اثرات مستقیم و تعاملی خودشیفتگی و قدرت بر اعتماد به نفس کاذب

چکیده

واژگان کلیدی

1. مقدمه 1.1  اعتماد به نفس کاذب 

1.2 خودشیفتگی، اعتماد به نفس کاذب و تصمیم گیری  1.3  قدرت، اعتماد به نفس کاذب، و تصمیم گیری  2.  مواد و روشها 

2.1 مطالعه 1

2.1.1 روش 

2.1.1.1 شركت كنندگان

2.1.1.2 رویکرد.

2.1.2  نتایج 

جدول 1. آمار توصیفی و همبستگی. 

جدول 2. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای رگرسیون برای پیش بینی اعتماد به نفس کاذب. 2.1.3  خلاصه

2.2  مطالعه 2

2.2.1 روش

2.2.1.1 شركت كنندگان. 2.2.1.2 رویکرد. 2.2.2  نتایج 

2.2.3 تجزیه و تحلیل اکتشافی تعقیبی  2.2.4  خلاصه  2.3  مطالعه 3 

2.3.1  روش 

2.3.1.1  شركت كنندگان 

جدول 3. مطالعه 2 - اثر خودشیفتگی بر اعتماد به نفس کاذب 

2.3.2 نتایج 

2.3.3  تجزیه و تحلیل تعقیبی: تکرار 

2.4  مطالعه 4 

2.4.1 روش

2.4.1.1  شركت كنندگان

2.4.1.2  رویکرد

2.4.2  نتایج

جدول 4. مطالعه 3 - اثر خودشیفتگی بر اعتماد به نفس کاذب.

جدول 5. مطالعه 4 - اثر خودشیفتگی بر اعتماد به نفس کاذب- متمرکز بر افراد بسیار خودشیفته.

3. بحث و بررسی  

3.1  کمک های نظری و تجربی 

3.2  محدودیت ها 

3.3  تحقیقات آتی

شفافیت اطلاعات

تحقیق قبلی به طور جداگانه تأثیر خودشیفتگی و قدرت بر مفهوم کلی اعتماد به نفس کاذب را مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله ما با استفاده از سه روش عملی مختلف که ساختار اعتماد به نفس کاذب را عملیاتی می کند به بررسی تاثیر خودشیفتگی بر اعتماد به نفس کاذب می پردازیم (مطالعات 4-1). علاوه بر این، ما نقشی که قدرت در رابطه بین خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب ایفا می کند را بررسی می کنیم (مطالعات 4-2). نتایج نشان می دهند که خودشیفتگی و قدرت هر دو بصورت فردی و جمعی روی اعتماد به نفس کاذب تأثیر می گذارند. علاوه بر این، وقتی افراد با نمره نسبتاً بالا در پرسشنامه شخصیت خود شیفته در حالت اوج قدرت هستند، اعتماد به نفس کاذب آنها نسبت به افراد دارای قدرت ضعیف بسیار بالاتر است. با این حال، این اثر متقابل تنها زمانی آشکار بود که به عنوان مثال با فرا نمونه گیری سطوح بالای خودشیفتگی در تجزیه و تحلیلها تحت الشعاع قرار گرفتند (مطالعه 4). ما بنا به بررسی مفاهیم و روشها برای تحقیقات آینده نتیجه گیری می کنیم. © 2015 الزویر همه حقوق محفوظ است.

خودشیفتگی به طور فزاینده به عنوان یک عامل موثر بر رفتار در سازمانها بررسی شده است. به طور خاص، ارتباط بین خودشیفتگی و رهبری از دیرباز شناخته شده است (فروید، 1950) و پژوهش احتمال بالای اینکه خودشیفته ها در نقش رهبران ظهور کنند را نشان داده است ( برونل و همکاران، 2008). در واقع، به نظر می رسد خودشیفتگی که یک صفت شخصیت چند وجهی است و شامل حس خود متکبر، احساس برتری، محق بودن، و میل ثابت تحسین گری است (بوگارت، بنوتش، و پاولوویچ،2004؛ مورف و رودیفالت، 2001 ) با کلیشه و رفتار قالبی رهبران سیاسی، مدیران اجرائی، و دیگر افراد بالا رتبه مطابقت دارد (میلر و همکاران، 2015). با این حال هنوز مشخص نیست که وقتی خودشیفته ها به این سمتها و موقعیتها می رسند آیا اثربخشی آنها کمتر یا بیشتر است. برخی تحقیقات نشان می دهند که خودشیفته ها مهارت ها و صفاتی دارند که برای رهبر شدن آنها در یک گروه مفید هستند (برونل و همکاران، 2008؛ وات و همکاران، 2013)، در عین حال در تحقیقات دیگر معلوم شده است که خودشیفتگی اثرات وسیعی بر رهبری دارد که عبارتند از: اثرات منفی بر اثربخشی سازمانی(پترسون، گالوین، و لانگ، 2012)، بلااثری خودشیفتگی بر اثربخشی سازمانی )رسیک، ویتمن، وینگاردن و هیلر، 2009)، یا عملکرد سازمانی غیر قابل پیش بینی در حدهای کرانی (چاترجی وهامبریک، 2007)، رابطه جایگزینی بین موفقیت و اخلاق (وات و همکاران، 2013)، یا یک رابطه منحنی شکل که در آن اثر خودشیفتگی در کرانه ها کمتر است (گریجالوا، هارمز، نیومن، گادیس، و فرالی، 2014). بخشی از مسئله این است که خودشیفتگی با خطرجویی و اعتماد به نفس کاذب ارتباط دارد،که می تواند اثرات وسیعی بر نتایج داشته باشد (کمپل، گودی، و فاستر، 2004؛ چاترجی و هامبریک، 2007). بنابراین، رسیدن به درک بهتر رابطه بین خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب و به ویژه هنگامی که در مواضع قدرت است، امری مهم است. هدف ما در مقاله حاضر که به بررسی مفهوم دقیق اعتماد به نفس کاذب و همچنین نقش بالقوه قدرت می پردازد درک رابطه بین خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب است. به طور خاص، چهار مطالعه برای ارزیابی رابطه بین خودشیفتگی و سه مقیاس اعتماد به نفس کاذب مورد استفاده قرار می گیرند. علاوه بر این، در سه تا از این مطالعات، قدرت به عنوان اثر اصلی افزایشی بالقوه و تعدیل کننده رابطه بین خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب مورد بررسی قرار می گیرد. با این حال، ما قبل از شرح پژوهش می خواهیم به طور خلاصه متغیرهای کلیدی مورد نظر را توصیف کنیم.