثر برای تغییر سریع رویدادهای شناختی(CEs)مانند احساسات، افکار، یا خاطرات قضاوت شده یا درک شده مطلوب یا نامطلوب باشد. مواد روان گردان ممکن است رویدادهای شناختی(CEs)به طور مستقیم ( به طور مثال، القاء آرامش، کاهش آزار، فرار از شناخت دردناک، کاهشآگاهی) و یا به طور غیر مستقیم باورها و نگرشرویدادهای شناختی(CEs)( به عنوان مثال،احساس جدایی و یا بی حسی، سرکوب ارزیابی) را تغییر می دهند. چنین تغییرات شناختی ممکن است به طور بالقوه رفتارهای نوشیدن مثبت یا منفی را تشدید کنند. بیشتر اوقات افرادی که از سوء مصرف مواد مخدر دارند نه تنها دانش زیاد، انتظارات و باورهای درباره اثرات مواد روانگردان بر شناخت بدست می آورند اما از دانش پیامدهای شناخت مصرف مواد غافل هستند.تمایل به مصرف مواد روانگردان زمانی صورت می گیرد که همراه با باورها و نگرش های ویژه درباره تاثیر آن بر رویدادهای شناختی(CEs) نیست. مطالعه حاضر یک تحقیق اکتشافی درباره خصوصیات فراشناخت یک نمونه از سوء استفادهکنندگان در جستجوی درمان است. در این مطالعه دو نوع دانش فراشناخت مطالعه شد: اثرات فراشناختی استفاده از مواد و پیامدهای فراشناختی صرفنظر از مصرف مواد مخدر، تاثیرات فراشناختی باورها درباره تاثیر داروها و الکل بر شناخت و پیامدهای فراشناختی درباره اثرات شناختی تجربه مستمر یک رویدادهای شناختی(CEs)خوشایند و نامطلوب
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  فراشناخت و مصرف موادمخدر

چکیده انگلیسی

Metacognition has been defined as cognition about cognition. Metacognition can include beliefs and attitudes about cognitive events such as thoughts, feelings, memories, images, sensations, and perceptions. Cognitive models of addictions have addressed the role of beliefs and attitudes in substance misuse, but the role of metacognition has been neglected. Metacognitive effects (beliefs about the effect of psychoactive substances on cognition) is differentiated from metacognitive consequences (beliefs about the effect of refraining from psychoactive substances on cognitive experience). In this study of 20 types of cognitive experience in 108 treatment-seeking substance abusers, the major metacognitive effects of drugs and alcohol were reduction, detachment from, and intensification of the cognitive event. The major metacognitive consequences of not consuming a substance included beliefs that the cognitive experience would be too uncomfortable, sleep would be disturbed, persistence of the cognitive event, and intensification of the cognitive event. An interaction between metacognitive effects and consequences and the type of cognitive event was found. Metacognition has been defined as beliefs and attitudes held about cognition—for example, “cognition about cognition” (Flavell & Ross, 1981) and “thinking about thinking” (Yussen, 1985). Kluwe (1982) defines metacognition as an active and reflective process directed at one’s own cognitive activity whereas Yussen (1985) defines metacognition as cognitive activity for which other cognitive activities are the object of reflection. According to Slife (1987), without metacognition, awareness of cognitive events (CEs), including thoughts, feelings, and memories would not be possible. Despite variability in precisely defining metacognition, consensus defines metacognition as the “knowledge and control individuals have over their own cognition and learning experiences” (Allen & Armour-Thomas, 1991, p. 203; Flavell & Ross 1981 and Jacobs & Paris 1987). Brown (1987) distinguishes two dimensions of metacognition: (a) knowledge about cognition—the knowable, reportable, and stable information possessed about one’s own cognition (static knowledge) and (b) the regulation of cognition—the planning, evaluating, monitoring, and regulation activities that affect cognitive processes (strategic knowledge). An analogous distinction is made by Flavell and Wellman (1977) who distinguish metacognitive knowledge from metacognitive experience, the latter encompassing the ongoing monitoring and regulation of cognitive experience. Metacognitive variables have been widely used to understand how children acquire problem-solving skills, monitor and regulate their mental processes, and acquire knowledge of their abilities (e.g., reading, academic performance; Berardi-Coletta, Buyer, Dominowski, & Rellinger, 1995). Considerably less attention has been paid to metacognition in adults. The growing prominence of cognitive theories of psychopathology has led to interest in the characteristics of cognition and its regulation (e.g., Beck & Emery 1985, Kendall 1992 and Meichenbaum 1977). Conscious self-regulation of cognitive/affective states, with a particular emphasis on how self-talk/internal dialogue can alter cognitive states, has been studied by a number of psychologists (e.g., Beck & Emery 1985, Ellis 1986 and Meichenbaum 1977). Metacognition may have particular relevance in cognitive analyses of substance abuse and dependence. From a metacognitive standpoint, substance use is an effective means of rapidly modifying CEs such as feelings, thoughts, or memories judged or perceived to be aversive and/or undesirable. Psychoactive substances may modify CEs directly (e.g., induce relaxation, reduce aversiveness, escape painful cognitions, reduce awareness) or indirectly by modifying beliefs and attitudes about aversive CEs (e.g., feeling detached or “numbness,” suppress appraisals). Such cognitive modifications may be potent positive and negative reinforcers of drinking behavior. Over time, the substance abuser may not only acquire a wide body of knowledge, expectancies, and beliefs of the effects of psychoactive substances on cognition but also knowledge of the cognitive consequences should substance use not occur. Not consuming a psychoactive substance when desired may come to be associated with specific beliefs and attitudes about the impact on CEs. The present study is an exploratory investigation of the metacognitive characteristics of a sample of treatment-seeking substance abusers. Two types of metacognitive knowledge were studied: metacognitive effects of substance use and metacognitive consequences of refraining from substance use. Metacognitive effects are beliefs about the impact of drugs and alcohol on cognition. Metacognitive consequences are beliefs about the cognitive effects of continued experience of an unpleasant and undesirable CE.