ترجمه فارسی عنوان مقاله
ارتقای سلامت روان در مقابل کاهش بیماری روانی در هنر درمانی برای بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی: مطالعه کمی
عنوان انگلیسی
Promoting mental health versus reducing mental illness in art therapy with patients with personality disorders: A quantitative study
کد مقاله | سال انتشار | تعداد صفحات مقاله انگلیسی |
---|---|---|
115851 | 2018 | 25 صفحه PDF |
منبع
Publisher : Elsevier - Science Direct (الزویر - ساینس دایرکت)
Journal : The Arts in Psychotherapy, Volume 58, April 2018, Pages 11-16
فهرست مطالب ترجمه فارسی
چکیده
کلمات کلیدی
مقدمه
روش
شرکت کنندگان و روند
معیارها
تحلیل های تخمینی
نتایج
جدول 1. نتایج بررسی های مکرر ANOVA و سایز اثر ( تعداد=32)
بحث
نتیجه گیری
کلمات کلیدی
مقدمه
روش
شرکت کنندگان و روند
معیارها
تحلیل های تخمینی
نتایج
جدول 1. نتایج بررسی های مکرر ANOVA و سایز اثر ( تعداد=32)
بحث
نتیجه گیری
ترجمه کلمات کلیدی
هنر درمانی، سلامت روانی مثبت، کاهش علائم، تندرستی، اختلالات شخصیت،
کلمات کلیدی انگلیسی
Art therapy; Positive mental health; Symptom reduction; Well-being; Personality disorders;
ترجمه چکیده
تفاوت میان سلامت روانی و بیماری روانی مدتها موضوع مباحث بوده است، به خصوص در دهه اخیر که در نگرش نسبت به مراقبت سلامت روان از کاهش علائم تا بهبود سلامت روانی مثبت تغییر ایجاد شده است. هنر درمانگر ها تحت تاثیر این تغییر قرار گرفته اند، ما در این مطالعه بررسی می کنیم که : (1) آیا هنر درمانی سلامت روان را بهبود و یا بیماری روانی را کاهش می دهد؛ (2) چه رابطه ای بین سلامت روان و بیماری روانی وجود دارد. ما از داده های ثانویه (تعداد:74) مربوط به بیماران مبتلا به اختلال شخصیت که در مداخله هنر درمانی پیش آزمون و پس آزمون در مدت ده هفته ارزیابی های مکرر بدست آمده استفاده کرده ایم. شاخص هایی که در زمینه سلامت روان و بیماری روان بکار رفتند شامل : حالت های شدت علائم، انعطاف پذیری، رفاه، و طرحواره بودند. ما از ارزیابی های مکرر ANOVA و اندازه اثر برای بررسی تاثیرات هنر درمانی و همبستگی پیرسون(Pearson) به منظور تعیین رابطه بین نتایج بیماری و سلامت استفاده کرده ایم. نتایج تاثیرات چشمگیر هنر درمانی را در دو حوزه نشان می دهد. بعلاوه، پس ازدریافت امتیاز سلامت روانی و بیماری روانی دریافتیم که همبستگی بین آنها بسیار بالا بوده است. ما نتیجه می گیریم که هنر درمانی سلامت روانی را ارتقا و بیماری روانی را کاهش می دهد. همبستگی شدید بین این حوزه ها در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نشان می دهد که ما باید به دو روی یک سکه توجه داشته باشیم.
ترجمه مقدمه
شواهد کنونی مبتنی بر رویکردهای مراقبت سلامت روان منحصرا (به طور تقریبی) بر کاهش علائم بیماری روانی یعنی بر الگوی بیماری اختلالات روانی تمرکز دارد. عبارت "اختلال روانی " به سندروم هایی اشاره دارد که به عنوان انحرافات چشمگیر بالینی در شناخت فردی، نظم هیجانی فردی، یا در رفتار فردی شناخته می شود که اختلال در فرایند های روانشناسی، زیستی، یا رشدی که اساس عملکرد روانی است را نشان می دهد (APA 2013,). هنر درمانگر ها به عنوان بخشی از سیستم مراقبت سلامت روان تحت تاثیر این رویکرد قرار گرفته و مداخلاتشان را در قالب کاهش علائم خاص اختلالات روانی خاص بیان کرده اند(مثلا، گاساک و روسال،2016؛ مالکودی،2015؛شوایتزر ات ال،2009) .
در سالهای اخیر در توجهات نسبت به مراقبت سلامت روان تغییری مشاهده شده است، از کاهش علائم تا بهبود سلامت روان مثبت( سلیگ من و سیکزنت میهالی، 2000) و تا قوت بخشیدن به انعطاف پذیری روانشناختی( کاشدان و روتن برگ،2010) . این تغییر توسط روانشناسی مثبت( سنیدر و لوپز،2007) ایجاد شده و تغییرات در تعریف سلامتی را دنبال می کند. در سالهای اولیه، سلامتی به عنوان عدم وجود بیماری تعریف می شد. بعدها، سازمان سلامت جهانی(WHO) این تعریف را این گونه بسط داد:" حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه به طور محض عدم وجود بیماری یا ضعف"(WHO,2006.2016 ). هابر و همکارانش(2011) پیشنهاد تغییر تعریف WHO در مورد سلامتی را به صورت " توانایی سازگاری و خود مدیریتی در مقابل چالش های اجتماعی، جسمی، هیجانی" ارائه کردند. به عقیده آنها کاربرد عبارت "بیماری" تداعی کننده ی حالت مریضی است در حالیکه توانایی سازگاری با این چالش ها با بهبود پذیری و سلامت مثبت مرتبط می شود( هاربر ات ال،2011). در انجام مراقبت سلامت روان، تغییر قابل مقایسه ای از کاهش علائم تا روند بهبودی مشاهده می کنیم که بر توان شخص برای بهبود تاکید داشته و از آن حمایت می کند. ماهیت این نگاه فرا تشخیصی است به گونه ای که مشکلات روانی را خارج ازساختار مفهومی طبقه بندی تشخیصی در نظر می گیرد(APA,2013). بسیاری از هنر درمانگر ها در توجه به مراقبت سلامت روان این تغییر را پذیرفته اند چرا که این تعریف اهداف اصلی هنر درمانی را از نظر بهبود و بازسازی عملکرد مطلوب بیمار و احساس او نسبت به رفاه شخصی در سطح روانشناختی، عاطفی و اجتماعی (AATA) بهتر و بیشتر منعکس می کند. نقاط قوت روانشناختی در هنر درمانی شامل: بهبود پذیری، انعطاف پذیری، سازگاری، کنارآمدن، کارآمدی شخصی، رفاه، تجارب مثبت، و داشتن یک زندگی پر معنا می باشد( برای مثال، شورای هنرهای انگلستان، 2007؛ چیلتون،2013؛کزامان اسکی-کوهن و ویز،2016؛ گوساک و روسال،2016؛ لکی،2011؛ مالکودی،2015؛ شنیتز،2005؛ اسپرینگ هام،فیند لی، وود، هریس،2012؛ تیلور،فلتچر، و لوبان،2015؛ ویکنسون و چیلتون،2013) .
تغییر دیگر در توجهات نسبت به مراقبت سلامت روانی از الگوی بیماری اختلالات روانی تا رسیدن به یک الگوی فرا تشخیصی، بر مبنای این عقیده استوار است که ضعف روانی و سلامت روانی مثبت دو حوزه متفاوت و در عین حال از نظر عملکرد شخصی مرتبط هستند.( برای مثال وسترهوف و کیز،2010) . شخصی که در دچار آسیب (جسمی یا روانی) می شود اغلب قادر به داشتن یک زندگی مفید و شاد است. بنابراین پاتالوژی( آسیب شناسی) لزوماً به معنای نبود سلامت روان مثبت / رفاه نمی باشد. و بعکس،ممکن است در صورت عدم ابتلا به اختلالات روانی نیز، افسردگی و ستیز در زندگی وجود داشته باشد. تفاوت بین دو جنبه ی رفاه بر اساس مطالعاتی بر روی جمعیت های سالم می باشد(وسترهوف، کیز،2010). در همان زمان، محققان بیان داشتند که این دو بعد کاملا مستقل از یکدیگر نیستند. افرادی با سطوح رفاهی پایین نسبت به افرادی که دارای سطوح بالایی از رفاه هستند بیشتر در معرض خطر پیشرفت بیماری هستند( لامرز، وستر هوف، گلاس و بوهل میجر،2015؛ وال بک،2015) . تحقیقات در مورد جمعیت بیمار در زمینه مراقبت سلامت روان در فرض یک تفاوت میان بیماری روانی و سلامت روانی و حتی پرسش از شواهد تجربی بین سلامت روانی و بیماری تردید برانگیز تر است( لوکات، مارگراف، لوتز، وان در ولد، بکر،2016؛ وان ارپ تالمان کیپ و هاشماکرز،2017) .
مطالعات مشابه نشان می دهد که ابعاد بیماری روانی و سلامت روانی را باید به عنوان یک استعاره مد نظر قرار دهیم، که اساسا بر جنبه های مختلف یک بعد و حالت یکسانی از سلامتی تنش وارد می کند.
تاثیرات هنر درمانی از لحاظ تجارب مثبت و با توجه به بهبود پذیری، رفاه، انعطاف پذیری تا چه حد بهتر از زمانی که از لحاظ کاهش شکایت که توسط الگوی بیماری اختلالات روانی تعیین شده است توصیف می شود( مثلا، گوساک، روسال،2016؛ ملکودی،2015؛ شیوایزر ات ال،2009). اولین هدف این مطالعه بررسی این موضوع است که آیا هنر درمانی بر حوزه ی بیماری روانی، یا سلامت روانی مثبت، یا بر هر دو حوزه اثر می گذارد. هدف دوم، مطالعه رابطه بین سلامت روان و بیماری روانی است. ما این سوال ها را با استفاده از داده های آزمون کنترلی تصادفی بررسی می کنیم که اساسا به منظور ارزیابی تاثیر هنر درمانی در درمان اختلالات شخصیتی طراحی شده اند. در این مطالعه از این داده ها برای درک بهتر مزیت های هنر درمانی و کاربرد آنها در مباحث مربوط به ماهیت تاثیرات آن با توجه به مفاهیم بیماری روانی و سلامت روانی مثبت بهره می بریم.