دانلود مقاله ISI انگلیسی شماره 59279
ترجمه فارسی عنوان مقاله

تعدیل سازو کار دوگانه کنترل شناختی با دوزبانگی: شواهدی از ERPs

عنوان انگلیسی
Bilingualism modulates dual mechanisms of cognitive control: Evidence from ERPs
کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی
59279 2015 13 صفحه PDF
منبع

Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)

Journal : Neuropsychologia, Volume 66, January 2015, Pages 157–169

فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده


کلمات کلیدی


1.مقدمه


2. روش


2.1  شركت كنندگان


2.2 مواد و روش ها


3. نتایج


3.1 نتایج رفتاری 


3.2 نتایج ERP


3.3. اختلاف پتانسیل تفاوت های گروهی در عملکرد 


4.بحث


4.1 نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
بازداری؛ نظارت ؛
کلمات کلیدی انگلیسی
AX-CPT; Inhibition; Monitoring; P3; N2.
ترجمه چکیده
یافته های رفتاری اخیر با عملکرد AX-مداوم (AX-CPT; Morales et al., 2013) نشان می دهد که افراد دو زبانه تنها تحت شرایطی از افراد یک زبانه بهتر عمل می کنند، که این شرایط مستلزم بالاترین هماهنگی بین مانیتورینگ (کنشی) و کنترل مهار (واکنشی) است. که این امر از این ایده که دوزبانگی هماهنگی ساز و کارهای مختلف کنترل را تعدیل می کند، پشتیبانی می کند. در یک آزمایش ERP ما قصد داریم به بررسی بیشتر نقش دوزبانگی در ترکیب پویا کنترل کنشی و واکنشی در AX-CPT بپردازیم. نتایج ما به شدت نشان می دهد که دو زبانگی، هماهنگی موثر بین دو جزء کنترل شناختی را تسهیل می کند. ابتدا، ما نتایج رفتاری قبلی را تکرار کردیم. سپس، اجزای ERP نشان دادند که دوزبانگی مانیتورینگ تعارض، مهار پاسخ و اجزای مانیتورینگ خطای کنترل را تحت تأثیر قرار می دهد (همانطور که توسط N2 و P3a ناشی از کاوش و منفی گرایی مربوط به خطا پس از پاسخ نادرست نشان داده شده است). بنابراين، افراد دوزبانه کنترل واکنش بالاتری را نسبت به افراد یک زبانه نشان دادند، اما تنها وقتي كه آنها بر چیره شدن بر اطلاعات رقابتی نیاز داشتند. این یافته ها به دیگران نشان می دهد که درک بهتر از مزایای شناختی دوزبانگی ممکن است نیاز به بررسی دیدگاه های چندگانه داشته باشد.
ترجمه مقدمه
آموزش گسترده در حوزه ای خاص می تواند به حوزه های دیگر منتقل شود که توابع شناختی مرتبط را به اشتراک می گذارند (برای مثال، Bialystok and Depape, 2009; Schellenberg and Moreno, 2004) و حتی می توانند شبکه های عصبی پشتیبانی را تعدیل کنند (برای بررسی، Habib and Besson, 2009). تعداد زیادی از مطالعات نشان داده است که دوزبانگی بر کنترل شناختی تأثیر می گذارد؛ زیرا سخنرانان دوزبانه در امور غیر کلامی مختلفی که شامل حل تعارض (Bialystok et al., 2005; Costa et al., 2009; Costa et al., 2008) ، کنترل مهاری (Colzato et al., 2008; Lee Salvatierra and Rosselli, 2010) یا تعویض وظیفه (Prior and Gollan, 2011; Prior and Macwhinney, 2010) است، بهتر هستند و آنها همچنین برای حل این وظایف، جریان های عصبی یکسانی را بطور متفاوتی بکار می برند (Abutalebi et al., 2012; Luk et al., 2012). با این حال، این سوال که چگونه دوزبانگی ساز و کارهای شناختی تحت این مزیت را تعدیل می کند، همواره یکی از بحث های شدید است (برای بررسی، Kroll and Bialystok, 2013). هدف از مطالعه حاضر، درک بهتر چگونگی تاثیر تجربه دو زبانه بر پویایی و هماهنگی ساز و کارهای متفاوت کنترل، با استفاده از هر دو سنجش رفتاری و الکتروفیزیولوژیکی (پتانسیل مربوط به رویداد-از این به بعد ERPs)، است. اساس انتظار مزایای شناختی در افراد دو زبانه، ناشی از نیاز این افراد به هماهنگی دو زبان در ذهن خود است. شواهد موجود حاکی از آن است که افراد دو زبانه، دو زبان را با هم فعال می کنند حتی زمانی که تنها یکی از آنها در حال استفاده است (برای بررسی، Bialystok et al., 2009; Kroll et al., 2006 را ببینید). در نتیجه، آنها باید ساز و کارهای انتخاب زبان را به طور مداوم برای جلوگیری از نفوذ و کاهش تداخل زبان ناخواسته استفاده کنند. به نظر می رسد این ساز و کارهای کنترل زبان مشابه ساز و کارهای است که در حل تعارض در حوزه های غیر زبانشناختی مشارکت دارند (Abutalebi and Green, 2007; Bialystok, 2001; Kan and Thompson-Schill, 2004). بنابراين افراد دو زبانه مي توانند منابع کنترل كننده شناختي را نسبت به افراد یک زبانه بيشتر بکار ببرند و در كارهايي كه به فرآيندهاي كنترل مشابهي ضربه بزنند (يعني ناديده گرفتن اطلاعات نامناسب)، صلاحيت بيشتري را به دست آورند. با توجه به مدل های مهاری موثر (Abutalebi and Green, 2007; Dijkstra and van Heuven, 1998, 2002; Green, 1998; Van Heuven et al., 2008)، انتخاب زبان زمانی رخ می دهد که کاندیداهای واژگانی در هر دو زبان با استفاده از ساز و کارهای مهار کننده ای که سطح فعال شدن زبان ناخواسته را کاهش می دهند، فعال شوند. مهار متناسب با سطح رقابت است، به طوری که هر چه فعال شدن رقبا در زبان ناخواسته قوی تر باشد، مهار نیز قوی تر می شود. مهار می تواند در سطح جهانی به زبان مورد هدف قرار گیرد، وقتی که متن به روشنی زبان استفاده شده را نشان می دهد یا می توان آن را به نمایندگی واژگانی / معناشناختی خاصی در زمانی که آنها در شرایط مختلط فعال می شوند، اعمال کرد (De Groot and Christoffels, 2006; Guo et al., 2011). از این دیدگاه، انتخاب زبان توسط کنترل واکنشی ایجاد می شود، یک روش درست زمانی حل تداخل بعد از شناسایی اطلاعات رقابتی. بدین ترتیب، افراد دو زبانه، نسبت به افراد یک زبانه، در وظایفی که شامل حل تعارض ایجاد شده توسط گزینه های رقابتی است بهتر هستند، که با اثرات تداخل کوچکتر در افراد دو زبانه در انجام وظایف تداخل مانند وظایف تداخل مانند استروپ (Blumenfeld and Marian, 2011; Martin-Rhee and Bialystok, 2008; Tse and Altarriba, 2012; Zied et al., 2004)، فلنکر(Costa et al., 2009, 2008; Tao et al., 2011) و یا سیمون (Bialystok et al., 2005; Bialystok et al., 2004) و با هزینه پایین تعویض برای افراد دو زبانه در روش های شبیه سازی کلامی و غیر کلامی (Garbin et al., 2010; Prior and Gollan, 2011; Prior and MacWhinney, 2010)، سازگار است. با این حال، عملکرد برتر در وظایف کنترل شناختی همیشه تکرار نشده است (برای بررسی های اخیر Blumenfeld and Marian, 2013; Hernández et al., 2013; Hilchey and Klein, 2011; Paap and Greenberg, 2013; Tao et al., 2011, را ببینید) و تفاوت های بین افراد دو زبانه و افراد یک زبانه گاهی اوقات در وظایف غیر مهار کننده آشکار است (مثال، ., Bialystok et al., 2004; Bialystok et al., 2006; Bialystok and Martin, 2004; Hommel et al., 2011; Kharkhurin, 2010; Luo et al., 2013; Marzecová et al., 2013; Ricciardelli, 1992). این یافته ها مفهومی را مطرح می کنند که مهار تنها ساز و کار کنترل و انتخاب زبان (یا حداقل استفاده از مهار در انتقال کنترل زبان به دیگر حوزه های شناختی) است و پیشنهاد می کند که دو زبانگی ممکن است بر سایر فرآیندهای شناختی فراتر از مهار تاثیر گذارد. پیشنهادات اخیر نشان می دهد که مانیتورینگ و نگهداری هدف نیز ممکن است زمینه ی برتری افراد دو زبانه در امور نیازمند توجه باشد (Colzato et al., 2008; Costa et al., 2009). با توجه به این دیدگاه، فرآیندهای کنترل کنشی (Braver et al., 2007; Braver, 2012) به افراد دوزبانه کمک می کند تا با تداخلات قبل از وقوع آن ها مقابله کنند. انتخاب زبان مورد نظر شامل نظارت بر زمینه (مانیتورینگ زمینه) برای نشانه ها برای انتخاب مناسب زبان برای درک، تولید و نگهداری زبان مورد نظر است تا زمانی که نشانه های جدید موجب تعویض زبان شود (Costa et al., 2006, 2006; Finkbeiner et al., 2006, 2006; Philipp et al., 2007). دیدگاه یکپارچه تری پیشنهاد می دهد که کنترل ممکن است بوسیله ترکیب پویایی از ساز و کار اجرایی کنشی و واکنشی به جای یک فرآیند واحد که می تواند با تقاضای شرایط تعدیل شود، اعمال شود (Costa et al., 2006; De Groot and Christoffels, 2006; Festman and Münte, 2012; Green and Abutalebi, 2013; Kroll and Bialystok, 2013; Morales et al., 2013). همانطور که به تازگی توسط فرضیه کنترل تطبیقی (Green and Abutalebi, 2013) بحث شده است، زمینه های تعاملی افراد دو زبانه نیاز به همکاری فرایندهای کنترل مختلف شناختی برای دستیابی به ارتباطات موفق دارد.در این چارچوب، تفاوت های فردی در کنترل شناختی را با بررسی ارتباط بین کنترل کنشی و واکنشی، بهتر می توان درک کرد، به جای آن که فرضیه های ساده تری را مربوط به هر یک از این روش های کنترل، پیشنهاد کرد. بر این اساس، مورالس و همکارانش (2013) اخیرا پویایی افتراقی بین کنترل کنشی و واکنشی در افراد دو زبانه و یک زبانه جدید را نشان دادند که از یک نسخه اصلاح شده از آزمون عملکرد مستمر ((CPT, Rosvold et al., 1956، آشکار شد، به شکل 1a مراجعه کنید. این امر مستلزم این است که شرکت کنندگان پاسخ «بله» به هر پروب X پیش از نشانه A دهند و پاسخ "نه" به هر پروب که این قانون را نقض می کند (به عنوان مثال آزمایش BX، AY یا BY) دهند. ترکیب AX در فرکانس بسیار بالایی (70٪ از آزمایشات) رخ می دهد، بنابراین شرکت کنندگان آماده می شوند تا پس از دیدن یک نشانه ی A پاسخ "بله"، با انگیزه ساز و کارهای کنترل کنشی دهند. AX-CPT ابزاری عالی برای بررسی تعاملات بین کنترل کنشی و واکنشی است، زیرا برای رساندن اشتباهات به حداقل، بسیار مهم است که هر دو فرایند را با توجه به خواسته های امر، با شناسایی و حل منازعات ناشی از محرک های غیر منتظره ( Y) که اطلاعات متنی قبلی (A) را نادیده می گیرد. مورالس و همکارانش دریافتند که هر دو گروه الگوی طبیعی خطاهای بالاتر را در آزمایشات AY نسبت به سایر آزمایشات کنترل کنشی مشابهی را نشان می دهد. با این حال، در شرایط بحرانی AY افراد دو زبانه خطاهای کمتری نسبت به افراد یک زبانه داشتند، در حالی که در شرایط دیگر عملکرد معادلی داشتند. علاوه بر این، هر چند که هر دو گروه از لحاظ مهار واکنشی قابل مقایسه بودند (همانطور که توسط کار سیگنال متوقف شد؛ Logan and Cowan، 1984)، زمان واکنش سیگنال (SSRT) فقط خطاهای AY را در گروه دو زبانه پیش بینی کرد که تعداد خطاهای کمتر در شرایط AY ممکن است به علت بکارگیری متفاوتی از کنترل واکنشی باشد.
پیش نمایش مقاله
پیش نمایش مقاله  تعدیل سازو کار دوگانه کنترل شناختی با دوزبانگی: شواهدی از ERPs

چکیده انگلیسی

Recent behavioral findings with the AX-Continous Performance Task (AX-CPT; Morales et al., 2013) show that bilinguals only outperform monolinguals under conditions that require the highest adjustment between monitoring (proactive) and inhibitory (reactive) control, which supports the idea that bilingualism modulates the coordination of different control mechanisms. In an ERP experiment we aimed to further investigate the role that bilingualism plays in the dynamic combination of proactive and reactive control in the AX-CPT. Our results strongly indicate that bilingualism facilitates an effective adjustment between both components of cognitive control. First, we replicated previous behavioral results. Second, ERP components indicated that bilingualism influences the conflict monitoring, response inhibition and error monitoring components of control (as indexed by the N2 and P3a elicited by the probe and the error-related negativity following incorrect responses, respectively). Thus, bilinguals exerted higher reactive control than monolinguals but only when they needed to overcome the competing cue-information. These findings join others in suggesting that a better understanding of the cognitive benefits of bilingualism may require consideration of a multi-component perspective.